eitaa logo
تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
585 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
522 فایل
جبهه اتحاد دانشگاهیان بصیر ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 جهاد نرم‌افزاری استاد شهید 👈 شهید مطهری هم تولید و هم نشر فکر میکرد 🔻 امام خامنه‌ای: روز معلّم در جمهوری اسلامی برابر است با روز شهادت معلّم بزرگ مرحوم شهید مطهّری (رضوان الله تعالی علیه). 🔹️ خصوصیّتی در شهید مطهّری هست که این خصوصیّت را همه‌ی معلّمین -چه معلّمین حوزه‌های علمیّه، چه معلّمین دانشگاه‌ها، چه معلّمین مدارس و آموزش و پرورش- بایستی واقعاً ا قرار بدهند و برای آنها . 🔸️ خب مرحوم شهید مطهّری، مرد دانشمندی بود، مرد متفکّری بود، واقعاً عالِم بود، فیلسوف بود، فقیه بود، به مسائل فکری تسلّط کامل داشت؛ این خصوصیّات در این بزرگوار بود لکن آن و ویژگی ایشان این بود که هم میکرد، هم میکرد؛ نشر فکر خیلی مهم است. 🔹️ این بزرگوار آرام نمی‌نشست، آرام و ؛ ما دیده بودیم؛ ایشان دائم در فکر بود، دائم که فکر درست را، فکر متقن و عمقی را بین مخاطبان خود نشر بدهد؛ و یک جهاد نرم‌افزاریِ به تمام معنا را ایشان در طول سالیان متمادی شروع کرده بود؛ و سینه‌به‌سینه میشد و با آنها برخورد میکرد و بر آنها غلبه پیدا میکرد. 🔸️مسئله هم برای او فقط امواج فکری مارکسیستی و شرقی نبود؛ چه شرقی، چه غربی؛ چه تفکّرات مارکسیستی، چه تفکّرات لیبرالیستی رایج در غرب؛ با همه‌ی اینها مواجه میشد. ۱۴۰۰/۲/۱۲ 🌷
💐 با شهادت شان پای ایستاده اند. و علم غیرت، علامت شادابی و . ✊ همیشه بالاست. به حول و قوه الهی https://virasty.com/user168000149052/1683105905157989686
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
وحیدی: همه وظایفشان درباره حجاب را انجام بدهند وزیر کشور: 🔹در جلسه امروز هیات دولت تشکیل یک شهرستان و چند بخش جدید در کشور به تصویب رسید. 🔹عمده بانوان متعهد به رعایت حجاب هستند و آن را ارزش و قانون می‌دانند. اما تعداد اندکی هستند که رعایت نمی‌کنند. با توصیه‌های صورت گرفته و کارهای انجام شده، امیدواریم وضعیت بهتری به وجود بیاید. 🔹توصیه می‌کنیم در فضای مجازی نیز تلاش برای ترویج بی‌قانونی صورت نگیرد. افراد در گفته‌هایشان دقت کنند، وگرنه به عنوان مروجان بی‌قانونی مورد برخورد قرار خواهند گرفت. @TasnimNews
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت. هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و .... این درددل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده. بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟ گفت: بالاتر! خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟ گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ از جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! » یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟ 🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند. چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند. 🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم! همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود. همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟» گفتم: حائری. لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند. 🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود. من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد. پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من. شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود. پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسندها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد. با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبل‌تر بود! گفتند: یعنی چه؟ گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید. همه خندیدند الا فرمانده گردان. گوشی موبایل پدر را گرفتم و رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد. 🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود. گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... » همه خندیدند و فرمانده گردان هم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم میدانی داری با من چه میکنی ؟!! 🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دلگیر نشی ها» هنوز من گیج و منگ بودم. عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ... دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت. 🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ... !! @haerishirazi
📣ناموس در قاموس ملت پر رنگ است 🔴خون شهید، ارزش ها را پر رنگ تر و جامعه را بیدارتر می کند. ❇️این‌ که قدرشناسانه در شهید الداغی شرکت کردند، یقینا جای تحسین و تقدیر دارد و نشانگر منزلت والای ارزش ها و ناموس و غیرت در قاموس ملت و کشور ماست. اما اگر حتی درصدی از ایشان در فریضه نهی‌ازمنکر شرکت می‌داشتند، شاید اصلاً ایشان و امثال ایشان تنها و بی فریادرس در بین چند شرور گیر نمی‌افتادند و مظلومانه شهید نمی‌شدند. 😔 📣📌هشدار! ملتی که به و ترک مردم و و مسئولان دچار و مبتلا شود، مجبور به در و ناموس است. ✊ همیشه بالاست. به حول و قوه الهی https://virasty.com/user168000149052/1683145631619460093
💥خطر دانشهای ذاتاً مسموم 💐 امام خامنه‌ای: این که بنده درباره‌ی علوم انسانی در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم به خاطر همین است... ✅وقتی اینها رایج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت می‌شوند... برای ؟
💐در زلال مکتب اهل بیت علیهم‌السلام ❇️امام صادق (علیه السلام): «إن شِئتَ أن تُكرَمَ فَلِنْ، و إن شِئتَ أن تُهانَ فاخشُنْ» اگر مى خواهى گرامى باشى ملايم باش و اگر مى خواهى خوار شوى خشن باش. 📚بحار الأنوار : 78/269/109
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شورای قانون اساسی فرانسه درخواست همه‌پرسی بر سر اصلاحات بازنشستگی را رد کرد 🔹شورای قانون اساسی فرانسه امروز آخرین درخواست قانونگذار مخالف برای اصلاحات بازنشستگی ماکرون را رد کرد. 🔹این دومین‌بار است که این شورا برنامه مخالفان برای بازگرداندن سن بازنشستگی به ۶۲ سالگی از طریق همه‌پرسی یا لایحه‌ای جدید را رد می‌کند. 🔹برخی کاربران فضای مجازی فیلم‌هایی از تظاهرات روز کارگر در شهرهای فرانسه در روزهای گذشته را منتشر کرده‌اند که خشونت نیروهای پلیس و آتش‌سوزی در شهرهای این کشور را نشان می‌دهد. @Farsna
هدایت شده از کانال خبری رجانیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کنایه رحیم پور ازغدی به علیرضا اکبری، جاسوس اعدامی: ۳ تا داغ مهر را از کجا می‌آورند؟! من هر چقدر سرم را محکم به مهر می‌زنم نمی‌شود! عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در همایش «دانشگاه تراز انقلاب اسلامی مبتنی بر بر گام دوم انقلاب»: 🔹آقایی که اعدامش کردند و سه تا داغ مهر داشت کیف کردید؟ نمی‌دانم چه کار می‌کنند. من هر چقدر سرم را محکم به مهر می‌زنم نمی‌شود!ً هر چقدر تو نماز خواندی من هم خواندم! 🔹آقایی که اعدامش کردند سابقه جبهه داشت سابقه پاسداری هم داشت معاون وزیر دفاع هم بود. ۱۰ سال اطلاعات به انگلیس می‌داد. 🔹خودش می‌گفت انگلیس که می‌رفت برایش سجاده کنار می‌گذاشتند که نجاست و طهارت نماز مشکلی نداشته باشد. ببینید چقدر آدم احمق می‌شود . خدا وقتی آدم را رها می‌کند خریت مرز نمی‌شناسد. نجاست و طهارت را رعایت می‌کند جاسوسی هم می‌کند! ✅ @Rajanews
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
‏رهبر انقلاب امروز فرمودند که: " تربیت و تعلیم کشور به عهده نظام حاکم بر کشور است،مسئله برون‌سپاری معنایی ندارد" این درحالی است که با سند منتشر شده توسط دولت در سال گذشته قرار است مدارس پولی موسوم به هیئت امنایی طی کمتر از دو سال، از ۳.۵ درصد کنونی به ٢۵ درصد افزایش یابد! @BisimchiMedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐دعایی که امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام آموخت. ⭕️ امام صادق علیه السلام : تقدموا فی الدعا....ان الله یحب کل عبد دَعّا(با تشدید عین) خدا را دوست دارد. به نیت از امور مسلمین و بخوانید. ⭕️ التماس دعا‌ ┈••✾•🌹🌿🌺🌿🌹•✾••┈ @jedbie تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
هدایت شده از صفرمرزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همه تعجب می‌کنن که چطوری جمهوری اسلامی سال‌ها جلوی این فشارها دوام آورده 🇮🇷 کانال خبری تحلیلی صفرمرزی https://eitaa.com/joinchat/309329995Cb940a36589
🔴 فتامل! 🔹‌ هزار بی‌ریشه هم جمع بشن نمی‌تونن یه ریشه دار رو بندازن! 💐🍀🌷🇮🇷🌷🍀💐
📌راننده: این ماشین ! آقای کافی نقل می کردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه.نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ، انگولکش نکنن ، خط نندازن روشو ...گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین ! کسی چادر روش نمی کشه! اون روش چادر کشیدن! "منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".
❇️اعضای جدید هیئت رئیسه جامعه مدرسین انتخاب شدند ✅عصر جمعه ۱۵ اردیبهشت، در جلسه شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، انتخابات هیئت رئیسه جدید جامعه مدرسین برگزار شد. در جریان این انتخابات، حضرات آیات: سید هاشم حسینی بوشهری، عباس کعبی، سید احمد خاتمی، محسن اراکی، محمود عبداللهی و حجت الاسلام و المسلمین محمودرضا جمشیدی برای یک دوره جدید انتخاب شدند. شایان ذکر است: در این جلسه آیت الله مرتضی مقتدایی نیز به عنوان قائم مقام انتخاب شد. ⭕️جزئیات: https://hawzahnews.com/xcdT3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا امر به معروف می‌کنیم؟ 🔹 برشی از سخنرانی در برنامه پخش زنده حرم مطهر رضوی 💠اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
هدایت شده از احمد فربهی
نهاد «نهي از منكر» نهادي امنيت‌ساز «پلیس می‌گوید، وقتی یک غریبه هفته گذشته به یک زن در قطاری در نزدیکی فیلادلفیا تجاوز کرد، تماشاگران هیچ کاری نکردند. یک مقام حمل و نقل به آسوشیتد پرس گفت: مردم در قطار "شاهد این عمل وحشتناک بودند" و حتی با 911 هم تماس نگرفتند!» مايكل كوك، اسلام‌پژوه آمريكائي در سال ۲۰۰۰ كتابي در زمينه‌ امر به معروف و نهي از منكر منتشر كرده، او مي‌گويد، در روزنامه خبري خوانده كه خانمي در قطار شهري ايستگاه شيكاگو مورد تجاوز قرار مي‌گيرد و در حالي كه از مردم كمك مي‌خواهد عابران از كنار او بي‌توجه رد مي‌شوند! تنها يك نفر با پليس براي گرفتن شخص مجرم همكاري مي‌كند. به اين روحيه، «بي‌تفاوتي اجتماعي»، يا «تولرانس» گفته مي‌شود. همان روحيه‌اي كه عده‌ای تلاش می‌کنند آن‌را در كشور ما گسترش دهند. يكي از اركان نظام دستوري اسلام، نظارت اجتماعي مردم است، ثمره‌ي اين الگوي رفتاري، «امنيت و اصلاح جامعه» و نتيجه‌ بي‌تفاوتي اجتماعي، «بي‌پناه شدن انسان‌ها در بستر طغيان انسان‌هاي هنجارشكن» است. https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔹سوراخ کمربند! https://kayhan.ir/fa/news/264300 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper
در راه مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند. به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی‌عرضه است، اسبش دائم عقب می‌ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش این‌ همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند، دائم جلو می‌تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است، سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق بال در آورد. این است رسم رفاقت... ✔ در غیاب یکدیگر، حافظ آبروی هم باشیم. 📚 روضات الجنات، ص۱۱۵ 🌸🍃 @armangerai