eitaa logo
💕 جهاد زنان💕
436 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
39 فایل
مادر از هر سازنده‌ای سازنده‌تر و باارزش‌تر است. جهاد زن، خوب شوهرداری کردن، فرزند آوری و تربیت فرزندانی صالح است. آیدی پاسخ به سؤالات @n_khammar123
مشاهده در ایتا
دانلود
♢🌺♢ ♥️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خانواده ےشـــــاد ۱۳ [ 🌱ارتباط با خانواده همسر] از دستاوردهای خانواده همسرتان با افتخار و تحسین، یاد کنید! انسانها کسی را می‌خواهند، و به او دل می‌دهند که؛ ❌چشم دیدن خوبی‌هایشان را دارد! 💞 @jahadalmarah
27.mp3
8.36M
در پرتوی 🤔 اگر بخواهیم اذیتهای زندگی برایمان دلچسب شود ،باید چه کار کنیم؟! ⁉️ چی میشه که در زندگیه همسران ،مشکلات نادیده گرفته میشه 😱و در بعضی از زندگی ها قتل‌های خانوادگی اتفاق می افته؟! @jalasate_ostad
💕 جهاد زنان💕
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #قسمت_13 طلبه با عجله به سمت درب آقایان رفت و من بهمرا
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ فاطمه به معنای واقعی کوه نمک و خوش صحبتی بود. او حرف میزد و من می‌خندیدم. و نکتهٔ جالب در مورد شخصیت فاطمه این بود که او حتی امر به معروف کردنش هم در قالب شوخی و لفافه بود و همین کلامش رو اثر بخش می‌کرد. باهم به سمت وضوخانه رفتیم و من صورتم رو شستم و خودم رو در آینه نگاه کردم. چشمانم هنوز تحت تأثیر اشکهایم قرمز بود. بنظرم اون‌شب در آینه خیلی زیبا اومدم. و روحم خیلی سبک بود. فاطمه کنار من ایستاده بود و در آینه نگاهم می‌کرد. باز با لحن دلنشینش گفت: -آهان حالا شد. تازه شدی شبیه آدمیزاد! چی بود اون‌طوری؟ یوقت بچه مچه‌ها می‌دیدنت سنگ‌کوب می‌کردن. باز هم خندیدم و دستانش رو محکم در دستانم فشار دادم و با تمام وجود گفتم: -بخاطر امشب ازت خیلی خیلی ممنونم. شما واقعا امشب به من حال خوبی دادید. او با لبخند مهربونی گفت: -اسمم فاطمه‌ست. من کاری نکردم. خودت خوبی. شما امروز اینجا دعوت شده بودی.من فقط رسم مهمان‌نوازی رو بخوبی بجا آوردم!! و بعد انگار که چیزی یادش افتاده باشد زد زیر خنده و گفت: -یک وقت نری پیش حاج آقا بگی این خل و چل کی بود ما رو سپردی دستش. من اصلن نمی‌تونم مثل خانم‌ها رفتار کنم. او را در آغوش کشیدم و گفتم: -اتفاقا من عاشق اخلاق خوبت شدم. خودش رو عقب کشید و با تعجب پرسید: -واقعا؟!! با تایید سر گفتم: بله. او دستش را به سمتم دراز کرد و گفت: -پس ردش کن. با ابهام پرسیدم چی رو؟! زد به شونم و گفت: شمارتو دیگه!! من هر کی که بگه ازم خوشش میادو رو هوا میزنم. از حالا به بعد باید منو تحمل کنی. گوشیمو در آوردم و با استقبال گفتم: چی بهتر از این!! برای من افتخاره! و اینچنین بود که دوستی ناگسستنی منو فاطمه آغاز شد. اون شب تا خود صبح با یاد اون طلبه خاطره بازی می‌کردم.. لحظه‌ای هم صورت و صداش از جلوی چشمام دور نمیشد. گاهی خاطره‌ی شب سپری شده رو به صورتی که خودم دلم می‌خواست تغییر می‌دادم و طولانی‌ترش می‌کردم. گاهی حتی طلبه‌ی از همه جا بی‌خبر را عاشق و واله خودم تصور می‌کردم! و با همین اوهام و خیالات شیرین و دلپذیر شبم رو صبح کردم. وقتی سپیده‌ی صبح از پشت پرده‌ی نازک اتاقم به صورتم تابید تازه با حسرت و افسوس یادم افتاد که چقدر خودم و زندگیم از تصاویر خیالیم دوریم! چطور امکان داشت که اون طلبه حتی درصدی ذهن خودش رو مشغول من کنه.؟! و اصلا چرا من باید چنین احساس عمیقی به این مرد پیدا می‌کردم؟! اصلا از کجا معلوم که او ازدواج نکرده باشه؟ از تصور این فکر هم حالم گرفته میشد. سرم رو زیر بالش فرو بردم و سعی کردم بدون یاد او بخوابم. ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥ وقتی به تو سلام می کنم وجودم سرشار از امید می شود. و زندگی،شروع به لبخندزدن می کند... وقتی به توسلام می کنم روزم پر از برکت می شود ، پر از روزی ... وقتی به تو سلام می کنم جانم لبریز از بوی نسیم و بهار و شادمانی می شود ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @Emamkhobiha🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾🐳﴿ ســــــــــــــــــــلام و دࢪود و ࢪحمت زیاد بہ روے مہربونِ شما خانوم‌هاے گل 😍 حال و احواڵ چطوࢪه؟ قبــــــــــراق و سرحالید؟ ڪی از همه سحࢪخیزتره و زود پاشده به ڪارهاش رسیده؟ 😌💪دمش گرم ڪی از صبح زود تا الان سعی ڪرده انرژے مثبت توے خونہ پخش ڪنه؟ 😍دمش گرم ڪی فوق‌العاده خنـدونہ 😁؟ بقیـــــه رو هم مےخندونہ؟ بابا شماها عجیب فوق‌العاده‌اید 🌱 انقدر ڪه هیچ ڪس فکر نمی‌کنه چقدر برای زندگیت واجبی♥️ و چقدر جات قشنگہ برای خدا برای خدا و اهل‌بیت برای بچه‌ها و همسرت فوق‌العاده باش ...🌱 دقیقا اونقدر ࢪئوف ڪه وقتی اتفاق بدی میوفته هیچ ڪس باورش نشه ڪه تو ازش گذشتے 🌱 مثل خدا ڪه ڪریم الصفحہ 😎💪 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷درباره‌ی زمان وقتی قدرش رو دونستی، یک برخوردهایی می‌کنی که ... اجازه بدید من اینکه چگونه باید با زمان برخورد کنیم بذارم برای روزهای بعد. 🔶ولی دوستان من، اگر ما برای زمان ارزش و ابهت قائل نشیم آدم‌های بدی می‌شیم، خودبه‌خود آدم بدی می‌شیم. 🔷🔶🔹قدیم‌ها یه مثال‌هایی می‌زدن،  نمی‌دونم الآن هم هست توی مردم یا نه؟! می‌گفتن بابا این آدم خوبیه، سرِ سفره‌ی باباش بزرگ شده🍪🍳👪  میگن الآن هم⁉️‼️ 💢یا مثلاً کسی می‌خواد از خودش تعریف کنه میگه من آدم بی‌سر و پایی نیستم میگه ما سرِ سفره‌ی بابامون بزرگ شدیم👌 ☑️نمی‌تونم دقیق توضیح بدم 🔷🔶مگه کسی پدر بالای سرش نداشته باشه، بعضی وقت‌ها می‌دونید مادرها نقشی بهتر از پدرها ایفا می‌کنن بالا سرِ بچه🔹🔸 ۷۰ 💞 @jahadalmarah
نمی‌خوام جسارت کنم به خانواده‌ای که پدر بالای سرش نیست. 🗯مشکلاتی ایجاد شده. الآن مدرسه هست، عوامل مختلف وجود دارن، ولی ما داریم ضرب‌المثل‌های قدیمی‌ها رو می‌گیم.📜 💠پدر بالا سرِ کسی نباشه مگه چی می‌شه⁉️ سرِ سفره‌ی بابام بزرگ شدم یعنی چی؟ 🔹یعنی با قانون و مقررات بزرگ شدم، بابام امر و نهی کرده. افتخار یک بچه بود که باباش امر و نهی می‌کرد❌📵🔞 ☔آقا من زیر سایه‌ی پدر بزرگ شدم، می‌فهمی یعنی چی؟ یک معناش یعنی اینکه من با امر و نهی بزرگ شدم، آدم هرزه‌ای نیستم که هردم‌بیل همین‌جوری رشد کرده باشم برای خودم... 📛همین امر و نهی‌های پدر و مادر ممکنه بعضی‌هاش منطقی هم نباشه، بله. ولی بچه‌ای کنترل نمی‌کنه خودش رو. 📌اینکه من می‌گم ابهت زمان رو بالای سرِ خودمون باور کنیم، یکمی بذاریم زمان ما رو کنترل کنه، و الا هرزه می‌شیم.📛 ۷۱ 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؎🌵؎ امـࢪوز بہ کمک بچه ها یه غذاے خوشمزه و یا یہ عصرونہ عالے درست ڪنید🥘🥗 اصلا توجه نکنید ‼️ اگه آشپزخونه منفجࢪ شد سخت گیری هم نکنید ‼️ توے استفاده از مواد غذایی و ابزار (محتاط باشید ولے نترسونید) یه روز خوب ڪنارهم رقم بزنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ســبــک زنـــدگــی
1391206146_-341721810.mp3
3.39M
❇️موضوع: ساحل نجات محبت در خانواده 🌹بیانات رهبری https://eitaa.com/joinchat/2188181616C319b44e47e
🍎ヅ ♥️ ــــــــــــــــــــــــــــــ خانواده شـــــاد ۱۴ ♥️ارتباط با خانواد همسر در دعواها پای خانواده همسرتان را به میان نکشید! مادرت تو را بد بار آورده! به پدرت رفته ای این جملات،چونان چکشی اعتماد به نفس او را می شکند! 💞 @jahadalmarah
🖤 ساختار انسان طوری هست که آرامش در عشق های ماندگار هست.🖤 @jalasate_ostad
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاثیر فرهنگ غرب بر زندگی های امروزی تا این حد زیاد شده!!!!! 👤استاد
💕 جهاد زنان💕
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #قسمت_14 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ فاطمه به معنای واقعی کوه نمک و خوش ص
* 🍃🌹﷽🌹🍃 از شـب🌒 دم دمای ظهر باصدای زنگ موبایلم به سختی بیدارشدم. گوشیم رو برداشتم تا ببینم کیه که یک هو مثل باروت از جا پریدم. کامران بود!!! من امروز برای ناهار با او قرار داشتم!!!! گوشی رو با اکراه برداشتم و درحالیکه از شدت ناراحتی گوشه چشمامو فشار می‌دادم سلام و احوالپرسی کردم. او با دلخوری و تعجب پرسید: -هنوز خوابی؟!!! ساعت یک ربع به دوازدست!!! نمی‌دونستم باید چی بگم؟! آیا باید می‌گفتم که دختری که باهات قرار گذاشته تا صبح داشته با یاد یک طلبه‌ی جوون دست و پنجه نرم می‌کرده و تو اینقدر برام بی‌اهمیت بودی که حتی قرارمونم فراموش کردم؟! مجبور شدم صدامو شبیه ناله کنم و بهونه بیاورم مریض شدم. این بهتر از بدقووولی بود. او هم نشان داد که خیلی نگرانم شده و اصرار داشت بیاد تا منو به یک مرکز پزشکی برسونه! اما این چیزی نبود که من می‌خواستم. من فقط دلم می‌خواست بخوابم. بدون یک مزاحم! در مقابل اصرارهای او امتناع کردم و ازش خواستم اجازه بده استراحت کنم تا حالم بهبود پیدا کنه. او با نارضایتی گوشی رو قطع کرد. چندساعت بعد مسعود باهام تماس گرفت و درباره‌ی جزییات قرار دیروز پرس وجو کرد. او گفت که کامران حسابی شیفته‌ی من شده و ظاهرا این‌بار هم نونمون تو روغنه. و گله کرد که چرا من دست دست می‌کنم و قرار امروز با کامران رو به هم زدم. خب هرچی باشد او هم دنبال پورسانت خودش از این قرار و مدارها بود. من و نسیم و سحر و مسعود باهم یک باند بودیم که کارمون تور کردن پسرهای پولدار بود و خالی کردن جیبشون بخاطر عشق پوشالی قربانیان به منی که حالا دور از دسترس بودم برای تک تکشون و اونها برای اینکه اثبات کنند من هم مثل سایر دخترها قیمتی دارم و بالأخره تن به خواسته‌های شهواتی آنها میدم حاضر بودند هرکاری کنند. اما من ماهها بود که از این کار احساس بدی داشتم. می‌خواستم یک جوری فرار کنم ولی واقعا خیلی سخت بود. در این باتلاق گناه‌آلود هیچ دستی برای کمک به سمتم دراز نبود و من بی‌جهت دست و پا میزدم. القصه برای نرفتن به قرارم مریضی رو بهونه کردم و به مسعود گفتم برای جلسه اول همه چیز خوب بود. اگرچه همش در درونم احساس عذاب وجدان داشتم. کاش هیچ وقت آلوده به اینکار نمی‌شدم. اصلا کاش هیچ وقت با سحر و نسیم دوست نمی‌شدم. کاش هیچ وقت در اون خانه‌ی دانشجویی با اونها نمی‌رفتم. اونها با گرایشهای غیرمذهبی و مدگراییشون منو به بد ورطه‌ای انداختند.
البته نمیشه گفت که اونها مقصر بودند. من خودم هم سست بودم و در طول سالها نادیده گرفته شدن و احساس تنهایی کردن احتیاج داشتم که با جلب توجه و ظاهرسازی تعریف و تمجید دیگرون، مخصوصا جنس مخالف رو به خودم جلب کنم. و حالا هم که واقعا خسته شدم از این رفتار، دیگه دیر شده. چون هم عادت کردم به این شکل زندگی و هم وجهه‌ی خوبی در اطرافم ندارم. خیلی ناامید بودم. خیلی.!!! درست در زمانی که حسرت روزهای از دست رفته‌ام رو می‌خوردم فاطمه بهم زنگ زد. با شور و هیجان گوشی رو جواب دادم. او به گرمی سلام کرد و باز با لحن شوخش گفت: گفته بودم از دست من خلاص نمیشی. کی ببینمت؟! با خوشحالی گفتم امشب میام مسجد! پرسید کدوم محل میشینی؟ نمی‌دونستم چی بگم فقط گفتم: من تو محل شما نمی‌نشینم، باید با مترو بیام. با تعجب گفت: وااا؟!!!محله‌ی خودتون مسجد نداره؟ خندیدم. چرا داره. قصه‌ش مفصله بعد برات تعریف می‌کنم. نزدیکای غروب با پا نه بلکه با سر به سوی محله‌ی قدیمی روونه شدم. هم شوق دیدار فاطمه رو داشتم هم اقامه کردن به آن طلبه‌ی خاطره‌ساز رو. اما این‌بار مقنعه‌ای به سر کردم و موهای رنگ شده‌ام رو پوشاندم تا هم حرمت مسجد رو نگه دارم هم دل فاطمه رو شاد کنم. از همه مهمتر اینطوری شاید توجه طلبه هم بهم جلب میشد.!!! ‌ ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ❤️ امام خوبی ها ❤
🔴 مظلومیّت مهدویّت و دلهای رمیده 🌕 مَثَل حضرت مهدی عجل الله فرجه، در این زمان، مَثَل حضرت نوح علیه‌السلام است؛ که هرچه بیشتر دعوت کند، مردم بیشتر فرار می‌کنند و به سمت غیرمعصوم می‌شتابند؛ اینجاست که امام صادق صلوات الله علیه می‌فرمایند: «یخرج بعد أیاس و حتی یقول الناس لا مهدی» او هنگامی ظهور می‌کند که مردم دیگر نومید شوند و بگویند: مهدی (عجل الله فرجه) نیست!! 🌕 و در روایتی دیگر فرمودند: همانا به خدا كه امام شما سالهاى سال از روزگار اين جهان غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كه بگويند: امام مُرد، كشته شد، به كدام درّه افتاد؛ ولى ديدۀ اهل ايمان بر او اشك بارد، و شما مانند كشتی هاى گرفتار امواج دريا متزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نيست، جز براى كسى كه خداوند از او(در عالم ذر)، پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و به وسيلهٔ روحى از جانب خود تقويتش نموده. 📚يوم الخلاص، ج ۱ ص ۳۷۳/کمال الدين، ج ۲، ص ۳۴۷ @Emamkhobiha🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■🍃■ الســــــــــلام علیڪ یا باقـــــࢪ العلوم ؏ پنجـــــمیݩ گل ز گلسـتاݩِ علے پرپر شد 💔 ســــــــــلام و عرض تسلیت بہ قلب مهربان حضرت حجت‌"عج"... مهدی فاطمه‌"س" و سلام به روی ماه شما خانوم‌هاے گل 🌱 امـــــࢪوز شهادت امام باقــــــــــࢪ"ع" هست و دڵ اهل‌بیت غم داࢪه... مے‌دونید ڪه ایشوݩ اگر نبود شیعه هم نبود با تربیت شاگردان خوب و زیاد باعث شدن شیعه برجا بمونہ و نابود نشہ☘ امࢪوز خیرات رو جمع كن ... 🌱بہ بچه‌ها حدیثے از امام عزیزموݩ یاد بده 🌱اگہ براتون مقدوره یہ مراسم کوچیک عزادارے خانگے حتے خانوادگے بگیرید تا یاد اهل‌بیت زنده بمونہ🏴 🌱نذری پزون یادت نره‌ها 🥗 🌱دستگیری از نیازمند، از سیره اهل‌بیتہ ازش غافل نشو بزن به نام ایشون حتے خوشحال ڪردن مؤمنے میتونہ ایشون رو خوشحال ڪنه آخه ایشون فرمودند ♥️سه چيز از برترين اعمالہ سير كردن گرسـنگى مسلمـان، زدودن غم مسلمان، پوشاندن زشتى و عيب او. پس بدوݩ راه و روش اهل‌بیت توے زندگے خیلی آسونه فقط باید مردش باشے ... 🌱حتے دور هم بشینید و مجلس بگیرید مدح اهل‌بیت بگید... با هم حرف بزنید چوݩ امام از شاگردش پرسید با برادانتوݩ مجلس هم دارید؟ گفتند بله فرمود خوشا بہ آن مجلس‌ها پس بریم روزمون رو بزنیم به نام مولا اباجعفࢪ"ع" 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣ لجاجت ‼️بسیاری از بچّه‌ها، به راحتی از خیر حقّ آزادی خویش نمی‌گذرند. ✅ کودکان، بهتر از ما نیازشان را می‌شناسند. از همین رو، همۀ تلاش خود را می‌کنند که به نیاز خود به آزادی پاسخ بدهند. در این راه هم با هر کسی که مانع آزادی آنان باشد، مبارزه می‌کنند. ❌اصلی‌ترین راهی که یک کودک برای به دست آوردن حقّ آزادی خود انتخاب می‌کند، لجاجت است. 📛او می‌داند که پدر و مادر، حوصلۀ داد و فریاد او را ندارند. از همین رو، وقتی حقّ آزادی‌اش زیر پا گذاشته می‌شود، با بهانه‌گیری‌های پشت سرِ هم و بلند کردن صدا، گریه کردن، قهر کردن، غذا نخوردن و... ، اعتراض خود را از سلب آزادی خویش، بیان می‌کند. 💯نتیجۀ لجاجت کودکان در این موارد، از دو حال خارج نیست. یا لجاجتشان، منتهی به شکست پدر و مادر می‌شود و آنها را وادار به اعطای حقّ آزادی می‌کند و یا این که پدر و مادر، محکم در برابرش می‌ایستند و هر اندازه هم که او لجاجت کند، به او آزادی نمی‌دهند. ⬅️ ادامه دارد ..... 📚منِ دیگرِ ما، کتاب سوم، صفحه ۵۲ @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 امام باقـــــࢪ ؏ شـاگرداے زیادی داشتن و به خیلی ها درس مےدادند .. 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🌺 سلام استاد خداقوت در مورد درس امروز میخواستم بگم در گذشته شیرینی حرف شما رو واقعا چشیدم خواستم حسم رو بگم که بلکه دوستانی که شاید براشون غریبه یکم جا بیفته سالها قبل بنده به خاطر رضای خدا شروع کردم به رعایت حجاب ترک گوش دادن آهنگ و... ✅ اولش برام خیلی سخت بود چون مخالف سرسخت چادر و.... بودم وبار ها به خاطر عواملی میخواستم برگردم به حالت قبل اما مقاومت کردم.. بعد از مدتی خدا میدونه چی اتفاقاتی تو زندگیم افتاد انگار از کل هستی وکائنات برام خوشی می‌بارید خوشی نه به معنای لذت مادی بلکه لذتی که حد واندازه نداره لذت عبد بودن لذت مناجات، جز خدا برایم معنا نداشت عشقی که درک آن از هزاران عشق زمینی فراتره اونوقت یه حس نشاط ولذت وصف ناشدنی میاد تو قلبت که از عالم وآدم بی نیازت میکنه فقط میخوای یه کاری کنی که به چشم محبوب واقعی بیای ودیگه این مسائل مادی به اندازه ای برات کوچیک میشه که انگار از آسمان بلند داری به زمین نگاه میکنی انگار روح وقلبت تو آسمانهاس وجالبتر اینکه اونوقت عالم ماده هم درخدمت تو درمیاد همه دوست دارن و دورت جمع میشن وبودنت براشون لذت بخشه در کنارت حس آرامش میگیرن وچه چیزی بهتر از اینکه همسرت کنارت آرامش بگیره خدا به خاطر یه مبارزه بانفس واخلاصت هزاران نعمت وبرکت بهت میده که اصلا خودت متحیر می مونی من نمیتونم زیاد صحبت کنم فقط میتونم تو این شعرکلامم رو خلاصه کنم آن کس که تو را دارد جان را چه کند فرزند وعیال وخانم آن را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند