✔ رسيدن به فرياد ستمديده و زدودن غم اندوهناك از كفّاره هاى گناهان بزرگ است ▫▫▫ 🔆امام علی _علیه_السلام❤ 🔹 #نهج_البلاغه، حکمت ۲۴ 🔹🔸🍃🌸🍃🔸🔹 📜
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۱۴۹
🌸 کار تمیزِ فرهنگی را از این شهید بیاموزیم...
#شهیدعلمالهدی #امام_علی #کارتمیزفرهنگی #آتش_به_اختیار #نهج_البلاغه #خودسازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نهج_البلاغه #امیرالمومنین_علی_علیه_السلام #حکمت_های_علوی #عدالت_علی #عدل_علوی #ولایت_فقیه #ولی_امر_مسلمین_جهان_حضرت_آیت_الله_العظمی_امام_سید_علی_خامنه_ای #سردار_قاسم_سلیمانی #مدافعان_حرم #حجاب #شهدا #شهادت #لبیک_یا_خامنه_ای #لبیک_یا_حسین #لبیک_یا_مهدی #پروفایل_مذهبی #کربلا #جنگ_نرم #شیعه #حدیث #کلام_بزرگان #انقلاب #آتش_به_اختیار #ظهور #سیاسی #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#اللّٰهمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمّدٍوآل_مُحمّدوَعَجّل_فَرَجهُم
#نهج_البلاغه
🔅اطْرَحْ عَنْکَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَحُسْنِ الْيَقِينِ
🔹هجوم اندوه و غم ها را با نيروى صبر و حسن يقين از خود دور ساز»
✍اشاره به اينکه زندگى مجموعه اى از تلخ و شيرين هاست و هرزمان از سويى غم و اندوهى به انسان هجوم مى آورد; انسان اگر در برابر هجمه اندوه ها زانو بزند به زودى از پاى در مى آيد; ولى با دو نيرو مى توان بر آنها غلبه کرد: نخست قدرت صبر و شکيبايى است که انسان بداند چه صبر کند چه صبر نکند اين گونه حوادث که از اختيار او بيرون است، اگر بر اثر سهل انگارى و ندانم کارى دامن او را گرفته باشد، مسير خود را طى مى کند. اگر صبر کند در نزد خدا هم سالم است و هم مأجور و اگر شکيبايى را ترک کند باز حوادث مسير خود را طى مى کند بى آنکه اجر و پاداشى داشته باشد.
📚 #نامه ۳۱
🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻
🍃در روستای آزاد مون از توابع شهرستان محمود آباد در خانه ایی با صفا با خانواده ایی با #ایمان و دوستدار #اهلبیت چشم ب جهان گشود...
🍃نامش را محمد نهادند. کودکی ک بعد ها دشتیِ #نهج_البلاغه نام گرفت. وقتی که تنها ۵ سالش بود وارد کلاس اول شد و تا ۶ ابتدایی در مدرسه روستا ادامه تحصیل داد. سپس در سال ۱٣۴٢ با پیشنهاد بزرگان و با توجه به علاقه ایی ک ب علوم حوزوی داشت، به #حوزه_علمیه آمل منتقل شد و به فراگیری علوم ابتدایی حوزه پرداخت.
🍃 در سال ۱٣۴٣ به حوزه علمیه قم رفت و در آنجا مشغول ب تحصیل شد. از همان دوران کودکی دارای #هوش و زکاوت سرشاری بود. حافظه بسیار قوی داشت به طوری که چند صفحه دکلمه را در یک شب حفظ میکرد و فردای آن روز در جمع حاضران بی هیچ اشکالی آن را میخواند.
🍃این استعداد او طی دوران زندگی اش در راه خدمت به #دین به گونه های دیگری نمایان شد. به سبب تحقیقات و کنکاش های فراوانش در نهج البلاغه او را دشتی نهج البلاغه نامیدند. میگفت با ورود ب دریای بی کران نهج البلاغه تمام زندگی ام تغیر کرد.
🍃با وجود عمر با برکت اما کوتاهی ک داشت آثار زیادی از خود ب جای گذاشت که شامل ۱۱۰ جلد #کتاب و بیش از ۵۰ مقاله است.
🍃سرانجام در اردیبهشت سال ۱٣٨۰ دعوت حق را لبیک گفت.
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حجت_الاسلام_محمد_دشتی
📅تاریخ تولد : ۱٣٣۰
📅تاریخ شهادت : ۱۵ اردیبهشت ۱٣٨۰
📅تاریخ انتشار : ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : تهران
🥀مزار شهید : قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
〰️〰️〰️〰️〰️
🌦🌈#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🥀🕊 🕊
🔰روش معاشرت با مردم
🌹امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ
🦋 با مردم آن گونه معاشرت كنيد، كه اگر مُرديد بر شما اشك ريزند، واگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند.
📗#نهج_البلاغه
📘#حکمت۱۰
❂✦════════════✦❂
💢 اشاره به این که پیوند محبت و دوستى را از طریق برخورد خوب و نیکى وخدمت کردن به مردم آنچنان محکم کنید،
♨️ که شما را به منزله نزدیک ترین عزیزان خود بدانند؛ هرگاه از دست بروید جاى شما در میان آنها خالى باشد؛
❤️ ولى در دل همواره از شما یاد کنند و بر عواطف و محبت هایى که نسبت به آنها داشتید اشک بریزند و در حال حیات پروانه وار گرد شما بگردند و از معاشرت با شما لذت ببرند.
🔸در واقع مولا در اینجا مسئله محبت و خدمت کردن به مردم را با دلالت التزامى و ذکر لوازم بیان فرموده است،
🔺زیرا اشک ریختن بعد از مرگ و عشق ورزیدن در حال حیات از لوازم قطعى محبت با مردم است.
#شهید_رئیسی
اللهمعجللولیکالفرج
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🍃چشم هایم میخِ نوشته ی مقابلم شده است؛ توصیه ی #مقام_معظم_رهبری درباره ی زنده نگه داشتن یاد شهدا. چشم هایم میبیند، لب هایم میخواند، اما #قلبم لبریز از شوق میشود برای عمل به #فرمان او؛ هیهات اگر امر کند و ما همچنان بر زمین نشسته باشیم!
🍃دیگر قرار از دست میدهم و #لباس_رزم به تن قلمم میکنم؛ نام شهید حسن طالبی فر مقابل چشمانم جان میگیرد. بی آنکه بخواهم دستم شروع میکند به حماسه گری، به نوشتن و سرودن از شهیدی که تنها چهارده سال داشت و طعم تلخ #بیپدری را چشید اما لحظه ای خود را غافل از نگاه خدا ندید.
🍃عاشقانه #بندگی کرد. کتاب های سیاسی و #مذهبی برنامه ی همیشگی او بود و دغدغه اش برای بصیرت آفرینی او را به خواندن #نهج_البلاغه کشانده بود. امام خمینی(ره) گوهر نایاب این #انقلاب را، عزیز میشمرد و مشتاقانه در به پیروزی رسیدن این انقلاب تلاش میکرد. تا جایی که وقتی #امام فرمان جهاد میدهد سر از پا نمیشناسد و راهی #جبهه میشود.
🍃خلاصه کنم. گویا میدانست قرار است به سمت خدا پر بگیرد آخر چند ساعت قبل از شهادت پیشنهاد غسل میدهد؛ در آب کرخه #غسل شهادت و آب را به تن جهادگرش تبرک میکند. ساعاتی بعد تیرهای #دشمن، مسیر قلبش را در پیش گرفته و برای همیشه اورا سعاتمند #دنیا و آخرت میکند.
✍️نویسنده : #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسن_طالبی_فر
📅تاریخ تولد : ١٢ اردیبهشت ١٣٣٩
📅تاریخ شهادت : ٩ آبان ١٣۵٩
📅تاریخ انتشار : ۹ آبان ١۴٠٠
🕊محل شهادت : نامشخص
🥀مزار شهید : نامشخص