eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
281 دنبال‌کننده
188 عکس
27 ویدیو
10 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر»
مشاهده در ایتا
دانلود
عشقِ من! روزِ خواستگاری که سینی از دستِ دُخترم افتاد یادِ آن روزِ تلخ افتادم که هوای تُو از سَرم افتاد مادرم رَخت شُسته بود آن روز کفتری روی بامِ خانه نشست از لبِ بام دیدمت، ناگاه پشتِ بام از کبوترم افتاد کوچه باریک بود... - قهر نکن من فقط اندکی جوان هستم - باز تا دیدمت دلم لرزید باز هم چادر از سرم افتاد من همانم که مُرده بود، فقط اندکی سال‌خورده‌تر شُده‌ام اندکی هرچه داشتم امّا یک شب از چشم هم‌سرم افتاد   خانه در بی‌کسی فُرو می‌رفت عشقِ من! تا به یادت افتادم آن‌چنان گریه‌ام گرفت که باز پدرم یادِ مادرم افتاد  کفتر از پشتِ بامِ خانه پرید مادر از پای حوض پر زده بود پدر آتش گرفت و خواهرم از شانه‌های برادرم افتاد ساعتِ چند و نیمِ دیشب را چند پیمانه از خودم رفتم تا بیایم به خواستگاری تُو باز چشمم به دُخترم افتاد ✍🏻 📚 وصیت و صبحانه @jargeh
گوش‌کُن! باورکُن! دیگر معجزه‌یی در کار نیست. زندگی را با چیزهای بسیار ساده، پُر باید کرد. ساده‌ها، سطحی نیستند. خرید چند سیبِ تُرش می‌تواند به عمقِ فلسفهٔ مُلّاصدرا باشد. مشکلِ ما این است که همان‌قدر که ویران می‌کنیم، نمی‌سازیم؛ همان‌قدر که کُهنه می‌کنیم، تازگی نمی‌بخشیم؛ همان‌قدر که دور می‌شویم، باز نمی‌گردیم؛ همان‌قدر که آلوده می‌کنیم، پاک نمی‌کنیم؛ همان‌قدر که تعهّدات و پیمان‌های نخستین خود را فراموش می‌کنیم، آن‌ها را به‌یاد نمی‌آوریم؛ همان‌قدر که از رونق می‌اندازیم، رونق نمی‌بخشیم. ✍🏻 📚 یک عاشقانه آرام @jargeh
آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت وان نفسی که بی‌خودی یار چه کار آیدت آن نفسی که باخودی خود تُو شکارِ پشّه‌ای وان نفسی که بی‌خودی پیل شکار آیدت آن نفسی که باخودی بسته‌ی ابرِ غُصّه‌ای وان نفسی که بی‌خودی مَه به کنار آیدت آن نفسی که باخودی یار کناره می‌کند وان نفسی که بی‌خودی باده‌ی یار آیدت آن نفسی که باخودی هم‌چو خزان فسرده‌ای وان نفسی که بی‌خودی دِی چو بهار آیدت جُمله‌ی بی‌قراریَت از طلبِ قرارِ تُوست طالبِ بی‌قرار شو تا که قرار آیدت جمله‌ی ناگوارشَت از طلبِ گوارش است ترکِ گوارش ار کُنی زهر گوار آیدت جمله‌ی بی‌مُرادیت از طلبِ مُراد توست ور نه همه مرادها هم‌چو نثار آیدت عاشقِ جورِ یار شو عاشقِ مهرِ یار نی تا که نگارِ نازگر عاشقِ زار آیدت خسرو شرق شمسِ دین، از تبریز چون رسد از مه و از ستاره‌ها وَاللّه، عار آیدت 📚 ✍🏻 🎥 شرحِ این غزل به بیانِ مرحوم دکتر علی حاجی بلند؛ عضو فقید هیئت علمی دانشگاه پیام نور تبریز (۱۳۹۸ - ۱۳۴۳) @jargeh
✔️ شاعرِ فلسطینی تبار در نهم آگوست ۲۰۰۸ وقتی که ۶۷ سال از عمرش گذشته بود، بر اثر عارضه‌ی قلبی جان باخت. به خاطر شعرهای وطن‌دوستانه‌اش در ادبیات معاصر عربی از او با عنوانِ «شاعر الثّورة و الوطن» یاد می‌شود. بیش‌ترِ اشعارِ او از ، ، و جان گرفته‌اند. عاشقانه‌های کوتاه و دل‌نشینِ نیز زیبا و پُرطرف‌دار است. @jargeh
📎 أراك فَأنجو مِنَ المَوتِ. می‌بینمت پس از مرگ نجات پیدا می‌کنم. @jargeh
📎 لاٰ تُغَرّبْ أحداً رَآك وطناً غریب نگذار آن که تو را وطن دیده است. @jargeh
📎 لاٰ شَيءَ يُضاهي رائحةَ مَن نُحبّ وَ لَو إعتصَرت فرنسا بِأكمَلِها في قنينةِ عطرٍ هیچ چیز مُشابهِ بوی او که دوستش داریم نیست؛ حتّی اگر همه‌ی فرانسه را در شیشه‌ی عطری جمع کنی. @jargeh
📎 بالأمسِ کُنّا نَفتَقِدُ الحُرّیَّةَ الیومَ نَفتَقِدُ المَحَبَّةَ أنا خائفٌ مِنَ الغَدِ لِأنَّنا سَنَفتَقِدُ الإنسانیَّةَ دیروز آزادی را گم کردیم. امروز دوست داشتن را گم کردیم. من از فردا می‌ترسم؛ چون انسانیّت را گم خواهیم کرد. @jargeh
📎 تسألُنی: کیفَ أنت؟ فأجیبُك: مریضٌ بك! از من می‌پرسی: چگونه‌ای؟ پاسخ می‌دهم: مریضِ تُوام! @jargeh
📎 سلاماً عَلىٰ لَون الحُزنِ فى عَينَيك سلام بر رنگِ غمِ در چشمانت @jargeh
📎 اُحِبُّک عَشراً ثَمانٍ لَک وَ واحِدَة لِضحکَتِک و الاُخری لِصَوتِک امّا عیناک... فَعَجَزَ الکلامُ عنِ الکلامِ ده تا دوستت دارم هشت تا برای تو و یکی برای خنده‌ات و دیگری برای صدایت امّا چشمانت... پس کلام ناتوان از بیان شد @jargeh
📎 کُن صبوراً! + إلیٰ مَتیٰ؟! - إلیٰ الأبَدِ... - صبور باش! + تا کی؟! - تا همیشه... @jargeh
در عشقِ مویِ دوست به مانندِ مو شُدم وز یادِ چُنان شُدم آخر که «او» شُدم  ✍🏻 منسوب به: (درگذشته به ۱۲۳۹ قمری در ) 📚 نقل از: / @jargeh
... این چه عُقوبتی‌ست که در میانِ این همه رَه‌گُذر باید در انتظارِ کسی باشم که حتّی نمی‌تواند اندکی شَبیهِ «تُو» باشد؟! ✍🏻 📚 صدای راه‌پلّه می‌آید @jargeh
...و به معنی لغت گویند: «مَحبّت» مأخوذ است از «حِبّه» به کسر «حاء» و آن تخم‌هایی بود که اندر صحرا بر زمین افتد. پس «حُبّ» را «حُبّ» نام کردند از آن که اصلِ «حیات» اندر آن است چنان‌که اصل «نبات» [=گیاه] اندر «حِبّ» [=بذر]؛ چنان‌که آن تُخم اندر صحرا بریزد و اندر خاک پنهان شود و باران‌ها بر آن می‌آید و آفتاب‌ها بر آن می‌تابد و سرما و گرما بر آن می‌گذرد و آن تخم به تغیُّرِ اَزمنه مُتغیّر نمی‌گردد، محبّت نیز اندر دل به تغیُّرِ محنت‌های الوان متغیر نگردد... ✍🏻 📚 کشف المحجوب/ باب «المَحبّة و ما یتعلّق بها» @jargeh
غروبِ جُمعه همین ۲ کلمه کافیه؛ نیازی به شرح نداره... @jargeh
🔖 : بررسی تاریخی ورود امام حسن عسکری علیه السلام به گرگان و اعتبارسنجی قدم‌گاه منسوب به ایشان 🌐 http://hiq.bou.ac.ir/article_73185.html 🌐 http://hiq.bou.ac.ir/article_73185_b1384ad76aa4ff898f88e9b9fa281e54.pdf ✔️ بررسی تاریخی سیره و زندگانی اهل‌بیت علیهم السلام، یکی از روش‌های سنجش باورهای شیعیان و پاس‌داشت آن در برابر اندیشه‌ها و برداشت‌های ناصواب است. قدمگاه منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام در شهر که در دوره بنا گردیده، مستند به روایتی است که بر پایه آن، شخصی به نام جرجانی خدمت امام عسکری علیه السلام رسید و حضرت به او وعده داد که به می‌آید و این وعده، با حضرت در تاریخ موعود محقق گشت. مقاله پیش رو که به بررسی تاریخی این رویداد پرداخته است، نشان می‌دهد که در باره ورود امام علیه السلام به گرگان، تنها بعضی از آثاری که کرامات اهل‌بیت علیهم السلام را نقل کرده‌اند، در ضمن روایت مذکور، به این موضوع اشاره کرده‌اند و هیچ‌یک از دیگر عالمان و مورخان مسلمان، این موضوع را بیان ننموده‌اند. بر این اساس، با توجه به عدم قدمت بنای موجود و ضعف سندی روایت و حتی سازگار نبودن جغرافیایی مکان مذکور در روایت با مکان بنای قدمگاه و نیز با در نظر گرفتن شرایط حاکم در زمان امام عسکری علیه السلام، اصالت مکان مورد بحث قابل ‌اثبات نیست. @jargeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نظام اندیشه عرفانی شمس تبریزی 🎙️ دکتر محمد فنایی اشکوری 🔸 همایش بین المللی شمس تبریزی در خوی ٫ آذربایجان غربی 🗓️ ۶ مهر ۱۴۰۲ @jargeh
✔️ از مطالبِ کانالِ دوستِ عزیز و کاربلد آقا مصطفی گودرزی بهره ببرید. @jargeh ⬇️⬇️⬇️
مدرسه تولید محتوا آموزش و و @mostafagoodarzi اینستاگرام instagram.com/madrese_toolid_mohtava instagram.com/mostafagoodarziofficial https://eitaa.com/toolid_mohtava
✍🏻 خسرونامه از عطار نیست! ☑️ و کتاب‌ها برای اثباتِ اعتبارِ هر کتاب، مهارتی لازم برای علاقه‌مندان به پژوهش در هر عرصه است. 🔖 خسرونامه (گل و هرمز) از کیست؟ 🌐 https://jls.um.ac.ir/article_29367_09ac847dfa871f24812cf11e8aa05ed7.pdf 🖋️ اکبر نحوی ✔️ از جمله آثار فراوانی که به نادرست به نسبت داده‌اند، یکی هم منظومه عاشقانه معروف به است. درچند دهه اخیر پس از تحقیقات دکتر معلوم گردیده‌است که این منظومه بی‌گمان از عطّار نیشابوری نیست. امّا هنوز هویّت گوینده آن شناخته نشده‌است. دراین جُستار، نشان داده‌ایم که گل و هرمز نزدیک به سال ۶۰۰ هجری در سروده شده و گوینده آن شیخ عطّار ابوعبدالله محمّد میانجی (میانه‌ای) درگذشته ۶۱۹ بوده‌است. @jargeh
🔖 ۱۴ قطعه‌ی کوتاه از 1⃣ بارِ اوّل که دیدمت چنان بی‌مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت می‌شدم! 2⃣ به دوست داشتنت مشغولم همانند سربازی که سال‌هاست در مقرّی متروکه بی‌خبر از اتمامِ جنگ نگهبانی می‌دهد... 3⃣ کمی به من فُرصت بده تُو بیش از آنی که بتوان همه‌ات را یک‌باره دوست داشت! 4⃣ وقتی کودکان در اروپا، امریکا و روسیه سرِ کلاسِ شیمی تنبلی می‌کنند معلّم عکسی یه آن‌ها نشان می‌دهد از کودکانِ سردشت، حلبچه و دمشق تا بفهمند یادگیری فرمول‌های شیمی آن‌قدر سخت نیست که استنشاقش! 5⃣ دُرست مثلِ آن که جنازه‌ی کارگرانِ معدن را از خاک بیرون بکشی تا دوباره به خاک بسپاری! چیزی میانِ ما تغییر نخواهد کرد… اما اصرار دارم که بدانی “دوستت دارم…” 6⃣ از تو ممنونم که دوستت دارم. تُو می‌توانستی جورِ دیگری باشی، جوری که هرگز نتوانم دوستت بدارم! 7⃣ زیبایی‌ات بند نمی‌آید… 8⃣ چشم‌هایت را ورق می‌زنم مثلِ کتابی به زبانی بیگانه که تنها از عکس‌هایش چیزی دست گیرت شود! 9⃣ عشق زبان مشترکی‌ست امّا از لهجه‌ام می‌ترسم مثلِ یک کارگرِ تحقیر شده‌ی افغانی! 🔟 می‌خواهم دوست‌داشتنِ تو را در خودم متوقف کنم می‌خواهم به تُو فکر نکنم مثلِ کسی که می‌خواست زمان را با نگه داشتن عقربه‌های ساعتش متوقف کند! 1⃣1⃣ ما به یک‌دیگر نزدیک و نزدیک‌تر شدیم تا دستِ آخر از هم گذشتیم… 1⃣2⃣ تَنها قدم می‌زنم غذا می‌خورم می‌خوابم و تنها نفس می‌کشم دردناک نیست؛ دردناک این است که در دوست‌داشتَنَت تنها نیستم! 1⃣3⃣ ابرها بدونِ جاذبه نمی‌بارند… بعد از تُو بود که فهمیدم می‌توانم لمس کنم ببینم بشنوم ببوسم و دوست داشته باشم! 1⃣4⃣ پیش از آن که مادربزرگ به آخرِ قصه‌ها برسد خوابمان بُرد… ما یاد نگرفتیم چگونه آخرِ قصه‌هایمان را خوش کنیم… @jargeh
🖋️ انجمنِ تازه‌روییده‌ی «انگاره» فرصتی برای جوششِ قلمِ مشتاقانِ داستان‌نویسی @jahannama_life @jargeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 🔸 صوت کامل کرسی علمی- ترویجی ماهیت و ضرورت عرفان ادبی 🎙 با حضور: محمدحسین گیلانپور محمد رودگر 📅 چهارشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲ 🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 🆔 @iictchannel