#حضرت_زینب
خنده بر رخت اسارت به تن ما نکنید
قامت فاطمه خم زین غم عظما نکنید
پیش چشمان ابالفضل و حسین و اکبر
سربازار مرا غرق تماشا نکنید
محمل دخترکی را که پدر داده زدست
روبرو با سر ببریده بابا نکنید
شیر خوارست بیایید کمی رحم کنید
نیزه را اینهمه در حنجره اش جا نکنید
پای تاول زده کودک سیلی زده را
با کشیدن به روی خاک مداوا نکنید
سر گهواره و مشک و الم و انگشتر
بین هر رهگذری خون به دل ما نکنید
هر چه کردید بماند وسط بزم شراب
قامت عمه سادات دگر تا نکنید
گره ای که زده زینب به سر هر معجر
مرد باشید و دگر این گره را وا نکنید
ابرهیم میرزائی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب
#امام_حسین
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب
به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس
که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب
جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود
اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب
بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم
که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب
دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا
گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب
من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
ژولیده نیشابوری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است
غم ز طوفان نیست در دلهای ما تا زینب است
اولین امّ ابیها حضرت صدّیقه بود
شک ندارم دومین امّ ابیها زینب است
هست ناموس علی بیشبهه ناموس خدا
کیست ناموس علی و حق تعالی؟ زینب است
هر قدم لحظهبهلحظه در تمام زندگی
ذکر زینب یاعلی ذکر علی یازینب است
منعکس گردیده مادر در وجود دخترش
حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است
اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا
مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است
نقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین
او سراپایش حسین و این سراپا زینب است
جان عالم از حسین و جان او خواهر بود
پس تو دنبال چه میگردی مسیحا زینب است
کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری
شیرزنتر از تمام شیرزنها زینب است
ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فتی الّا علی منجر به الّا زینب است
مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق
چون که خطّ قرمز طوفان سقّا زینب است
لیس للانسان الّا ما سعی پس سعی کن
دامن او را بگیری حشر ما با زینب است
#مهدی_مقیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است
با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است
هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین
این وقار و عزت تو لایق تحسین است
دارم این باور که عشّاق حسین بن علی
تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است
آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست ، یقین
حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است
از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم
عشق من با تو از آن کودکیم ، دیرین است
بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان
بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است
حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد
در سرای قلب مان نوکریت آیین است
این چه سرّیست که عالم ز غمت می نالد
آسمان،عرشُ زمین از غم تو غمگین است
ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب
پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است
خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار
دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است
مجتبی اکبری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
اینان که از سلاله پاک پیمبرند
دل از خدا و غیر خداوند میبرند
بین بزرگ و کوچک این قوم فرق نیست
ایل و تبارشان همگی ذرهپرورند
آنان که پای روضهشان پیر میشوند
همسایههای خانه زهرا و حیدرند
این چشمههای جاری در روضههایشان
سرمایههای جاری فردای محشرند
حبّ علی و آل علی شرط بعثت است
یعنی پیمبران همه محتاج این درند
#محسن_بصیری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_سجاد ع
#امام_سجاد_مرثیه
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
وحید محمدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_سجاد
سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد
جان، مست تولّای تو یا حضرت سجاد
دل غرق تجلّای تو یا حضرت سجاد
دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد
پرواز دهد ذکر تو تا عرش دعا را
جنت، شنود از نفست بوی خدا را
تو وجه خدا، دست خدا، چشم خدایی
تو روح دعا، بال دعا، قلب دعایی
تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی
تو مشعر و خیف و عرفاتی و منایی
تا دور تو ای کعبه مقصود نگردند
حجاج، طواف حرم الله نکردند
ای آب بقا، قطره ای از آب وضویت
وی خضر نبی، نخله سبزی، لب جویت
گلبوسه ی جان دو جهان بر گل رویت
ارباب دعا چشم گشودند به سویت
خورشید دو گیتی مه هر انجمنی تو
آئینه زهرا و حسین و حسنی تو
مهر تو همه خیل رسل راست وظیفه
گفتار تو در لوح الهی است لطیفه
بر لعل لبت، بوسه ی آیات شریفه
مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحیفه
اول علی از سلسله ی خیرالانامی
چارم ولی حق پدر هشت امامی
تو نور فروزنده ی مصباح هدایی
سر سلسله ی نسل امام شهدایی
و الله تو، پیغامبرِ خون خدایی
همسنگر سرهای ز تن گشته جدایی
هر چند که بر گردن خود، سلسله داری
جا در دل بشکسته ی هر سلسله داری
پرواز کند طایر وحی از چمن تو
شمشیر خدا خطبه ی دشمن شکن تو
افسوس که شد سنگ جواب سخن تو
زنجیر کند گریه به زخم بدن تو
بس گل، که به سر ریخت ز سنگ لب بامت
افسوس که بردند به ویرانه ی شامت
غیر تو که ای یوسف زهرای شهیده
گردیده پیام آور سرهای بریده
جای صلوات از همه دشنام شنیده
خون دلش از حلقه ی زنجیر چکیده؟
گیرم که عدو برد سوی شام خرابت
ای کاش نمی برد سوی بزم شرابت
ای طایر رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت
هر لحظه دل از شعله ی داغ دگرت سوخت
افسوس که در ماه محرّم، جگرت سوخت
از زهر جفا یکسره پا تا به سرت سوخت
یک کرب و بلا سوز، دلت بود به سینه
تا کرب و بلا شد ز غمت شهر مدینه
عمری به دل سوخته ات، سوز نهان بود
خون جگرت، دم به دم از دیده، روان بود
چشمت به عزای شهدا، اشک فشان بود
از کعب نی اَت، بر بدن خسته نشان بود
در غسل تو یاران ز جگر آه کشیدند
بر پیکر پاکت اثر سلسله دیدند
هر شب دل زارم شده، زوّار بقیعت
ای کاش نهم چهره به دیوار بقیعت
چون شمع بسوزم به شب تار بقیعت
خون گریه کنم، لحظه ی دیدار بقیعت
گیرم به دل شب ز دل خاک سراغت
گریم به تو و تربت بی شمع و چراغت
من «میثم» دلسوخته ی زار شمایم
خاک قدم میثم تمّار شمایم
شرمنده که با هیچ، خریدار شمایم
هر چند بدم، عبد گنهکار شمایم
نامم ز ره لطف به خاطر بسپارید
در مصحف صدّیقه ی کبری بنگارید
استاد حاج غلامرضا سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
میرود و فوج غم همسفر زینب است
راس حسینش به نی راهبر زینب است
دیده پر از ژالهها سینه پر از نالهها
داغ غم لالهها در جگر زینب است
گر دم زینب نبود جلوه به مکتب نبود
هستی اسلامیان زیر سر زینب است
وا به سخن کرد لب گفت عدو با عجب
این خود زینب بود؟ یا پدر زینب است؟
خطبه آن مستطاب کرد عدو را مجاب
کاخ عدو شد خراب این هنر زینب است
وای از این امتحان غصه بود بیکران
پر ز تماشاگران دور و بر زینب است
خسته رود کو به کو آینه در پیش رو
منظره کربلا در نظر زینب است
نظم رئوس عالی است جای یکی خالی است
شمس و قمر بی خبر از قمر زینب است
این همه سر گر جداست پس سر سقا کجاست؟
در سپرش میبرند او سپر زینب است
#استاد_ولیالله_کلامی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#مجلس_یزید
گوئیا زینب دوباره فتح خیبر کرده است
خطبهخوان گردیده یاریبرادر کردهاست
شام را ویران نمود و دین و قرآن حفظ شد
اقتدا درخطبهخوانیچونبهمادر کرده است
آسمان دیدهاش ابری شده بهر حجاب
عصمتشزهرائیستوحفظمعجرکردهاست
مجلس نامحرمان حال یتیمان را چو دید
باسر ببریده در طشت طلا سرکرده است
خار شد آل امیه با کلام زینبی
زان خطاب نافذش کار پیمبر کرده است
پیش چشمان همه فتحالفتوح تازه کرد
فاتحانه کار را با نام حیدر کرده است
#مرتضی_محمودپور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین_مناجات
ای تکیه گاه مردم بی تکیه گاه حسین
ما را نبوده غیر تو یک جان پناه حسین
تو یک نگاه کردی و من مست آن نگاه
دنیای من عوض شده با آن نگاه حسین
من را به رنگ مشکی پیراهنم ببخش
من را بخر شبیه غلام سیاه حسین
من بی هوای تو نفسم بند می شود
از شهد نام تو شده ام روبه راه حسین
در کوچه های گم شده ی آخرالزمان
با پرچمت شناخته ام راه و چاه حسین
هر روزِ روضه خیر پس انداز کرده ام
یک روزِ بی خیال تو عمرم تباه حسین
خاکم به سر اگر که نمیرم برای تو
من را بیا شهید غم خود بخواه حسین
دست مرا برای همیشه رها مکن
می ترسم از زمانه ی پر اشتباه حسین
#حسن_کردی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#شعر_پایداری
یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش
هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش
حتی اگر تمام جهان غرق تیرگیست
چون ماه در سراسر شب روسفید باش..
یک لحظه از امید دلت را تهی مکن
اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش
چون سرو، سرفراز میان ستمگران
در خلوت و نماز ولی مثل بید باش..
بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم
بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش..
در ماتم حسین علی گریه کن ولی
در فکر محو این همه شمر و یزید باش
#افشین_علا
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
یک لحظه بی حسین، جهان دلپذیر نیست
بیچاره آن کسی که به عشقت اسیر نیست
شکر خدا که چشم من از کودکی حسین
چون چشمه در عزای تو بود و فقیر نیست
از برکت دو چشم پر از زمزم است که
فردای حشر، نوکر تو سربهزیر نیست
ای دستگیر آدم و نوح و خلیلها!
چیزی شبیه روضهی تو، دستگیر نیست
در روزهای سخت نگاهت گره گشاست
ای آنکه غیر نام تو نعم الامیر نیست
خیری ندیده است، نه دنیا، نه آخرت
هر کس مسیر زندگیاش این مسیر نیست
گفتی به روی باز و گلِ خندهات به حُر
هرگز برای توبه درْ این خانه، دیر نیست
در آسمان شهر دلم گر چه ماه هست
جز چشم ماهِ علقمه، ماهِ منیر نیست
من در تمام عمر تو را گریه میکنم
ای عشق بی کفن! دلم از گریه سیر نیست
آه ای ذبیحِ فاطمه! در هیچ مذهبی
تیر سه شعبه تشنهی طفلِ صغیر نیست
لا یَوم مِثلُ یَومِکَ، ای پاره پاره تن
در کربلا مگر کفنی جز حصیر نیست؟
قاریِ لحظههای غم انگیز زینبی
شاهی به جز تو، نیزه برایش سریر نیست
"ای کشتهی فتاده به هامون" غم تو را
در هفت آسمانِ خدا یک نظیر نیست
"یَومُ الوُرود" میشود و چشم نوکرت
چشم انتظار هیچ کسی جز امیر نیست
#حسن_کردی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمیشود
اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من
قسم به جان تو دلم از تو جدا نمیشود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه میکنم
ورنه ز دیدهام عبث اشک رها نمیشود
گرد حرم دویدهام صفا و مروه دیدهام
هیچ کجا برای من کربوبلا نمیشود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمیرود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمیشود..
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی راهنما نمیشود..
کربوبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمیشود..
#غلامرضا_سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_سجاد #مرثیه_حضرت_زینب
#مناجات_با_امام_زمان
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضی ام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا...بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم
ما آمدیم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدن ها...
می ارزد اگر زینب کبری بپسندد
#مجید_تال
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
آقا دلم گرفته...
تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر
تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟
وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر
تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد
گم می شود صدای تو در خنده های شهر
تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل
ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر
دلخوش نکن به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا
با این همه گناه نگیرد دعای شهر
اینجا کسی برای تو کاری نمی کند
فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر
گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند
شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر
هر روز دیده می شوی اما کسی تو را
نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر
جمعه... غروب... گریه ی بی اختیار من...
آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر
#فرزاد_نظافتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب_س_شام
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت
وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت
دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند
پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت
کاش شب بود و نمیدید کسی زینب را
بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت
وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا
سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت
آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد
ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت
هر کسی بُغض علی داشت به اکبر میزد
پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت
سر بُبریده درآورد سر از طشت طلا
خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت
چوب میخورد حسین و لب زینب میسوخت
وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت
#عبدالحسین_میرزایی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
انتقامش را گرفت اینگونه با اعجازِ آه
آهِ او شد خطبۀ او، روز دشمن شد سیاه
قصۀ کربوبلا را دختری تغییر داد
کاخها ویرانه شد، ویرانهاش شد بارگاه
چادرش دست نوازش بر سر صحرا کشید
سبز شد خارِ مغیلان و فدک شد هر گیاه
دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است
چادرِ او تار و پودی دارد از خورشید و ماه
دختر اِنّا فَتَحنا اشک میریزد ولی
گریههای او ندارد رنگ زاری هیچگاه
بر سرش میریخت خاک از بامها، میسوختند
دخترانِ زنده در گور عرب از این گناه
بین طوفان، غنچه و گل سر در آغوش هماند
او به زینب یا که زینب میبَرَد بر او پناه
تا شود زهرا، فقط یک کارِ باقی مانده داشت
شانه زد بر آن پریشانِ تنور و قتلگاه
چون زبانش بند میآمد خجالت میکشید
با سرِ بابا سخن میگفت، اما با نگاه
آه بابا! پا به پایت سوختم، خوردم زمین
رنگ گیسویم دلیل و زخم پهلویم گواه
ماند داغِ نالۀ من بر دل دشمن، فقط
خیزران وقتی که خوردی زیر لب میگفتم آه
جنگ پایان یافت بعد از تو چهل منزل ولی
عمه میجنگید با دستان بسته، بیسلاح
اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر
این امانت دار را شرمندهتر از این مخواه
بعد از این هرجا که رفتی با تو میآیم پدر
پای من زخمیست اما روبهراهم روبهراه...
#سیدحمیدرضا_برقعی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#امام_حسین علیهالسلام
دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی
به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی
دو آسمان که زمین مملو از ارادتشان
دوشنبههای جهان تشنۀ زیارتشان
چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت
دو سرو باغ بهشتاند خوش به حال بهشت
دو سرگذاشته بر شانههای پیغمبر
و در مباهله اَبنائنای پیغمبر
به عزت و عظمت دادهاند نام و نشان
دو باوقار که خون علیست در رگشان
نگاه روشنشان آیه آیه اَلرَّحمان
و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان
چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان
که مهربانِ خدا، فاطمهست مادرشان
به یک نگاه هزاران کمیت میسازند
دو مصرعاند که یک شاهبیت میسازند
سلوک هر دو برادر میان یک راه است
مسیر روشنشان قُربةً اِلی الله است
اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند
اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند
به یک نماز شبیه است عمر این دو امام
که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام
در اوج غربت و غیرت یکیست یاورشان
دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان
برای خواهر حیرتزده چه سخت گذشت
غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت
یکی که خون جگر داده است زینب را
میان غربت خانه شکست زینب را
یکی که... آه چه میگویم، آه... بزم شراب
و خیزران و دل زینب و نگاه رباب
#سیدمحمدجواد_شرافت
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
کاش پای دل ما هم به نوایی برسد
اربعینی حرمی کربوبلایی برسد
آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی
دارم امید که از دوست ندایی برسد
خاک پای همه زوّار تو روی چشمم
این غباریست که از تازه هوایی برسد
در دل این همه جمعیّت مشتاق گمم
مگر الطاف کریمی به گدایی برسد
من هم انگار گل گمشده دارم آقا
شاید از حنجر ببریدهصدایی برسد
این همه مرهم پا پیشکشِ زوّارت
به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد
کاش از کعبه بخوانند مرا کربوبلا
یا که از کربوبلا حکم ولایی برسد
همه آماده لبیک به ارباب شویم
که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد
یالثارات! مهیای قیامی باشید
که زمان طلب خون خدایی برسد
پای ششگوشه تو عرش الهیست حسین
کی شود عاشق دلخسته به جایی برسد
روزی ما اگر این فرصت دیدار نشد
کاش از مشهدتان اذن رضایی برسد
نیمهشبهای بقیع نیز صفایی دارد
کاش بر خاک حسن صحن و سرایی برسد
#محمود_ژولیده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#مجلس_یزید (لعنت الله علیه)
می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند
خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند
چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین
زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین
با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد
خیزران با دل یک قافله بازی می کرد
مگر از خاطره ام می رود آن بزم عذاب
می چکید از لب آن مردک سرمست شراب
خواهرت می رسد از راه طنابی بر دست
دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست
مست بود و به دهانش غزلی کفر آمیز
تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر آمیز
دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد
به تماشای تو در طشت طلا برخیزد
هر چه کردم نگذارم به تو سوگند نشد
خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد
حسن کردی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi