۷ مهر ۱۴۰۳
۷ مهر ۱۴۰۳
۱۰ مهر ۱۴۰۳
این غزل مثنوی از آتش سخنان شهید سید حسن نصرالله شعله ور است:
نمی ارزی به آب بینی بز آه ای دنیا
که در تو می شود تقدیم رقاصه سر یحیی
و در تو می شکافد فرق إبن الکعبه را ملجم
سر سجده به شمشیری که آغشته است با صد سم
حسين ابن علی غلطیده در خون، در تو در گودال
و شمر و خولی و امثالهم از قتل او خوشحال
و در تو بمب می بارند بر بیروت غیرت، آه!
و می خندد لبی شیطان صفت از قتل نصرالله
بخند ابلیس، عمر خنده ات بسیار کوتاه است
که فصل ناگزیر گریه هایی تلخ در راه است
اگرچه دم به دم از زخم هایی تازه می سوزیم
نه می ترسم نه غمگینم خدا با ماست پیروزیم
خدا با ماست یعنی دست حق در آستین داریم
خدا با ماست یعنی تکیه بر حبل المتین داریم
خدا با ماست یعنی راه و رسم این جهان با ماست
زمین با ماست، دریا، کوه و جنگل، آسمان با ماست
خدا فرمان دهد با یک مگس ته می کشد نمرود
و آهن می شود مومی میان پنجه داوود
خدا فرمان دهد آماده رزمند طوفان ها
و مامور خدا گردند شن ها در دل صحرا
چه می بافید در سر از خیال خام صهیون ها
که بیت العنکبوت اصلا ندارد تاب طوفان را
دوباره داستان جنگ با اعوان جالوت است
ننوشد آب بی رخصت، کسی که جلد طالوت است
که مشتی آب هم از رود دنیا، می برد دل را
و مهمان می کند در باورت تردید و دل دل را
کسی که پیش روی ماست شیطان است، مردم نیست
میان ما و شیطان صحبت از سوء تفاهم نیست
ننوش آب و ببین باند جنایتکار قاتل را
میان ما و اسرائیل جنگ حق و باطل را
اگرچه رود دنیا پیش روی ماست اغواگر
ولی سیراب ایمانند بسیاری از این لشگر
قسم بر خون پاک هرچه مظلوم است تا هابیل
برادر نیستم تا عمر دارم با بنی قابیل
قسم بر خواب سرخ کودک معصوم غزاوی
ابابیلانه می باریم بر هذیانتان سجیل
خدا با ماست یعنی معجزه با ماست همسنگر
و می بلعد شما را رود اردن مثل رود نیل
چه نزدیک است روزی که نه یک کشور، نه یک قریه
که نام یک طویله در جهان هم نیست اسرائیل
فلسطین عاقبت از لوث صهیون پاک خواهد شد
در أقصی آیه إنا فتحنا می شود ترتیل
#فاطمه_موسی
#سید_حسن_نصرالله
#مقاومت
https://eitaa.com/jandarand
۱۰ مهر ۱۴۰۳
هدایت شده از شروق
31.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قولوا معي قولوا معي
الله الله الله اكبر
الله فوق المعتدي
الله اكبر الله اكبر الله اكبر الله اكبر
https://eitaa.com/shoruq
۱۱ مهر ۱۴۰۳
۱۵ مهر ۱۴۰۳
۲۷ مهر ۱۴۰۳
۲۷ مهر ۱۴۰۳
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
در حالی که لباسشو شبیه چفیه به صورتش بسته و چوب پرچمشو دست گرفته و آماده پرتاب کردنشه، روی صندلی نشسته و از سمت راستش به من نگاه می کنه و می گه:
+ بابا فکر کنم دیگه منم می تونم برم فلسطین با اسرائیلیا بجنگم.
- چرا؟
+ چون رئیسشون (شهید سنوار) فقط با یه چفیه و چوب، اسرائیلیا رو شکست داد.
حسین/ شش ساله
@sherokoodaki
۲۸ مهر ۱۴۰۳
۲۸ مهر ۱۴۰۳
قربان دست کوچک آن دختری که نرم
می بست زخم های پدر را و می گریست
قربان آن نگاه که می گشت گاه گاه
در خاطرات تار پی مادری که نیست
قربان رد مشک بر آن شانه نحیف
قربان پینه ای که بر آن دست خسته زیست
رفتی و در فراق تو محراب نوحه خواند
رفتی و در وداع تو مسجد بسی گریست
هم بی قرار زمزمه ات سنگ آسیاب
هم تشنه نماز شبت خانه ی گلیست
در بغض چاه زخم صدایی نهفته است
در بغض چاه زمزمه حضرت علی است:
بالله که شهر بی تو مرا حبس می شود
ای فاطمه بدون تو دنیای من تهی است
از اشک تو ضمیر کسانی معذب است
از خطبه تو قامت تلبیس منحنی است
زینب به کربلا همه پژواک مادر است
پیداست این عقیله صفت از تبار کیست
ما بر مزار خالی خود گریه می کنیم
بر کوزه ای که بر لب دریای تو تهی است
1390
#فاطمه_موسی
#فاطمیه
۸ آذر ۱۴۰۳
سلام ای مرگ ای پایان غير قابل انكار
سلام ای در، در دنیای مخفی پشت این دیوار
سلام ای روح محبوسم برای دیدنت بی تاب
سلام ای دست های خالی ام از دیدنت بیزار
اگر جویای احوال منی باید بگویم که
مرا وابسته خود کرده این دنیای لاکردار
شب و روزم گره خورده به هم، در زندگی غرقم
سرم خیلی شلوغ است و حسابی کار دارم، کار
ببین هي پنبه می سازم از این نخ ها که می ریسم
به دندان می کشد ساعت مرا در چرخه تکرار
بعید است اینکه در سجده به دنبالم بیایی نه
سجودم چیست جز مرغی که تُک تُک می زند منقار
پرستو کاش بودم هر نفس در فکر کوچیدن
و می دیدم تو را هر لحظه مانند اولی الابصار
ولی بی و بال پر افتاده ام سنگین ته دره
و عمرم می رمد از من شبیه اسب بی افسار
کمی دیگر به من مهلت بده مهلت بده لطفا
بگردم بالهایم می شود پیدا در این آوار
به امید دلی آماده پرواز و دستی پر
به امید زمانی که نترسم من از آن دیدار
#فاطمه_موسی
#حدیث_نفس
https://eitaa.com/jandarand
۱۸ آذر ۱۴۰۳