eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
258 دنبال‌کننده
214 عکس
29 ویدیو
11 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر» @mah_jan7 💌 💌 instagram.com/mehdighanbaryan
مشاهده در ایتا
دانلود
... و حق تعالی موسی صلوات اللّه علیه را بدین فرمود که: چون به قطع و گذاشتن به محل رسیدی، اسباب از تو ساقط شد «فَاخْلَعْ نَعْلَیک (طه / ۱۲)» و «أَلْقِ عصاک (النّمل / ۱۰)»؛ نعلین بیرون کن و عصا بیفکن؛ که آن آلتِ است و اندر حضرتِ ، وحشتِ مُحال باشد. 📚 / 🌐 درباره‌ی هجویری @jargeh
✔️ در انتظار از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین گر باز کنند از شِکَنِ تو تابی بر دیده صاحب نظران خواب ببستی ترسی که ببینند تو به خوابی مشغولِ تُو را گر بگذارند به دوزخ با یادِ تُو دردش نکند هیچ عذابی یاران همه با یار و منِ خسته طلب‌کار هر کس به سر آبی و به سرابی @jargeh
ای باد بوی یوسُفِ دل‌ها به ما رسان یک از نهالِ دلِ ما به ما رسان از زلفِ او، چو بر سَرِ زلفش گُذر کنی پنهان بِدُزد موئی و پیدا به ما رسان ..... ما را مُراد ازین همه یا رب وصالِ اوست یا رب مرادِ ما را به ما رسان 🌐 مطالعه‌ی مقاله‌ی کوتاهِ «اسمِ نورانی رب» / نشریه «خُلُق» @jargeh
آمد برِ من یک‌دم، بُرد از مَن صَد غَم گفتم که همین یک‌دم؟! گفتا که همین باشد! گفتم چه کنم با دل تا غم نبوَد در وی؟ گفتا غمِ من دارد، بُگذار باشد چون دید که هُشیارم، رفت از برَم و می‌گفت عاشق چو چُنان باشد، چُنین باشد شیرینْ سخنِ تلخَش شوری به جهان افکند چون لب‌شکرین باشد، حرفش نمکین باشد بر گِردِ سرَش گشتم، گفتا مَهل از دستم عاشق چو شود خاتمْ، معشوقْ باشد . . گویند ز این و آن تا چند گوئی زان‌رو که دَر آن باشد زان‌رو که درین باشد گَه می‌نگرم آن را گه می‌نگرم این را چون جلوه‌گهِ حُسنش گه آن و گه این باشد... 🌐 زندگی و شخصیت مرحوم ملامحسن فیض @jargeh
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دارم که دارد هر ذرّه‌اش هوایی چون خرقه‌ی گدایان هر وصله‌اش ز جایی @jargeh
نقل است که یک روز با جمعی می‌رفت؛ جماعتی جوانان می‌آمدند و فساد می‌کردند تا به لبِ دجله رسیدند؛ یاران گفتند: یا شیخ! دعا کن تا حق تعالی این جمله را کند تا شومی ایشان از خلق منقطع شود. گفت: دست‌ها بردارید. پس گفت: الهی چنان‌که در این جهان عیششان خوش داری، در آن جهانشان عیش خوش ده! اصحاب به بماندند! گفتند: خواجه ما سرِّ این نمی‌دانیم! گفت: آن‌کس که با او می‌گویم می‌داند؛ توقف کنید که هم‌اکنون سرِّ این پیدا آید؛ آن جمع چون شیخ بدیدند رُباب بشکستند و خَمر بریختند و لرزه بر ایشان افتاد و در دست و پای شیخ افتادند و کردند! شیخ گفت: دیدید که مراد جمله حاصل شد، بی غرق و بی‌آنکه رنجی به کسی رسید! 📚 / 🌐 دریافت کتاب: بازنویسی تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری به نثر ساده @jargeh
✔️ یک صفحه از در ما سوختگانِ عالَمِ توحیدیم ما را سَرِ لٰا الهَ الّا اللّه است @jargeh
▪️ شکستِ سکوت من اگر دیوانه‌ام با زندگی بیگانه‌ام مَستم اگر یا گیج و سرگردان و مدهوشم اگر بی‌صاحب و بی‌چیز و ناراحت خراب اندر خراب و خانه بر دوشم اگر فریادِ منطق هیچ تأثیری ندارد در دلِ تاریک و گُنگ و لال و صاحب‌مُرده‌ی گوشم به مرگِ مادرم: مُردم شما ای مردُمِ عادی که من احساسِ انسانیِ خود را بر سرشکِ ساده‌ی رنجِ فلاکت‌بارتان بی‌شبهه مدیونم میان موجِ وحشتناکی از بیدادِ این دنیا در اعماقِ دلِ آغِشته با خونم هزار درد دارم درد دارم ... @jargeh
قَدرِ مجموعه‌ی گُل مُرغِ سَحَر دانَد و بَس که نَه هَر کُو ورقی خواند دانست عرضه کردم دو جهان بَر دلِ به جُز از عشقِ تُو باقی همه فانی دانست سنگ و گِل را کُند از یُمنِ نظر لَعل و عَقیق هر که قَدرِ بادِ دانست @jargeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهرِ خوبان دل و دین از همه بی‌پروا بُرد رخِ شطرنج نبُرد آن‌چه رخِ بُرد من به سرچشمه‌ی خورشید نه خود بُردم راه ذرّه‌ای بودم و تُو مرا برد من خَسی بی‌سَر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دلِ برد خَمِ تُو بود و کفِ مینوی تو بود که به یک جلوه ز من نام و نشان یک‌جا برد همه یاران به سرِ راهِ تو بودیم ولی خمِ ابروت مرا دید و ز مَن یغما برد همه دل‌باخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشتِ سر انداخت، مرا برد @jargeh