#امام_زمان_مناجات
من گم شده اي دارم، يابن الحسن اي مولا
محروم ز ديدارم، يابن الحسن اي مولا
بازآ كه دلم خون است، دل واله و مجنون است
اي دلبر و دلدارم، يابن الحسن اي مولا
تنها هنرم اين است، عشقم بتو ديرين است
الغوث شده كارم، يابن الحسن اي مولا
تا دور و برت هستم، من منتظرت هستم
دور از تو گرفتارم، يابن الحسن اي مولا
با ديده ي باراني، گه روي بگرداني
از بسكه گنهكارم، يابن الحسن اي مولا
لابد به همين خاطر، پيشم نشوي حاضر
آزرده شدي يارم، يابن الحسن اي مولا
دانم نظرِ رحمت، داري بمن از رافت
با اينكه خطا كارم، يابن الحسن اي مولا
حالا كه پشيمانم، محتاج به احسانم
افتاده زمين بارم، يابن الحسن اي مولا
با سوزِ دل و آهم، با قافله همراهم
عمريست عزادارم، يابن الحسن اي مولا
تا محرمِ غمهايم، همناله ي زهرايم
بر فاطمه بسپارم، يابن الحسن اي مولا
اي واي از آن ايام، از كوفه و راه شام
شد غصه ي بسيارم، يابن الحسن اي مولا
ناموسِ خدا محزون، راسِ شهدا گلگون
بر نيزه سرِ يارم، ياين الحسن اي مولا
اي منتقمِ مظلوم، بازآ به دلِ مغموم
كن ياريِ دلدارم، يابن الحسن اي مولا
#محمود_ژولیده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
هوای عاشقی این روزها چه سنگین است
غروب جمعه بی تو چقدر غمگین است
طلوع جمعه سرم با امید تو بالاست
غروب جمعه سرم ناامید پایین است
اگر چه بال گشودم ولی زمینگیرم
که بالهای فراق تو بار سنگین است
نمک به زخم دلم گرچه میزند اما
خیال آمدن تو همیشه شیرین است
کشیده دوری تو نقشهای که پیرم کرد
ببین به صفحه پیشانیام پر از چین است
به انتظار تو عمرم به سر رسد غم نیست
تو را ندیده بمیرم همه غمم این است
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بگو چقدر به راهش دو چشم مسکین است
#موسی_عليمرادی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
مژده دادند ، مسيحاي مسيحا آمد
عشق در خانه ي ارباب به دنيا آمد
صوت تكبير ملائك دوجهان را پُركرد
نكــند روي زمين حَــيّ تعاليٰ آمد
در شب جلوه نمايي عليّ بن حُسين
حالِ لبهاي من از ذكر علي ، جا آمد
آنچنان مثل محمّد شده كه ميگويند
شأن نازل شدن سوره ي طاها آمد
با تماشاي علّو درجاتش،از عرش
---اسم زيباش به دنبالِ مُســمّا آمد
پي توصيف خمِ گيسوي او نستعليق
پي تعريف قدش ، خطّ مُعلّيٰ آمد
ذوالفقارِ اَسدُالله به وجد آمد و گفت:
كسيت اين شير كه با هيبت مولا آمد؟
پيش از آمدن عاشــق كنعاني او
زائرِ بيــدلش از وادي سينا آمد
مثل عيسي كه به پاي علي اكبر افتاد
مريم از عرش به پابوسي ليلا آمد
گفت"يافاطمه"عبّاس از اوّل امّا
اين پسر با دَمِ "يازينبِ كُـبريٰ"آمد
بعد بوسيدن او مرتبه اش بالا رفت
حــاملِ عـرش كه از عالم بالا آمد
تاكه تكميل شود شادي فرزندانش
به مبارك بادش ، حضرت زهرا آمد
نه فقط مثل محمّد شده و عين علي
مُجتبايي ست كه در هيأت سقّا آمد
بُخل ورزيدن او را احدي ديد ؟ نديد
هرچه در محضر او دستِ تقاضا آمد
از سه درياي كرم فيض فراوان بُرده
كه به ياد از كرمش وسعت دريا آمد
دانش آموخته ي فاتح جنگ جمل است
وقت پيكار اگر اين قـدر توانا آمد
هي به مركب زد و ديدند كه جبريل امين
لافــتي گفت و علي از پيِ اِلّا آمد
مردها شيونشان مثل زنان گشت بلند
نوه ي شير چو در عرصه ي هيجا آمد
زد به لشگر،نَه بگو رفت سوي گندم زار
داس برداشت چو دهقان پيِ سرها آمد
همه يادِ اُحُد و بدر و حُنين افتادند
با بلايي كه سـرِ لشگرِ اعدا آمد
ورق واقعه برگشت كه ناگاه به گوش
ناله ي يا ابتا از دل صحرا آمد
ازاباالفضل بپرسيد كه با ضرب عمود
چه بلايي سر آن صورت زيبا آمد
به گواهي مقاتل جگر مارا سوخت
داغِ سختي كه سراغ دلِ بـابـا آمد
بسكه پيچيد به هم پيكر ارباً ارباش
پدرش در صَــدَدِ حلّ مُـعمّـا آمد
آه از آن وقت كه از كربـبلا جمعش كرد
پير شد پير ! ولي بين عبا جمعش كرد
#محمد_قاسمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
جوانی آمده تا زینت وطن بشود
برای آل عبا بلبل چمن بشود
همان اجابت شوق پدر به پیغمبر
همان که آمده مجموع پنج تن بشود
همان که خُلق عظیم پیمبری ، تنها
برای قامت او خواست پیرهن بشود
همان که شعلۀ بخشش به خانه اش افروخت
که در سخاوت هم دومین حسن بشود
کسی که منطق او منطق پیمبر شد
به جز حسین و خدا با که هم سخن بشود؟
علی است ، گرچه نبی وار رحمت خَلق است
نبی است ، گرچه علی وار بت شکن بشود
اگر به وقت شهادت دلش قرار نداشت
قرار بود که فارغ از انجمن بشود
**
خدا کند که نیاید که این جوان روزی
به پیش چشم پدر پاره پاره تن بشود
و یا اگر که تنش پاره شد ، مباد آن که
برای پیکر او یک عبا کفن بشود
و یا اگر که عبا هم کفن شود ، پدرش
مباد آن که گرفتار بد دهن بشود
#سیدعلی_احمدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_مدح
آسمان دل ارباب قمر می خواهد
شجر طیّبه ی عشق ثمر می خواهد
هرچه نیرو به دو بازوی حسین بن علیست
هرچه بوده ست دو بازوی پسر می خواهد
وقت بر لشکر دشمن زدنش فهمیدند
جگر شیر دوتا بال سفر می خواهد
بچه شیری ست که شیران همگی مبهوت اند
پسر این است ، پس ای وای ، پدر می خواهد...
الفرار از دم شمشیر بنی هاشمیان
الفرار از دم این صید که سر می خواهد
هیبت تیر نگاهش به عمویش رفته
دیدنش در صف پیکار جگر می خواهد
کار از نیزه و شمشیر و سنان بگذشته
که عدو روبرویش چند تبر می خواهد
هرکه آماده ی جنگ است ز پا افتاده
رزم با دلبر ارباب کمر می خواهد
هرکه دلتنگ پیمبر شده اینجا باشد
هرکسی حیدر کرّار اگر می خواهد...
شاهزاده ست ولی جلوه ای از شاه شده
اشهد ان علیاً ولی الله شده
#حمید_رمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_علی_اکبر
ای ملائک شیر مردی همچو حیدر آمده
در جمال و خلق و خو گویا پیمبر آمده
گوهر پاک حسین ابن علی خون خدا
دانش آموز اباالفضل دلاور آمده
بنگرید از دامن لیلا گلی زیبا شکفت
مظهر مهر و وفا در عالم اکبر آمده
وحید زحمت کش شهری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
با حسرت و غم میگذرد هر روزم
دلتنگم و چشم بر حرم میدوزم
هر هفته شب جمعه شبیهِ آتش
از داغِ فراقِ کربلا میسوزم!
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
یکی از جمعه ها جان خواهد آمد
به درد عشق درمان خواهد آمد
غبار از خانه های دل بگیرید
که بر این خانه مهمان خواهد آمد
کفن امروز بر تن کن بسیجی
که فردا جان جانان خواهد آمد
زشرق کعبه تابان است خورشید
فروزان پرتو افشان خواهد آمد
قسم بر خطبه غرای زینب
که خونخواه شهیدان خواهد آمد
گروهی منکر حکم ظهورند
ولی مهدی دوران خواهد آمد
((کلامی)) آخرین معصوم عترت
برای نشر قرآن خواهد آمد
#کلامی_زنجانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
ما را همه گفتند گرفتار نگاهت
لب تشنه ی بارانی انوار نگاهت
احسنت بر این دولت بختی که نصیب است
افتاده به ما نیز سر و کار نگاهت
بخشنده تر از این نشنیدیم، ندیدیم
خوب است پذیرایی رفتار نگاهت
آن ذره که ناید به حسابیم ولیکن
خورشید شدیم از تب بسیار نگاهت
تو یوسفی و در طلبت ریخته خونِ
آنقدر زلیخا سر بازار نگاهت
نادیده گرفتی و ندیده نگرفتی
قربان کرم خانه ی ستار نگاهت
بیچاره دل ما پرما چشم تر ما
کرده همه را یکسره آواره نگاهت
ما دیده براهیم در این نیمه شعبان
دنبال نگاهیم در این نیمه شعبان
در کوچه ی ما آیینه بندانی اگر هست
خیر قدم توست ، چراغانی اگر هست
حتما خبر از آمدن مرد بزرگی است
در کوچه ما صحبت قربانی اگر هست
هجران، خبر آمدن صبح وصال است
فرداش بهار است، زمستانی اگر هست
گفتیم بیایی همه شیدای تو هستیم
گفتی که بیارید مسلمانی اگر هست
از فتنه ی ایام چه باکی چه هراسی
پرچم به يَدِ یار خراسانی اگر هست
نذر تو نذر حرم عمع سادات
بر پیکر عشاق شما جانی اگر هست
در طایفه ی ما همه جان بر کف یارند
دور و بر ما لشگر سفیانی اگر هست
دلداده حق بیم ز تحریم ندارد
روحانیت عمامه تسلیم ندارد
در جلوه رویت اَرنی ریخته محبوب
در کام تو شیرین دهنی ریخته محبوب
در وصف لبت هر که چشیده است نوشته است
سرخی عقیق یمنی ریخته محبوب
رویت نبوی و علوی سیرتی اقا
در تو تب مکّی مَدَنی ریخته محبوب
آنقدر کریمانه شدی لحظه بخشش
این دست کرم را حسنی ریخته محبوب
پیغمبر نازی و بدنبال تو آنقدر
مجنون اویس قرنی ریخته محبوب
پروانه سر راه شما بال و پرش سوخت
در شمع سحر سوختنی ریخته محبوب
در صبح و مسای تو حسین است شب و روز
در طالع ما سینه زنی ریخته محبوب
خیر العمل هر شب ما نام حسین است
پس نیمه شعبان شب بین الحرمین است
گفتند که ما دردسری داشته باشیم
در جاده ی تو در به دری داشته باشیم
با چشم گنه کار نظر بر تو محال است
باید همه چشم دگری داشته باشیم
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
ای کاش که ماهم هنری داشته باشیم
خوب است سحر داشتن و چشم تر اما
باید به کف خود تبری داشته باشیم
آقا نکند نامه ی ما با خط کوفیست
آقا نکند ک ضرری داشته باشيم
گفتند شب جمعه حرم میروی ای کاش
همراه تو یک شب سفری داشته باشیم
از علقمه باید بنویسیم بیایی
باید دهن نوحه گری داشته باشیم
ای اهل حرم میر و علم دار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
برگرد و بخوان روضه آب آورى اش را
برگرد و بخوان روضه بى ياورى اش را
برگرد و بخوان روضه شرمندگى اش را
شرم دل بي تاب على اصغرى اش را
پشت سر افتادن او خيمه اى افتاد
از خيمه گرفتند دم حيدرى اش را
واي از دل زينب چه كند بعد علمدار
محكم گره زد مقنعه و روسرى اش را
با شمر سفر كردن او را چه بگوييم
شرحى نبود اينهمه ناباورى اش را
ديدى علم افتاد جه شد در ته گودال
با زور درآورده شد انگشترى اش را
زينب بدني ديد اگر پيرهنى ديد
بردند زتن ارثيه مادرى اش را
از بعد علمدار امان از دل زينب
در كوچه و بازار امان از دل زينب
محمدجواد پرچمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
تشنگانیم و به دل حسرت باران داریم
چشم بر مرحمت حضرت جانان داریم
چند قرن است که ما امّت سرگردانیم
چند قرن است که دل های پریشان داریم
جمعه ها می رسد و می گذرد ، امّا باز
هر چه غم در دل ما بود کماکان داریم
جمعه ی اول سال است ، خدا می داند
سال ها چشم به آن نقطه ی پایان داریم
هر چه را داده خدا وعده همان خواهد شد
ما به برگشتنش امّید فراوان داریم
صبح با ولوله سر داد به والعصر قسم
گفت با لهجه ی خورشید که مهمان داریم
شب نشینیم ولی از قدم نورُ الله
در دل خسته ی خود شور دوچندان داریم
بنویسید به تقویم که عام المهدی است
بنویسید دو تا نیمه ی شعبان داریم
سال ها در به در پیچ و خم دنیاییم
سال ها منتظر منتقم زهراییم
اسماعیل شبرنگ
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
دستی بده تا که بگیرم دست هایت
چشمی بده تا که کنم گریه برایت
دست توسّل دارم و چشم تمنّا_
_ می دوزم امشب بر بلندای عطایت
مثل همیشه دست خالی و غریبم
یعنی نگاهی تازه کن سوی گدایت
خاموشی امروز من از بی غمی نیست
دیشب گریبان پاره کردم... در هوایت
شب های بسیاری غریبانه نمودم
در گوشه ی تنهایی ام آقا صدایت
ای بی پناهی که پناه عالمینی
جا ده دل آواره را زیر عبایت
این گوشه ی دنیا کسی فکر نجات است
با یک نظر دل را ببر تا بی نهایت
اینجا به صبح روشنت ایمان ندارند
کی می نمایی قصد اِعمال ولایت؟
قربان اشک صفحه ی قرآن چشمت
وقت تلاوت کردن تبّت یدایت
ای وارث خون گلوی سر بریده
کی می چکد خون گلویم زیر پایت؟
شور شهادت دارم و شوق وصالت
یابن الشّموس الطّالعه خونم حلالت
مجتبی روشن روان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
یوسف، ای گمشده در بیسروسامانیها!
این غزلخوانیها، معرکهگردانیها
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمعاند، چه شهری، چه بیابانیها
چیزی از سورۀ یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانیها
همه در دست، ترنجی و از این میرنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانیها...
«این چه شمعیست که عالم همه پروانۀ اوست؟»
این چه پروانه که کردهست پرافشانیها؟
یوسف گمشده! دنبالۀ این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریباند نیستانیها
بوی پیراهن خونین کسی میآید
این خبر را برسانید به کنعانیها
مهدی جهاندار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خیر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
سید حمیدرضا برقعی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
گفتم به دل، که وقت نیایش شب دعاست
پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست
آنجا که هست، آینهٔ شادی و سرور
اشراق عشق و عاطفه و جلوهگاه نور...
آنجا که انبیا همه هستند در طواف
آنجا که عشق و عاطفه دارند اعتکاف...
آنجا که دیدهها، پلی از آب بستهاند
یعنی دخیل اشک به «سرداب» بستهاند...
چشم هزار ماه جبین، مشتری اوست
نقش نگین وحی، در انگشتری اوست
محبوب نازنین سراپردهٔ خداست
در کائنات، رحمت گستردهٔ خداست
چون روح، در تمامی اعصار جاری است
جان جهان، ذخیرهٔ پروردگاری است
سنگ بنای کعبه، سیاهی خال اوست
وجه خدای جَلَّ جَلالُه جمال اوست
جان بیفروغ طلعت او جان نمیشود
او حجت خداست که پنهان نمیشود
روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را
احلی من العسل کند این جام زهر را
آن روز، روز سلطنت داد و دین رسد
یعنی زمین، به ارث به مستضعفین رسد...
پر میکند ز عدل خود این خاک تیره را
آیینهٔ بهشت کند، این جزیره را
یوسف به بوی پیرهنش زنده میشود
دلهای مرده با سخنش زنده میشود...
او را بخوان در آینهٔ ندبه و سمات
فرزندی از سلالهٔ طاها و محکمات
روی لبش تلاوت لبیک دیدنیست
آری دعای او به اجابت رسیدنیست
احیاگر معالِم دین خداست او
شمسالضحای روشن و نورالهداست او
الهام، کم گرفتی از آن فاطمینَفَس
با خود حدیث نَفْس کن، ای مانده در قفس
یکبار خواندهای، که جوابت ندادهاند؟
آتش گرفتهای تو و آبت ندادهاند؟
تکرار کن به زمزمه در سجده و رکوع
ای دیدگان شبزده! «فَلْتَذْرَفِ الدُّموع»...
ای حُسن مطلع همهٔ انتخابها
تو آفتاب حُسنی و ما در حجابها
مضمون بکر و ناب «مناجات جوشنی»
فرزند اختران درخشان و روشنی...
دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک
خواندم «متی ترانا» گفتم «متی نراک»
«یا ایها العزیز» ببین خسته حالیام
چشمان پر ستاره و دستان خالیام
ماییم آن خسی که به میقات آمدیم
شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم
شام فراق سورهٔ والیل خواندهایم
یوسف ندیده «اَوفِ لَنا الکَیل» خواندهایم
یا ایها العزیز به زیباییات قسم
بر حسن بیبدیل و دلآراییات قسم
دلها ز نکهت سخنت، زنده میشود
عالم به بوی پیرهنت، زنده میشود
صبح وصال تو، شب غم را سحر کند
آفاق را نگاه تو زیر و زِبَر کند
موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست
شهر مدینه چشم به راه ظهور توست
تنها نه از غمت دل یاران گرفته است
چشم بقیع تر شده، باران گرفته است
شعر «شفق» حدیث زبان دل من است
تکرار نام تو ضربان دل من است
محمدجواد غفور زاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
نیمهی شعبان🌤️
مهدی اگر نبود، به تن جان نداشتیم
در این شب ستم، سر و سامان نداشتیم
تن داشتیم، روح ولی در میان نبود
سر داشتیم، جز به گریبان نداشتیم
افسرده میشدیم ز تکرار روزها
زیرا به روز واقعه ایمان نداشتیم
بیهوده محو ظاهر آیات میشدیم
چیزی به نام باطن قرآن نداشتیم
سلطان عالمیم که او پادشاه ماست
ای وای اگر که سایهی سلطان نداشتیم
روی زمین نبود اگر حجت خدا
راهی به جز اطاعت شیطان نداشتیم
در ابر غیبت است ولی آسمان اگر
ابری نبود نعمت باران نداشتیم
ما زخمیان داغ جگرسوز کربلا
بیمنتقم، امید به درمان نداشتیم
دقمرگ میشدیم ز ماتم، قرار شوق
اینگونه بر مزار شهیدان نداشتیم
بی او ز هر کجای جهان، برق اشتیاق
در چشمهای خیره به ایران نداشتیم
در اوج یأس، گرم شکفتن نمیشدیم
در فصل سرد، نرگس خندان نداشتیم
بی هیچ بهره از رمضان میگذشت عمر
عیدی اگر چو نیمهی شعبان نداشتیم
#افشین_علا
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
بهار می رسد اما نمی رسی از راه
بهار حضرت زهرا نمی رسی از راه...
غبار فاصله ها جاده را مکدّر کرد
طراوت دل دریا نمی رسی از راه؟
شب است وشیون وشور وشراروصد شکوه
سپیده ی شب یلدا نمی رسی از راه؟
امید آخر دنیا،طبیب زخم فراق
سوار غمزده،آقا نمیرسی از راه؟
بهانه ی دلِ تنگِ غروبِ هر جمعه
بهار اصلیِ دنیا، نمیرسی از راه؟
بدون تو چه بهاری چه عید نوروزی!
عزاست بی تو جهان تا... نمیرسی ازراه
محمد کابلی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
سلامٌ عَلي آسمان در نگاهت
«سلامٌ عَلي» نور در سجده گاهت
«سلامٌ عَلي» چشم آن حوض خوشبخت
که يک بار افتاده بر روی ماهت
«سلامٌ عَلي آل ياسین» ، سلامی
به روی درخشان و خال سیاهت
«سلامٌ عَلي» جاده و گرد و ميدان
بر آن سيصد و سيزده مردِ راهت
«سلامٌ عَلي» پيچ و تاب نسیمی
که افتاده در پرچم «لا الهَ » ت
قاسم صرافان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
گفتم که از فراغت عمريست بي قرارم
گفت از فـــراق ياران من نيز بي قرارم
گفتم به جز شما من فرياد رس ندارم
گفتا به غير شيعه من نيز کس ندارم
گفتم که ياوررانت مظلوم هر ديــارند
گفتا مرا ببينند مظلــــــــــوم روزگارم
گفتم که شيعيانت در رنـج و در عذابند
گفتا به حال ايشان هر لحظه اشکبارم
گفتم که شيعيانت جمعند به ياري تو
گفتا که من شب و روز در انتظار يارم
گفتم به شــــيعيانت آيا پيـــــام داري
گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم
گفتم که اي امامم از ما چرا نهانــــــي
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم
گفتم به چشم انوار آيا که پا گـــذاري
گفتا که شستشو ده شايدکه پا گذارم
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#مناجات_باخدا
#ماه_مبارک_رمضان
حتی اگر نبخشد این چشم تر می ارزد
این دور هم نشینی وقت سحر می ارزد
جای گدا نشستن در خانه کرم نیست
هر وقت می نشیند در پشت در می ارزد
گریه گرفت و دیدم دست مرا گرفتند
پیش کریم خیلی خون جگر می ارزد
من که توقع قرب از هیچ کس ندارم
اصلا همین که هستم این دور و بر می ارزد
چون طفل خانه برگشت او را بغل بگیرند
پس گم شدن برای مهر پدر می ارزد
هر طور می پسندی بشکن دل گدا را
هر چه شکسته تر شد دل بیشتر می ارزد
فرموده اند روزه یعنی علی یقینا
کار علیست والله روزه اگر می ارزد
چون سنگ ریزه ما را بین نجف بینداز
ریگ نجف به قدر صد کوه زر می ارزد
یک یا علی به جای العفو پاکمان کرد
این یا علی برای ما انقدر می ارزد
هر چه خراب کردم دیدم درست کردی
ویرانه بودن من از این نظر می ارزد
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
از کوی نیک نامان یک آن گذر می ارزد
حداقل به کار حسین که می آییم
این بار را ضرر کن ما را بخر می ارزد
علی اکبر لطیفیان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#مناجات_با_خدا
شکر خدا که دوره هجران سر آمده
مولا کجاست؟بنده به این محضر آمده
چه سفره ای خدا روی ما باز کرده است
جایی نشسته ایم که پیغمبر آمده
در باز بود، در نزده آمدم خدا
امن یجیب؟نیمه شب مضطر آمده
آن بنده ای که سر به هوا بود را نبین
این بنده را ببین که چنین با سر آمده
بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز
لطفا ببخش، حال که اشکم درآمده
گریه بهشت ماست،ز ما گریه را مگیر
آخر بگو که چیزی ازین بهتر آمده؟
درمان ما شکسته دلان با رقیه است
چادر تکانده دارو و درمان درآمده
این سی شبه مرا بده دست ابوتراب
هر وقت کار سخت شده حیدر آمده
ما عاقبت بخیر ولای علی شدیم
خورشید ما ز گوشه ایوان برآمده
افطار ما ز نان علی رنگ و بو گرفت
نان پخته و شبانه به پشت در آمده
ماه خدا زیارت کرببلا خوش است
خوشبخت آنکه در حرم دلبر آمده
این ماه قدر دارد و این قدر فاطمه ست
آن فاطمه که زیر عبا محور آمده
**
یا رب کجا رواست که ناراحتش کنند
وقتی کرامتش به صف محشر آمده
یک سو بدست خود همه هیزم گرفته اند
یک سو به جای شیر خدا کوثر آمده
محکم لگد زدند به در پهلویش شکست
فضه ببین چه ها به سر مادر آمده
این شعله های در به خیام پسر گرفت
وقتی که میخ در به نظر خنجر آمده
سیدپوریا هاشمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
حسرت روز و شبم روی شما را دیدن
چند دوری به مدارِ سرتان چرخیدن
وسط گریهی این وصل کمی خندیدن
پوزه را بر سر خاک قدمت مالیدن
چه شود اینکه گدا هم به نوایی برسد؟!
به روی صورت ما زلف رهایی برسد
اینکه یک عمر نبینم رخ یارم سخت است
بیخبر بودنِ از حال نگارم سخت است
سر روی زانوی غربت بگذارم سخت است
جز تو مردم بنشینند کنارم سخت است
یا که میمیرم و جسم و کفنم میپوسد
یا که روزی لب من پای تو را میبوسد
آشنای دل ویرانهی من تنها تو
پس مصفی شدن کلبهی این دل با تو
دل نبستم به کسی جان خودم الا تو
سائلم...بیسر و پایم به خدا اما تو
شهریاری و فقط "عادتکم احسان" است
شرح این جمله خودش چند سری دیوان است
ای که دریای کرم، معدن حکمت هستی
صاحب تیغ دوسر صاحب شوکت هستی
دو جهان واسطه ی بارش رحمت هستی
در سیاهی زمان راه سعادت هستی
راه گم کردهام ای شاه بیا کاری کن
من پناهنده شدم... باز مرا یاری کن
به رسولی که شد از غصه لبالب سوگند
به نواهای علی در دل هرشب سوگند
به قد فاطمه که گشت مورّب سوگند
به پریشانی و حیرانی زینب سوگند
منجی آخر هر بی سر و سامان برگرد
یوسف فاطمه بر مردم کنعان برگرد
محمد جواد شیرازی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#اشعار_مناجاتی
#ماه_مبارک_رمضان
در باز کن که خسته ترین بنده آمده
تنها و سر به زیر و سر افکنده آمده
همراه با امید به آینده آمده
با این که دیر آمده شرمنده آمده
شرمنده اش نکن که گرفتار میشود
خط و نشان نکش که دلش زارمیشود
غرق گناه آمده ام می کنی قبول؟
با اشک و آه آمده ام میکنی قبول؟
مابین ماه آمده ام می کنی قبول؟
رویم سیاه آمده ام میکنی قبول؟
مثل همیشه مطمئنم رد نمی کنی
با اینکه من بدم تو به من بد نمیکنی
رویم نمی شود که صدایت کنم خدا
در کوله بار بندگی ام نیست جز خطا
با این دلی که نیست درونش به جز ریا
یک عمر کار و بار دلم بوده ادعا
من از خودم به خاطر معصیت عاصی ام
شرمنده ام برای همین آس و پاسی ام
در بی نوایی ام تو نوا میدهی مرا
بغض شکسته ؛حال بکا میدهی مرا
بی قیمتم اگر چه ؛ بها میدهی مرا
با یاد خود به سینه صفا میدهی مرا
میخوانمت ؛ اجابت سبز دعا تویی
روشن ترین ضمیر دل بنده ها تویی
غفلت حصار بسته به دور و بر دلم
رحمی نما به گریه و چشم تر دلم
مرهون رحمتت شده پا تا سر دلم
نامت نوشته ام به روی سر در دلم
راضی نشو دلم به کسی جز تو رو کند
با یک نفر به غیر خودت گفتگو کند
حالا تو هستی و دل بی عار بنده ات
شرمندگی و خجلت غم بار بنده ات
آشفته حالی و دل بیمار بنده ات
تنها تو هستی با خبر از کار بنده ات
پس لطف کن بیا و مرا بی خبر ببخش
در خلوت شبانه و وقت سحر ببخش
#محمد_حسن_بیات_لو
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#مناجات
#امام_حسین_علیه_السلام
از ما جفا بسیار دیدی و وفا نه
تو یاد ما بودی ولی افسوس ما نه
حالا که در دنیا مرا رسوا نکردی
بی آبرویم می کنی روز جزا؟ نه
از سفره ی جودت اگر محروم باشد
جای دگر پر می شود دست گدا؟ نه
آنگونه که میخواستم بودی همیشه
آنگونه که میخواستی دیدی مرا؟ نه
هر طور میخواهی بسوزانی بسوزان
اما برایت سود دارد؟ نه خدا نه
این یاعلی گفتن کم از یا ربنا نیست
اصلا مگر فرقی است در نام شما نه
جنت برای شیعیان زیباست اما
زیباتر از راه نجف تا کربلا نه
موکب به موکب اربعین عشاق جمعند
امسال آیا قسمت من هست یا نه
.
ای کاش ارباب مقاتل می نوشتند
سر را جدا کردند اما از قفا نه
#علی_ذوالقدر
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
رو بگردانی ز ما دنیا جهنم میشود
روزی ما روز و شب اندوه و ماتم میشود
پلکهایت باز کن درهای رحمت را نبند
بی نگاه تو دل ما خانه غم میشود
عاقبت هر کس دلش را شستشو داد از گناه
در حریم آیه تطهیر محرم میشود
در سر و رویم شده پیدا دگر موی سپید
فرصت دیدار دارد روز و شب کم میشود
چون خم گیسوی تو ای لیلی صحرانشین
قامت چشمانتظاران شما خم میشود
با تکان ابروانت زود میریزم به هم
نبض عالم با نگاه تو منظم میشود
یا ولیالله راضی میشوی از دست من؟
با رضای تو رضای حق فراهم میشود
هر که زهرا مادرت را الگوی راهش کند
وقت لبخند تو مشمول دعا هم میشود
خاک پای مادر تو سرمه چشمان ماست
دستبوس او رسولالله خاتم میشود
شک ندارم که حسین هم با دعای مادرش
صاحب کربوبلا ارباب عالم میشود
گریه ما باعث تسکین قلب فاطمه است
این حسینجانها به زخم سینه مرهم میشود
فاطمیه کربلا شبهای جمعه دیدنیست
مادرت صاحب عزای ذبح اعظم میشود
این پسر هم مثل مادر جای تنگی گیر کرد
دندهها اینگونه شکلش نامنظم میشود
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi