eitaa logo
من شیعه هستم
565 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
تقلید و بنی اسرائیل.pdf
219.6K
. 💠 دیگه چیه؟ همش تقلید تقلید.. 💠 آخه مردم چقدر باید ساده باشن؟😔😔 ✅ همه چیز درباره تقلید فقط در 6 صفحه ✅ اصلا همه چیزشون از هاست http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 💠 و اما اينكه براى اعتبار بخشيدن به خواست اكثريّت گفتند : « پيروى اكثر در عالَم طبيعت هم جارى است »، درست است و نمى توان ترديد كرد كه طبيعت در آثارش تابع است و ليكن اين باعث نمى شود كه حكم عقل ( یعنی وجوب پيروى از حقّ) باطل شود و يا با آن معارضه كند. چون طبيعت خودش يكى از مصاديق است، آن گاه چگونه ممكن است حقّ خودش را باطل كند و يا به معارضه با آن برخيزد؟! ☘ توضيح اين مطلب نياز به بيان چند مقدّمه دارد : 💠 اوّل اينكه : موجودات و حوادث خارجى، كه ريشه و پايه اصولِ عقايد انسان در دو مرحله «علم» و «عمل» هستند، در پديد آمدن و اقسام تحولاتش تابعِ است كه نظامى است دائمى و ثابت، و نظامى است كه به شهادت تمامى دانشمندان و متخصّصين در هر رشته از رشته هاى علوم، و نيز به شهادت قرآن كريم (به بيانى كه در بحث "اعجاز قرآن" در جلد اول عربى اين كتاب گذشت) استثناء نمى پذيرد. پس جريان آنچه در عالَم خارج جارى است، از دوام و ثبات تخلّف ندارد؛ حتى مسأله اكثريّت هم كه در عالَم طبيعت است در اكثريتش طبق قاعده است، و دائمى و مى باشد. مثلاً اگر آتش در اكثر موارد گرمى و حرارت مى بخشد، و نود درصد اين اثر را از خود بروز مى دهد همين نود درصدش دائمى و ثابت است؛ و همچنين هر چيزى كه داراى اثر است. و اين خود مصداقى از كلّىِ است. 💠 دوم اينكه : انسان به حسب فطرت تابع هر چيزى است كه به نحوى آن را داراى واقعيّت و خارجيّت مى داند، پس خود انسان هم كه به حسب فطرت تابع است، خودش نيز مصداقى از است. و حتى آن كسى هم كه وجود علمِ قطعى را مُنكِر است و می گويد : هيچ علمِ قطعى در عالَم نداريم (هر چند كه همين گفتارش، گفته او را ردّ میكند چرا كه اگر اين جمله - كه هيچ علم قطعى در عالم وجود ندارد - قطعى نباشد پس مردود و غير قابل اعتماد است، چون قطعى و صد در صدی نيست. و اگر قطعى باشد پس صاحب اين گفتار يك علم قطعى را پذيرفته است) وقتى از شخصى قاطع، سخنى قاطع مى شنود با خضوع هر چه بيشتر آن را مى پذيرد. 💠 سوم اينكه : حقّ - همانطور كه توجّه فرموديد - امرى است كه خارجيّت و واقعيّت داشته باشد، امرى است كه انسان در مرحله خاضعش شود و در مرحله عمل از آن كند و اما نظر انسان و ادراكش، وسيله و عينكى است براى ديدن واقعيت هاى خارجى و نسبتش به واقعيت ها، نظير نسبتى است كه آينه با مرئى و صورت منعكس در آن دارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
سلام دوستان عزیز🌹 صبحتون بخیر💗 الحمدلله بحث هم تمام شد. ان شاءالله بحثی درباره اینکه چرا دین اسلام کشتن و خوردن گوشت شون رو اجازه داده، ارائه می کنیم. با مطالعه بحث جدید، شبهاتی مثل : «اسلام مگه نیست پس چرا اجازه داده بعضی از حیوانات رو بکشیم؟» ، « چرا اسلام گوشت بعضی از حیوانات رو کرده؟»، «چرا باید حیوان رو کرد؟ یعنی چرا حتماً باید شکلِ کشتن حیوان بطور خاصی باشه» و... برامون حلّ میشه ان شاءالله.🌷 @ishiaa
🌹🌹🌹 ❇️ عقائد امّتها در مورد خوردن 💠 در اين معنا هيچ شكى نيست كه انسان مانند ساير حيوانات و گياهان مجهّز به است. يعنى دستگاهى دارد كه اجزايى از موادّ عالَم را به خود جذب کرده و به آن مقدارى كه بتواند در آن عمل می کند، و آن را جزء بدن خود ساخته و به اين وسيله، بقاى خود را حفظ می نمايد؛ پس بنابر اين براى اينگونه موجودات مانع طبيعى وجود ندارد از اينكه هر غذايى كه براى او قابل هضم و مفيد باشد بخورد. تنها مانعى كه - از نظر طَبع - تصوّر دارد اين است كه آن غذا براى آن موجودات داشته باشد، و يا مورد آنها باشد. 💠 امّا متضرّر شدن : مثل اينكه در يابد كه فلان چيز خوردنى براى بدن او ضرر دارد، و نظام او را بر هم مى زند، براى اينكه مسموم است و يا خودش سمّ است؛ در چنين مواردى انسان و حيوان و نبات، از خوردن امتناع مى ورزد. و يا مثل اينكه در يابد كه خوردن فلان چيز براى او ضرر دارد، مثل چيزهايى كه در اديان و شرايع مختلفه الهى تحريم شده، و امتناع از خوردن اينگونه چيزها امتناع به حسب طبع انسان نيست، بلكه امتناع فكرى است. 💠 و اما تنفّر عبارت است از : اينكه انسان يا هر جاندار ديگر، چيزى را بداند و در نتيجه طبع او از نزديكى به آن امتناع بورزد، مثل اينكه يك انسانى نجاست خود را بخورد كه چنين چيزى نمى شود، زيرا انسان نجاست خود را پليد مى داند و از نزديكى به آن نفرت دارد. بله گاهى انسانهاى ديوانه و يا كودك ديده شده اند كه نجاست خود را بخورند. گاهى هم مى شود كه تنفّر انسان از خوردن چيزى به حسب طبع و طبیعتش نباشد، بلكه اين امتناعش مستند باشد به عواملى ، مانند مذهب و يا عادت قومى و سنّت هاى مختلفه اى كه در مجتمعات گوناگون رائج است. مثلاً مسلمانان از گوشت خوك نفرت دارند، و مسیحیان آن را خوراكى مطبوع و پاكيزه مى دانند؛ و در مقابل اين دو امّت، ملل هستند، كه بسيارى از حيوانات - از قبيل قورباغه و خرچنگ و موش و امثال آن را - با ميل و رغبت مى خورند، در حالى كه ملل آنها را پليد مى شمارند. اين قسم از امتناع، امتناع بر حسب طبع اوّلى نيست، بلكه بر حسب طبع و قريحه اى است كسبى. (یعنی بخاطر طبیعت دوّمی است که با توجه به عواملی یاد شد، برای خودشان درست کرده اند). ادامه دارد... 📚 جلد5 ص 295 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
حقیقت محبّت و دوست داشتن.pdf
359.5K
💗💗💗 ✅ویژه✅ 💠فایل pdf حقیقت محبّت 💠 ریشه عشق به همسر، دوست داشتن زیبایی و هنر و پول و مقام و منصب... ❣فقط 9 صفحه است. 👈پیشنهاد میکنم همه رو با دقّت بخونی👌 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 💞💞💞
🌹🌹🌹 💠 حال كه اين چند نكته روشن گرديد، معلوم شد كه حقّ بودن، صفتِ است. وقتى چيزى را مى گوئيم حقّ است كه - در طبيعت - وقوعش در خارج و يا باشد، كه بازگشت اكثريّتش هم (به بيانى كه گذشت) به همان دوام و ثبات است، پس حقّ بودن هر چيزى بدين اعتبار است، نه به اعتبار اينكه من به آن علم دارم و يا دركش میكنم. به عبارتى ديگر، بودن، صفتِ آن امرى است كه معلوم به علم ما است، نه صفتِ علم ما. پس اگر رأى و علمِ اكثريّت افراد و اعتقادشان به فلان امر تعلق بگيرد، نمى توان گفت اين رأى حقّ است و حقّ دائمى است؛ بايد ديد اين رأى اكثريت مطابق با واقعيّت خارجى است يا مخالف آن، بسا مى شود كه مطابق با واقع است و در نتيجه حقّ است، و بسا مى شود كه به خاطر مخالفتش با واقعيّت خارج، مصداق مى شود؛ و وقتى باطل شد ديگر جا ندارد كه انسان در برابر آن خاضع شود و يا اگر خيال می كرده واقعيّت دارد و در برابرش خاضع مى شده، بعد از آن هم كه فهميد باطل است باز هم دست از خضوعِ قبليش بر ندارد. 💠 مثلاً وقتى شما خواننده عزيز، به امرى پيدا كنيد و آنگاه تمام مردم در آن عقيده با تو مخالفت كنند، تو به خاطر مخالفت همه مردم دست از خضوع خود در برابر آن تشخيص كه داشتى بر نمى دارى و طبيعتاً خاضع تشخيص مردم نمى شوى، و به فرضى هم كه به ظاهر از آنان پیروی كنى، اين پيروی تو بخاطر رو در بايستى و يا ترس و يا عاملى ديگر است، نه اينكه تشخيص آنان را حقّ و واجب الإتّباع بدانى. و بيان در اينكه صِرف اكثريّت دليل بر حقّ بودن و وجوب تبعیّت نيست، بيان خداى تعالى است كه مى فرمايد : ❣بلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ — بلكه آنچه براى آنان آمد حقّ بود، ولى بيشترشان از پذيرفتن حقّ كراهت دارند. (سوره مؤمنون آيه 70) و اگر آنچه اكثريّت مى فهمد حقّ بود، ديگر ممكن نبود كه اكثريّت نسبت به حقّ كراهت داشته باشند و به معارضه با آن برخيزند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌼🌼🌼 💠 سوال : آیا امیرالمؤمنین علیه السلام غیر از کلمات دیگرى هم دارند؟ 🔸جواب : بله ، از میان تمامی صحابه که تعدادشان حدوداً 12 هزار نفر است ، هیچ کدام مانند کلمات حضرت علیه السلام را ندارند. کلمات آن بزرگوار از پُر مغزى مى خواهد منفجر شود. این کتاب است با 11 هزار حکمت که همه آنها در پُر مغزى یکتا، و مِفتاح (=کلید) علوم کثیره است . و مثل آن ، جملات آن حضرت است که اگر آنها هم جمع گردد، 11 هزار دیگر مى شود. 📚 در محضر علامه طباطبایی 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺🌺🌺
🌸🌸🌸 💠 پس روشن شد كه انسان در تغذّى به گوشت ها طُرُق مختلفه اى دارند، طرقى بسيار كه از نقطه «امتناع» شروع و به نقطه «آزادى مطلق» در عرضى عريض ختم مى شود، هر چه را كه مباح و گوارا مى داند دليلش او است، و آنچه را كه حرام و ناگوار مى داند دليلش يا او است يا او. 💠 در سنّت خوردن تمامى گوشت ها تحريم شده، و پيروان اين سنّت هيچ حيوانى را حلال گوشت نمى دانند، و اين طرف «تفريط» در مسأله خوردن گوشت است، و طرف «افراط» آن را وحشى هاى آفريقا (و بعض متمدّنين اروپا و غرب) پيش گرفته اند، كه از خوردن هيچ گوشتى حتى گوشت امتناع ندارند. 💠 امّا عرب در دوران گوشت چهارپايان و ساير حيوانات از قبيل موش و قورباغه را مى خورد، چهارپايان را هم به هر نحوى كه كشته مى شد مى خورد (چه اينكه سرش را بريده باشند، و چه اينكه خفه اش كرده باشند، و چه طورى ديگر مرده باشد،كه در آيه 3 سوره مائده به عنوانهاى "منخنقه" و "موقوذه" و "مترديه" و"نطيحه" و نيم خورده درندگان از آنها ياد شده است) و وقتى مورد اعتراض واقع مى شدند می گفتند : چطور شد كه آنچه خود شما می كُشيد حلال است، و آنچه خدا می كشد حرام است؛ هم چنان كه نيز همين جواب از برخی اشخاص شنيده مى شود كه مگر گوشت با گوشت فرق دارد و همين كه گوشتى سالم باشد و به بدن انسان صدمه وارد نياورد آن گوشت خوردنى است، هر چند كه بى ضرر بودنش به وسيله علاجهاى طبّى صورت گرفته باشد. و خلاصه گوشت آن گوشتى است كه دستگاه گوارش آن را نپذيرد، از آن گذشته همه گوشتها براى اين دستگاه گوشت است، و هيچ فرقى بين آنها نيست. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🔰سلوک إلی الله سلوک الی الله با مراعات دستوراتی که در برای دستیابی به انقطاع رسیده است همچون : «توبه»، «إنابه»، «محاسبه»، «مراقبه»، «صَمت»، «جُوع»، «خلوت» و «بیداری» آغاز می شود. و سالك با به دستورات و انجام عبادات به مجاهدت با نفس می پردازد تا اینکه منجر به انقطاع کامل و غفلت از نفس و توجه تامّ به خداوند سبحان می گردد. در این هنگام «طالعي از غیب» درخشیدن می گیرد و به دنبال آن «نفحات الهی» و «جذبات رحمانی» پی در پی فرا می رسند و موجب محبّت و گرایش بیشتر به معبود که همان ذکر و یاد خداست می شوند. سپس برقی می درخشد که هیچگاه فروکش نمی کند و جَذبه ای طالع می گردد و اشتیاقی دست می دهد تا اینکه سلطان محبّت در دل استقرار می یابد و ذکرْ بر نفس، مستولی و چیره می گردد، و به مقام می رسد و امر پایان می یابد. 📚مجموعه رسائل علامه طباطبایی، ج2، ص86 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 و نيز در عرب رسم بود كه را مى خوردند. و آن را در روده حيوان ريخته، با آن روده كباب می كردند و مى خوردند و به خورد ميهمانان مى دادند. و نيز رسمشان چنين بود كه هر گاه دچار قحطى مى شدند، بدن شتر خود را با آلتى برّنده سوراخ می كردند، و هر چه خون بيرون مى آمد مى خوردند. امروز نيز خوردن خون در بسيارى از امّت هاى غير مسلمان رائج است؛ و اين سنّت در بت پرستان رواج بيشترى دارد، و بطورى كه شنيده مى شود از خوردن هيچ حيوانى حتى سگ و گربه و حتى كِرمها و صدفها و ساير حشرات امتناع ندارند. 💠 و امّا در بين آن سنّت تفريطى و اين روش افراطى، راهى ميانه را رفته. از بين گوشتها هر گوشتى كه طبيعت انسانهاى معتدل و يا به عبارتى طبيعت معتدلِ انسانها آن را پاكيزه و مطبوع مى داند، در تحت عنوان كلّى «طيّبات» حلال كرده، و سپس اين عنوان كلّى را به يعنى بَهائم كه عبارتند از گوسفند و بُز و گاو و شتر (و در بعضى از چهار پايان چون اسب و الاغ به كراهت) و در ميان به هر مرغى كه گوشت خوار نباشد (که علامتش داشتن سنگدان و پرواز به طريق بال زدن و نداشتن چنگال است) و در به ماهيانى كه فلس دارند (به آن تفصيلى كه در كتب فقه آمده) تفسير كرده است. و از اين حيواناتِ حلال گوشت، خون و مُردار و آنچه براى غيرخدا ذبح شده را تحريم كرده، و غرض در اين تحريم اين بوده كه بشر بر طبق سنّت زندگى كند؛ چون بشر در اصل فطرت به خوردن گوشت علاقه مند است و نيز فطرتاً براى فكر صحيح و طَبع مستقيم (كه از تجويز هر چيزى كه نوعاً ضرر دارد و يا مورد نفرت طبع است امتناع مى ورزد) احترام قائل است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺