eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
434 ویدیو
167 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 گردنه احساس و زیست این‌جهانی چه زود دیر می‌شوند و دورِ دورِ دور، ثانیه‌ها و دقیقه‌های بودن‌ها و دیدن‌ها و زیستن‌ها... و چه دیر رد می‌شوند و زودِ زودِ زود، لحظه‌ها و حادثه‌های نبودن‌ها و ندیدن‌ها و رفتن‌ها... و سایه‌یِ خون آلوده‌ی مرگی سیه چهرده، که بالای طاقچه‌ی شب و روزِ بسترمان نشسته، و بر میان گیسوانِ آشفته‌ی روزهای‌مان خفته، و نزدیک‌تر است از شاهرگ بی‌رمق‌مان، که شنیده می شوند، صدای گام‌های هراسناکش، در هر تپشِِ نبضِ پرسودایِ مضطرب، در تک تک رگ‌های رسوب گرفته‌ی مان از عصبیت و جهل و نخوت و باد و غرور و هوس... و چه مغرور و مست و فراخ و فربه و کینه‌توز رودرروی همند، این و آن، آن سو و این سو، چشم با چشم، دست با پا، گیسو و ابرو، عقل با دل، خاکزاده با آتش پاره، به فریاد و فغان و خشم و شرنگ، به‌سانِ گرگ‌های گرسنه‌ی مانده در شیارهای سوزباد خیال، و پیچاپیچ یخسراهای منجمد گردنه‌ی احساس‌ها... و چنین است که انگار نه انگار، خاک و مور و لحد و سنگلاخ و کلوخ، در انتظار و مهیای دریدن و نوشیدن و بلعیدنِ گوشت و خون و استخوان‌های نازپروردمان، دانه دانه‌ی تسبیح زمان را شماره می‌کنند، در آب شدن‌های ذره ذره سلسله جبال یخمکی مثنوی‌های زیست این جهانی مان... و چه زود ذوب می‌شوند یخ لحظه‌های خوشی‌های مان، در گرمایش فرساینده صحراهای لم یزرع بی‌احساس و وحشی، و سبد سبد میوه‌ی تلخینه ندامت است و حنظل حسرت‌ها، که فرو می‌نشیند بر عمقِ کام سوخته و پشیمان عمر دیروزها و امروزها و فرداها.... و چه می‌شد باران باران رنگ و لبخند می ریخت و می‌بارید، روی این همه دشت کاغذهای رنگ و رورفته و خاک گرفته، و سبزینه شبنم گرفته و تبسم مخملین می‌نشست، بر چهره‌ی سنگلاخی روزگاران خاکستر گرفته و ماتم‌زده‌ی مان، در خنکای هوایی یله و رها و نم‌زده چه می‌شد اگر می‌شد ناشده‌ها... ✍ حسن طاهری https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
برای نوشتن یک متن خوب از کجا آغاز کنم؟ 🔻پرسش کاربر: بنده می‌خواستم یک متن بنویسم برای اولین بار. اولین قدم چیست؟ 🔻مشاور ما 📝 مرتضی رجائی: 1⃣ اولین قدم، پیدا کردن یک موضوع برای نوشتن. 2⃣ قدم بعد فکر کردن به این‌که درباره این موضوع چه حرفی برای گفتن دارید. 3⃣ قدم سوم اینکه سعی کنید همان حرف‌هایی را که فکر می‌کنید برای گفتن دارید، یکی دو بار به زبان بیاورید. 4⃣ قدم چهارم اینکه سعی کنید همین حرف‌ها را بنویسید. 5⃣ قدم پنجم یک بار این نوشته را بخوانید و ببینید آیا همان چیزی که منظور شماست از آن فهمیده می‌شود یا نه؟ ⏪ تا قدم‌های بعد، خدا نگهدار... @HOWZAVIAN
، زمانی اتفاق می‌افتد که می‌خواهیم خودمان را بیشتر بشناسیم. آغاز نویسندگی است. ✍ شما در نوشتن با خودتان رو‌به‌رو می‌شوید و در نویسندگی با اطراف و دیگران. 💎 با خودتان دیدار کنید و دنیای‌تان را به کلمه در آورید... @HOWZAVIAN
✴️ موهبتی به نام "منتقد" شما برای نویسنده شدن به مخاطبِ منتقد نیاز دارید. مخاطبی که با دقت نوشته‌ی شما را بخواند و نقد کند. این ارزیابی باید شامل ذکر نقاط قوت و ضعف باشد. هم چنین چگونگی برداشت هر فرد از نوشته‌ی شما بسیار مهم است. اگر قلم شما پیوسته مورد ارزیابی نباشد، دچار آفتِ رشدِ حبابی خواهید شد. یعنی کمیت نوشته های شما بالا می‌رود اما کیفیت قلمتان در سطح پایین متوقف می‌شود. مهم تر از همه اینکه بعد از مدتی که ساختار های نوشتاری تان ثابت می‌شود، دیگر نه نقدی را می‌پذیرید و نه می‌توانید تغییر کنید. طبیعتا به خاطر چند تعریفی که شنیده اید خود را نویسنده ای کامل هم می‌دانید. از خواننده‌ی نقاد، کمال استفاده و تشکر را داشته باشید! کسی که نوشته‌ی شما را نقد می‌کند باعث رشد شما خواهد شد، حتی به غلط! ✍ اسماعیل دشمیر در خدمت باشیم! @HOWZAVIAN
‼️از برخی‌ها می‌شنویم که هیچ وقت برای دیر نیست. 🔻اما حقیقت چیز دیگری است: ✍ هر چه بزرگ‌تر و باتجربه‌تر می‌شوید، لحظه‌های نوشتن، بی‌حد و اندازه به شما اقبال می‌کند؛ آن گاه سرمایه‌دارترین آدم برای نوشتن هستید. 🔅فقط یک قلم، یا صفحه‌‌ی نمایشگر کم است. ✍ علی اسفندیار @HOWZAVIAN
خوار و بار یا خواربار؟ مصدر "خوردن" گاهی به صورت "خواردن" می‌آید، مانند خامخوار و گیاهخوار. خواربار اضافۀ مقلوب (برعکس) و در اصل به صورت "بارِ خوار" و به معنای بار و توشه‌ای است که برای خوردن است که همان معنای "مواد خوراکی" و "مواد غذایی" می‌دهد. *بنابراین، خواربار (بدون واو) صحیح است، نه خوار و بار (با واو). @HOWZAVIAN
✔️ نوشتن؛ رسانه‌ی فکر و تفکر ✍️ نجمه صالحی، عضو تحریریه‌ مدادالفضلاء نویسندگی دنیای عجیبی دارد، گاهی می‌نویسی برای مخاطبی که نمی‌شناسی‌اش یا اصلا وجود ندارد یا شخصیت او را در ذهنت می‌سازی و روی کاغذ می‌آوری، گاهی طنز و گاه تراژدی غمناک می‌نویسی. نویسنده‌ معمولا انسان درونگرایی است که به جای سخن گفتن می‌نویسند، واژه‌ها برای او حکم تریبون همگانی دارد، می‌نویسد تا آنچه در خاطرش می‌گذرد و طرحی که به ذهنش خطور کرده بر روی کاغذ بیاورد، گاهی در مسائل حقیقی و به روز می‌نویسد و گاه در مورد فانتزی‌های تخیلی‌. اگر نویسنده نگرید، خواننده اشک نخواهد ریخت؛ اگر متحیر نشود، خواننده شگفت‌زده نخواهد شد؛ نویسنده‌ها خالق نوشته‌ها و کتاب‌های خود هستند. نوشتن، نوعی تفکر و استخدام واژه‌ها برای آرایش کلام است و کلام، تنها رسانه‌ی فکر. نوشتن، نوعی از برقراری ارتباط با انسان‌ها و جهان پیرامون است با بهره‌گیری از واژه‌هایی که حاکی از تجربیات، حقایق و ایده‌ها است. نوشتن، می‌تواند به ما کمک کند تا به این درک برسیم که چگونه به آنچه که در اطرافمان اتفاق می‌افتد پاسخ درست دهیم و یا حتی احساسات خود را کنترل کنیم. از فواید نوشتن نباید غافل شد حتی در سخت‌ترین شرایط، بهترین مرهم زخم است. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 ا 🌕عناوین برگزیده حجت الاسلام عبدالله حسن زاده آملی، پیشکسوت عرصه نشریات دینی در بیستمین گعده نویسندگان رسانه فکرت: ✔️مخاطب‌شناسی و ساده‌نویسی از رموز مهم توفیق در نشریه‌داری است.مقاله‌سازی و کتاب‌سازی آفت روزگار ماست. ✔️مسأله مهم در واقع آن است که پیش از هر چیز دیگری مخاطب خود را به خوبی بشناسید و بدانید برای چه کسی قرار است تولید محتوا داشته باشید. ✔️از رموز موفقیت آن است که نیروهای تحریریه اول درک و زبان مشترکی برای فعالیت رسانه‌ای داشته باشند و دوم هم این که بر اساس توانمندی‌ها و علائق، تقسیم کار خوبی بین آنها صورت بگیرد. ✔️اگر در حوزه اندیشه و علوم انسانی قلم می زنید مساله مهم این است که حرف دیگران را به درستی بفهمید و زود دست رد بر اندیشه و تفکر دیگران نزنید، بلکه در نوشتن مطالب یا خودمان پربار باشیم و یا اگر چیزی را نمی‌دانیم سریع قضاوت نکرده و رد نکنیم. ➕مطالعه گزارش در «وبگاه فکرت» @HOWZAVIAN
. 🖋قدم اول ، فردی است. 🖌برای تأثیر همه جانبه و فرهنگی راهی جز نویسندگی نیست. 📚در حقیقت مقصد نویسندگی است. @HOWZAVIAN
🖌🖍 احقاق و تحقیق با کلمه‌ها ✍️ علی اصغر اسلامی تنها، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) ✨یا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ، ✨یا مَنْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَىْ رَحْمَتِهِ ۱) خداوندِ علیم بدیع، حقّ است و انسانِ ظلوم جهول، محقّق. او احقاق می کند و انسان تحقیق. فعل او بدیع، دفعی و بی کران است و عمل انسان تقلیدی، تدریجی و کرانمند. او با کلمات اعلی، حق را احقاق می کند و انسان- که خود کلمه حق است- با کلمات ادنی، حق را جستجوی می کند. پس همانگونه که هستی شناسی «کلمه» برای حق شناسی و تخلق به حق سبحانه و تعالی ضروری است برای پویایی شناسی حقیقت جویی و تحقیق حق نیز ضرورت دارد. ۲) برخی معتقدند بیش از آنکه ایده ها واژه ها را بسازند، این واژه ها هستند که ایده ها را می آفرینند و آنها را حمل می کنند. البته واژه ها صرفا در کار انتقال ایده ها و معانی نیستند، آن ها درست مانند «بادها و ابرها»، خود در گشت و چرخش اند، به یکدیگر تبدیل و در همدیگر دگرگون می شوند. به همین خاطر است که می توان آنها را «گذر دهنده» یا« مَرکبِ ایده ها» به شمار آورد. ۳) از نظر بودریار واژه ها برای ما اهمیت بسیاری دارند. آن ها زندگی خودشان را دارند و از همین رو میرندگی و میرایی شان برای هر کسی که مدعی تملک شکل مشخصی از اندیشه نیست و سودای مرشدی ندارد بدیهی است. در ناپایداری واژه ها بازی شاعرانه ای از مرگ و زندگی وجود دارد در تعابیر و استعاره پردازی های مداوم و پیاپی یک ایده، به چیزی بیش تر(به چیزی غیر) از خود بدل می شود به شکل از اندیشه. زبان می اندیشد، به ما می اندیشد و دست کم تا جایی که به واسطه ی آن می اندیشیم برای ما می اندیشد؛ و در اینجا رابطه ای شکل می گیرد، رابطه ای که نمادین است، رابطه میان واژه ها و ایده ها. ما تصور می کنیم که راه پیشرفت از دیار ایده ها می گذرد- این توهم هر نظریه پردازی است- غافل از این که در حقیقت واژه هایی که در مقام اشاره گر عمل می کنند، ایده ها را می آورنند و بازمی آورند. ۴) از منظر نشانه شناسی متعالیه نیز کلمات بسیار مهم اند نه فقط کلمات اعلی و کلمات اوسط بلکه کلمات ادنی که مربوط به جهان انسانی و اجتماعی اند نیز مهم اند اگر معتقد باشیم «کلمه لفظیّة الحدوث و معنائیّة البقا» است و «المعنا داخل فی الفظ لا بالممازجه و خارج عنها لا بالمباینه»- نه اینکه«المعنا داخل فی الفظ بالممازجه» آنگونه که سوسور و ساختارگرایان معتقدند و نه «خارج عنها بالمباینه» آنگونه که بودریار و پساساختارگرایان معتقدند- آنگاه خواهیم دانست واژه ها نه فقط همچون بادها در کار جابجایی ایده ها و معانی اند(وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً) ، بلکه آن ها درست مانند «ابرها و کشتی ها»، با قدرت فراوان و بار سنگین (فَالْحامِلاتِ وِقْراً )، به آسانی خود در گشت و جریان اند( فَالْجارِياتِ يُسْراً)، به یکدیگر برخورد و با همدیگر ترکیب می شوند. بیش از آنکه ایده ها و معانی خالق واژه ها باشند، این واژه ها هستند که ایده ها را حمل کرده و آن ها را می زایند. به همین خاطر است که می توان آنها را نه «محل ایده ها» و نه «مرکب ایده ها» آنگونه که بودریار می گوید؛ بلکه به تعبیر دقیق تر «حامل ایده ها» به شمار آورد. ۵) کلمه والد و والده کلمه است نه خالق و موجده آن. کلمه حدوث و پیدایش لفظی دارد و بقا و حیات معنایی. و اسفار اربعه محقّق در مسیر تحقیق وحقیقت جویی با آن آغاز و پس از سیر در جهان معانی به آن انجام می یابد. «سفر از لفظ به معنا»، «سفر در معنا»، «سفر از معنا به لفظ» و «سفر در الفاظ با معنا». کلمات طیبه سفر می کنند و در لحظه ای که به یکدیگر بر می خورند با پرهیز از تناکر و همستیزی(با همه اشکال آن از تضاد هگلی- مارکسی تا تفارق و تقسیم سوسوری- دورکیمی تا تمایز و تفاوق بوردیویی-دریدایی)، همشناسی و تعارف می کنند؛ در سطح اسما و الفاظ به هم می آمیزند. از تناکح اسما و آمیزش واژگان است که معانی نو متولد می شوند، نوآوری رخ می دهد و دانش و معرفت نو و کلمه طیبه نو ابداع می شود. @HOWZAVIAN