مناجات.mp3
4.03M
✨ فرازهایی از دعای کمیل با صدای حاج قاسم سلیمانی...✨
🌱کاری از درختان سخنگوی باغ انار 🌱
#ماه_رجب
#شب_جمعه
http://eitaa.com/istadegi
✨بسماللهالرّحمنالرّحیم✨
🌷 #ریحانه 🌷
‼️آنچه بانوان و دختران کشورم باید بخوانند...🌱
مهمترین چیزی که بشر به آن احتیاج دارد، آرامش است. سعادت انسان در این است که از تلاطم و اضطراب روحی در امان و آرامش روحی داشته باشد. این را خانواده به انسان میدهد؛ هم به زن و هم به مرد. جمله بعدی بسیار جالب و زیباست. میفرماید: «و جعل بینکم مودّة و رحمة». رابطه درست زن و مرد این است: مودّت و رحمت، رابطه دوستی، رابطه مهربانی؛ هم یکدیگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند و هم با یکدیگر مهربان باشند. عشق ورزیدن همراه با خشونت مورد قبول نیست؛ مهربانی بدون محبّت هم مورد قبول نیست.
طبیعت الهىِ زن و مرد در محیط خانواده، طبیعتی است که برای زن و برای مرد رابطهای فیمابین به وجود میآورد که آن رابطه، رابطه عشق و مهربانی است: «مودّة و رحمة». اگر این رابطه تغییر پیدا کرد، اگر مرد در خانه احساس مالکیت کرد، اگر به چشم استخدام و استثمار به زن نگاه کرد، این ظلم است، که متأسفانه خیلی از مردان این ظلم را میکنند. در محیط بیرون خانواده نیز همینطور است. اگر زن محیط امن و توأم با امنیتی برای درس خواندن، برای کار کردن، برای احیاناً کسب درآمد و برای استراحت نداشته باشد، این ظلم و ستمکاری است. هر کس که موجب این ظلم شود، باید قانون و جامعه اسلامی با او مقابله کند.
چنانچه نگذارند زن به تحصیلات صحیح و به علم و معرفت دست پیدا کند، این ظلم است. اگر شرایط طوری باشد که زن فرصت پیدا نکند به خاطر زیادی کار و فشار کارهای گوناگون، به اخلاق خود، به دین خود و به معرفت خود برسد، این ظلم است. اگر زن امکان پیدا نکند که از مایملک خود به طور مستقل و با اراده خود استفاده کند، این ظلم است. اگر به زن در هنگام ازدواج، شوهری تحمیل شود - یعنی خود او در انتخاب شوهر نقشی نداشته باشد و اراده و میل او مورد اعتنا قرار نگیرد - این ظلم است. اگر زن، چه آن وقتی که داخل خانه با خانواده زندگی میکند و چه در صورتی که از شوهر جدا میشود، نتواند از فرزند خود بهره عاطفی لازم را ببرد، این ظلم است. اگر زن استعدادی دارد - مثلاً استعداد علمی دارد، استعداد برای اختراعات و اکتشافات دارد، استعداد سیاسی دارد، استعداد کارهای اجتماعی دارد - اما نمیگذراند از این استعداد استفاده کند و این استعداد شکوفا شود، ظلم است.
💠بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از بانوان، ورزشگاه آزادی، ۱۳۷۶/۰۷/۳۰
ادامه دارد...
#دهه_فجر #لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/istadegi
برای تن اربا اربای روحالله عجمیان،
برای سر و انگشتر شکستهی آرمان علیوردی،
برای قلبِ شکافتهی رسول دوستمحمدی،
برای پهلوی زخمیِ حمید پورنوروز،
برای گلوی بریدهی دانیال رضازاده و حسین زینالزاده،
برای سینهی پر از ساچمهی سلمان میراحمدی،
برای پیکر درهمشکستهی حسن مختارزاده و فرید کرمپور،
برای چادر غرق خون زهرا اسماعیلی،
برای دیوارهای زخمیِ شاهچراغ،
برای نیمکتهای خالی کیان، محمدرضا، آرشام و علیاصغر،
برای دست مجروح و تنهایی آرتین،
برای روزها و شبهای تبدار کردستان و سیستان و بلوچستان،
برای شهدای مظلوم و گمنامِ مرزدار،
برای پاسداران پرپر شدهی لشگر چهارده امام حسین(علیهالسلام) در جاده خاش،
برای مدافعان حرم،
برای شهدای فتنه هشتاد و هشت، نود و هشت و نود و شش،
برای غواصان شهید،
برای مردان بیادعای دفاع مقدس،
برای حاج قاسم جانمان،
برای وطن،
و برای قطره قطره خون شهدای مدافع وطن...🥀🇮🇷
#فردا_خواهیم_آمد ...
پ.ن: #بانگ_الله_اکبر فراموش نشه!
#دهه_فجر
https://eitaa.com/istadegi
1_2726568136.mp3
5.07M
برای وطن،
و برای قطره قطره خون شهدای مدافع وطن...🥀🇮🇷
#فردا_خواهیم_آمد ...
#لبیک_یا_خامنه_ای #بانگ_الله_اکبر
https://eitaa.com/istadegi
#معرفی_کتاب 📚
کتاب ارتداد 📓
✍️نویسنده: وحید یامینپور
انتشارات سوره مهر
ارتداد از یک "اگر" صحبت میکند و ادامه داستان را نه بر اساس واقعیتهای تاریخی، که بر اساس قواعد فلسفی خود میچیند...👇👇👇
#دهه_فجر
#معرفی_کتاب 📚
کتاب #ارتداد 📓
✍️نویسنده: #وحید_یامین_پور
#نشر_سوره_مهر
اسمش واقعا وسوسه کننده بود؛ کلمهای با رنگ و بوی ممنوعه: ارتداد!
ارتداد از چه؟ برای چه؟ به سمت چه؟
وقتی شروعش کردم نتوانستم زمین بگذارمش!
باید میفهمیدم سال هفتاد و چهار، چرا شخصیت داستان هنوز از ساواک میترسد؛ یا چرا سال هفتاد و چهار در خیابانها جشن تولد اشرف پهلوی برگزار میشود؟
باید میفهمیدم چرا شخصیت داستان که مبارز و انقلابی ست، از بیست و دوی بهمن به بدی یاد میکند؟
فکر میکردم یک کتاب معمولی ست درباره انقلاب... پخش اعلامیه و دیوارنویسی و تظاهرات و دستگیری و عاشقانهای که میان این هیاهو اتفاق میافتد.
فکر میکردم نویسنده میخواهد درباره روزهای آخر دهه فجر بنویسد و نبرد مردم با تهماندههای پهلوی و اتفاقاتی که خیلی از ما – نسل امروز – جزئیاتش را نمیدانیم.
اما آنچه نویسنده درباره بیست و دوی بهمن میگفت خیلی دور از انتظار من بود. کمکم فهمیدم این کتاب با هرچه درباره انقلاب خواندهام فرق دارد؛ از تاریخ سخن نمیگوید، بلکه به سراغ فلسفه تاریخ رفته و از چرخش تاریخ در یک بزنگاه حرف میزند.
فضای ترس و خفقان، ناامیدی و سرخوردگی و بغض فروخورده مردم در تمام کتاب حاکم بود و حال من را هم بد میکرد(که این قدرت قلم نویسنده را میرساند). انقدر که بعد از هر بند، سرم را بالا میآوردم، نفس میکشیدم و به خودم میگفتم: نگران نباش، این فقط یه داستانه!
ارتداد بحثهایی را مطرح میکند که واقعا برای من و نسلی که انقلاب و جنگ را ندیده، عالی و لازم است: ماهیت سازمان منافقین، پیامد تنها شدن امام، و مفاهیم نویی چون فحشای سیستماتیک، سرطان صهیونیسم و...
نیاز بود از زاویهای نو به این مفاهیم پرداخته شود و ارتداد به خوبی توانست آنچه باید را عمیقا در ذهن جا بیندازد و برای مخاطب ملموس کند؛ هرچند بعضی قسمتها و جملات ممکن است کمی سنگین و پیچیده به نظر برسند و عامهپسند نباشند.
بحثها و چالشهای فکری یونس و دریا، یک گفتوگوی ساده نیست بلکه یک چالش دشوار و یک دریای خروشان است برای مخاطب، تا باورهایش را یک بار دیگر در معرض بازاندیشی قرار دهد.
(راستی انتخاب اسم "یونس" و "دریا" و حتی احمد هم جای تامل دارد... احمد و فلسطین... یونس و دریا و ارتداد... دریا و انقلاب...)
ارتداد از یک "اگر" صحبت میکند و ادامه داستان را نه بر اساس واقعیتهای تاریخی، که بر اساس قواعد فلسفی خود میچیند.
واقعیت این است که هزاران احتمال درباره فردای بیست و یکم بهمن پنجاه و هفت وجود داشت و تنها یکی از این احتمالات، واقعا رخ داد؛ و ما نمیتوانیم با قطعیت بگوییم اگر تاریخ اینگونه که هست پیش نمیرفت، حتما ارتداد به واقعیت میپیوست.
فلسفه تاریخ و جامعهشناسی، میتواند تا حدی آینده را برای ما پیشبینیپذیر کند؛ اما بسیار دیدهایم پیشبینیهایی را که اشتباه از آب درآمدهاند. جامعه همیشه مطابق تحلیلهای علمی و فلسفی عمل نمیکند. ارتداد تنها یکی از هزاران اگر را روایت کرده است.
شاید هم وحید یامینپور در نوشتن ارتداد، از قاعده "تعرف الاشیاء باضدادها" پیروی کرده است. انقلاب چرا لازم بود؟ ارتداد اینطور پاسخ میدهد که: اگر انقلاب پیروز نمیشد، چنین و چنان...
به هر حال، باید اعتراف کنم واقعا به وجد آمدم از نگاه خاص نویسنده و خلاقیتش؛ اما بخاطر فضای وحشتناک داستان، دلم میخواست زود تمام شود... زود تمام شود این جو خفقان و ناامیدی و برگردم به ایرانی که انقلاب اسلامی در آن پیروز شده باشد...
#دهه_فجر
https://eitaa.com/istadegi
امشب محکمتر از سالهای قبل #بانگ_الله_اکبر سر میدیم، تا شعارهای ضدانقلاب رو بشوره ببره🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 امشب در کنار حاج قاسم گلبانگ #الله_اکبر را با همه ی وجودمان سر دادیم...
الله اکبررررررر ✊✌️
⏰ راس ساعت ۲۱
#دهه_فجر 🇮🇷
#بانگ_الله_اکبر
داشتم از بالکن الله اکبر میگفتم، یه ماشین از فلکه رد شد و یه خانمه از داخل ماشین داد زد: خااااک تو سرت...(و یه سری فحش دیگه)!
اصلا یه جور دیگهای مزه داد الله اکبر گفتن، یه طوری که تا رد نشده بودن چهار پنجتا الله اکبر دیگه هم گفتم.😎
الان هم دیگه صدام در نمیاد😅
چهل و چهار سالگی انقلابمون مبارک✨🌷
#بانگ_الله_اکبر #دهه_فجر
با خواهرم میخواستیم با اتوبوس بریم، دقیقا وقتی رسیدیم به ایستگاه اتوبوس رفت؛ ولی،
یکی از اتوبوسهای بسیج وایساده بود همونجا که رایگان ببره راهپیمایی 😎
امداد غیبی که میگن اینطوریه✌️
#دهه_فجر #لبیک_یا_خامنه_ای
به یاد شهید آرمان علیوردی، میدان امام اصفهان...
(نشد بیشتر عکس بگیرم، خیلی شلوغ بود)
#دهه_فجر #لبیک_یا_خامنه_ای
✨بسماللهالرّحمنالرّحیم✨
🌷 #ریحانه 🌷
‼️آنچه بانوان و دختران کشورم باید بخوانند...🌱
ممکن است انواع ظلمها در جامعه وجود داشته باشد، که باید این ظلمها برداشته شود؛ اما درعینحال به مسئولیت زن و مسئولیت مرد که در قبال هم هر دو مسئولیتی به عنوان تشکیل خانواده دارند، باید به چشم اهمیت نگریسته شود؛ چون خوشبختی زن و خوشبختی مرد در این است. بعضی خیال میکنند زن کمبودش این است که مشاغل بزرگ و سروصدادار ندارد! خیر؛ مشکل زن این نیست. حتّی آن زنی هم که شغل بزرگی دارد، به محیط امنی در خانواده، به یک شوهر مهربانِ بامحبّت، به یک تکیهگاه مطمئن عاطفی و روحی - که شوهر و مرد اوست - نیازمند است. طبیعت و نیاز عاطفی و روحی زن این است؛ باید این نیاز برآورده شود.
مسأله شغل هم مسأله دیگری است؛ البته مسأله درجه اوّلی نیست. اگرچه اسلام مانع مشاغل و مسئولیتهای زنان نیست - مگر در موارد استثنایی، که بعضی مورد اتّفاق بین فقهاست، بعضی هم مختلفٌفیه است، و در این زمینهها هم البته باید کار شود - لیکن مسأله اصلی زن این نیست که آیا شغلی دارد یا ندارد. مسأله اصلی زن، آن مسأله اساسی است که امروز در غرب متأسفانه از بین رفته است، و آن همان احساس آرامش و احساس امنیت و احساس امکان بروز استعداد و مورد ستم قرار نگرفتن در جامعه و در خانواده و در خانه شوهر و در خانه پدر و امثال اینهاست. کسانی که در خصوص مسأله زن تلاش میکنند، باید در این زمینهها تلاش کنند.
💠بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از بانوان، ورزشگاه آزادی، ۱۳۷۶/۰۷/۳۰
ادامه دارد...
#دهه_فجر #لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور پرشور و انقلابی دختران
مجموعه فرهنگی یادگاران امام (ره)
در جشن و راهپیمایی چهل و چهارسالگیِ انقلاب عزیز ایران اسلامی🇮🇷🌿
#محدثه_صدرزاده
#لبیک_یا_خامنه_ای #دهه_فجر
https://eitaa.com/istadegi
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷
🌱چرا باید خوشحال باشم؟
✍️فاطمه شکیبا
#دهه_فجر #پرچم_اتحاد
راهپیمایی بیست و دوم بهمن، با همه راهپیماییهایی که در طول سال برگزار میشود فرق دارد. در راهپیمایی روز قدس، مردم معترضاند به جنایات اسرائیل. در سیزده آبان خشمگین از آمریکا و در نهم دی، منزجر از تفرقه و فتنه. در تشییع شهدا، مردم بیشتر در حال و هوای معنویاند و در راهپیماییهایی که بعد فتنه و اغتشاش برگزار میشود، باز هم مردم عصبانیاند از آشوب و ناامنی. اما در بیست و دوم بهمن، مردم واقعا خوشحالاند؛ واقعا خوشحال. بیست و دوم بهمن، یک جشن ملی ست و نه یک راهپیمایی اعتراضی. و من همیشه شب و روز بیست و دوم بهمن، از صمیم قلب احساس نشاط میکنم؛ نه یک نشاطِ برخاسته از منافع فردی، که یک نشاطِ ناشی از ایرانی بودن.
روز بیست و دوم بهمن، مردم طنازتر میشوند و خلاقتر. خلاقیت در شعار، در لطیفه، در پلاکارد و هرچیز دیگری. همه واقعا میخندند. همه یک شادیِ پنهان در دلشان دارند که میخواهند آشکارش کنند. در جشن بیست و دوم بهمن، احساس میکنم با همه مردم ایران یگانهام. انگار همه با هم یک خانوادهایم، و همه با هم از یک اتفاق خوب برای خانوادهمان خوشحالیم. همه با هم به یک موفقیت رسیدهایم.
با این که درونگرا هستم، روز بیست و دوم بهمن از بودن در جمع لذت میبرم. دوست دارم به همه لبخند بزنم. دوست دارم برای همه دست تکان بدهم. دوست دارم شیرینی پخش کنم. دوست دارم به تکتکشان بگویم از این که ایرانیام و با آنها هموطنم خوشحالم. از این که میبینمشان خوشحالم. چه چیزی امیدوارکنندهتر از دیدن انسانهایی ست که ایران را دوست دارند؟ وقتی میبینمشان، امیدوار میشوم به یک آینده روشن، به روزهای خوب. وقتی میبینمشان، سختیها و مشکلاتی که در کشور داریم برایم کمرنگ میشود. وقتی با همیم، راحتتر میشود دشواریها را تحمل کرد.
پدربزرگ من یکی از آنهایی بود که انقلاب کرد. پدرم کودک بود که انقلاب شد. و من، اصلا انقلاب را ندیدهام اما سنت خانوادگیِ شرکت در جشن بیست و دوم بهمن را به تبعیت از پدرانم حفظ کردهام و باید آن را به فرزندانم بیاموزم؛ و آنها به فرزندانشان... باید یادشان بدهم که بیست و دوم بهمن، باید خوشحال باشند. باید جشن بگیرند.
و اما چرا باید خوشحال بود؟
امروز وقتی داشتم از راهپیمایی برمیگشتم، از خودم پرسیدم که چرا انقدر خوشحالم؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟
به این فکر کردم که بیست و دوم بهمن، انقلاب پیروز نمیشد یا از اساس انقلابی و مبارزهای نبود؛ خمینیای نبود که با سربازانِ در گهوارهاش به میدان بیاید... چه میشد؟ آن وقت من کجا بودم؟
شاید در این صورت، اصلا به دنیا نمیآمدم؛ چون ممکن بود پدربزرگهایم که مبارز زمان انقلاب بودند، به دست ساواک کشته شوند و آن وقت پدر و مادرم به دنیا نمیآمدند. ممکن بود پدرم یا مادرم، در کودکی بیمار بشوند و بخاطر نبود امکانات بهداشتی مناسب، از دنیا بروند. ممکن بود اصلا مادرم نتواند درس بخواند و به دانشگاه برود، و با پدرم آشنا نمیشد. شاید پدرم اصلا مثل پدرش، قدم به میدان مبارزه مخفی علیه شاه میگذاشت و جوانیاش در مبارزه میگذشت و ازدواج نمیکرد، یا در همان مسیر کشته میشد...
ولی اگر به دنیا میآمدم چه...؟
این را مطمئنم که من یکی اصلا جرات مبارزه علیه یک حکومت وحشی مثل پهلوی را ندارم؛ بدون تعارف باید بگویم که از ساواک میترسم. آن وقت میشدم یک آدم ترسوی مذهبی که کنج خانه خودش خزیده و دائم روی سجاده تسبیح میگرداند، بدون آن که درباره آینده خودش و کشورش فکر کند. نهایتا در خفا از شاه و سیاستهایش حرص میخوردم، خودخوری میکردم و میشدم یک آدم ناامیدِ افسردهی بدبخت.
شاید حتی توی مدرسه و دانشگاه، حجابم را برمیداشتم. وقتی آرمان و انگیزهای نباشد، وقتی یک خمینی نباشد که جرات طوفان در جانت بدمد، چنین چیزی بعید نیست. مخصوصا وقتی یک حکومت سکولار و ضددینی بر کشور حاکم باشد و کمکم، تمام نمادها و شعائر دین را از جامعه حذف کند، عملا انگیزهای برای دینداری نخواهد ماند.
احتمالا اگر انقلاب نمیشد، من اصلا دیندار نبودم. شاید غرق میشدم در مد و لباس و آرایش و سرگرمیهای کوچک، بدون فکر کردن به مسائل بزرگ و مهمی که الان درگیرش هستم. میشدم یک دختر خیلی پایینتر از سطح معمولی. یک دختری که نهایت هنرش دانشگاه رفتن باشد مثلا... وحشتناک است. انقلاب من را مجبور نکرده اینگونه باشم؛ همانطور که عدهای از همنسلهای من، دیندار نیستند و کسی آنها را نکشته. ولی به لطف انقلاب، من فرصت دارم انتخاب کنم عقایدم و اهدافم چطور باشد.
👇👇👇
از این که انقلاب شده خوشحالم. از این که بعد از انقلاب به دنیا آمدهام خوشحالم. از این که در هوای جمهوری اسلامی نفس کشیدهام خوشحالم؛ چون احساس میکنم این انقلاب من را شکوفا کرده. عمیقا احساس میکنم دغدغههای بزرگ و جهانیام را، فکرها و ایدههایم را، نویسنده بودنم را، جامعهشناسی خواندنم را، انگیزه و شوقم برای مبارزه و تلاش را، نشاط جوانیام را و امیدم به آینده را مدیون انقلابم.
نمیگویم مشکل نیست؛ هست. اتفاقا در همین کشور گاه انقدر مشکلات زیاد میشود که دوست دارم بنشینم گریه کنم. خیلی وقتها دلم واقعا برای خودم و مردم میسوزد. گاهی از پیدا کردن راه حل برای مشکلات خودم و جامعه عاجز میشوم. گاهی از آینده میترسم و حتی رگههایی از ناامیدی در افکارم پیدا میشود؛ اما باز هم یک شوقی برای ادامه دادن در دلم جوانه میزند که آن شوق را مدیون انقلابم. به این فکر میکنم که اگر پدران و مادرانم توانستند در شرایطی سختتر از این، تغییر ایجاد کنند، پس من هم میتوانم. تازه همین دغدغه حل مسئله را هم مدیون انقلابم!
به هر حال من خوشحالم که انقلاب شد. برای همین امروز از شادی گریه کردم و از خدا خواستم تا زنده هستم، هرسال بیست و دوم بهمن را جشن بگیرم...
#فرات
#ایران_ما #لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/istadegi