این #کانال ها که فراموش بشوند
مردم میروند سراغ کانالهای دیگر
مرداد سال 1366
سلیمانیه عراق / عملیات نصر7
عکاس : یونس ذاکری
💠
مردان خدا . . .
پرده ی پندار دریدند ؛
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
بهمن سال ۱۳۶۵ ؛ شلمچه
"علی عظیمی" اهل روستای مهاجران
که در "عملیاتکربلای ۵" شیمیایی شد
به نمـاز ایستاده است .
عکاس : محمود بدرفر
#نماز_اول_وقت
#کانال
مردان خدا . . .
پرده ی پندار دریدند ؛
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
بهمن سال ۱۳۶۵ ؛ شلمچه
"علی عظیمی" اهل روستای مهاجران
که در "عملیاتکربلای ۵" شیمیایی شد
به نمـاز ایستاده است .
عکاس : محمود بدرفر
#نماز_اول_وقت
#کانال
💠
بنگرید👆
اعضای این #کانال
نگاهشان با شماست
اینجا همیشه عضو میپذیرد!
کافیست
کمی خاکی شوید
همین!
🌺👆🌺👆🌺👆
اتومبیل دربار کنار خیابان ایستاد . رسول پرویزی معاون علم پیاده شد و سریعاً جلوی طیب آمد و پس از سلام گفت طیب خان این کاری که کردهای کار درستی نیست . آن عکسها را بردار .
طیب گفت من عکسها را بر نمیدارم .
پرویزی گفت طیب خان بدجوری میشود .
طیب با متانت و وقاری که مخصوص خودش بود ، خیلی صریح گفت بشود .
پرویزی به اتومبیل که علم داخل آن بود ، برگشت . علم مجدداً پیغام دیگری به پرویزی داد . او دوباره پیاده شد و با طیب صحبت کرد و گفت عکسهای امام را بردارد .
همهی اینها در حالی اتفاق افتاد که سینهزنها پشت سر علامت جلو میآمدند و جمع میشدند . طیب مقاومت میکرد .
پرویزی گفت : طیب خان دارم به تو میگویم بد میشودها .
طیب گفت میخواهم بد شود ، عکسها را بر نمیدارم .
#ادامه_دارد
ان شاءالله جهت اینکه پست های #کانال زیاد نشود ، ادامه مطالب این #شهید_والامقام را فردا مخابره می کنم .
ممنون از #شما خوبان که #همراه ما هستید .
🌺🌼🍀🌸🍀🌼🌺
از ڪانالهای آن روز
فقط به "خدا" می رسیدند
از ڪانال های امروز چه طور؟
#نماز_اول_وقت
#کانال
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#یادش_بخیر
نمی دونم این #کانال اسمش چی بوده
چند تا #عضو داشته ، #ادمینش کی بوده
ولی دم #اعضاش گرم که تا لحظه آخر موندن و #لفت ندادن
#فدای_آخرین_نفساتون
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
〰️〰️〰️〰️〰️
🌦🌈#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🥀🕊 🕊
وقتی مشغولِ
انبوه کانالهای فضای مجازی هستيد
به ياد كانالهای قديم هم باشید ...
#کانال
#شهداء
#دفاع_مقدس
#قهرمانان_وطن
این #کانال ها که فراموش بشوند
مردم میروند سراغ کانالهای دیگر...
مرداد سال ۱۳٦٦
سلیمانیه عراق / عملیات نصر۷
عکاس : یونس ذاکری