eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
668 ویدیو
83 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
🔸 #لشگر_فرشتگان 🔸 🌷 شهید زینب شفیع‌زاده🌷 🌱شهیده‌ی مکتب #حاج_قاسم 🔸تولد: ۱۳ مهر ۱۳۷۹، کرمان، استان
مادر شهید در ادامه از روز حادثه می‌گوید: «۱۳ دی‌ماه همراه با مادرشوهرش فاطمه سهرنگی‌نژاد به گلزار شهدا می‌روند که ایشان هم در کنار زینب به شهادت می‌رسند. آن روز من و پدرش در خانه خودمان در روستا بودیم. خیلی دلش می‌خواست به گلزار شهدا برود و مزار حاج‌قاسم را زیارت کند. همسرش هم در کرمان نبود. زینب با شوهرش تماس می‌گیرد و می‌گوید خیلی دلم می‌خواهد به گلزار شهدا بروم. همسرش می‌گوید با مادرم با هم بروید. زینب می‌گوید من نمی‌توانم از مادرتان بخواهم که همراه من بیاید. خجالت می‌کشم. اگر امکان دارد خودتان از مادرتان بخواهید که من را تا گلزار شهدا همراهی کنند. دامادم با مادرش تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد به خانه‌شان که یک کوچه با هم فاصله دارند، برود و فردا زینب را تا گلزار شهدا همراهی کند. فاطمه خانم هم به خانه دخترم می‌رود و شب را همانجا می‌مانند و فردا به منزل دایی رفته و بعد از خوردن ناهار با هم به سمت گلزار می‌روند. زینب و مادرشوهرش بعد از زیارت در نزدیکی پل زیرگذر حین انفجار اول عامل تروریستی به شدت مجروح شده و به شهادت می‌رسند. او قبل از شهادت به دایی دامادم گفته بود، ما نیم ساعت دیگر به خانه می‌رسیم، قطعاً بعد از این تماس و در هنگام خروج از گلزار شهدا دچار حادثه می‌شوند. من از شهادت زینب بی‌خبر بودم. بچه‌ها نگذاشتند ما بفهمیم. ابتدا خیلی به دنبال پیکرش گشتیم، نهایتاً از روی النگو‌های دستش او را شناختیم. ۱۴ دی‌ماه صبح روز پنج‌شنبه یک روز بعد از حادثه وقتی پدرش نماز صبحش را خواند و خوابید به یک‌باره از خواب پرید و به من گفت: زینب چطور است؟! گفتم زینب؟! گفت: بله زینب اینجا بود. در درگاه اتاق ایستاده بود و به من گفت سیدحسن نصرالله شهید شده. تا همین جمله را گفت محکم به سرم زدم و گفتم خاک بر سرم من چرا از دیروز احوال زینب را نپرسیده‌ام. این همه خبر از گلزار شهدا آمد، چرا به فکرم نرسید احوال زینب را جویا شوم. قرار بود زینب به گلزار برود. سریع با دخترم زهره تماس گرفتم، اما او هم حرفی به من نزد. پسرم در همسایگی ما زندگی می‌کند و ماجرای شهادت خواهرش را می‌دانست، اما چیزی به ما نگفت. شاید باور کردنش برای شما و مخاطبین‌تان سخت باشد، اما خواست زینب بود که ما همان روز حادثه متوجه شهادت و مفقودالاثری‌اش نشویم تا خیلی اذیت نشویم. او می‌خواست ما فردا صبح، یعنی ساعت‌ها بعد از شهادت متوجه موضوع شویم. همه اهالی روستا می‌دانستند که زینب شهید شده است. همه خانواده می‌دانستند و ما بی‌خبر بودیم. ابتدا هم به من گفتند او مجروح شده و در بیمارستان افضلی‌پور بستری است. به همین بهانه هم من را تا کرمان بردند، اما من می‌دانستم که زینبم شهید شده، می‌دانستم وقتی خبر از شهادت فرمانده مقاومت می‌دهند، یعنی در این دنیا نیست. شاید درک این موضوع برای خیلی‌ها سخت باشد. دوستان زینب می‌گفتند یک هفته قبل از شهادت با زینب بیرون رفته بودیم. او روی خاک‌دراز کشید و گفت خاک آرامش عجیبی دارد. بعد از شهادتش فهمیدم حکمت آن خواب حاج‌قاسم چه بود! حاج‌قاسم خودش در سجده برای عاقبت بخیری زینب دعا کرد. چه عاقبت بخیری بهتر و زیباتر از شهادت. او در ۲۳ سالگی به شهادت رسید.» http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
این کتاب رو امروز صبح تموم کردم؛ در کمتر از ۲۴ ساعت. یه رمان معمایی و جنایی که ماجراش در بستر یه عروسی اتفاق می‌افته؛ یه عروسی پر زرق و برق؛ درحالی که بنیاد خانواده‌ای که می‌خواد تشکیل بشه از درون پوسیده. با خوندن این رمان و سایر رمان‌های جنایی بریتانیایی(رمان ترسناک و جنایی بریتانیایی زیاد خوندم) به چندتا نتیجه مهم رسیدم که خوبه برای شمام به اشتراک بذارم: ۱. خاااااک عالم بر سرشون با این روابط بی‌قید و بدون چارچوبشون که توی داستان‌ها همه با هم رابطه دارن، مجرد با متاهل، متاهل با متاهل، مثلثی، ضربدری، شش ضلعی، کلوز فرند، جاست فرند، کوفت، زهرمار...😑 ۲. بازهم خااااک عالم بر سرشون که روح و جسم و زندگیشونو به فنا میدن انقدر که شراب می‌خورن. یعنی هر بدبختی‌ای دارن از این مشروب خوردنه، از اینه که توی شادی و غم و همه زندگیشون شراب هست و بدبختشون کرده. ۳. این که میگن «توی جوامع غربی، مردها چشم و دل سیرن و انقدر زن بی‌حجاب دیدن که دیگه براشون مهم نیست»، حرف مفتی بیش نیست. هم براشون مهمه و هم رفتار و پوشش و بدن خانم‌ها کاملا تحت نظر مردهاست و روی رفتارشون اثر می‌ذاره. ۴. بدن و جسمانیت زن هنوز یه ابژه ست. با وجود جنبش‌های فمینیستی، بدن زن هنوز هم در جامعه غرب شیءانگاری میشه. و از اون بدتر اینه که نه‌تنها جلوی شیءانگاری بدن زن گرفته نشده، بدن مردانه هم داره به سمت شیءانگاری میره. یعنی این دیگه توهین به زن یا مرد نیست، توهین به انسانه، کالاشدگی انسانه. ۵. اینکه یه زن و مرد بگن ما دوست معمولی هستیم و مثل خواهر و برادریم و... حرف مفته. کاملا مفت.
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
این کتاب رو امروز صبح تموم کردم؛ در کمتر از ۲۴ ساعت. یه رمان معمایی و جنایی که ماجراش در بستر یه عرو
و در آخر، خیلی خوشحالم که توی ایران و به عنوان یه مسلمان به دنیا اومدم. خیلی خیلی خوشحالم. چون اینجا، می‌تونم پوششی انتخاب کنم که باعث کالاشدگی و شیءانگاری من نشه، اینجا به شخصیت و روح انسانی من احترام گذاشته میشه، اینجا من یه انسان هستم، نه یه ابژه. خیلی خوشحالم که توی کشوری زندگی می‌کنم که مشروب درش ممنوعه و مردمش سر هر اتفاقی، عقلشونو با مشروب به فنا نمیدن، خیلی خوشحالم که گوشت و خون خودم و خانواده و اجدادم پاک از نجاست مشروبه، خیلی خوشحالم که دارم اینجا مثل یه آدم که عقل داره زندگی می‌کنم، نه آدمی که می‌خواد از عقل و هشیاریش فرار کنه. خدایا شکرت.
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد محمّد داستانپورتوصیه‌های ماه رجب.mp3
زمان: حجم: 4.9M
‌ 📌🌱 توصیه‌های استاد داستانپور برای ماه رجب 🔹 @fanous_harekat
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
این کتاب رو امروز صبح تموم کردم؛ در کمتر از ۲۴ ساعت. یه رمان معمایی و جنایی که ماجراش در بستر یه عرو
مگه اصلا جنبش های فمینیستی با هدف از بین بردن کالا انگاری زن بوده؟؟ که با وجود اون بگیم هنوز به هدفش نرسیده؟؟؟!
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
چی شد که نصفه شب یهو این سوال به ذهنت رسید؟🙄
این ساعت تازه عصر من حساب میشه😎 به جای انحراف بحث جواب سوال منو بده
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
این ساعت تازه عصر من حساب میشه😎 به جای انحراف بحث جواب سوال منو بده
عرضم به حضورتون که، جنبش‌های فمینیستی از اساس برای احقاق و احیای حقوق زنان به وجود اومدن و چندتا موج مختلف داشتن. موج‌های اول بیشتر در جهت این بودن که حق رای و مالکیت و... به زنان داده بشه و کارفرماها زنان رو استثمار نکنن. موج‌های بعدی روی مسائل دیگه‌ای تمرکز کردن، مثلا برابری در محیط کار، امنیت بانوان و... بعضی گروه‌ها و جنبش‌های فمینیستی هم تمرکزشون روی همین مسئله کالاانگاری بود؛ این که چرا جسم زن ابژه ست؟ چرا استانداردهای زیبایی خاصی برای بانوان وجود داره که امنیت روانی اون‌ها رو به خطر میندازه؟ چرا زن‌ها رو وادار می‌کنیم در قالب‌های زیبایی خاصی جا بگیرن و وقت و هزینه‌شون رو صرف اون بکنن؟ در همین جهت بود که توی بعضی کشورهای اروپایی، مسابقات زیباترین دختر جهان لغو شد. همچنین بخوانید: https://vrgl.ir/1ZZks https://vrgl.ir/Vm8j1