⬛◽
#فرماندهاى_مقتدر_و_دوست_داشتنى
◽⬛
🌷 #قسمت_27 🌷
#احمد در ســيزدهم دى ماه ســال ۱۳۵۸ از طرف #شــهيد_بروجردى مأموريــت يافت تا ضمن پاكسازى جاده #پاوه - #كرمانشاه، حلقه محاصره اى را كه #ضدانقلاب بر گرد شــهر #پاوه بسته بود، در هم بشكند. تــا آن زمان، تمامى راه هــاى مواصلاتى منتهى به #پاوه، خصوصاً جاده #پاوه - #كرمانشــاه؛ تا حوالى #كرمانشاه، تحت كنترل كامل عناصر مسلح #ضدانقلاب قرار داشت و تردد نيروهاى خودى در اين منطقه، عمدتاً از طريق هوا، توســط هلى كوپترهاى شينوك و توفورتين يگان هوانيــروز #ارتش جمهورى اســلامى انجام مى گرفت. هــر چند همين تــردد محدود هوايى نيــز با توجه به تســليح #ضدانقلابيون به توپ هاى قدرتمند ضدهوايى ۲۳ ميليمترى توســط ارتش #بعث_عــراق، همواره در معرض خطــر قرار داشــت و جز در حــد ضرورت صورت نمى گرفت. قبول ريســك تردد در جاده ها نيز در واقــع به مثابه دســت زدن به اقدامى انتحارى تلقى مى شــد. در آن برهه، افرادى كه به هر نحو منتسب به نظام جمهورى اسلامى بودند - حتى #كردهاى بومى - در اكثر ساعات شــبانه روز نمى توانستند از جاده هاى
منطقــه تردد كنند. عناصر مســلح پســت هاى ثابت و سيار ايســت و بازرســى #دموكرات ها و گروهك هاى چپ و راســت مؤتلفه آنــان، به احــدى از اين گونه مسافران رحم نمى كردند. چنين افرادى اگر به محض دســتگيرى تيرباران نمى شدند، حداقل خطرى كه آنان را تهديــد مى كرد، اســارت و گروگان گرفتن ايشــان توســط تجزيه طلبان بود. از ديگر ســو، وضعيت شهر #پاوه نيز فوق العاده وخيم بود. #پاوه، از معدود شهرهاى كردنشين بود كه مردم آن، دوشادوش يكديگر با چنگ و دندان در برابر نيروهاى تا بن دندان مسلح #ضدانقلاب جنگيده و از اشــغال شهر توسط آنان جلوگيرى كرده بودند. #ضدانقلاب كه از مقاومت سرسختانه مردم #پاوه سرسام گرفته بود، طى اقدامى رذيلانه، ضمن استقرار چندين قبضه تفنــگ ۱۰۶ و خمپاره انداز با كاليبرهاى مختلف بر ارتفاعات مشرف به شهر، خانه ها، مدارس، مساجد، معابر عمومى و محوطه ساختمان #سپاه_پاوه را با آتش كــور و پرحجم خود بى وقفه مى كوبيد. همين خمپاره باران شــهر باعث شــد تا مردم، به #پاوه، « #شهر_خمپارهها» لقب بدهند.
🆔️ @javid_neshan
🌺 #تا_حاج_احمد_نیامد_مراسم_عروسی_را_شروع_نکردیم 🌺
🌺 #قسمت_3 🌺
_اولین بار که #حاج_احمد را دیدید چه زمانی بود؟
زمانی که امام فرمان دادند به داد مردم #پاوه برسید. من به #پادگان_ولیعصر رفتم و از آنجا با #شهید_بروجردی و تعدادی از بچهها به منطقه آمدیم. سوار مینیبوس شدیم و تقریبا نصف راه را به #پاوه آمدیم و دیدیم مینیبوسها ایستادهاند. اعلام کردند #شهید_چمران گفتهاند نیروها را برگردانید؛ نیرو به اندازهی کافی به منطقه آمده است. بچهها خیلی ناراحت شدند و همه برگشتند. من به همراه #علی_شهبازی و چندنفر دیگر از بچههای اصفهان یک مدتی در #باختران و #سنندج و استانداری و مسجد جامع #سنندج بودیم. در پلیس راه، فرودگاه سنندج هم مشغول به کار بودیم.
ادامه دارد...
·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠·
🆔️ @javid_neshan
·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠·
🌺 #تا_حاج_احمد_نیامد_مراسم_عروسی_را_شروع_نکردیم 🌺
🌺 #قسمت_5 🌺
... به پادگان #سقز آمدیم و در آنجا پیاده شدیم. وقتی ما آنجا رسیدیم، اتاق ها همه تمیز و رنگ کرده، پتوها تمیز و گران قیمت، موکتهای رنگی هم کف اتاق پهن بود. هر چند نفر در یک اتاق بودیم. چند بار به #شهید_بروجردی هم گفته بودیم که اگر قرار شد #کردستان گرفته شود؛ ما نیروی رزمی هستیم، بزمی نیستیم که پشت میز بنشینیم. #شهید_بروجردی هم آدم افتادهای بود. همیشه توسل داشت و تسبیح به دستش بود و ذکر میگفت. به چهرهها هم نگاه نمیکرد. همیشه سرش پایین بود فقط چشم میگفت. چندروزی گذشت و خبری نشد. یک روز در دفتر اعزامیها نشسته بودیم که چند نفری وارد سالن شدند و رفتند گوشهی سالن وسایلشان را قرار دادند. پتوهایی که اینها همراه خود داشتند، نظر مرا جلب کرد. همه پتوهای کهنه و مندرس به رنگ مشکی همراه داشتند. من همیشه واقعا از خدا خواسته بودم یک نفر را نصیب ما کند که از لحاظ عملیاتی و نظامی در سطح بالا باشد تا در کنار ایشان بتوانیم بهتر خدمت کنیم و تجربه کسب کنیم. _الحمدلله خدا دعای مارا مستجاب کرد_ در بین آنها یکنفر قد بلندی داشت که نشان میداد نسبت به بقیه ارشدیتی دارد. آنها دعا و نماز سر وقت میخواندند و صبحها در محوطه حیاط میدویدند. ورزش میکردند و سینه خیز میرفتند. ماهم دوست داشتیم با آنها آشنا شویم.
ادامه دارد...
·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠·
🆔️ @javid_neshan
·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠·
🌴 #حاجاحمد_خودش_به_تنهایی_یک_لشکر_بود 🌴
🌴 #قسمت_11 🌴
_این جلسه سه نفره در قم برگزار شد؟
بله، در خانهی #امام راهرویی بود. وارد راهرو که میشدید سمت راست یک اتاق بود. ما وارد آن اتاق شدیم. روبه رویش هم کارهای دفتری #امام را انجام میدادند.
_برخورد بعدیتان با #حاجاحمد چه زمانی بود؟
آن داستان تمام شد و ما به #کرمانشاه آمدیم. من قلباً راضی نبودم از #حاجاحمد جدا شوم به خودش هم خیلی اصرار کردم. ایشان بنا به نیاز، مرا به #کامیاران فرستاد. #شهید_محمد_فدایی را خدا رحمت کند، در کنار ایشان بودم.
فروردین سال۶۰ در #مریوان به #حاجاحمد ملحق شدم.
#حاجاحمد و نیروهایش بعد از #بانه به #پاوه رفتند. من اصلا در #پاوه با #حاجاحمد نبودم و به حسب ضرورت به #کامیاران رفتم.
فروردین ۶۰ به نحوی خود را از #کامیاران رها کردم. #شهید_بروجردی هم اجازهی رفتن نمیداد. دوری از #حاجاحمد برایم بسیار سخت بود.
به هر صورت به #مریوان رفتم و مسئولیت محورهای مختلف را به عهده گرفتم و کار کردیم.
در عملیات های مختلف مثل عملیات محمدرسولالله و عملیات پاکسازی منطقه #اورامانات حضور داشتیم.
ادامه دارد...
✿❯──「🌴」──❮✿
🆔️ @javid_neshan
✿❯──「🌴」──❮✿