قسمت دوم :
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
اُفتاده بود تشنه لب و
آه می کشید
فریاد بی کسیش
به جائی نمی رسید
شرمنده ام ز حضرت زهرا
از این کلام
آنقدر ناله زد ز عطش ،
تا نفس بُرید
#مجتبی_روشن_روان
( اونقدر گفت جگرم میسوزه ... فقط تصورش جگر آدم رو آتش میزنه ، یک جوان 25 ساله ، تو حجره ی در بسته ، هی روی زانو راه میاد میگه جگرم ... )
#شعر_دوم :
تن بی تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت ، مرا آب بده
#شهید_غلامعلی_رجبی
#شعر_سوم :
جگرش سوخت و
گریان شد و از پا افتاد
با زمین خوردن او ،
حضرت زهرا افتاد
زیر لب گفت
خدایا جگرم میسوزد
( یا امام رضا ، امشب مجلس عزای جگر گوشه ی شما ، امام جواده ... )
زیر لب گفت
خدایا جگرم میسوزد
یاد آن تشنه لبِ
بین دو دریا افتاد
ناگهان خورد زمین ،
مثل همان آقا که
بینِ مقتل
وسطِ لشکر اعدا افتاد
دید در گوشه ی گودال
چه غوغا شده بود
داغ ها بر جگرِ
زینب کبری افتاد
شاعر : ؟
#اجرا_در_مدینه_منوره
۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۸
https://eitaa.com/javdafshani
3. روضه.mp3
3.56M
قسمت سوم :
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
و گریز به :
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#اجرا_در_مدینه_منوره
۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۸
https://eitaa.com/javdafshani
قسمت سوم :
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
و گریز به
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
بگم یا امام جواد ، اگه شما تنها گوشه حجره در بسته ، از دنیا رفتید ، اما دیگه کسی سر از بدن شما جدا نکرد ، دیگه کسی بدن شما رو زیر سم اسب ها ، لگد مال نکرد ، امام زمان (عج) معذرت میخام آقا ، کاری کردند با بدن ابی عبدالله ، که وقتی زینب کبری آمد کنار بدن برادر ، یه نگاه کرد ، دید بدن سر نداره ، یه نگاه کرد دید پیراهن مادرش رو به غارت بردند ... ، روضه خوند اونجا ... اول روضه خوان کربلا ، بی بی زینب کبراست ، این روضه خوان به همه روضه خوانها فرق میکنه ، میدونی روضه رو برای کی خونده ؟ روضه رو برای پیغمبر(ص) خونده ، فریاد زد :
یا مُحَمَّداه ،
صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ
هَذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ
( میخام زجه بزنی ها ، اگه گریه هم نداری ، نفس داری ناله بزنی ، نوشتند آنقدر جانسوز این روضه رو خوند ، دوست ودشمن گریه میکردند ، حتی اشک مَرکب ها هم چکیده میشد روی زمین ... قربونت برم بی بی جان یا زینب ...
گفت یا رسول الله (ص) : این حسین توست در خاک و خون غلطیده ... )
هَذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ
( آخ بمیرم ... )
مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ
مسلوب العمامة و الرداء
عمامه و ردايش را به غارت برده اند ... اما یک جمله گفته ، همه جگرهارو آتش میزنه ... یا رسولَ الله (ص) :
وَ بَناتُکَ سَبایا
« مقتل سید بن طاووس ص 37 »
یا رسولَ الله (ص) ، دارند دخترانت رو به اسیری می برند ؟
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از
راهیِ بازار شدن بیزارم
#شاعر_سعید_خرازی
#اجرا_در_مدینه_منوره
۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۸
https://eitaa.com/javdafshani
#یاجوادالائمه_ادرکنی
عده ای بی سر و پا
دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش
خندیدند ...
مادری بود و
جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش
خندیدند ... ؟
#دوبیتی_از_پروانه_غریبی
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
#مرحوم_کافی
امشب دلم میخاد ، همتون رو بردارم ببرم کنار قبر جوادالائمه ، امشب بریم کنار قبر جوادالائمه ..
امام جواد (علیه السلام ) 25 سالش بود ، امان از دشمن خانگی ، زنش ، دختر عبدالله مامون ، اُمُّ الفضل بود ، شوهرش رو مسموم کرد ... وقتی آقا رو زهر داد ، درب حجره رو به روی آقا بست ؟ هی صدا میزد اُمُّ الفضل جگرم از تشنگی میسوزه ، یه کم آب برام بیار ..
دل پُر ز زهر و پُر غم
نه طبیب و نه دوایی
چه کند غریب بی کس
که ندارد آشنایی
ز مُژه ، عقیق و میسفت
به زبان حال و میگفت
پدرِ امام هشتم
ز پسر ، چرا جدایی ؟
آقا ، میان حجره ناله میزد ، اُمُّ الفضل ترسید صدای ناله ی آقا به گوش همسایه ها برسه ، تحریک عاطفه آنها بشه ، به اُمُّ الفضل بد بگن ...
برای اینکه صدای ناله ی آقا به گوش همسایه ها نرسه ، این نانجیب به کنیزاش گفت بیائید پشت درب اتاق ، بنشینید دست بزنید ... پسر فاطمه داره ناله میکنه ، اینا کف میزنند ...؟ آی غریب آفا اااا .... مظلوم پسر فاطمه
یه وقت دیدند صدای ناله ی آقا نمیاد ؟ اما صدای ناله ی شما شیعه ها بلند بشه امشب ... اُمُّ الفضل دستور داد ، درب اتاق رو باز کردند ، یه وقت دیدند آقا ، با لب تشنه جان داده ؟؟
آیا دستور داد شیعه هارو خبر کنید بیان بدنش رو بردارند ؟ نه به خدا ... این معلونه دستور داد به غلام ها ، بدن آقا رو بالای بام ببرند ... سه روز هم بدن بالای بام بوده ؟
یه روز یکی از شیعه ها اومد از درب خونه ی اُمُّ الفضل رد بشه ، نگاه کرد طرف خونه دید ، یه مشت کبوترها بال هاشون رو به هم دادند ، مثل اینکه یک چیزی روسایه کردند ، یه وقت درب خونه باز شد ، یه کنیز بیرون آمد ، صدا زد کنیز بالای بام چیه ؟ گفت مگه نمیدونی ؟ گفت : نه ! گفت بالای بام ، بدن میوه ی دل زهرا ، جوادالائمه است ...
صَلَّی اللهُ عَلیْکُمْ
یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّة ..
https://eitaa.com/javdafshani
#یاجوادالائمه_ادرکنی
همسری که همه یِ
دار و ندار مرد است
حال بر جانِ
جواد ابنُ رضا افتاده
وسط حجره یِ
غربت زده یِ دلتنگی
پسر فاطمه انگار
ز پا افتاده ... ؟
#دوبیتی_از_پروانه_غریبی
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
سلام
عزیزانی که دانلود فایل تصویری برایشان مشکل است ، در ادامه ، فایل #صوتی هم تقدیمتان خواهد شد ...
@javdafshani
20.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ازدواج_حضرت_علی
( علیه السلام )
#مصطفی_صابر_خراسانی
سابیده اند قندِ ستاره
به نور ابر ...
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
2. صوتی دست خدا.mp3
3.18M
#ازدواج_حضرت_علی
( علیه السلام )
#مصطفی_صابر_خراسانی
دست خدا چو دست
به سوی خدا گرفت
در اصل مصطفی زعلی
اذن را گرفت
دیدند خواستگار
علی بود ظاهرا
یک روح بود عشق
ولی در دوتا بدن
زهرا اگر نشست
علی هم به پیش رفت
الحق علی
به خواستگاری خویش رفت
زهرا همان علی ست
ولی در پس حجاب
غیر از بلی چه چیز
به حیدر دهد جواب؟
توحیدری و
هرچه که فریاد زد سروش
پیدا نشد برای تو
در عرش ساق دوش
بی ساق دوش آمده
بر دوش ذوالفقار
دست خدا نموده به پا
کفش وصله دار
دنیا شنید
گرچه ز لب های مصطفی
در اصل خطبه خواند
برای شما خدا
چون در شب زفاف شما
فرش می شود
با این دلیل عرش خدا
عرش می شود
سابیده اند قندِ ستاره
به نور ابر
در عقد هم شدند
دوتا رشته کوه صبر
زَوّجتُ عشق
جزء سپاه علی در آ
اَنکَحتُ فاطمه
به نکاح علی در آ
از تو بهشت
تا که جوابت بلی شود
با تو علی میان خلایق
علی شود
در بند تو زده
پدر خاک را خدا
عقد تو کرده
جمله ی “لولاک” را خدا
کردند اشک های علی را محاسبه
مِهریه ی تو آب شد
عندالمطالبه
آتش گرفت علقمه و
نیل گُر گرفت
هذاموکّلی
پر جبریل گُر گرفت
دم رفت توی سینه
ولی بازدم رسید
دست علی و فاطمه
کم کم به هم رسید
#شاعر_مهدی_رحیمی
https://eitaa.com/javdafshani
#پیوند_آسمانی
فرمود پیمبر
ز شعف : یا الله
بالاتر از این زوج
نیاید بِاالله ...
حیدر چقدَر
به فاطمه می آید
لا حول و لا قوه الا بالله
#یدالله_شهریاری
https://eitaa.com/javdafshani
#پیوند_آسمانی
لباس یاس
بر تن کرد زهرا
کنار دست او
بنشست مولا
محمد خطبه خواند
زهرا بلی گفت
غلط گفتم بلی !
نه ، یا علی گفت ....
https://eitaa.com/javdafshani