eitaa logo
جهاد انتظار
2.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
485 ویدیو
50 فایل
برگزاری موکب بین حرم وجمکران هرسه شنبه. 🙇برگزاری مسابقات. 🎁اهدای جوایز در موکب و کانال. 💰نذورات. 💳کمک به مجموعه امام زمانی 6037691652291436 📬راه ارتباطی: @admin_jahadeentezar ☎️تلفن تماس:09010189844
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣امام رضا عليه السلام از اجدادش عليهم السلام نقل می کند: 📖إذا ذَكَرتَ الرَّجُلَ وهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهُ وإذا كانَ غائباً فَسَمِّهُ. 📝چون شخص را نام برى ، [از جهت احترام] او را بگو ، و اگر باشد ، نامش را بگو. 📚تحف العقول 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
سلام عزیزان ببخشید امروز اینترنت نداشتم
شرمنده تون شدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیاتی که منسوخ شده اند نمی توانند نظریه دفعی بودن نزول قرآن را به زیر سؤال ببرند؟ ✅ نزول بودن آیات در طول بیست و سه سال ]از جمله نزول تدریجی حرمت [ ، منافاتی با نزول دفعی بودن قرآن کریم ندارد; زیرا ، در نزول دو احتمال کلی وجود دارد: 1_مراد از نزول دفعی حقیقت است ، نه قرآنی که در طول و سه سال بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شده است . در این صورت هیچ گونه دیده نمی شود.2_ مراد ، همین قرآن است ، اما مانعی ندارد که متعال یک بار قرآن را به طور کامل بر قلب مبارک آن حضرت کرده باشد ، و ضمن بیان معارف و احکام الهی تمامی آن چه در طول اتفاق خواهد افتاد را به یک باره بیان کند ، و سپس به و در مناسبت های مربوطه لازم را به تدریج گوش زد نماید . بنابراین ، در این صورت نیز بین و تدریجی بودن ، تنافی نخواهد بود . علاوه این که ، نزول چند آیه به تدریج برای یک حکم قطعی ]مانند: شراب[ دلیل بر نسخ آیات ماقبل نیست ، بلکه فضاسازی و آماده کردن انسانی برای پذیرش است. 📚تفسیر نمونه/ج۲۱/ص۱۴۶ـ۱۵۲. نرم افزار پرسمانهای قرآنی 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢داستان تشرف سید محمد باقر دامغانی محضر امام عصر سلام الله علیه آقای سید محمد باقر ، ساکن مشهد، از علما و شاگردان مرحوم آیت الله آقا میرزامهدی اصفهانی قدس سره بود و زیاد به خدمت آن بزرگوار می‌رسید. سال‌ها به سل مبتلا بود و بسیار ضعیف و شده بود. در آن زمان این بیماری غیر قابل بود و همه از مداوایش مایوس شده بودند. روزی دیدم ایشان بسیار سر حال، و بانشاط و بدون هیچ کسالتی نزد ما آمد. همه‌ی ما کردیم و از علت شفا یافتنش پرسیدیم. گفت: یک روز که خون زیادی از آمد و دکترها مأیوسم کرده بودند، خدمت استادم، آقا میرزامهدی ، رفتم و به ایشان شرح را گفتم. معظم له دو زانو نشست و با عجیبی به من گفت: تو مگر نیستی؟ چرا از رفع خود را نمی‌خواهی؟ چرا به محضر حضرت الله الاعظم علیه السلام نمی‌روی و از آن حضرت، طلب نمی‌کنی؟ مگر نمی دانی آنها اسمای حسنای پروردگارند؟ آیا در دعای نخوانده‌ای که فرموده یا من اسمه دواء و ذکره شفاء؟ تو اگر مسلمان باشی، اگر سید باشی، اگر باشی، باید را همین امروز از حضرت بقیه الله، ارواحنا فداه، بگیری! و خلاصه، آن‌قدر محرک و تهییج کننده به من گفت که من گریه ام گرفت و از جا بلند شدم، مثل آن که می‌خواهم به محضر الله عجل الله فرجه بروم. لذا، بدون آن‌که متوجه باشم، اشک می‌ریختم و با خود می‌کردم و می‌گفتم: یا حجه بن الحسن العسکری ادرکنی! و به طرف صحن حضرت علی بن موسی علیه السلام می‌رفتم. وقتی به کهنه رسیدم، آن جا را طوری دیگر دیدم. صحن بسیار خلوت بود و تنها جمعیتی که در آن دیده می‌شدند، چند نفری بودند که با هم می‌رفتند. و پیشاپیش آنان، سیدی بود که من فهمیدم، حضرت ، عجل الله فرجه، هستند. با خود گفتم: چون ممکن است آنها بروند و من به ایشان نرسم، خوب است که را صدابزنم و از ایشان شفای خود را بگیرم. همین که این خطور از دلم گذشت، دیدم آن حضرت برگشتند و نگاهی با گوشه به من کردند و عرق سردی بر بدنم نشست. ناگهان، صحن مقدس را به حال عادی دیدم. دیگر از آن چند نفر خبری نبود و مردم به طور عادی در صحن رفت و آمد می‌کردند. من بهت‌زده شدم. در این بین متوجه شدم که آثار سل در من نیست. به خانه برگشتم و پرهیز را شکستم و آن‌چنان حالم خوب شده است که هرچه می‌خواهم سرفه کنم، نمی‌توانم و سرفه‌ام نمی‌آید. مرحوم حاج شیخ مجتبی ، در این جا، به گریه افتادند و فرمودند: بلی؛ این بود قضیه‌ی آقای سید محمدباقر دامغانی. و من بعد از سال‌ها که او را می‌دیدم، حالش بسیار خوب بود و حتی شده بود. 📚کتاب احیاگر حوزه‌ی خراسان ص118 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  جهاد انتظار
مسابقه شماره پانزدهم 1_محاصره اقتصادی پیامبرصلوات الله علیه وآله در کجا وچند سال طول کشید؟ الف : مدینه،سه سال ب:شعب ابی طالب،دوسال ج:شعب ابی طالب،سه سال 2_امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات عمر خود , چه عملی را موجب محروم شدن از شفاعتشان بیان کردند؟ الف :ترک نماز ب:سبک شمردن نماز ج:بد اخلاقی مهلت:جمعه هفت مهرماه ساعت20:00 📚منبع:فراز هایی از تاریخ پیامبر اسلام آیت الله سبحانی وکتاب شریف کافی جهت شرکت درقرعه کشی مشخصات زیر رابفرستید:1نام ونام خانوادگی2موبایل3شماره مسابقه درکانال جهاد انتظارعضوبشید وجواب سوالات را برای ادمین👇 کانال جهاد انتظاربفرستید. @admin_jahadeentezar 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله : 📖نِعمَتانِ مَكفُورَتانِ : الأمنُ والعافِيَةُ 📝دو است كه آنها گزارده نمى شود : و . 📚الخصال ، ص 34. ✋السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله فرجه 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
2_1152921504642430918.mp3
5.16M
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 📬ارتباط با ادمین: @admin_jahadeentezar 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنگامی که به مدرسه می رفت چون ی او دور بود روزی یک به او برای کرایه ی می دادم. این پسر راههای طولانی را طی می کرد و این یک تومانها را جمع می نمود و هر گاه که من کمی دستم می شد و به پیدا می کردم، انداز خود را به من می داد. او تا زمانی که شد حتی یک بار هم یک لباس نو نپوشید، هر چه سعی می کردم تا برایش لباس نوی بگیرم نمی کرد. با آنکه سن کمی داشت ولی از بالایی برخوردار بود. گاهی به او می گفتم: «مادرجان چرا لباس نو نمی پوشی»، می گفت: «خجالت می کشم و احساس گناه می کنم، چون در مدرسه عده ای هستند که نمی توانند نو بخرند و لباسهایشان کهنه و است، اگر من لباس نو به تن کنم شاید دل آنها شود». به اش می گفت: «دایی لباس نو بخر، چند ماه آن را به تن کن، آن وقت به من بده تا ». می گفتم: «مادرجان این چه کاری است که تو می کنی؟». می گفت: «در مدرسه دانش آموز زیاد است، این طوری راحت ترم». هر گز نشد که من یک پیراهن یا نوی برای اصغر . 📚«مادر شهید عابدين(اصغر)بهفروز» 🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸 📱کانال مهدوی جهاد انتظار https://eitaa.com/jahadeentezar
سلام علیکم باتوجه به اتفاقی که برای یکی ازادمین ها افتاده قرعه کشی روزیکشنبه برگزار میگردد
سیده فاطمه فرزند سید آقا
درضمن مادریکی از دوستان مرحوم شده اگرامکان داره نماز شب اول قبربراشون بخونید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا