eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
521 ویدیو
182 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسندگان حوزوی
⁉️اسم این حرکت را چه باید گذاشت؟ 🌱یک روز از جمعیت می ترسیم یک روز از مقاومت؛ جالب اینجاست که آدم ها
✍ این که چندی پیش گفتیم نهاد دانش دینی نباید جوگیر سیاست‌های دیکته شده سازمان‌های جهانی بشود بی راه نگفته بودیم... تهدید فرهنگ و تمدن است. این 👇👇👇مستند 🎞 را ببینید
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕹بطور مخفیانه عقیم کنید! خانم دکتر لباف، متخصص زنان و زایمان: در دوره ی رزیدنتی(تخصص) به ما گفته بودند زنانی را که بارداری دوم یا سومشان است، بطور مخفیانه عقیم کنید! https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 ✴️ حالا برای افزایش جمعیت باید نوشت و روشنگری کرد، حوزه علمیه در این عرصه باید در خط مقدم باشد‌. تهدید فرهنگ و تمدن است.
🙏 شما هم بهترین کتاب را معرفی کنید در واقع سلیقه‌ی خود را به بگذارید😊 نهج‌البلاغه کمی دیرتر به مجنون گفتم زنده بمان انسان ۲۵۰ ساله سه دقیقه در قیامت چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ رویای نیمه شب حجره پریا مسئله‌ی حجاب روزهای بی‌آینه قصه‌ی دلبری حیفا نامیرا ناقوس‌ها به صدا در می آیند  دختران آفتاب دا خون دلی که لعل شد من زنده‌اَم آنسوی مرگ خودسازی به سبک شهدا آخرین دختر اب هرگز نمیمیرد عارفانه ماه به روایت آه  نخل و نارنج طرح کلی اندیشه اسلامی جوان و انتخاب بزرگ ✍ سپاس از طلبه عکاس @HOWZAVIAN
💠 به همت مبلغان حوزه علمیه قم 📑 مجله کودکانه «گام اول» به زبان اسپانیایی به زودی برای کودکان آمریکای لاتین منتشر می‌شود. 🌐 این مجله با همکاری نویسندگان و هنرمندان ایرانی و آمریکای لاتین تولید شده است. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
کاش در محفل بیگانه تفرّج نکنی خواهر چادری‌ام کاش تبرّج نکنی ای که بر منبر دین روضه زهرا خواندی! روضه، اوضاع حجاب است چرا واماندی؟! ✍نوید_نیّری https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
سلام چه خوبه که حداقل جمعه‌ها یه پست مرتبط با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تو‌ی کانال نویسندگان زده بشه طلبه یاد امامش نباشه از مردم عادی توقعی نیست 👇 سلام بله حق دارید 😔 اصلاح میشم .........….................................. امام مهربانم شاید منتظِر شما نباشم اما به منتظَر بودن شما امید دارم
نویسندگان حوزوی
#با_کاربران سلام چه خوبه که حداقل جمعه‌ها یه پست مرتبط با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تو‌ی
هزار صبح گذر کردیم نیامدی هرگز هزار چشم، به سپیده گشودیم نیامدی هرگز و اکنون حال ما این است: هزار خانه به دوشیم نیامدی هرگز هلا طلوع عاشقانه‌ی پیدایی به لب رسیده جان‌ تن‌هامان لبِ غروب‌های شیدایی ✍ یک طلبه https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
⛔️ مراقبت باشیم اسیر «فابینگ» نشویم! 🔺«فابینگ»، بی‌اعتنایی به دیگران با نگاه کردن به تلفن همراه و یک اختلال جدید روانی است. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
💠 گردنه احساس و زیست این‌جهانی چه زود دیر می‌شوند و دورِ دورِ دور، ثانیه‌ها و دقیقه‌های بودن‌ها و دیدن‌ها و زیستن‌ها... و چه دیر رد می‌شوند و زودِ زودِ زود، لحظه‌ها و حادثه‌های نبودن‌ها و ندیدن‌ها و رفتن‌ها... و سایه‌یِ خون آلوده‌ی مرگی سیه چهرده، که بالای طاقچه‌ی شب و روزِ بسترمان نشسته، و بر میان گیسوانِ آشفته‌ی روزهای‌مان خفته، و نزدیک‌تر است از شاهرگ بی‌رمق‌مان، که شنیده می شوند، صدای گام‌های هراسناکش، در هر تپشِِ نبضِ پرسودایِ مضطرب، در تک تک رگ‌های رسوب گرفته‌ی مان از عصبیت و جهل و نخوت و باد و غرور و هوس... و چه مغرور و مست و فراخ و فربه و کینه‌توز رودرروی همند، این و آن، آن سو و این سو، چشم با چشم، دست با پا، گیسو و ابرو، عقل با دل، خاکزاده با آتش پاره، به فریاد و فغان و خشم و شرنگ، به‌سانِ گرگ‌های گرسنه‌ی مانده در شیارهای سوزباد خیال، و پیچاپیچ یخسراهای منجمد گردنه‌ی احساس‌ها... و چنین است که انگار نه انگار، خاک و مور و لحد و سنگلاخ و کلوخ، در انتظار و مهیای دریدن و نوشیدن و بلعیدنِ گوشت و خون و استخوان‌های نازپروردمان، دانه دانه‌ی تسبیح زمان را شماره می‌کنند، در آب شدن‌های ذره ذره سلسله جبال یخمکی مثنوی‌های زیست این جهانی مان... و چه زود ذوب می‌شوند یخ لحظه‌های خوشی‌های مان، در گرمایش فرساینده صحراهای لم یزرع بی‌احساس و وحشی، و سبد سبد میوه‌ی تلخینه ندامت است و حنظل حسرت‌ها، که فرو می‌نشیند بر عمقِ کام سوخته و پشیمان عمر دیروزها و امروزها و فرداها.... و چه می‌شد باران باران رنگ و لبخند می ریخت و می‌بارید، روی این همه دشت کاغذهای رنگ و رورفته و خاک گرفته، و سبزینه شبنم گرفته و تبسم مخملین می‌نشست، بر چهره‌ی سنگلاخی روزگاران خاکستر گرفته و ماتم‌زده‌ی مان، در خنکای هوایی یله و رها و نم‌زده چه می‌شد اگر می‌شد ناشده‌ها... ✍ حسن طاهری https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
📌لذت نگارش، لذت آفرینش دیشب در جلسه پنجم کارگاه مقاله‌نویسی مقدماتی، نوبت به یکی از دوستان رسید تا "پاراگراف پشتیبان" مقاله‌اش را بخواند. چون زمان کارگاه کم است و در جلسه سوم، چند "پاراگراف مقدمه" را از بقیه دوستان بررسی کرده بودیم، از او خواهش کردم تا فقط "مدعای مقاله" و طرحش را بگوید و پاراگراف پشتیبان را بخواند تا نوبت به دیگران هم برسد. اما درخواست کرد که پاراگراف مقدمه اش را هم سریع بخواند. گفتم که وقت کم است، ولی او دوباره درخواست کرد که نوشته اش را بخواند. این بار درخواستش را پذیرفتم؛ نه به این دلیل که احساس کردم مخالفتِ بیش از این‌ممکن است بی احترامی پنداشته شود؛ این هم بود، اما همه اش این نبود. این دوست من با انگیزه‌ی نویسنده شدن در این کارگاه شرکت کرده بود و برای جلسه دیشب، زحمت کشیده بود و اثری خلق کرده بود؛ اثری که خودش آن را دوست داشت و از آفرینش آن لذت برده بود و برای همین دوست داشت دیگران هم این تولید او را ببینند و اگر واقعاً قابل تحسین است، تحسینش کنند. این خاصیت آفرینش است؛ وقتی چیزی بیافرینی، دوست داری دیگران هم آن را ببینند، و هرچه بیشتر آن را ببینند و از آن بهره ببرند، تو بیشتر لذت می‌بری. برای همین است که می‌گویم دست به قلم شوید و تولید کنید؛ آن وقت خودتان تلاش می‌کنید تا برای این اثر جدیدتان خواننده پیدا کنید و می‌کوشید تا این نوشته هرچه بیشتر خوانده شود. این نکته، می‌تواند راهبرد ما در جنگ روایتها باشد. @benevisim @HOWZAVIAN
1⃣خودت باش دختر نوشته خانم ریچل هاریس 2⃣گردان قاطرچی ها و کودکستان آقا مرسل نوشته داوود امیریان (طنز جبهه و مناسب برای رده سنی نوجوان و جوان) 3⃣ آب نبات هل دار، آب نبات دارچینی و اب نبات پسته ای نوشته اقای مهرداد صدقی 5⃣وقتی مهتاب گم شد نوشته اقای حمید حسام 6⃣نخل و نارنج نوشته آقای یامین پور 7⃣حجره پریا نوشته آقای حدادپور 8⃣از حاج ابراهیم تا خانطومان نوشته اقای سید عبدالرضا ارسنجانی 9⃣یادت باشد نوشته آقای سید رسول ملاحسنی 0⃣1⃣"عبد و مولا" و "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" نوشته استاد پناهیان 1⃣1⃣دختر شینا نوشته خانم ضرابی زاده 2⃣1⃣عباس دست طلا نوشته خانم معراجی پور 3⃣1⃣می‌شکنم در شکن زلف یار نوشته آقای حسین سروقامت 4⃣1⃣تن تن و سندباد نوشته اقای میرکیانی 💐باتشکر از مدیر محترم کانال نبض قلم https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🚺🚹 بازیافتِ عشق همیشه بازیافت‌جمع‌کن‌های مختلفی را دیده‌ام. گاهی پسرکان سربه‌هوا که بازی‌کنان و خنده‌کنان توی کوچه‌ها می‌گردند و اصلاً فکرِ کرونا و غیرکرونا هم نیستند، چیزی پیدا کنند می‌نشینند دور هم و کیک یا بستنی‌شان را می‌خورند. گاه دختر یا پسرکی که دختر دنبال پسرک است و او حواسش بیش‌تر دنبالِ مغازه‌های لباس‌فروشی و چیز دیگری است و پسر با چرخ یا یک گاری کوچک دارد بازیافت‌ها را جمع می‌کند. گاه جوانی را دیده‌ام، گاه پیرمردی ژنده‌پوش و ریش‌بلند و ژولیده و گاه کامل‌مردی با موتور یا بی‌موتور... که تا کمر خم شده روی بازیافت‌ها... و صحنه‌هایی شبیه این... اما صحنۀ امشب جالب بود. ترکیبی از تقابل عشق و فقر. جوانی بود و دختری در کنارش. احتمالاً زن و شوهر. با هم انس گرفته بودند. به هم می‌خندیدند و پلاستیکی در دستان‌شان در کوچه‌ها به‌دنبال تحفه‌ای بودند تا در پلاستیک بزرگ‌شان قرار دهند. ✍حسین ابراهیمی @HOWZAVIAN