جاویدنشان
📚#وقتی_که_کوه_گم_شد 👇 🆔️ @javid_neshan
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
📚وقتی که کوه گم شد
* #قسمت_6 *
_ بر روی صندلی پارک، حمیده و فریبا نشسته اند.فریبا نوشته های خبرنگار را به حمیده نشان می دهد.
دو پسر اَلَکی خوش، با مشاهده فریبا و حمیده، از لابه لای درختان برایشان سوت می زنند.دخترها به آن ها اعتنایی ندارند.
جوانک ها، سرخورده و دمغ از آنجا دور می شوند.فریبا با هیجان شروع به خواندن می کند. بعد از دوخط، ما تصویر نوشته های خبرنگار را می بینیم.
□ #سوریه #پادگان_زبدانی #پنجم_جولای_۱۹۸۲
وقتی خبر دزیدن حاجی به بچه ها رسید، همه خشک شون زد، تا مدتی همه عین یخ زده ها تکون نمی خوردن. هیچ کس باورش نمی شد، آخه مگه ممکنه؟!
#همت مثل مرغ سرکنده شروع کرد پرپر زدن.منصور حتی اصلحه ورداشت بره حاجی رو پیدا کنه، #رضا_دستواره نفسش بند اومد و مثل مرده، رو زمین نشست.
این امکان نداره، یعنی به همین سادگی فرمانده ی هزاران مرد جنگجو گم شد؟!
#همت : دزدیدنش، حاجی رو بردن، زندگی مون فنا شد.هیچکس هیچی نمی دونه، فقط ماشین خالی رو توی شهر #طرابلس پیدا کردن، درحالی که اونارو چهل کیلومتری #بیروت گرفتن!... خب چیکار کنیم؟، سوری ها به ما هیچی نمی گن.
در پادگان رضا بر زمین نشسته، شکسته و پژمرده اشک می ریزد.
رضا: ای وای، همه چی تموم شد. کمرمون شکست. بدون حاجی چه جوری ایران برگردیم؟
منصور با خشم و غیض بالای سر رضا می آید و بر سرش فریاد می زند.
منصور: پاشو، اینجوری نشین، باید بریم پیداش کنیم.
رضا: کجا رو بگردیم؟ چه جوری بگردیم؟ اونا انتقام همه شکستاشونو از ما گرفتن. نقره داغمون کردن.
□ #ایران #ستاد_مرکزی_سپاه #شانزدهم_تیر_۱۳۶۱
یکی از فرماندهان ارشد سپاه با تلفن حرف می زند، پریشان و مضطرب.
فرمانده: سوری ها میگن داریم دنبالش می گردیم. اما انگار به پیدا شدنش زیاد امید ندارن... به نظر من فعلا نباید خبر ربوده شدن #احمد به گوش بچه ها تو ایران برسه، چون همه روحیه شونو می بازن، باید #همت و بچه ها رو سریع برگردونیم ایران.
(نامه در دست حمیده و همچنان صدای رسول رضاییان شنیده می شود.)
صدای رضاییان: ...دو روز قبل از دزدیدن حاجی، اشتباهاً دو تا از بچه ها رو دزدیده بودن که بعد از این که او رو به چنگ میارن، این دو نفر رو آزاد می کنن.
یکی از همین بچه ها، همین جور که ضجه می زد برای من تعریف می کرد که:
(صدای نویسنده کات می خورد به تصویر داوود، که رو به دوربین، وحشت زده حرف می زند.)
داوود: خدا کنه که حاجی رو بکشن، خدا کنه حاجی زنده نمونه، ای وای. این ها علمی شکنجه می دن.هیچ شکنجه ای تو این دنیا نیست که اینا بلد نباشن. از همون دقیقه اول دستگیری، با یه شیوه هایی تمرکز فکرت رو نابود می کنن.
وقتی پادوهاشون اشتباهاً منو جای حاجی گرفتن، فوری بردنم تو یه اتاق نیمه تاریک که از در و دیوارش، هزار رقم صدا پخش می شد.
_ تصویر اتاق نیمه تاریک، زندانی را داخل اتاق می برند و بر روی صندلی می بندند. به محض تنها شدن زندانی، صدها نوع صدا و افکت از در و دیوار پخش می شود، زندانی وحشت زده به در و دیوار می نگرد، صدای قطار، صدای شکسته شدن درب و شیشه و بطری، صدای زوزه ی گرگ. صدای پارس سگ، صدای گوش خراش موتور جت و ...
ناگهان، فضای زیر صندلی خالی می شود و زندانی با صندلی به داخل حوضچه روشنی می افتد.
زندانی همچنان که در داخل آب غوطه ور است جنازه های شناوری را که باد کرده اند می بیند، زندانی هر چه تقلا می کند که از صندلی جدا شود نمی تواند.
جنازه ی باد کرده ای به کندی، به سمت زندانی می آید و با او برخورد می کند و او را در زیر آب واژگون می کند، ناگهان از بالای آب میله ای فلزی وارد آب می شود و به سمت زندانی در زیر آب می آید، به یکباره صندلی زندانی با زندانی می چرخد و به میله ی فلزی می چسبد، گویا میله فلزی آهن رباست.
سپس زندانی و صندلی، به صورت سر و ته از آب خارج می شود.[کات]
ادامه دارد...
#وقتی_که_کوه_گم_شد
#بهزاد_بهزادپور
🆔️ @javid_neshan
⬛◽
#فرماندهاى_مقتدر_و_دوست_داشتنى
◽⬛
🌷 #قسمت_54 🌷
#حاج_احمد و گروهى از همرزمان وى براى اين كار انتخاب شدند. نيروها، پس از اقامت موقتى در يك مكان نه چندان مناســب، با تلاش پيگير #حاج_احمد و در پى هماهنگى هاى به عمل آمده با مقامات #ســوريه، در #پــادگان_زبِدانى - در غرب ســوريه و مجاور مرز لبنان - استقرار يافتند. از همان نخستين روزهاى ورود نيروهاى ايرانى به سوريه، مقامات اين كشور و سران و شخصيت هاى مقاومت ضدصهيونيستى، ضمن ملاقات بــا #حاج_احمد و ديگر فرماندهان نيروهاى اعزامى لب به تحســين و ســتايش از دلاورى هاى رزمندگان سپاه اســلام، به ويژه در نبرد حماســى #الى_بيت_المقدس و #فتح_خرمشهر مى گشودند. پس از اقامتى چند روزه در #سوريه، #حاج_احمد به سرعت برنامه بازديد و شناسايى خطوط مقدم و آشــنايى با تحولات جبهه ها در #سوريه و #لبنان را در دستور كار خود و رزم آوران تحت امرش قرار داد. بــه فاصله اى كوتاه، به يمن درايت سرشــار و هوشــمندى نظامى خويش، توانست شمايى كلى و دقيق از وضعيت جبهه هاى جنگ در #سوريه و #لبنان را ترسيم نمايد. #حاج_احمد به همراه تنى چند از رزمندگان روانه مرقد مطهــر پيام آور خون شــهيدان كربــلا، حضرت زينب كبرى(س) شــده و از سر شــب تا حوالى دميدن فجر صــادق، به گريه و نماز و مناجات مشــغول بود. پس از اداى نمــاز صبح در حرم مطهــر، به پادگان زبدانى بازگشــت. بــه محض ورود بــه پادگان، با خبر شــد كه آقاى #سيدمحســن_موســوى، كاردار اول ســفارت جمهورى اســلامى ايران در بيروت، ضمن مراجعه به پادگان مزبور، خواســتار ملاقات بــا فرمانده نيروهاى اعزامى ايران شده اســت. صبح روز چهاردهم تيرماه ســال ۱۳۶۱ ، #حــاج_احمد آماده حركت شــده بود. از آن جا كه ســفر مزبور با توجه بــه ماهيت آن و همراه بــودن كاردار ســفارت جمهــورى اســلامى ايــران، مأموريتى غيرنظامى و ديپلماتيك محســوب مى شــد، مقرر گشــت تا خودروى ســفارت، بدون اسكورت مسلح نظامى و تنها به همراه گارد لبنانى سفارت ايران رهسپار بيروت شود.
🆔️ @javid_neshan
🔸️🔷️ #مرد_غريبي_كه_هنوز_از_ياد_نرفته_است🔷️🔸️
🌼 #قسمت_20 🌼
نخستين اقدامات سران #صهيونيســم و #امريكا، هرچند كه مقدمات توطئه خود يعنى درگير كردن نيروهاى مســلح ايران در جبهه #لبنان را موفق مى يافتند اما به شدت از شكسته شدن جو كاذب تبليغاتــى خود درباره نيروهــاى ايرانى به هراس افتاده و از خطر ريشه يابى تفكر جهادى و انديشه اسلام ناب محمــدى(ص) در قالب تفكر #خمينى(ره) در ميان نسل جوان #لبنانى و #فلسطينى در وحشت و هراس به سر مى بردند، خاصه آنكه #حاج_احمد و نيروهايش از همان بــدو ورود با جديت بى نظيرى اقدامات خود را به ويژه در تمامى حوزه ها آغاز كردند. اهم اين اقدامات را چنين مى توان بر شمرد:
۱. برگزارى جلســات متعدد نظامى با ســران عالى رتبه نظامى #سوريه مانند #رفعت_اسد برادر #حافظ_اسد. هدف از اين جلســات يافتن «راهكارهاى» مناسب براى اقدام نظامى عليه #اسرائيل بود.
۲. تشــكيل تيم هاى متعدد اطلاعات و شناســايى براى نفوذ در عمق مناطق اشــغالى و جمــع آورى اطلاعات تاكتيكــى از وضعيت نظامى دشمن #صهيونيستى و نيز تهيه «برآورد اطلاعاتى» از نيروهاى نظامى #اســرائيل و شناســايى نقاط ضعف و آســيب پذيرى آن. لازم بــه ذكــر اســت كه تيم هاى شناســايى ايرانى در عمق هايى از مناطق اشــغالى نفــوذ و رخنــه كردنــد كــه سورى ها هيچگاه جرأت آن را نيافتند و لذا موجب تحسين و شــگفتى آنها شد. جالب آنكه #حاج_احمد خود در بســيارى از اين شناســايى ها حضورى فعال داشــت و در اين مسير، كارهاى خارق العــاده اى را به ثبت رســانده بودند كه در دل تاريخ مكتوم مانده است.
۳. ترســيم وضعيت «ترتيب نيروى» #ارتش_اســرائيل در جوار مرزهاى #ســوريه بر اســاس گزارش هاى تيم هاى اطلاعاتى.
۴. طراحى «اســتراتژى نبرد» با #اسرائيل با جزييات دقيق اســتراتژيكى، عملياتى و تاكتيكى توسط #حاج_احمد بر اســاس اطلاعات جمع آورى شده تيم هاى اطلاعات و شناسايى و نيز متناسب با ترتيب نيروى دشمن.
۵. فراهم ســاختن مقدمات آموزش انقلابيون مسلمان و شيعه #لبنانى در #پادگان_زبدانى و نيز راه اندازى كمپ هاى آموزشى در منطقه #بعلبك و #دره_بقاع_لبنان.
🆔️ @javid_neshan
🔸️🔷️ #مرد_غريبي_كه_هنوز_از_ياد_نرفته_است🔷️🔸️
🌼 #قسمت_23 🌼
□اسارت:
بــا توجه به فرمان امام(ره) مبنى بر بازگشــت نيروها از #ســوريه به ايران، عده زيادى از نيروهاى اعزامى به ايران بازگشتند و تعداد كمى از آنها همانجا ماندند تا تكليف نهايى مشــخص شــود. مقارن همين ايام خبر رسيد كه #فالانژها و #اســرائيلى ها سفارت جمهورى اسلامى ايران در بيرون را محاصره كرده اند. اين را همه مى دانستند كه در صورت تصرف سفارت ايران، تمامى اسناد محرمانه فاش خواهد شــد. صبح روز ۱۴ تير۱۳۶۱ ، #سيدمحسن_موسوى كاردار ســفارت ايران در #لبنان به محل استقرار #قواى_محمد_رســول_الله(ص) در #پــادگان_زبدانى آمد و خواستار ملاقات فورى با فرمانده نيروهاى اعزامى شد. #موســوى تمام ماجرا را براى #احمد تعريف كرد و #احمد بلافاصله آماده رفتن شد، گروهى از نيروها از او خواستند تا اين مأموريت را به آنها واگذارد اما #احمد با لحنى ملايم گفت: «نه برادرها! خودم بايد بروم، شــماها آماده باشيد كه هر چه زودتر برگرديد تهران». #حاج_احمد_متوسليان به همراه « #سيد_محسن_موسوى»، « #كاظم_اخوان» و « #تقى_رستگار»، با ماشــين پلاك سياسى سفارت و اكيپ هاى حفاظت ديپلماتيك ژاندارمرى #لبنان عازم #بيروت شدند. در فاصلــه ۲۰ كيلومترى بيروت، اتومبيل آن ها درمنطقه معروف به « #حاجز_برباره» توســط يك پســت ايست بازرســى متوقف شد. نيروهاى شــبه نظامى « #فالانژ» به رياست « #ايلى_جبيقه» و فرماندهى نظامى « #سمير_جعجع» (فرمانده نيروهاى موسوم به « #قوات_لبنان») چند روز قبل پاسگاه #حاجز_برباره را برپا كرده بودند. آنها ماشين سفارت را متوقف ســاخته و بدين ترتيب #حاج_احمد_متوسليان و ۳ تــن از همراهانش در ســاعت۱۲ ظهر روز ۱۴ تير ۱۳۶۱ به اســارت #فالانژيستهاى #لبنان در آمدند. آنگاه « #جورج_سورى» از اعضاى #فالانژها، خودروى ديپلمات هاى ايرانى را براى صحنه سازى پس از گروگان گيرى، از محل #حاجز_برباره به شهربندرى #طرابلس درشمال #لبنان منتقل و در يكى از خيابانهاى #طرابلس آن را رها كرد. امروز پس از گذشت ۳۰ سال از آن واقعه تلخ و سپرى شــدن بيــش از ۱۱۲۹۰ روز، تقديــرى جــز نامعلومى سرنوشــت براى #احمــد و يارانش رقم نخورده اســت. اگر چه مســئوليت مســتقيم اين جنايت بر دوش #رژيم_صهيونيستى است و اين رژيم بايد پاسخگو باشد.
🆔️ @javid_neshan