eitaa logo
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
143 دنبال‌کننده
38 عکس
5 ویدیو
0 فایل
هر کس به تماشایی، رفته‌ست به صحرایی؛ ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی ... «و عجل لنا ظهوره» فاطمه معین زاده مادر سه فرزند، شاعر، نویسنده، ویراستار، فعال فرهنگی، فعال حوزه کودک و نوجوان💐 ارتباط با من: https://eitaa.com/Fmoeenzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
. در حالتی عمیق فرو می‌روی به خواب در دست خود بگیری اگر یک کتاب را ... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تمرین امشب این بود؛ «قریحه آزمایی با واژه های لبریز، شانه، ردّپا » از بی‌معناسرایی شروع، و به خلق معنا ختم شد. نتیجه این بود: لبریز را با شانه‌ای آورده‌ام در شعر بنگر چه زیبا ردّ پا را کرده‌ام در شعر * هی ردّ پا، هی ردّ پا، هی ردّ پا، شانه لبریز شد لبریز شد لبریز شد شعرم * شانه به شانه آمدی با من این جاده شد از ردّ پا لبریز * دلتنگ ردّپای توام، زودتر بیا افتاده بر زمین سرِ من، شانه‌ات کجاست؟ لبریزم از شکایت این روزهای تلخ سنگ صبور! دوست من! خانه‌ات کجاست؟ کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. نگاهی بینداز یکی هست اینجا که خسته‌است تو اصلا ندیدی غمش را زیاد و کمش را تو اصلا ندیدی سحرگاه عید و سیاهِ شب ماتمش را به آتش کشیدی تنش را پرِ دامنش را گل پرپر باغ پیراهنش را در این خانه‌ی سرد و خاموش دل‌انگیزِ گردن‌فراز‍ِ فریبای مغرور! نگو یادت او را فراموش ... یکی هست اینجا به یادت یکی هست ندیدی که خسته‌ست ... ندیدی که تنهاست ... دل‌انگیزِ گردن‌فرازِ فریبای مغرور! به پایین پایت نگاهی بینداز «من» اینجاست ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨ 💔«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند. اگر بخواهند، دعا می کنند و فرج ما می رسد...»💔 امام مهدی (عج) محفل استغاثه به امام عصر (عج) ویژه بانوان با سخنرانی حجت‌الاسلام سید قیام‌الدین موسوی • قرائت دعای استغاثه • ختم صلوات • سفره برکت • نماز جماعت • غرفه ویژه کودک 🔸زمان: جمعه‌های هر هفته، ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۸ 🔸مکان: موزه دفاع مقدس خرمشهر ، حسینیه شهدای گمنام هیئت دخترانه نورا هیئت حضرت معصومه (س) دبستان آینده درخشان ✨✨✨✨✨ https://eitaa.com/joinchat/2002518515Cf5aa008ebc
هدایت شده از گوهرشاد قم
نتایج بداهه های شنبه ۶ آبان موضوع: دفاع جانانه پدافند هوایی ایران در برابر گستاخی اسرائیل جنایتکار طبق الگوی: من اگر چه یک زنم مردانه می جنگم در این رزم کاش مثل حاج قاسم مرد این میدان بمانم در دفاع از حق مظلومان عالم مرد بودن شرط نیست ای خدا در راه حق هر لحظه با ایمان بمانم ____________ از زمین و آسمان حتی اگر موشک ببارد تا ابد من پایبند کشور ایران بمانم ___________ در دلم یک آسمان شعر شهادت می‌زند پر تا ابد با خون لاله بر سر پیمان‌ بمانم ___________ فتنه‌ها بسیار و دشمن بیش و یاران کم، الهی یاری‌ام کن در پناه عترت و قرآن بمانم ___________ با شهادت زندگی پایان ندارد، عیش باقی‌ست ناگزیر از مرگ، می‌خواهم که جاویدان بمانم ___________ چشمه می‌جوشد به اشک و دیده‌ام بارانی از عشق کاش می‌شد تا همیشه زیر این باران بمانم ___________ ساحل چشمان من دلبسته‌ی دریا دلان است چون شهیدان در پیِ حق تا به پای جان بمانم _____________ ساحل چشمان من دلبسته‌ی دریا دلان است چون شهیدان در پیِ حق تا که جان دارم بمانم ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
نتایج بداهه های شنبه ۶ آبان موضوع: دفاع جانانه پدافند هوایی ایران در برابر گستاخی اسرائیل جنایتکار
___ فتنه‌ها بسیار و دشمن بیش و یاران کم، الهی یاری‌ام کن در پناه عترت و قرآن بمانم _______ با شهادت زندگی پایان ندارد، عیش باقی‌ست ناگزیر از مرگ، می‌خواهم که جاویدان بمانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گوهرشاد قم
نتایج بداهه سرایی جمعی سه شنبه ۱۵آبان طبق الگوی: می‌خواستم وجود تو را شاعری کنم این کار احتیاج به خوش‌باوری نداشت 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 میلاد تو تبسم باغ بهشت بود اصلا بهشت بی تو تماشاگری نداشت اعجاز خلقت است که از روز ابتدا مثل حسین هیچ کسی خواهری نداشت جز چند بچه‌ هیچ کسی نوچه‌ات نبود این کوچه غیرِ مورچه‌ها عابری نداشت دنیا برای چشمهای مهربان تو جز اشک و درد سوغاتی بهتری نداشت من را ببخش هدیه برایت نداشتم هم پای دستهات، طلا، زرگری نداشت می‌خواست بی‌تو یک‌شبه طوفان به پا کند این بغض خسته، قدرت ویرانگری نداشت ... ای کاش کل قافله مردان جنگ بود یا آنکه رفت بر سر نی، دختری نداشت ای ارتفاع منبر تو تا ابد بلند غیر از علی کسی که چنین دختری نداشت ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
هدایت شده از حامیم | رضاافشار
🔺هدیه
آقا! بفرمایید 
انگشترم اینجاست 
با عشق از دستم در آوردم 
یک هدیه از یار است
مانند او زیباست!
این روزها عزم سفر دارد 
او سالها در دست من، تنهاست ...

انگشترم هر شب؛
جان می‌دهد با اشک‌های مادرانِ داغدارِ خسته‌‌ی آواره‌ی زخمی 
هر چند بی‌جان است 
انگشترم عزم سفر دارد
دلتنگ لبنان است

انگشترم شاید 
یک وعده‌ی شام شب آوارگان باشد 
در دست دختربچه‌ای یک قرص نان باشد

شاید پتو باشد 
گرما ببخشد بر تن سرد زنی تنها
شاید متکایی که بر آن تکیه خواهد زد  

داروی بیهوشی شود بر پای آن کودک 
وقتی که دکتر تکه‌های پاره‌اش را بخیه خواهد زد ... 

انگشترم هدیه است 
انگشترم زیباست 
انگشترم یک تکه از دنیاست
دنیا کجا دیدی که پا برجاست؟

ای کودک صنعا
ای مادر بیروت 
ای پاره‌های پیکر لبنان
همدردتان هستیم در ایران...
 
بزم عزا کافی‌ست! 
با هدیه‌ای باید که عیدش کرد... 
انگشترم یک تکه از دنیاست 
مانند من یک روز خواهد مرد 
باید شهیدش کرد ...
شاعر:فاطمه معین‌زاده پ.ن. این بعثت دوباره ماست، بعثت دوباره انسانیت، بعثت دوباره زنانِ سرزمینِ سرافرازم ایران، ایرانِ سربلند، ایرانِ غیور، ایرانِ.... _______________ 📚@reza_afshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمرین پنجم این بود. باید یک مضمون رو در سه وزن متفاوت و مشخص، به زبان شعر در می آوردیم. نتیجه این شد: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن می‌رسد از سمت باران، یک نفر می‌دهد معنای انسان، یک نفر می‌دهد یک روز با لبخند خویش رنج دوران را به پایان، یک نفر بر تن این روزگار محتضر با سلامی می‌دمد جان یک نفر می‌رسد آرام جان این جهان می‌رسد در قلب طوفان، یک نفر فرصت سرد خزان سر می‌‌شود می‌رسد فصل بهاران یک نفر ‌************************* مستفعلن/مستفعلن/ مستفعلن/مستفعلن این روزگار غرق غم روزی به پایان می‌رسد عمر خزان سر می‌شود، فصل بهاران می‌رسد مرغیم در کنج قفس، بسته است راه پیش و پس بالا نمی‌آید نفس، کی فصل باران می‌رسد؟ می‌آید آن آرام جان، آرام از او قلب جهان من زنده هستم آن زمان؟ روزی که انسان می‌رسد ... **************** مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن بگذشت و باز می‌گذرد روزگارها سر می‌شود خزان و می‌آید بهارها می‌آید و جهان نفسی تازه می‌کند سر می‌رسد قرار دل بی قرارها
نتیجه بداهه گویی شب سه شنبه مرا این سو و آن سو می برد با خود هنوز از کار دل سر در نیاوردم 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷ادامه بداهه: 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 دلم را پر بده عشقم برای تو، ادای عشق او را در نیاوردم اگر چه ابری ام اما برای تو کویر خسته ،چشم تر نیاوردم دو قسطم هی عقب افتاد و مسولش تشر میزد چرا آذر نیاوردم! شکسته قلک قلبم از این بابت ولی روی خودم دیگر نیاوردم به یادش می‌سرودم شب به شب با اشک غزل‌هایی که در دفتر نیاوردم به حزب‌الله لبنان هدیه‌اش دادم و دیگر اسم انگشتر نیاوردم به جای ِجانِ ناقابل، چرا آن شب برایش هدیه‌ای بهتر نیاوردم؟ پشیمانم چرا وقتی جوان بودم دوسه تا بچه ی دیگر نیاوردم چرا خواهر ندارد دختر نازم؟ چرا شش دختر دیگر نیاوردم؟ فرا می خوانی ام هر روز و شب اما نمی دانم چرا پر در نیاوردم ««« ببخش آقای من این سرگرانی را برای یاری ات یاور نیاوردم ««« برای آنکه قربانت شود جانم به جز یک جثهٔ لاغر نیاوردم حرای چشم خود را گشتم و جز اشک برایت آیه ای بهتر نیاوردم مومنی مگر من از سفرهای بهارانه گلاب ناب از قمصر نیاوردم؟ دری بر آسمان وا می کند شاعر نمی دانم چرا پر در نیاوردم ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گوهرشاد قم
نتیجه بداهه گویی شب شنبه: عرض سلام و ادب دارم خدمت همه عزیزان گروه امشب هم بداهه گویی داریم قلبم در آغوش قفس آواز می خواند مانند قلب فارغ از بند قناریها 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 در اوج احساس و گمان خوش گمانیها امشب دلن سرگرم باغ است و قناریها هر ملتی با ترس از دشمن شود لرزان بی شک به سرعت می رود تا قعر خواری‌ها آنها که دست از جیبشان بیرون نمی‌آمد با دادن پول و طلا کردند یاری‌ها در قلب فروردین به دنیا آمدم، ای کاش قلب جهان می‌ماند در دست بهاری‌ها؛ تا گل کند، تا بشکفد، تا سبزتر باشد ... آری، خوشم در بطن این رویاسواری‌ها با خویش تنها ماندم و در غم رها ماندم جا ماندم و رفتند بی من هم‌قطاری‌ها از بند جهل آزاد شد اندیشه‌ی دنیا آغاز شد پایان عصر برده‌داری‌ها مام وطن می‌پرورد در دامنش مادام مانند فخری‌زاده‌ها و شهریاری‌ها هر روز جمعه من تو را میخوانمت باز آ روشن شود چشمان این شعرانتظاری‌ها میخوانمت شاید که با آوردن نامت آرام گیرد سینه‌ام از بی‌قراری‌ها هرچیز بی‌تو تلخ و تاریک و غم انگیزست کی میشود پایان بگیرد بدبیاری‌ها جز اشک و آه و ناله در بند و بساطم نیست با ما مدارا کن در این دار و نداری‌ها یادت بخیر ای روستای بی نظیر ما یادم نخواهد رفت آن قایق سواری ها با من چرا قهری ندارم طاقت دوری برگرد یادم می رود ناسازگاری ها دائم طلب دارند آن ها از پدرهاشان صد آه و داد و الامان از ته تغاری ها مادر اگر هستی بدان گر مهربان باشی دارد ثواب بی حدی این بچه داری ها حرفش فقط تعریف و چاپلوسی استاد است دارد چه خیری آخر اینطور پاچه خواری ها‍؟! دارم یقین خواهی رسید ای نوبهار من پایان شیرین همه چشم انتظاری ها آخر ببین سرباز دیرینت ز پا افتاد مرگ است آیا پاسخ چشم انتظاری ها؟ مولا دلم بدجور می گیرد از این غصه حالا کتابش شد یکی از یادگاری ها کی می رسی در راه تو صد عشق جان داده آقا بیا پایان شو بر این بی قراری ها مولای من، دیدی کوید آخر گرفت او را؟ در شأن او بود این طریقِ جان سپاری ها‍؟!! او که امید روستای پر شب ما بود رفته ...چرا من زنده ام در سوگواری ها؟ آه ای تجلی...پیر این راه پر از غوغا برگرد تا از رو رود این ناگواری ها در هر غدیرِ تازه گویی بین یارانی من دیدمت در پای کاری، وقت یاری ها آه ای غدیر خم شهادت می دهی این مرد زحمت کشید هرگز نبود از آن شعاری ها حجب و حیا زیباترین دارایی زن هاست ارزش ندارد بی گمان بی بند و باری ها بعد از تو با درد نبودت روضه می گیرم ای کاش آرامم کنند این سوگواری ها این پنبه را بردار از گوش سران، شاید دنیا تکانی خورد از این بی قراری ها ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom