eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
522 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
این یک تصویر سانسور شده از محل خواب دیشب است. تقریبا کل حرم امام علی خوابیده بودند. پتو هم می‌دادند. بار اولم بود جایی می‌خوابیدم که سقفش آیینه کاریه😅
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ نیمه‌شب از خواب بیدارم می‌کنند و کورمال کورمال وضو می‌گیرم تا به حرم برویم و نماز صبح آنجا باشیم. می‌گویند بهترین ساعت حرم رفتن، حوالی دو و سه نصفه شب است، چون اکثرا آدم‌ها خوابند و شلوغی‌اش قابل تحمل است، البته چند روز مانده به اربعین. تا حرم کمی راه می‌رویم و کمی هم سوار موتور- نیسان می‌شویم. در راه چند نخلستان می‌بینم. تا حرم فکر می‌کنم چطور باید هیبت نخل‌ها را در سیاهی شب توصیف کنم؛ ولی به نتیجه ای نمی‌رسم. فقط بدانید نخل در روز با نخل در شب زمین تا آسمان تفاوتش است. در شب، تاریکی نخل را در آغوش می‌کشد و از آن چیزی سیاه ولی با جزئیات مشخص است. نخل در شب ساکت و رازدار ، محجوب و موقر، صمیمی و آماده شنیدن، سربلند و متواضع است. دلت می‌خواهد به نخلستان بروی و فقط در گوش نخل‌ها رازهای مگو زمزمه کنی. به این فکر می‌کنم که اگر نخل های مدینه که محرم راز علی بوده‌اند، در قیامت دهان باز کنند، چه حرف‌هایی برای گفتن دارند... به خیابان حرم می‌رسیم. گنبد سقای حرم را میبینم. زیر لب میگویم:"ممنون اجازه دادی عاشق شم..." سلام می‌دهم. کاشی‌کاری‌های آبی و با نور پردازی قرمز، دور حرم صحنه قشنگی را ایجاد کرده‌اند. قرارمان روبه‌روی باب‌الفرات است. فرات تا ابد شرمنده عباس است؛ به نظرم بعد از عباس فرات از شرم خشکید و الان اَشک‌های باقیمانده از آن است که در جریان است. کفش‌ها را به کفشداری می‌سپاریم. خنکای حرم به صورتم می‌خورد. از پله‌ها پایین می‌روم، فقط ضریح زیرزمین برای زیارت خانم‌هاست. مشبک‌های ضریح را که می‌بینم، آرامش به وجودم سرازیر می‌شود. زندگی‌ام را به عباسِ حسین می‌سپارم و به سمت بین‌الحرمین می‌روم. در میان زیباترین خیابان دنیا، خیابانی که آسمانش با آسمان دنیا فرق دارد ایستاده‌ام و نماز می‌خوانم. چه خوشبختی از این‌ بالاتر؟ بعد از نماز سریع به سمت حرم امام حسین می‌روم و در صف رفتن به سوی ضریح می‌ایستم. روبه‌روی در طلایی که می‌رسم زمزمه می‌کنم:"سلام آقا، که الان روبه‌روتونم، من اینجام و، زیارت‌نامه می‌خونم... حسین جانم." در طلایی را می‌بوسم. فرصت زیر قبه بودن فقط چند ثانیه است. اول دلم را کنار ضریح به امانت می‌گذارم و بعد مهم‌ترین دعا را می‌کنم و میان گفتن حاشیه‌هایش، توسط خادمان به بیرون هدایت می‌شوم. زیر قبه، دعا مستجاب است و مهم‌ترین دعا فرج است. باقی حاشیه است. حرم شلوغ است. بیرون می‌آییم. وسط بین‌الحرمین روی زمین می‌نشینم. نرده کشیده‌اند و مردم اینجا در میانه بین‌الحرمین استراحت می‌کنند. با تمام وجود می‌فهمم ماه و خورشید نورشان را مدیون وجود قمر بنی هاشم‌اند و تمام ذرات جهان مدیون بودن حسینند... از حرم بیرون می‌آییم. باید منتظر همسفرها باشیم. زیر لب "دامن کشان رفتیِ" محمود کریمی را زمزمه می‌کنم. جای این روضه همین‌جا است. روبه‌روی حرم مهربان‌برادر حسین. زبانم نمی‌چرخد روضه مادر بخوانم. روضه در و دیوار را نمی‌توانم در هیچ‌کدام از حرم‌های ائمه بخوانم. نمی‌شود..‌ زبان نمی‌چرخد... باید برویم. موقع خداحافظی زیر لب زمزمه می‌کنم:"السلام علی حسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب حسین..." و عقب عقب از حرم دور می‌شوم... "به خونه برگردیم، خونه آغوش حسینه مگه نه؟" http://eitaa.com/istadegi
مه‌شکن🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #روایت_زیبایی ✍️ #معصومه_سادات_رضوی نیمه‌شب از خواب بیدارم می‌کنند و کورما
سخن آخر: "روایت زیبایی"؛ این نامی بود که خانم شکیبا برای این سفرنامه انتخاب کردند و الحق  والانصاف این سفر زیباست و روایتش روایت زیبایی‌های مسیر... این سفرنامه اولین تجربه من بود در قلم زدن حرفه‌ای که منتشر شد. قبلا جسته گریخته متن‌های کوتاهی برای جاهای مختلف نوشته بودم ولی "روایت زیبایی" یک روایت مستمر بود. قطعا این سفرنامه کم و کاستی‌هایی دارد که ناشی از کم‌تجربگی بنده است، بر من ببخشید. در این سفر هر کجا که رفتم از ائمه میان دعاهایم کلمه خواستم برای نوشتن و توفیق خواستم برای نوشتن درباره خودشان. شما هم برایم دعا کنید... در آخر از خانم شکیبا بابت اصلاح نگارشی متن‌ها بسیار ممنونم. قطعا متن ضعف‌هایی داشته است‌. بگویید کدام قسمت متن را دوست داشتید و کدام قسمت بنظرتان اضافه بوده و کجا خوب پرداخته نشده... می‌خوانم و پاسخ می‌دهم: payamenashenas.ir/M_Razavi " تصویر قشنگی است که در صحنه محشر ما دور حسینیم و بهشت است که مات است" والسلام  http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر شما عزیزان🌱 ان‌شاءالله در موکب «لشگر فرشتگان» با محوریت بانوان شهید، روز اربعین پذیرای شما عزیزان خواهیم بود. مکان موکب، روی سکوی سالن جدید گلستان شهداست. موکب سوم، تقریباً روبه‌روی مزار شهید زینب کمایی✨🥀 منتظر دیدارتون هستیم. التماس دعا. http://eitaa.com/istadegi
🌱 🌱 ...لطفا عینک جنون بزنید!... به قلم: قسمت سوم طبق قاعده‌ی عشق، تو نمی‌گویی هروقت شبیه او شدم عاشقم. تو فقط عاشقی، همین! برای همین گاه عاشق هنوز حجاب ندارد یا شیعه نیست یا... هنوز شعله را نیافته. تا بیابد و کل وجودش آتش بگیرد و ققنوس‌وار متولد شود، وقت باقی ست. مانده حتی تا به خدا برسد! انی اتقرب الی الله بموالاتکم... خیلی‌خیلی بعد از آن، ممکن است بفهمد فلسفه خلقت حسین چه بوده. تازه می‌فهمد وسیله یعنی چه، مصباح‌الهدی یعنی چه، سفینه‌النجات یعنی چه... عاشقان این کوی با حسین حسین پیر می‌شوند و خوشحال از این جوانی از دست رفته‌شان هستند. کارت شناسایی‌شان اشک زیاد است و پاتوقشان هیئت. هر چه می‌شود می‌روند آن‌جا. از زندگی خسته می‌شوند می‌روند روضه. زیر بار فشار مالی له می‌شوند می‌روند روضه. مریض می‌شوند می‌روند روضه، شفا می‌گیرند می‌روند روضه، کار زیاد دارند می‌روند روضه، کاری ندارند... دلشان برای کربلا تنگ می‌شود می‌روند روضه. بعد از هیئت که برمی‌گردند، سبک‌اند و دل‌شاد. غمشان، حقیر شده، یادشان می‌رود. ورد لبشان اللهم الرزقنا حرم است. کربلا ندیده هم به کسی جان نمی‌دهند. ✍️کوثر سادات مصباح http://eitaa.com/istadegi
آنقدر دردناک و پرمعنا بود که دلم نیامد عکس نگیرم. یادمان نمی‌رود... http://eitaa.com/istadegi
حضور عکس‌های حاج قاسم و ابومهدی آنقدر در مسیر پررنگ بود که نمی‌شد بدون یاد آنان قدمی برداشت... چقدر جایشان در این پیاده‌روی خالی بود... http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی مسیر به این فکر می‌کنم که جمله "تک‌تک قدم‌هایم را نذر ظهورت می‌کنم" حامل چه اعتقاد عمیق و دقیقی است. حرفم سر نذر ظهور کردن قدم‌ها نیست. این جمله یعنی من باور دارم امام زمانم در این مسیر است و من او را می‌بینم و نمی‌شناسم. جمله خطاب به امام است. شاید مهدی فاطمه آن را دید و لبخند زد...
بدون شرح... - به سوی حسین می‌روم و نگاهم به مسجدالاقصی ست... http://eitaa.com/istadegi
سلام بر شما... 💔😔
یک عالمه بچه قیمه نجفی بدست کاملا جدی تقریبا کل جاده را گرفته بودند یک نفس جیغ میزند زائر زائر
پیتزای عراقی😁
رسما سرما خوردم. ولی نیت کردم هرچه دادند بدون ملاحظه بخورم. جاده هم نامردی نکرد و بلافاصله هرچه چیز مضر داشت رو کرد. بستنی چیپس دوباره چیپس بادمجان چیپس شده بادمجان خورشتی 🤯 گفتم اگه راست میگین ابجوشه عسل هم بدین! و دو عمود بعدش آب عسل دادند... این آب عسل و آب نمک هست...
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محل موکب لشگر فرشتگان، گلستان شهدای اصفهان. موکب دقیقا کنار ورودی نمایشگاه نوشت‌افزار ایرانی هست. ان‌شاءالله می‌بینمتون
درحال آماده‌سازی رزق معنوی...✨
موکب آماده ست برای دیدار با شما عزیزان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعتی پیش، موکب لشگر فرشتگان. ان‌شاءالله با عنایت حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما، پرچم بانوان شهید در اصفهان بلند خواهد شد... فردا منتظر دیدارتان هستیم... http://eitaa.com/istadegi
🌱 🌱 ...لطفا عینک جنون بزنید!... به قلم: قسمت چهارم ...دلشان برای کربلا تنگ می‌شود می‌روند روضه. بعد از هیئت که برمی‌گردند، سبک‌اند و دل‌شاد. غمشان، حقیر شده، یادشان می‌رود. ورد لبشان اللهم الرزقنا حرم است. کربلا ندیده هم به کسی جان نمی‌دهند. عاشقان این کوی بعد از سال‌ها گریه در هیئت، مدرک خادمی می‌گیرند. به این آسانی‌ها هم به کسی نمی‌دهندش. خیلی باید بی«خود» شده باشی که به این درجه مفتخر شوی. مقربان خادمان هم پس از سال‌ها عاشقی در حد اعلی خود، به مدال اعلای شهادت نائل می‌شوند. بالاترین مقام عاشقی، فنا... البته قاعده ره صد ساله را یک شبه پیمودن هم هست. باز هم بین شهدا درجه‌ها فرق دارد. مثلا بعضی با لب تشنه شهید می‌شوند، بعضی بی‌سر، بعضی بی‌دست... مرام عاشقان این درگاه ادب است. در این دستگاه هرکه به جایی رسیده، از ادب بوده‌. عاشقان، غم و مهر حسین را با شیر و از مادر گرفتند. عاشقان در مقابل او هیچ ادعایی از خود ندارند. اصلا عالم به حسین که می‌رسد، از تک و تا می‌افتد. خودش را بی‌چشم‌داشت و منتی فدای خاک پای او می‌کند. حسین همه چیزش را داد. کم نگذاشت برای خدا. هر مخلوقی در برابر کم می‌آورد. حسین تا پای جان ایستاد و هرگز تسلیم زور نشد. عاشقان حسین تا پای جان تسلیم حسین‌اند. آن‌ها هیچ‌گاه در این درگاه سر بالا نمی‌آورند. اگر به بارگاهش مشرف شوند -که آرزوی قلبی‌شان است- سر پایین می‌اندازند و موی پریشان می‌کنند و پیاده و پابرهنه می‌آیند. خسته و خاک‌آلوده و اشک‌ریزان می‌رسند به آن‌جا. و ما ادراک کربلا‌...! ✍️کوثر سادات مصباح http://eitaa.com/istadegi