eitaa logo
فرهنگ موضوعی علت ها, حکمت ها, راهکارها
25 دنبال‌کننده
30 عکس
23 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فرهنگ لطیفه و طنز😁
✳️حرف د ها و حکمت ها 💠موضوع: دلبستگی به دنیا از همه نادان تر مرد دانایی به هنگام مرگ سیصد تومان به پسر داد و گفت یکصد در تومان آن را پس از مرگ من برای خود بردار و با صد تومان دیگر آن، اسبی کرایه کن و با آن به دنبال کسی بگرد که از همه نادان تر باشد وقتی او را یافتی صد تومان باقی مانده را به او بده، فرزند پس از مرگ، پدر اسبی کرایه کرد و برای یافتن نادان ترین به راه افتاد رفت و رفت تا به روستایی رسید. دید در میدان، روستا فردی را خوابانده اند و برگرده او شلاق می زنند و فردی دیگر بر تخت نشسته و دیگران آن را تماشا می کنند علت را پرسید گفتند: آن که خوابیده و کتک می خورد کدخدای سابق است و آن که بر تخت نشسته کدخدای جدید است و این روش ماست که پس از سر آمدن دوران مدیریت کدخدای ،سابق چنین از او پذیرایی میکنیم پسر فورا پیش کدخدای جدید رفت و صد تومان به او داد کدخدا پرسید این پول برای چیست؟ : گفت من به دنبال فردی بودم که پدرم نشانه های او را داده بود و معلوم شد او تو هستی که با چشم خود می بینی با کدخدای سابق چه میکنند و باز بر تخت نشسته!ای های هشداری ♻️برچسب: ✍️جهت تهیه محتوا برای بیان موضوع واژه های برچسب خورده را در کتابخانه موضوعی جستجو کنید. https://eitaa.com/jadiiddd/108 •┈┈••✾••📚••✾••┈┈• https://eitaa.com/udifidi
📙حرف ب اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☺️نجات از آتش 👈نمرود، با دخترش (رعضه) در كاخ سلطنتى نشسته و منظره آتش انداختن حضرت ابراهيم (ع) را نگاه مى كردند. رعضه، براى آن كه صحنه را بهتر ببيند، در بالاى بلندى ايستاد امّا با كمال ناباورى، ابراهيم را در ميان آتش، در يك گلستان ديد. رعضه با صداى بلند گفت : يا ابراهيم ! اين چه حال است كه آتش تو را نمى سوزاند؟! حضرت، جواب داد : مَنْ كانَ عَلى لِسانِهِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ فى قَلْبِهِ مَعْرِفَةُ اللّهِ تَعالى لايُحْرِقُةُ النّارْ : هركس در زبانش پيوسته بگويد و قلبش مملوّ از باشد، آتش براى او اثر ندارد، رعضه گفت : من هم مايلم، با تو همراه باشم، ابراهيم فرمود : بگو : لااله الاّاللّه، ابراهيم خليل الله و بعد از آن در آتش بيا ! او اين كلام را گفت، و قدم در آتش نهاد و خود را نزد ابراهيم رساند؛ و در حضورش ايمان آورد. آن گاه به سلامت، به حضور پدر برگشت نمرود، با ديدن اين صحنه، مبهوت و متعجب شد؛ ولى و علاقه به ، او را از به خداوند تبارك و تعالى، بازداشت سپس خواست، دختر را با از راه باز گرداند، ولى اثر نكرد او را كرد. سودى نبخشيد.تا اين كه دستور داد، او را در ميان آفتاب سوزان، به چهار ميخ كشيدند. در اين موقع، پروردگار مهربان به جبرئيل امين فرمان داد : بنده من را درياب، جبرئيل (ع) رعضه را از آن مهلكه رهانيده و به محضر خليل (ع) آورد رعضه، همچنان پيرو ابراهيم (ع) بود تا اين كه آن حضرت، او را به همسرى يكى از فرزندانش برگزيد و خداى تبارك و تعالى فرزندانى به آن ها عنايت فرمود برخى از آن ها كه برمسند ، و رسيدند. کتاب هماى سعادت ☺️برچسب ها : انتقال يافته https://eitaa.com/dastan_latifeh