eitaa logo
کشکول تبلیغ
2 دنبال‌کننده
399 عکس
150 ویدیو
127 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
💎﷽معجزه امام رضا(ع) ♥️ﯾﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺗﻬﻮﯾﻪ ﺍﯼ ﺣﺮﻡ ﺍﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ( ﻉ) ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺻﺤﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻﺩ ﺍﻗﺎ . ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺘﺮﺟﻤﺶ ﭼﺮﺍ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﻠﻮﻍ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﻬﺎ ﭼﯿﻪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯿﺒﻨﺪﻥ؟؟ ﮔﻔﺖ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﯿﺎﯾﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻤﺎﻻ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﻨﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﻣﺸﮑﻠﻤﻮﻥ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺣﻞ ﺑﺸﻪ . ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮐﺮﻭﺍﺗﺸﻮ ﺍﺯﮔﺮﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻﺩ ﺍﻗﺎ . ﮐﻪ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺩﻭﺭ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﺘﺮﺟﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺷﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻌﺪﺍﺯﯾﻦ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺩﺳﺘﺎﺵ ﻣﯿﻠﺮﺯﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﺑﻮﺩ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻓﻠﺞ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﮐﺠﺎﯼ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﮔﻔﺖ ﯾﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺭﺿﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﺗﻮﻥ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ لحظه ﺍﻭﻣﺪ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﭽﻪ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻬﺶ ﮐﺮﺩ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﻭ ﺳﺮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺍﻗﺎﺗﻮﻥ ﺑﮕﯿﺪ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺣﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺟﻔﺖ ﭘﺎﻫﺎﺵ ﺩﺍﺭﻩ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺎ ﮐﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .. 🌷ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎﻋﻠﯽ اﺑﻦ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﻟﺮﺿﺎ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• علیه السلام
🌸🍃🌸🍃 چارلی چاپلین میگوید : وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم. مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت «می‌خرم به شرط اینکه بخوابی.» یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت «می‌برمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟» گفت «می‌رسی به شرط اینکه بخوابی.» هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند. دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید «هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟» گفتم «شب‌ها نمی‌خوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.» گفت «سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی. @DastaneRastan
✨﷽✨ 🔴پیمودن ره صد ساله در یک شب! ✍مرحوم آیت الله العظمی شفتی در اصفهان یکی از مراجع بزرگ تقلید بود خیلی مقامش بالا بود.حتی مشهور است که او شبها دیوانه میشد از شدت عشق و خوف به ذات احدیت... حتّی ایشان در اصفهان مسجدی ساخته به نام مسجد سید که خیلی عالی است و روحانیت عجیبی دارد. خودشان در جواب اینکه از کجا به این درجه رسیده اند فرمودند که: دعای یک سگ مرا به اینجا رسانده.‌‌.. من در نجف طلبه بودم و چند روزی بود که از ایران برایم پول نیامده بود. کمی صبر کردم چون نخواستم به کسی بگویم. اما یک وقت احتیاج شدیدی برایم پیش آمد. از رفیقم مقداری پول قرض گرفتم و نان و مقداری آبگوشت کله تهیه کردم. هنگامی که به منزل برگشتم دیدم که سگی در جوی آب افتاده و توله هایش به او چسبیده اند و او شیر ندارد و خود سگ از شدت گرسنگی رو به مرگ است.با خودم گفتم من که تا حالا گرسنگی کشیده‌ام باز هم گرسنگی را تحمل می کنم.نان‌ها را در آبگوشت ترید کرده و آنها را جلوی سگ گذاشتم. سگ آن غذا را خورد و هم بلند شدم و ظرف را تمیز کردم وبعد از شستن به صاحبش برگرداندم. بعد از آن پروردگار برایم پولی فرستاد طولی نکشید که از شفت که یکی از شهرستانهای گیلان است شخصی آمد و گفت فلان حاجی مرده و یک سوم از مال خود را برای شما وصیت کرده...من متعجبانه حساب کردم دیدم همون موقعی که آن آبگوشت کله را به سگ دادم عصر همان روز برای من این وصیت شده. از همان وقت کم کم در اصفهان برای من آن قدرت و مرجعیت پیدا شد اگر من توانستم به اسلام خدمتی کنم مدیون این است که توانستم دل سگی را به دست بیاورم ... تعجب نکنید زیرا برای آن که شخصی مشمول رحمت خدا شود زمینه می‌خواهد و زمینه نیز مختلف است گاهی انسان می‌تواند راه صد ساله را در یک شب بپیماید... 📚گفتار نراقی ج 1 ص 340 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
اسب‌های درشکه که وقتی به سربالایی می‌رسند و توان حرکت ندارند، همدیگر را گاز می‌گیرند.
یارو با دوستش کنار رودخانه رفته بود که دید یک کیسه سیاه روی آب است، رفت که ببیند چیست! یک خرس بزرگ بود و محکم یارو را گرفت. دوستش فریاد زد کیسه را ول کن بیا. گفت؛ من ول کرده‌ام، اون ول نمی‌کنه! #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک سؤال مهم 👌 🎥 اصلا چرا خدا شیطان را خلق ڪرد؟! 👤پاسخ شنیدنی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴طلبه ای از او پرسید "اگر کسی از شما بپرسد، محمدباقر صدر چطور محمدباقر صدر شد، چه پاسخی می دهید؟" ✍ جواب داد (اینکه محمدباقر صدر ده درصد مطالعه می کند و نود درصد می اندیشد). در شبانه روز چند ساعت مطالعه می کنید؟ جور دیگری این سئوال را بپرس، اینکه در شبانه روز چقدر با کتاب هستی؟ چه فرقی بین این دو سئوال هست؟ اگر بپرسی چند ساعت مطالعه می کنی؟ می گویم بین هشت تا ده ساعت. اما اگر بپرسی چند ساعت با کتاب هستی؟ جوابم این است که تا وقتی بیدارم و خوابم نرفته باشد با کتاب هم نشین هستم. وقتی در خیابان قدم می زنم، به موضوعی فکر می کنم تا حل شود. زمانی که با قصاب حرف می زنم، در ذهنم مسئله ای است که قصد دارم حلش کنم. کنار سفره که می نشینم تا غذایی بخورم، سؤالی برای حل شدن در ذهنم می چرخد. بنابراین من مدام با کتاب هستم؛ کتاب با من و من با کتاب زندگی می کنم. اگر شاگردانش را می دید که بین راه، سرشان به این ور و آن ور می چرخد، تشرشان می زد که از فرصت بین راه برای فکر کردن استفاده کنند. می گفت (بیشتر از آنچه می خوانید، فکر کنید. اگر به صرف خواندن عادت کنید، در بین متن ها و سطرها محدود می شوید. آن وقت نوآور نمی شوید). 📚منبع: کتاب " نا " ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ⁉️چرا کسانی که در آخرالزمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ ➕مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت: من مرتکب گناهی شده ام. ➖امام صادق(ع) فرمود: خدا می بخشه ➕ آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. ➖امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد. ➕آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است ➖امام فرمود: مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت. ➖پس از اتمام سخن امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی ➕ از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ ➖فرمودند: به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است... 📚 کتاب رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
اتش زدن جنیان با حرز بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم 🌿ابودجانه انصاری می‌گوید: من به رسول خدا صلّى‌اللّٰه‌عليه‌و‌آله گلایه كردم که هنگام خوابیدن در بسترم، صدایی مانند صدای آسيا و وزوزی مانند وزوز زنبور می‌شنوم و درخششی مانند درخششِ برق، و وقتی سر بردارم، در برابرم سایه سياهى ببينم كه به درازای صحن خانه‌ام بالا رود! و دست میكشم مانند پوست خارپشت است! و به چهره‌ام مانند شراره‌ی آتش اندازد! پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: جن خانه‌ات است اى ابودجانه! سپس دوات و كاغذ خواستند و به على عليه‌السّلام فرمودند که بنويسد: «بسم الله الرحــــــــــمن الرحیم هَذَا كِتَابٌ مِنْ رَسُولِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ إِلَى مَنْ طَرَقَ اَلدَّارَ مِنَ اَلْعُمَّارِ وَ اَلزُّوَّارِ إِلاَّ طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لَنَا وَ لَكُمْ فِي اَلْحَقِّ سَعَةً فَإِنْ يَكُنْ عَاشِقاً مُولَعاً أَوْ فَاجِراً مُقْتَحِماً فَهَذَا كِتَابُ اَلله يَنْطِقُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنّٰا كُنّٰا نَسْتَنْسِخُ مٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّ رُسُلَنٰا يَكْتُبُونَ مٰا تَمْكُرُونَ اُتْرُكُوا صَاحِبَ كِتَابِي هَذَا وَ اِنْطَلِقُوا إِلَى عَبَدَةِ اَلْأَصْنَامِ وَ إِلَى مَنْ يَزْعُمُ أَنَّ مَعَ اَلله إِلٰهاً آخَرَ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هٰالِكٌ إِلاّٰ وَجْهَهُ لَهُ اَلْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ حم لاَ يُبْصِرُونَ حم عسق تَفَرَّقَ أَعْدَاءُ اَلله وَ بَلَغَتْ حُجَّةُ اَلله وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِالله اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اَلله وَ هُوَ اَلسَّمِيعُ اَلْعَلِيمُ.» ابو دجانه گوید: نامه را گرفتم و تا كردم و به خانه‌ام بردم و زير سرم گذاشتم و شب را آسوده خوابيدم و بيدار نشدم مگر از فرياد كسى كه ميگفت: اى ابودجانه! ما را با اين كلمات آتش زدى! تو را به حق سرورت كه اين نامه را از ما بردار كه ما را بازگشتى به خانه‌ات و در كنارت و در هر جا اين نامه باشد نباشد! ابودجانه گفت: برش ندارم تا رسول خدا صلّى‌اللّٰه‌عليه‌و‌آله اجازه دهد. ابودجانه گفت: از اين ناله و فریاد و گريه‌ی جن كه شنيدم، شبم دراز گذشت و بامداد نماز صبح را با رسول خدا صلّى‌اللّٰه‌عليه‌و‌آله خواندم و آنچه آن شب از جن شنيدم به ایشان گزارش دادم! پس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: اى ابودجانه (نامه را) از اين قوم بردار! قسم به کسی که مرا به راستى به پیامبری فرستاده است، آنان قطعا تا روز رستاخيز درد عذاب را می‌كشند.🌷 📚مصباح کفعمی،ج1، ص229/بحارالأنوار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 💠از لحظات آخر مرگ جدا بترسید💠 ✍هنگام احتضار و جان کندن عالمی،‌ برایش دعاى عديله مى‌خواندند و او تکرار می‌کرد؛ ⭕️وقتی رسيدند به جمله "واشهدان الائمة الابرار" محتضر گفت: اين اول حرف است ❗️يعنى قبول ندارم!! تا سه مرتبه او را تلقين مى‌كردند و او مى‌گفت اين اول حرف است. 🔘پس از لحظه‌اى عرق تمام بدنش را گرفت و چشمهايش را باز كرد و با دست اشاره به صندوقى كه درگوشه حجره نمود و امر كرد سر آنرا باز كردند. و از ميان آن يك ورقه بيرون آوردند پس به او دادند و آن‌را پاره‌اش كرد. ⏺چون سبب آن را از او پرسيدند گفت: من به كسى پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم، ⛔️هروقت به من مى‌گفتيد بگو: واشهدان الائمة الابرار... مى‌ديدم فردی با ريش سفيدى سر صندوق ايستاده و این سند را به دست گرفته و مى‌گويد اگر اين كلمه شهادت را گفتى اين سند را پاره مى‌كنم، ◾️من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضى نمى‌شدم كه اين شهادت را بگويم ✅و چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره كردم که ديگر مانعى از گفتن كلمه شهادت نداشته باشم. 📕داستانهای شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواريخ ، باب 14 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بسم الله الرحمن الرحیم 👌 خواص اذکاری از قرآن کریم به نقل از روایات معصومین(علیهم السّلام) 💠 حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل [خدا ما را کفایت میکند و نیکو حمایتگیری است] (آل عمران173) 🔹برای محفوظ بودن از بدان و از بیم و بدی آنان. ______ 💠 لا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنتُ مِنَ الظَّالِمِین. [خدایی جزتو نیست و تو از هر بدی منزهی من از ظالمان بودم] (انبیاء 87) 🔹 برای رهایی از غم و اندوه. ______ 💠 أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَاد. [کارم را به خدا واگذار میکنم که خدا بر بندگان بیناست] (غافر44) 🔹برای در امان بودن از فریب بیگانگان و ایمنی از مکر و حیلت دشمنان. ______ 💠 مَاشَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه. [هر چه خداوند خواهد، و هيچ نيرويى جز نيروى خدا نيست] (فصلت49) 🔹 برای زندگانی خوش داشتن ، آسوده زیستن و در گشایش به سر بردن •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌وسوسه شیطان 🎙استاد مسعود عالی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تفاوت یاران امام زمان(عج) با یاران امام حسین علیه السّلام چیست؟ 🎤حجت الاسلام علیرضا پناهیان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• علیه السلام علیه السلام
✅ اگر پاکیزه شدی آقا را به تو نشان می‌دهند ✍امیرالمؤمنین علیه‌السلام مانند قرآن است. «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ (مسّ نمی‌کند و ادراک نمی‌نماید آن را مگر پاکیزه‌شدگان). باید پاکیزه شد؛ اگر پاکیزه شدی، آقا را به تو نشان می‌دهند؛ جمال باطنی و نور معنوی ائمه علیهم‌السلام را می‌بینی و عاشق می‌شوی؛ همه چیز از چشمت می‌افتد، چنان‌که بعضی رفتند و رسیدند. هر شیعه‌ای که به‌طرف خدا برود و به‌سوی حق متعال بازگشت نماید، شعاعی از نور امام زمان او را اداره می‌کند؛ هرچند خودش هم نفهمد. نور حضرت و تصرّف و اشرافش الان هم هست و تعطیل‌بردار نیست. 👤 📚 از کتاب «نکته‌ها از گفته‌ها»| ج۱ 📖 صفحات ۲۲۲ و ۲۲۳ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ختم فوق العاده حدیث کسا 🎙استاد مسعود عالی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ گرفتار شدی بگو یا رسول الله! ✍: گرفتار شدی بگو یا رسول الله! نمی‌تونم تحمل کنم. بیشتر از تو، او نمی‌تونه تحمل کنه! «لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» سخته برای او هرچیزی که شما رو اذیت کنه. می‌تونیم بفهمیم؟ «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» حریص شماست. تا حالا ندیدی کسی حریصت باشه، نه؟ آخی، آخه دنیا اینه دیگه. دنیا این‌قدر آدم را نابود می‌کنه، بهش می‌گویی حریص شماست، می‌گوید مثلا چه‌جوری؟ آره عزیز دلم، خب ندیدی کسی حریصت باشه؛ تقصیر نداری. رسول خدا هفته‌ای چند مرتبه یا هرروز پروندهٔ اعمال ما رو نگاه می‌کنه. رسول خدا برای چی پروندهٔ اعمال ما رو نگاه می‌کنه؟ بیکار هستند می‌خواهند تفحص کنند، تجسس کنند؟ زبانم لال، این چه حرفیه! براساس یک تکلیف اداری است؟ آقا این پرونده‌ها را ملاحظه کنید! چشم. چه توجیهی داره پروندهٔ اعمال ما را می‌برند پیش رسول خدا؟ جز اینه که رسول خدا «حریص علیکم»؟ هر هفته، ببینم این هفته چی کار کرده؟ این را بیار ببینم. رفقا یه کارای خوبی بکنید، بگذارید جگر پیغمبر خوشحال بشه، شاد بشه، بگه آخ جگرم. آن‌وقت میاد از تو تشکر می‌کنه! این‌قدر خوشحال میشه کارای خوب بکنید! پیغمبر رو خوشحال کنید. بگو یا رسول الله حریص من بودی، الان خوشحال شدی؟ الان من یک کمی به راه اومدم، مراقبت کردم، یه ذره خوشحالت کردم؟ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• صلی الله علبه و اله
‌✨نماز اول وقت بخوانید تنگ‌دستی شما رفع‌ می‌شود!📿 ◽️آیت الله بهجت (ره) : از آقا سید عبدالهادی شیرازی رحمه‌الله که‌ماشاءالله، واقعاً عالم حسابی بود، نقل کرده‌اند که در کوچکی بعد از فوت پدرم میرزای بزرگ تکفّل خانواده به عهده‌ی من بود. ◽️می‌گوید: ایشان را در خواب دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی، حال شما چطور است؟ می‌گوید در جواب گفتم: خوب نیست. ◽️فرمود: به بچه‌ها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع می‌شود. 📘در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۳، ص ۱۸۸. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 معجزه ای دیگر از ارباب ما سید الشهدا 🔷 آقای نظافتی پدر امیرحسینی که در راه کربلا از دنیا رفت اما کنار ضریح اباعبدالله شفا گرفت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• علیه السلام
📜داستان درخت📜 در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت. بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی» 📚داستان کوتاه(سایت نمناک) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔰بیان حکایتی از مقام معظم رهبری حفظه الله توسط حضرت استاد شب زنده دار دام ظله 🔸مقام معظم رهبری یک وقتی درباره عظمت امامزاده ها نکته ای فرمودند. ایشان گاهاً به زیارت امامزاده هایی مثل مشهد اردهال می روند، بدون تشریفات و سر و صداست. ایشان می فرمودند اطراف اراک رفته بودیم، وقتی که داشتیم برمی گشتیم، گنبد امامزاده ای نظر مرا جلب کرد. به راننده گفتم برویم زیارتی کنیم. همین که وارد شدیم دیدم یک خانمی شیون می زند و متوسل است. آقای محمدی گلپایگانی همراهم بود. گفتم برو ببین حاجتش چیست؟ آقای محمدی رفت و گفت که حاجتتان چیست؟ گفت متوسل هستم که دست مرا به خامنه ای برساند. گفتم خامنه ای اینجاست مرا فرستاده تا ببینم چه کار دارید. ایشان فرمودند در این جاده داشتم رد می شدم ولی این حاجت خانم باعث شده بود که این امامزاده تصرف در قلب من کند و من رابه اینجا بکشاند. روایت ها و حکایت ها👇 https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
علامه طباطبایی: وقتی گره‌های کور به شما هجوم آورد، با ذکر صلوات سِیلی راه بیندازید، تا تمام مشکلات را با خود ببرد... 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: @m_zade
🌸🍃🌸🍃 امام علی (ع) میفرمایند: أَبصَرُ النّاسِ مَن أبصَرَ عُيُوبَهُ وَ أقلَعَ عَن ذُنُوبِهِ. بيناترينِ مردم، كسى است كه عيب هاى خود را ببيند و از گناهان خويش باز ايستد . غررالحكم و دررالكلم، ح،3061 @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 💢 ولادت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله پس از 9 ماه بارداری آمنه، بالاخره پسری در روز جمعه 17 ربیع الاول، که «شش هزار و صد و شصت و سه سال از هبوط حضرت آدم» سپری می شد پا به عرصه این جهان گذاشت. برکت وجودش سراسر عالم را پر کرد، انسانی کامل که درخشش او تمام دنیا را پر از نور کرد. تولد او درست موقعی انجام شد که مردم غافل از همه چیز با وجدانهایی خاموش در بیراهه ها پیش می رفتند. در آن هنگام که آمنه فارغ شد، حالتی مانند خواب او را فرا گرفت و پس از لحظاتی به خود آمد و پسر عزیزش را در کنار خود دید. آن حضرت همین که قدم بر این دنیا نهاد، دو زانو و دو دست خود را بر زمین قرار داد. سپس مُشتی خاک در دست گرفت و سر به آسمان بلند کرد و سپس به سجده رفت و لب به توحید گشود و تسبیح و تکبیر فرمود؛ (خدا بزرگ است، و شکر بسیار برای پروردگار است و هر صبح و شب تسبیح خداوند می گویم.) هنگامی که حضرت این کلمات را می فرمود نوری از دهان مبارکش ساطع گشت که اهل مکه آن را دیدند. هنگام ولادت پیامبر اسلام ابلیس (پدر شیطان ها) فریاد بلندی کشید که همه شیطان ها گرد او جمع شده، و پرسیدند: «ای سرور ما! چه حادثه ای سبب شد که اینگونه فریاد بکشی؟» ابلیس گفت؛ «وای بر شما، امشب وضع آسمان و زمین پریشان و دگرگون شده، و این نشانه بروز حادثه بزرگی است که از زمان عروج عیسی علیه السلام به آسمان چنین حادثه ای رخ نداده است. در همه جهان پراکنده شوید و جستجو کنید تا ببینید این حادثه چیست؟» شیاطین در سراسر زمین به جستجو پرداخته سپس نزد ابلیس آمده و گفتند؛ «چیز تازه ای نیافتیم.» ابلیس گفت؛ «من خود برای جستجوی آن حادثه، سزاوارترینم.» آنگاه به شکل گنجشکی در آمد و از جانب کوه حراء به مکه وارد شد. جبرئیل به او نهیب زد: (باز گرد، خدا تو را لعنت کند.) ابلیس؛ ای جبرئیل! یک سؤال از تو دارم، حادثه ای که امشب رخ داده چیست؟ جبرئیل فرمود: محمّد صلی الله علیه و آله متولد شده است. ابلیس؛ آیا من در آن بهره ای دارم یعنی می توانم او را فریب دهم؟ جبرئیل؛ نه، هرگز. ابلیس؛ آیا در امت او راه نفوذی دارم؟ جبرئیل؛ آری. ابلیس؛ به همین اندازه خشنود شدم. ( الاحتجاج، ج 1 ،ص 331؛ کمال الدین، ص 196؛ الفضائل، ص 18؛ امالی الصدوق، ص 360 و 361؛ حلیة الابرار، ج 1 ،ص 22 تا 24؛ بحارالانوار، ج 10 ،ص 45 و... . ناسخ التواریخ.) @DastaneRastan صلی الله علیه و آله
🌸🍃🌸🍃 مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید: نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند. کشیش گفت: بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم. خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی. اما در مورد من چی؟... من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟ می دانی جواب گاو چه بود؟ جوابش این بود: شاید علتش این باشد که "هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم" @DastaneRastan
◾️اندکی تامل 🔹ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند. ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می‌سازند. ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می‌روند. ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می‌زنند... ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند . ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می‌کنند. براستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎ‌ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ...! 🔸ای برادر تو همان اندیشه‌ای 🔸ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای‌ 🔸گر گُل است اندیشه‌ ات تو گُلشنی 🔸وَرْ بُوَدْ خاری تو هِیمه‌ی گُلخنی‌ استاد اخوان #