eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
412 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌دیدار با (ره) ✅علی امینی نخست وزیر روز جمعه اول دی ماه 1340 رهسپار شد و با و روحانیان طراز اول از جمله امام خمینی دیدار کرد. 🔻امام هنگام ورود امینی به خانه، از سر جای خود بلند نشد. او به بهانه بازکردن بند کفش خود مدتی دم در اتاق، خود را سرگرم کرد تا شاید امام را به احترام مورد دلخواه خود وادارد، لیکن امام از جای خود تکان نخورده و تنها هنگام نشستن او به صورت نیم‌خیز حرکتی کرد. وقت رفتن او نیز امام از جای خود بلند شد و ایستاد، لیکن او را بدرقه نکرد. این برخورد امام بر او گران آمد، برای نیز سنگین بود. پس از بازگشت او از قم در دیداری که با شاه داشت، از شیوه برخورد امام سخن به میان آمد. امینی در خاطرات خود آورده است: «....وقتی جریان را برای تعریف کردم: گفت: او به شما توهین کرد. گفتم چرا؟ گفت: برای اینکه تا دم در نیامد. گفتم: آقا خواهش می‌کنم که تفتین نکنید ...» امام در این دیدار یک سلسله سخنان پندآمیز و عارفانه‌ای مطرح کرد و نامبرده را مورد نصیحت قرار داد. از برنامه آموزش و پرورش، شیوه طلاق در محاضر و گسترش مفاسد انتقاد کرد. ازجمله گفتند : شما که امروز عهده دار ریاست دولت هستید و نخست وزیری کشور در اختیارتان است، مسئولیت سنگینتر و مهمتری دارید، باید طوری با مردم رفتار کنید و گام‌های مفید و موثر به نفع اجتماع بردارید و آنچنان خدمت نشان دهید که در پیشگاه خداوند و وجدان مسئول مسئل نباشید. مملکت ایران، نخست وزیران فراوان به خود دیده است، امیرکبیرها، مقام‌ها و نخست‌وزیران دیگر ... برخی به این ملک و ملت خدمت کرده‌اند و مسئولیت اجتماعی خود را صحیحتر انجام داده‌اند. ملت آگاه و هوشیار ایران همیشه از ، قهرمان مبارزه با استعمار ذکر خیری دارد؛ ولی در مقابل، نخست‌وزیرانی هم بوده‌اند که همیشه مورد لعن و نفرت بوده و هستند. شما سعی کنید از گروه دوم نباشید. شما در امور دین با مردم آنچنان رفتار کنید تا ذکر خیری از شما و خاطره خوبی از دوران نخست‌وزیری شما در میان مردم یادگاری بماند. خداوند متعال می‌فرماید: و الباقیات الصالحات خیر عند ربک و ابقی آنچه ماندنی و پایدار است کارهای خیر و شایسته است که از فرد باقی میماند. علاوه بر آن، شما یقین بدانید هر قدر بیشتر به مردم خدمت کرده باشید، به همان میزان عزیز و محترم خواهید بود. علی امینی در پاسخ گفت روزی که تمدن غرب وارد کشور ما شد در تمام مملکت جز روحانیون، افراد باسواد، کمتر وجود داشتند. این همان گروه نخبه روحانیون بودند که می‌توانستند فرهنگ و مراکز آموزشی را قبضه کنند و از نفوذ زباله‌های تمدن غربی جلوگیری به عمل آورند، ولی کوتاهی ورزیدند. امام فرمودند : درست است که پنجاه سال پیش، اکثریت باسودان کشور را روحانیت تشکیل میداد، ولی خودتان بهتر میدانید که حکومت کشور در دست افرادی بود که دست‌نشانده و مزدور بیگانگان بودند و ما حکومت مستقل ملی نداشتیم، همین ، دست نشانده اجنبی بود. روحانیت چگونه میتوانست با حکومت‌های دست نشانده بیگانگان همکاری و همراهی کند؟ وقتی رضاخان، خودش نماینده انگلیس‌ها و دست‌نشانده خارجیان بود، آیا روحانیت با همکاری با این قبیل عوامل دست‌نشانده [باید] صحه بر اعمال آنان می‌گذاشت و حکومت آنان را تأیید یا تقویت می‌کرد؟ آن روز در مبارزه با اینگونه دیکتاتورهای محلی و دخالت اجنبیان، چاره‌ای جز انفصال از خدمات دولتی و گوشه‌نشینی و چاره‌ای جز تقویت پایگاه‌هایی ملی و مردمی نداشت روحانیت می‌بایست پایه‌های نهضت‌های ملی را تقویت می‌کرد تا روزی بتواند با حکومت‌های غیرملی و ضد ملی مبارزه و مقابله کند. 📚کتاب امام خمینی جلد یک صفحات 135 -139 ؛ کتاب زندگی سیاسی علی امینی صفحات 377- 380 🇮🇷 @iranemoaser👇👇👇
🔻نفوذ حلقه ماساچوستی‌ها بر ارکان حیاتی کشور 🔴دار و دسته ماساچوستی‌ها/2 ✳️به مناسبت شانزدهم آذر؛ روز دانشجو 🔹«ماساچوستی‌های دوره حکومت پهلوی دوم، بخشی از جوانان وابسته به دولت بودند که برای تحصیل به امریکا و بعضی از کشورهای دیگر فرستاده شده بودند و اغلب آنهایی که به امریکا رفتند، در مثل ، ، ، ام.آی.تی و دیگر دانشگاه‌ها تحصیل کرده بودند. این عده در زمانی که و بعد سفیر ایران در امریکا بودند، مورد توجه آنها قرار گرفتند و اغلب آنها یا به سازمان‌های فراماسونری امریکا مربوط شدند یا توسط شناسایی و در اختیار دولتمردان امریکا قرار گرفتند. این عده بعد از برگشت به ایران بر تمام ارکان حیاتی کشور تا انقلاب اسلامی سیطره داشتند. 🔸رهبران اولیه این گروه که بعدها به « » یا گروه «کت سه چاکی‌ها» معروف شدند، و بعد از او منوچهرکلالی و امیرعباس هویدا بودند. هسته تمرکز ماساچوستی‌ها در و سپس در و بود. اگرچه وجه تسمیه گروه ماساچوستی‌ها به خاطر تحصیلات عده‌ای از آنها در ایالت ماساچوست امریکا است ولی بعدها ماساچوستی‌ها به طیف وسیعی از کارگزاران و روشنفکران وابسته به حکومت پهلوی اطلاق می‌شد که از نظر دیوانسالاری با اداره کشور به سبک امریکایی‌ها و از نظر اجتماعی با اصلاحات امریکایی و از نظر سیاسی با علم سیاست امریکایی و پیوند آن با اقتصاد موافق بودند. 🔹ماساچوستی‌ها اولین نسل ایران بعد از کودتای 28مرداد می‌باشند. در خاطرات خود می‌گوید: این داستان را باید برایتان بگویم چون برای تاریخ ایران خیلی مهم است. بعد از این که نخست‌وزیرهایی که مال دوره رضاشاه و حتی دوره قاجاریه بودند دانه دانه رفتند کنار، یک دفعه ورق برگشت و حسنعلی منصور پسر منصورالملک که یک نسل جوان‌تر بود آمد سرکار با یک عده از وزرایی که اصلاً تحصیلاتشان یک جور دیگر بود. مثلاً ... این گروه جدیدی که با منصور آمدند اسمش را کم‌کم گذاشتند ماساچوستی‌ها، که حتی آن‌هایی که در ماساچوست نبودند ادعا کردند که در ماساچوست درس خوانده‌اند. یعنی هاروارد، ام.آی.تی و این جور جاها که مراکز بزرگ علمی امریکاست و من اصلاً با این مخالف بودم. شدیداً مخالف بودم. خیلی از این‌ها دوستان من هم بودند ولی من به آن‌ها انتقاد می‌کردم. یک روز در حضور شاه یک صحبتی پیش آمد من گفتم که این خیلی اسباب تأسف است که این افراد واقعاً فرهنگ ایران را نمی‌شناسند، حتی اگر نیت درست هم دارند تصمیم‌گیری درست نیست. گفت یعنی چه؟ مقصودت چیست؟ گفتم بنده اولین ایرانی هستم که وارد دانشگاه ام.آی.تی شدم. اولین ایرانی هستم که از دانشگاه هاروارد دکترا دارم. به همین جهت بنده باید اولین ماساچوستی باشم ولی دارند پدر ایران را درمی‌آورند... شاه خندید. یعنی من یک موضعی داشتم که بر ضد آب شنا می‌کردم و به همین جهت بود که سازمان امنیت من را یک عامل خیلی نارحت‌کننده‌ای می‌دانست!! 🔸عبدالمجید مجیدی یکی از ارکان اساسی سازمان برنامه رژیم پهلوی و یکی از اعضای گروه ماساچوستی‌ها در خاطرات خود اگرچه اسم گروه ماساچوستی‌ها را نمی‌برد ولی هسته اولیه این گروه در سازمان برنامه و سپس در کانون مترقی و را انکار نمی‌کند. او می‌گوید: 🔹در سازمان برنامه ما یک دسته مشخصی که منافع خاصی داشته باشیم نبودیم ولی گروهی بودیم که قدیمی‌های سازمان برنامه خودشان را با ما مشخص می‌دانستند. یعنی خودشان را از ما جدا می‌دانستند. آنهایی که در زمان و هدایت آمدند به سازمان برنامه تازه‌واردین سازمان برنامه بودند که با قدیمی‌ها فرق داشتند... ما یک گروهی داشتیم که با هم بودیم یعنی حتی خارج از سازمان برنامه ما یک گروهی بودیم که همدیگر را خیلی پشتیبانی و کمک می‌کردیم. من دبیر آن گروه بودم. خارج از سازمان برنامه هر هفته خانه یکی جمع می‌شدیم. کسانی که بودیم در آن موقع عبارت بودند از: منوچهر گودرزی، خداداد فرمانفرماییان، غلامرضا مقدم، جواد منصور، سیروس سمیعی، حسین کاظم‌زاده، احمد ضیایی، علینقی فرمانفرماییان، سیروس غنی، فتح‌الله ستوده، جواد وفا، کریم پاشابهادری، هوشنگ پیرنظر. چند نفر هم خارج از گروه ما بودند... ما یک طبع و ماهیت سیاسی قوی داشتیم... و بیشتر فکر می‌کردیم گروهی هستیم که باید به همدیگر کمک کنیم با این هدف که بتوانیم جامعه خوبی در ایران به وجود بیاوریم. (مقاله «ماساچوستی‌ها» از راه می‌رسند!! »، فصلنامه تخصصی 15خرداد ش44-43، ص200-198) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢اعمال نفوذ اسرائیل در ایرانِ عصر پهلوی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/11 🔰در پى به قدرت رسيدن امينى، رفت و آمد، داد و ستد و قراردادهاى گوناگون ميان ايران و رو به فزونى گذاشت. در 8 آبان‏ماه 1340، نخست‏وزيرِ آن روز فلسطين اشغالى به نام « » در سر راه خود به ، در تهران توقف كرد و مورد استقبال دكتر قرار گرفت. رئيس نيز در اين ديدار حضور داشت. 🔰برخى از مطبوعات ايران سبب اين توقف نام‌برده در را اشكالات فنى در موتور هواپيمايى كه او را به سمت بيرمانى مى‏برد، وانمود كردند؛ ليكن يكى از روزنامه‏هاى فلسطين اشغالى به نام « ‏هاآم» در تاريخ 1961 م. اعتراف كرد كه: 🔰 «... توقف بن‏گورين در تهران از قبل مقرر شده بود، و مذاكراتى ميان بن‏گورين و ‏وزير_شاه به عمل آمد... طرفين ضمن مذاكرات خود يک قرارداد مخفى در فرودگاه تهران ميان ايران و اسرائيل به امضا رسانيدند... طرفين ضرورت تقويت همكارى اقتصادى، سياسى و نظامى ميان و ‏آويو را نيز تأييد كردند». 🔰دكتر على امينى افزون بر اينكه دروازه كشور را بر روى صهيونيست‏ها باز كرد و زمينه را براى برقرارى روابط سياسى، اقتصادى، و... ميان رژيم شاه و اشغالگران فلسطين بيش از پيش هموار ساخت، برخى از چهره‏ها و مهره‏هاى سرسپرده و دست‏پرورده صهيونيست‏ها را نيز در كابينه خود راه داد و بدين‏گونه نيز راه رخنه و نفوذ آنان را در ايران و مراكز قدرت بيشتر فراهم كرد. 🔰يكى از عناصر باند دكتر على امينى كه به وزارت كشاورزى گمارده شد، دكتر بود كه ارتباط ديرينه و تنگاتنگى با صهيونيست‏ها داشت. (نهضت امام خمینی، ج1، صص142-141) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢سير احياى رژيم كاپيتولاسيون 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/53 🔹لايحه مصونيت اتباع امريكا در ايران، نخست از سوى دولت امير اسداللّه‏ علم در 13 مهر ماه 42 به تصويب رسيد و در 25 دى‏ماه آن سال به برده شد و در سوم مرداد ماه 43 مورد تصويب مجلس سنا قرار گرفت و در 21 مهر ماه 43 نيز آن را به تصويب رسانيد. 🔸نكته در خور بررسى اين است كه چرا اجراى اين از اسفند ماه 40 تا مهر ماه‏‏43 به تأخير افتاد و رژيم شاه براى اجراى آن، شتاب لازم را به خرج نداد؟ علت يا علل تأخير چه بود؟ و مانع اصلى كدام بود؟ به نظر مى‏رسد كه چند موضوع در اين تأخير، نقش داشت: 🔹1ـ امريكا براى تصويب آن شتابى نداشت؛ چون به اين اميد بود كه بتواند دگرگونى ژرفى در ايران پديد آورد و مقام و موقعيت امريكا را به عنوان طراح اصلى « » در ميان مردم و دولتمردان استوارى ببخشد. زمينه به صحنه آمدن و به قدرت رسيدن مهره‏ها و چهره‏هايى را كه در ايران به امريكا گرايش دارند و از جناح امريكا شمرده مى‏شوند، بيش‌تر فراهم سازد و جناح‏هاى وابسته به ديگر ابرقدرت‏ها را تضعيف كند و بدين‏گونه راه براى احياى رژيم كاپيتولاسيون بهتر فراهم شود. 🔸2ـ در اسفند ماه سال 1340 دكتر در رأس دولت ايران قرار داشت و آمریگا اين سياست را دنبال مى‏كرد كه نامبرده براى روز مبادا «وجيه المله» بماند و نمى‏خواست با احياى رژيم كاپيتولاسيون در دولت او، بى‏آبرويى هميشگى و رسوايى ابدى براى او به بار آيد. 🔹3ـ جناح‏هاى وابسته به كه هنوز در رژيم شاه از پايگاه عميقى برخوردار بودند، با اين طرح امريكا بشدت مخالف بودند؛ چون مى‏ديدند كه دولت بريتانيا در جايگاهى قرار ندارد كه بتواند همانند امريكا، براى اتباع خود چنين امتيازى بگيرد و اگر امريكا به عنوان تنها ابرقدرتى مطرح شود كه در ايران از مزاياى حق قضاوت كنسولى برخوردار است، ضعف، ناتوانى و افول قدرت انگلستان در رژيم ايران آشكار مى‏شود و نخستين پيامد آن اين است كه مهره‏هاى سرسپرده و حقوق‏بگيران مادام‏العمر انگليس، به سوى امريكا گرايش پيدا مى‏كنند و پايگاه انگلستان در ايران به‌شدت آسيب خواهد ديد. 🔸در پى قيام خونين 15 خرداد، امريكا به شكست دكترين كندى و اوج نفرت ملت ايران از امريكا و رژيم شاه به خوبى پى برد و انديشه قيام مسلحانه و طرح اين نكته كه با رژيم شاه جز با زبان زور نتوان برخورد كرد ـ كه در ميان مردم به‌شدت رواج پيدا كرده بود ـ بر نگرانى امريكا افزود. از اين رو، امريكا براى احياى رژيم كاپيتولاسيون، شاه را زير فشار گذاشت.(نهضت امام خمینی، ج1، صص1020-1019) 🇮🇷 @IRANeMOASER‏‎
🔻نفوذ حلقه ماساچوستی‌ها بر ارکان حیاتی کشور 🔴دار و دسته ماساچوستی‌ها/2 ✳️به مناسبت شانزدهم آذر؛ روز دانشجو 🔹«ماساچوستی‌های دوره حکومت پهلوی دوم، بخشی از جوانان وابسته به دولت بودند که برای تحصیل به امریکا و بعضی از کشورهای دیگر فرستاده شده بودند و اغلب آن‌هایی که به امریکا رفتند، در مثل ، ، ، و دیگر دانشگاه‌ها تحصیل کرده بودند. این عده در زمانی که و بعد سفیر ایران در امریکا بودند، مورد توجه آن‌ها قرار گرفتند و اغلب آن‌ها یا به سازمان‌های فراماسونری امریکا مربوط شدند یا توسط شناسایی و در اختیار دولتمردان امریکا قرار گرفتند. این عده بعد از برگشت به ایران بر تمام ارکان حیاتی کشور تا انقلاب اسلامی سیطره داشتند. 🔸رهبران اولیه این گروه که بعدها به « » یا گروه «کت سه چاکی‌ها» معروف شدند، و بعد از او منوچهر کلالی و امیرعباس هویدا بودند. هسته تمرکز ماساچوستی‌ها در و سپس در و بود. اگرچه وجه تسمیه گروه ماساچوستی‌ها به خاطر تحصیلات عده‌ای از آن‌ها در ایالت ماساچوست امریکا است ولی بعدها ماساچوستی‌ها به طیف وسیعی از کارگزاران و روشنفکران وابسته به حکومت پهلوی اطلاق می‌شد که از نظر دیوانسالاری با اداره کشور به سبک امریکایی‌ها و از نظر اجتماعی با اصلاحات امریکایی و از نظر سیاسی با علم سیاست امریکایی و پیوند آن با اقتصاد موافق بودند. 🔹ماساچوستی‌ها اولین نسل ایران بعد از کودتای 28مرداد می‌باشند. در خاطرات خود می‌گوید: 🔸این داستان را باید برایتان بگویم چون برای تاریخ ایران خیلی مهم است. بعد از این که نخست‌وزیرهایی که مال دوره رضاشاه و حتی دوره قاجاریه بودند دانه دانه رفتند کنار، یک دفعه ورق برگشت و حسنعلی منصور پسر منصورالملک که یک نسل جوان‌تر بود آمد سرکار با یک عده از وزرایی که اصلاً تحصیلاتشان یک جور دیگر بود. مثلاً ... این گروه جدیدی که با منصور آمدند اسمش را کم‌کم گذاشتند ماساچوستی‌ها، که حتی آن‌هایی که در ماساچوست نبودند ادعا کردند که در ماساچوست درس خوانده‌اند. یعنی هاروارد، ام.آی.تی و این جور جاها که مراکز بزرگ علمی امریکاست و من اصلاً با این مخالف بودم. شدیداً مخالف بودم. 🔹خیلی از این‌ها دوستان من هم بودند ولی من به آن‌ها انتقاد می‌کردم. یک روز در حضور شاه یک صحبتی پیش آمد من گفتم که این خیلی اسباب تأسف است که این افراد واقعاً فرهنگ ایران را نمی‌شناسند، حتی اگر نیت درست هم دارند تصمیم‌گیری درست نیست. گفت یعنی چه؟ مقصودت چیست؟ گفتم بنده اولین ایرانی هستم که وارد دانشگاه ام.آی.تی شدم. اولین ایرانی هستم که از دانشگاه هاروارد دکترا دارم. به همین جهت بنده باید اولین ماساچوستی باشم ولی دارند پدر ایران را درمی‌آورند... شاه خندید. یعنی من یک موضعی داشتم که بر ضد آب شنا می‌کردم و به همین جهت بود که سازمان امنیت من را یک عامل خیلی نارحت‌کننده‌ای می‌دانست!! 🔸عبدالمجید مجیدی یکی از ارکان اساسی سازمان برنامه رژیم پهلوی و یکی از اعضای گروه ماساچوستی‌ها در خاطرات خود اگرچه اسم گروه ماساچوستی‌ها را نمی‌برد ولی هسته اولیه این گروه در سازمان برنامه و سپس در کانون مترقی و را انکار نمی‌کند. او می‌گوید: 🔹در سازمان برنامه ما یک دسته مشخصی که منافع خاصی داشته باشیم نبودیم ولی گروهی بودیم که قدیمی‌های سازمان برنامه خودشان را با ما مشخص می‌دانستند. یعنی خودشان را از ما جدا می‌دانستند. آن‌هایی که در زمان و هدایت آمدند به سازمان برنامه تازه‌واردین سازمان برنامه بودند که با قدیمی‌ها فرق داشتند... 🔸ما یک گروهی داشتیم که با هم بودیم یعنی حتی خارج از سازمان برنامه ما یک گروهی بودیم که همدیگر را خیلی پشتیبانی و کمک می‌کردیم. من دبیر آن گروه بودم. خارج از سازمان برنامه هر هفته خانه یکی جمع می‌شدیم. کسانی که بودیم در آن موقع عبارت بودند از: منوچهر گودرزی، خداداد فرمانفرماییان، غلامرضا مقدم، جواد منصور، سیروس سمیعی، حسین کاظم‌زاده، احمد ضیایی، علینقی فرمانفرماییان، سیروس غنی، فتح‌الله ستوده، جواد وفا، کریم پاشابهادری، هوشنگ پیرنظر. چند نفر هم خارج از گروه ما بودند... ما یک طبع و ماهیت سیاسی قوی داشتیم... و بیشتر فکر می‌کردیم گروهی هستیم که باید به همدیگر کمک کنیم با این هدف که بتوانیم جامعه خوبی در ایران به وجود بیاوریم. (مقاله «ماساچوستی‌ها» از راه می‌رسند!! »، فصلنامه تخصصی 15خرداد ش44-43، ص200-198) 🇮🇷 @IRANeMOASER