eitaa logo
جرعه‌نوش
327 دنبال‌کننده
109 عکس
29 ویدیو
6 فایل
من جرعه‌نوشِ بزم تو بودم هزار سال کی ترک آب‌خورد کند طبع خوگرم سیاهه‌های علی احسان‌زاده @dastmalbaf
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا دست از سر یزید بر نمی‌داریم؟ (1) چرا شهادت حسین بن علی علیهماالسلام اهمیتی مضاعف دارد؟ کربلا و عاشورا چه خصوصیتی داشتند که از میان همه‌ی خاطرات امت از حوادث تلخ و شیرین تاریخ اسلام، بر کشیده شدند و تلاقی آن دو، همچون پرچمی، بر بام سرای اسلام به اهتزاز درآمد؟ بخشی از پاسخ، بی‌گمان چنین است: صحنه‌ای که در عاشورای 61 هجری در کربلا پدیدار شد، خالص‌ترین نمایش تقابل حق و باطل، و نموداری روشن از ماهیت این دو جریان بود. زمان و مکانی که در یک سوی آن، حقیقت به شیواترین وجه خود جلوه کرد تا آن‌جا که زینب کبری- بزرگ روایت‌گر آن صحنه- غیر زیبایی هیچ ندید. و در سوی دیگر، پلیدی و شرارت به کریه‌ترین گونه رخ نمایاند و باطن متعفنش را بر همه- هر آن کس که هنوز ذره‌ای انسان بود- آشکار کرد. این تابلو، با چنین ویژگی، نباید غبار فراموشی بگیرد و از خاطره‌ها محو شود. باید همواره آن را به یاد آورد و زنده نگه داشت تا نور حق و ظلمت باطل و مرز میان آن دو دیده شود و حجت بر اهل عالم تمام گردد. عاشورا روشن‌ترین جلوه از تبیّن است، تبیّن رشد از غیّ. پس بهترین انتخاب برای جبهه‌بندی و خط‌کشی نیز همین نقطه است؛ چرا که با آن می‌توان راه را شناخت. بله، کربلا حجت را بر همه تمام کرده و از این روست که با شاخص عاشورا، «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» بیش از همیشه معنی می‌یابد، چرا که در عاشورا «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ». و از پسِ شهادت سید شهیدان، همه آسان‌تر می‌توانند طاغوت را بشناسند و مسیر خدا را بیابند و به ریسمان محکم او که حسین علیه‌السلام است، بیاویزند؛ «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللهُ سَميعٌ عَليمٌ». https://eitaa.com/jorenush/160
چرا دست از سر یزید بر نمی‌داریم؟ (2) در طول تاریخ، این‌چنین تصاویر روشنی چندان زیاد نبوده‌اند. در دوران معاصر، یکی از این تصویرها، صحنه‌ی بر دار رفتن در وسط دارالخلافه تهران است. یکی دیگر، انفجار دفتر حزب جمهوری در 7 تیر 1360، و شهادت است. یکی دیگر، ترور بی‌پرده‌ی سردار شهید حاج در فرودگاه بغداد است. این‌ها همه خطوط قرمزی هستند که باطن مُزوّرانه و فتنه‌گر دشمنان را آشکار کردند و حقیقت مظلوم حق را از شبهات شستند و حق و باطل را آشکارا جلوه دادند. پس نباید فراموش شوند و این «سیدالشهداء»ها باید همواره چون پرچم‌هایی روشن‌گر در طول صراط مستقیم افراشته شوند تا راه گم نشود. اما تابلوهایی هم هستند که گرچه خباثت و شرارت در آن‌ها به اوج رسید، ولی استواری اصحاب حق، مانع از آن شد که فاجعه‌ای دیگر رخ دهد و حقیقت با پرداخت هزینه‌ای سنگین روشن شود. هستند میدان‌هایی که در آن‌ها تبیّن اتفاق افتاد و صف‌بندی‌ها به خلوص رسید، ولی بدون رسیدن به قتلگاه. روشن‌ترین نمونه‌ی این صف‌بندی را در دوران اخیر، می‌توان در فتنه‌ی 88 دید. فتنه با شبهه‌ای در انتخابات رخ نمود، ولی در طول 8 ماه پس از آن، باطن پلید خود را آشکار کرد؛ آن‌جا که همه‌ی کینه‌وزران از انقلاب کبیر اسلامی گرد آمدند، عکس امام را به آتش کشیدند، از مهم‌ترین شعار انقلاب، اسلام را کنار زدند، مرگ بر «اصل ولایت فقیه» گفتند و انتخابات را بهانه‌ای برای براندازی «اصل نظام» دانستند، و حتی فراتر از آن، با هجوم به کانونی‌ترین نقطه‌ی هویت ملی، به عزاداری عاشورا حمله آوردند، مردم را کشتند و پایکوبی کردند. این‌ها همه نقاطی بودند که راه رشد را از غیّ تمییز می‌دادند و امتحاناتی روشن بودند برای کسانی که در این فتنه گرفتار آمدند. امتحاناتی این‌چنین، حجت را تمام می‌کنند و آن‌گاه که تکرار شوند، راهی بی‌بازگشت را رقم می‌زنند که ملاکی روشن برای قضاوت زندگان و نیز آیندگان خواهد بود. پس فتنه‌ی 88، خط قرمزی پررنگ در تاریخ انقلاب اسلامی شد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. فتنه‌ی ۸۸، سنگین‌ترین توطئه‌ی امنیتی برای براندازی نظام بود و گناه آنان که با آن همراهی کردند و آگاهانه نظام اسلامی را به خیانت در آراء مردم متهم کردند، است. ولی با این‌همه و به‌رغمِ شکست فتنه، آن حادثه آن‌گاه اهمیتی مضاعف می‌یابد که بدانیم آن‌چه پس از آن اتفاق افتاد، تأثیری آشکار از فتنه پذیرفته بود. نباید فراموش کرد که قطع‌نامه‌ی 1929 شورای امنیت سازمان ملل که در تیر 1389 به اتفاق آراء به تصویب رسید و در صدد اِعمال سخت‌ترین تحریم‌ها علیه نظام و مردم ایران بود، بهانه‌ای جز اتهام سرکوب مردم توسط جمهوری اسلامی در سال 88 نداشت. آمریکایی که در آستانه‌ی انتخابات، در برابر اقتدار جمهوری اسلامی ایران سر فرود آورده بود و رئیس جمهورش، دو نامه به رهبر انقلاب نوشته بود تا به زعم خود در آشتی بگشاید، وقتی آتش فتنه را دید، دانست که هنوز در ایران هستند کسانی که می‌توان به آنان امید داشت و با ایجاد فشار اجتماعی و میدان‌داری اینان، مردم را در مقابل نظام قرار داد و آن را سرنگون کرد. و بهترین راه برای این مقصود، تحریم‌های فلج‌کننده‌ی اقتصادی است. سخت‌ترین تحریم‌های اقتصادی تاریخ ایران، ثمره‌ی بود. و این تحریم‌ها را ناشی از برنامه‌ی هسته‌ای و موشکی و منطقه‌ای ایران جلوه می‌دهند و صد افسوس که بیش‌تر مردم دروغ اینان را باور دارند. و نباید فراموش کرد که همین تحریم‌ها، در نهایت سبب انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری شد. و هشت سال فاجعه را همین گفتمان رهایی از رقم زد. پس فتنه، داستان امروز ماست. و نمی‌توان آن را رها کرد، چراکه او ما را رها نکرده است. فتنه را باید بازخوانی کرد تا مرز میان حق و باطل و منفعت ملی و خیانت کم‌رنگ نشود. خط قرمز است و هرکس که در صدد تطهیر فتنه‌گران برآید تا مجال یابند و فاجعه‌ای دیگر بیافرینند، با پاسخ سخت این مردم مواجه خواهد شد. https://eitaa.com/jorenush/161
گزارشی از سابقه‌ی مبارزه با حجاب در ایران معاصر (۲) https://eitaa.com/jorenush/172
جرعه‌نوش
تتمه: را عین‌الملک - رئیس محفل بهائیان و پدر امیرعباس نخست‌وزیر معروف پهلوی دوم- کشف کرد و به - سرحلقه‌ی شبکه‌ی جاسوسی انگلیس در ایران و مرشد لژ بیداری- معرفی نمود تا تحت تربیت قرار گرفته و برای ماموریت آماده شود. دیگر آن‌که محمدعلی ، معلم تاریخِ و نخستین و آخرین نخست‌وزیر او که خطابه‌ی تاج‌گذاری پهلوی را ایراد کرد، یک بابی‌زاده‌ی یهودی‌نسب و از مهم‌ترین افراد حلقه‌ی روشنفکران پیرامون بود. او در دومین دوره‌ی صدارت خود در سال‌های میانی حکومت پهلوی اول، بخشی از مهم‌ترین سیاست‌های [ضد]فرهنگی را پیش برد و در مسجد هم در همان دوران رقم خورد. https://eitaa.com/jorenush/178
شهادت نامۀ شیخ فضل الله نوری.pdf
468.6K
این متن را چند سال قبل برای انتشار در کانال در سال‌روز شهادت آیت‌الله نوشتم. شاید برای آشنایی اجمالی با مفید باشد. https://eitaa.com/jorenush/179
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر (۱) فقط چند سؤال و درخواست: 1- لطف کنید یک مصدر تاریخی قابل استناد که در آن، سخن از فتوا به قتل سیدالشهداء علیه‌السلام آمده باشد معرفی کنید. 2- سید شهیدان در برابر یزید قیام کرد؛ نماد فسق و فجور و بی‌مبالاتی نسبت به شریعت، و مهم‌تر از آن، نماد تغییر خلافت رسول خدا به سلطنت اموی. آیا حکومت چنین کسی، مذهبی است؟ 3- آیا تمام احزاب بر قتل حسین بن علی علیهماالسلام اتفاق کردند؟ خوارج در کجای این معرکه جای داشتند؟ علویان کوفه چطور؟ موالیان چطور؟ مردم مدینه چطور؟ مردم مکه چطور؟ بادیه‌نشینان عراق همچون بنی‌اسد چطور؟ 4- آیا حسین علیه‌السلام اولین قیام‌کننده در برابر حکومت‌هایی است که صاحبان آن‌ها، مدعی دین‌داری بودند؟ آیا عیسی بن مریم و ارمیا و اشعیاء و دیگر پیامبران اصلاح‌گر بنی‌اسرائیل در برابر تدین یهود نایستادند و در این راه جان فدا نکردند؟ آیا سخت‌ترین رویارویی خاتم پیامبران با یهودیان مدینه نبود؟ آیا معاویه به قرآن استناد نمی‌کرد؟ آیا خوارج مقدس‌مآب‌ترین‌ها نبودند که امیرمؤمنان در برابرشان ایستاد؟ آیا عایشه ام‌المؤمنین نبود که در کنار زبیر سیف‌الاسلام به نبرد با علی پرداخت؟ آیا حضرت مجتبی علیه‌السلام با تزویر دینی معاویه نجنگید؟ 5- آیا دال مرکزی قیام سیدالشهداء علیه‌السلام، ایستادگی در برابر استبداد بود؟ https://eitaa.com/jorenush/182
سلام بر (۲) نه برادر! حسین به دعوت هزاران نفر از مردم عراق برای خروج بر یزید به قیام فراخوانده شد. همان حسینی که در برابر حکومت معاویه، این نماد تزویر، قیام نکرده بود. عدد کسانی که با یزید مخالف بودند، بسیار فراتر از شهدای کربلا بود، و کسانی که قصد یاری حسین داشتند نیز فراتر از آن رقم. ولی فتنه و حکومت نظامی و ضعف‌های درونی برخی پیروان، صحنه را عوض کرد و کربلا رقم خورد. نبرد کربلا، مصاف علویان و عثمانیان بود، و آنان که در کربلا بودند، از سرسپردگان دستگاه بنی‌امیه بودند. کفر آنان چنان آشکار بود که ابایی از گفتنش نداشت و سیرتش چنان بود که وقتی عبدالله بن حنظله مشاهده کرد، مردم مدینه را به قیام علیه او واداشت. و اما سؤال آخر: اگر انتقادی به مسئولی دارید، صریح و شفاف بیان کنید. چرا به گونه‌ای کنایه می‌زنید که در اذهان بسیاری افراد، جمهوری اسلامی متهم شود؟ آیا نمی‌فهمید که این کنایات، جمهوری اسلامی را تیرباران می‌کند؟ چرا عناوین صحیح را به سخره می‌گیرید؟ آیا «تشویش اذهان عمومی» وجود دارد یا خیر؟ گیریم که یک قاضی خطاکار، آن را بر غیر موضعش حمل کند، آیا اساس آن را می‌توان منکر شد و تمسخر کرد؟ و یک توصیه: تاریخ را همان‌گونه که روی داده بخوانید، نه آن‌گونه که مطبوع اغراض شماست. تاریخ را تحریف نکنید و به بهای اهداف کوتاه‌مدت خود، این آینه‌ی عبرت را لکه میندازید. https://eitaa.com/jorenush/183
روزی که بیانیه‌ی منتشر شد، توی همون ساعت اول خوندمش. با خودم گفتم از این به بعد، با کسی که این بیانیه را نخونده باشه بحث نمی‌کنم. این روزها از خیلی از بچه‌های خوب و انقلابی می‌پرسم، متاسفانه اکثرشون بیانیه را نخوندند. https://eitaa.com/jorenush/185
🔸 "آیت‌الله ناصری، عالم بزرگ اصفهان به رحمت خدا رفت." ♦️ انتشار این خبر، واکنش‌های متفاوتی بر شنودگان می‌گذارد؛ گروهی از کنار آن به سادگی می‌گذرند و اساساً برای آن‌ها اهمیتی ندارد. گروهی دیگر وقتی به آن برمی‌خورند، اظهار تاسفی ساده اکتفا می‌کنند و فاتحه‌ای به روح آن مرحوم می‌فرستند. گروهی دیگر که شاید آشنایی بیشتری با آن عالم داشته‌اند، از شنیدن این خبر دچار اندوهی عمیق می‌شوند. جدای از این‌گونه مواجهه‌ها، می‌توان نگاهی راهبردی هم به این موضوع داشت. بیایید یک بار دیگر این خبر را تحلیل کنیم. آیت‌الله ناصری کیست؟ از مشخصات شناسنامه‌ای که بگذریم، او یک فقیه مهذّب و استاد برجسته‌ی حوزه‌ی علمیه و یک راهبر اجتماعی و شخصیتی عمیقاً انقلابی بود. آن‌چه در خارج با عنوان آیت‌الله ناصری می‌شناختیم، محصولِ درهم‌تنیدگی چندین خصوصیتِ فرادست عموم انسان‌هاست. این‌جاست که یک پرسش جدی مطرح می‌شود: چه مقدار مقدمات و هزینه و تلاش لازم است تا پدیده‌ای دیگر چون او فراهم آید؟ فقط یکی از این ساحت‌ها را بررسی کنیم: کسانی که با روند تحصیلی حوزه‌های علمیه آشنا هستند، می‌دانند که چه فرایند پیچیده و پرظرافتی باید طی شود تا مدار مختصات علوم در نقطه‌ای به نام فقاهت با یکدیگر تلاقی کنند و آن‌چه فقیه می‌نامیمش پا در عرصه بگذارد. دیگر به ساحت تهذیب وارد نشویم که تنها بانگ جرسی به ما رسیده است. چه می‌دانیم که رعایت تقوا در لحظه‌لحظه‌ی عمر چه عزم و مراقبت مجدّانه‌ای می‌طلبد تا قلبی چنین صیقلی به دست آید. و چه می‌دانیم از خودگذشتگی یک عالم برجسته‌ی متنفّذ در راه انقلاب، چه جهاد سختی با جنود ابلیس است. آیت‌الله ناصری نمونه‌ای از اندک افرادی بود که مجمع این خصوصیات دیریاب هستند. آیا قدر او را در حال حیاتش دانستیم؟ آیا اساساً چنین نگاه راهبردی به این پدیده داشتیم؟ آیا امثال او را می‌شناسیم؟ آیا برنامه‌ای برای جبران فقدان او و امثال او داریم؟ آیا می‌دانیم مقدمات این امر- از پیش از تولد تا رسیدن به نقطه‌ی اوج- چگونه فراهم می‌شود؟ آیا جایگاه بزرگانی چون او را در حفظ نظام اجتماعی و ثبات و آرامش اخلاقی جامعه می‌دانیم؟ و آیا ‌... حالا یک‌بار دیگر بخوانیم: "آن‌گاه که عالمی فقیه بمیرد، در اسلام حفره‌ای ایجاد شود که هیچ چیز آن را پر نمی‌کند". https://eitaa.com/jorenush/186
شانزده سال پیش در همین روزها اولین بار بود که دیدم بعد نماز صبح حرم، دوستانم گوشه‌ی صحن قدس نشسته‌اند رو به گنبدی که فقط کمی از بالای آن پیدا بود و شعر می‌خوانند و زار زار گریه می‌کنند، تعجب کردم. گمان کردم اتفاقی افتاده یا کسی روضه می‌خواند. با احتیاط نزدیک رفتم؛ داشتند خطاب به امام رضا علیه‌السلام شعر می‌خواندند و دم گرفته بودند. شاید قبل از آن، هیچ وقت با امام رضا حرف نزده بودم. مشهد مساوی بود با بازی کردن در حرم و سوغات خریدن و عطر و تسبیح و انگشتر، نهایتاً تلاش برای لمس ضریح و نماز خواندن پشت حاج‌آقا راشد یزدی. نمی‌دانستم باید امام را "زیارت" کنم. اولین بار بود که به امام خطاب می‌کردم و با خود خودش حرف می‌زدم. آن هم نه حرف زدن عادی، او را مدح می‌کردم و از محبتم به او می‌گفتم. ناگاه احساس کردم پرچم روی گنبد برای من تکان می‌خورد و علامت می‌دهد، می‌رقصد و دل می‌برد. ناگهان متوجه شدم که دارم گریه می‌کنم. عمیقاً احساس کردم دوستش دارم، عاشق امام رئوف شده بودم. از آن وقت بود که حرف زدن با امام را یاد گرفتم. از آن سال تا حالا به او می‌گویم "گوشه‌ی صحن قدستو به هر دو عالم نمی‌دم". از آن زمان، عاشق زیارت شدم و بارها دلم برای امام رضا تنگ شده. هنوز هم گوشه‌ی صحن قدس بهترین جای حرم است. و من مدیونم به آنان که این لذت را به من چشاندند. مدیونم به سید احمد. https://eitaa.com/jorenush/187