eitaa logo
کشکول تبلیغ
4 دنبال‌کننده
403 عکس
150 ویدیو
127 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند. روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.» 🍃ای کاش از الطاف پنهان حق سر در می‌آوردیم که این گونه ناسپاس خدا نباشیم ، خدایا به داده و نداده ات شکر . ❣ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان الهی الهی
مشكلات امروز تو برای امروز كافی ست، مشكلات فردا را به امروز اضافه نكن. •✾📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
امام علی (ع) و مرد ستاره شناس امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سپاهیانش، سوار بر اسبها، آهنگ حركت به سوی نهروان داشتند. ناگهان یكی از سران اصحاب رسید و مردی را همراه خود آورد و گفت: «یا امیرالمؤمنین این مرد «ستاره شناس» است و مطلبی دارد، می خواهد به عرض شما برساند». ستاره شناس: «یا امیرالمؤمنین در این ساعت حركت نكنید، اندكی تأمل كنید، بگذارید اقلا دو سه ساعت از روز بگذرد، آنگاه حركت كنید». «چرا؟» - چون اوضاع كواكب دلالت می كند كه هر كه در این ساعت حركت كند از دشمن شكست خواهد خورد و زیان سختی بر او و یارانش وارد خواهد شد، ولی اگر در آن ساعتی كه من می گویم حركت كنید، ظفر خواهید یافت و به مقصود خواهید رسید». - این اسب من آبستن است، آیا می توانی بگویی كره اش نر است یا ماده؟ - اگر بنشینم حساب كنم می توانم. - دروغ می گویی، نمی توانی، قرآن می گوید: هیچ كس جز خدا از نهان آگاه نیست. آن خداست كه می داند چه در رحم آفریده است. محمد، رسول خدا، چنین ادعایی كه تو می كنی نكرد. آیا تو ادعا داری كه بر همه ی جریانهای عالم آگاهی و می فهمی در چه ساعت خیر و در چه ساعت شر می رسد. پس اگر كسی به تو با این علم كامل و اطلاع جامع اعتماد كند به خدا نیازی ندارد. بعد به مردم خطاب فرمود: «مبادا دنبال این چیزها بروید، اینها منجر به كهانت و ادعای غیبگویی می شود. كاهن همردیف ساحر است و ساحر همردیف كافر و كافر در آتش است». آنگاه رو به آسمان كرد و چند جمله دعا مبنی بر توكل و اعتماد به خدای متعال خواند. سپس رو كرد به ستاره شناس و فرمود: «ما مخصوصا برخلاف دستور تو عمل می كنیم و بدون درنگ همین الآن حركت می كنیم». فورا فرمان حركت داد و به طرف دشمن پیش رفت. در كمتر جهادی به قدر آن جهاد، پیروزی و موفقیت نصیب علی علیه السلام شده بود 📚داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
⚜ ⚜ ✅ تـاوان دل ســوزاندن 🔹یکی ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ڪﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ڪﻪ ﺍﻫﻞ ﻣڪﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣڪﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ڪﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ڪﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳڪ ﻓڪﺮﻯ بڪنید. ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ڪﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨڪﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ڪﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳڪ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ڪﺸﻴﺪﻩ.... پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ڪﺎﺭ ﺑڪﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ڪﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ڪﺎﺭڪﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ڪﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳڪ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ڪﻪ ﺍﺷﺮﻑ ڪﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ڪﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... 📚:از بیانات آیت الله فاطمی نیاء http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸🍃 یک خانم مدیر پسرش را برای نماز صبح صدا کرد ولی بیدار نشد ،پس از پایان نمازش باز اورا صدا زد ،بیدار نشد خانم مدیر به محل کارش رفت و پسرش را برای رفتن به دانشگاه بیدار نکرد .. ⏰ ساعت 9صبح پسرش امتحان داشت ساعت 9و نیم که بیدار شد با مادرش تماس گرفت گفت: مادرم به امتحان نرسیدم ،چرا بیدارم نکردی ؟!! 🔷 گفت :به خدا وقتی دیدم در امتحان آخرت مردود شدی امتحان دنیا دیگر برایم اهمیت نداشت .. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸 حضرت موسی علیه السلام در راه طور سینا بود. در بین راه کسی به حضرت التماس کرد و گفت من گناه بدی را انجام داده ام از خدا بخواه که از من بگذرد. و آن گناهی را که مرتکب شده بود برای حضرت موسی علیه السلام گفت. 🌸 حضرت موسی به خداوند عرض کرد این بنده از شما پوزش می ‌طلبد ، او را مشمول رحمت و مغفرتت خود قرار دهید . خطاب رسید که یا موسی من او را بخشیدم ، ولی به او بگو که من از تو گلایه دارم. چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد، من نمیخواهم بنده من از کسی خجالت بکشد. داری 🌸 آقا امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ بنده ‌ای نیست که گناهی کرده باشد و بعد پشیمان شده باشد ، مگر این‌که خدا او را قبل از آن‌که بگوید أَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه ، می ‌آمرزد. 📚 نورالثقلین، ج ۱، ص۳۹۴ 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️حکم پوشیدن شلوار ساپورت☝️ 📡 ⚠️ به دلیل مشکلات اقتصادی : آیا سقط جنین بر اثر مشکلات اقتصادی جایز است؟ ✅ : سقط جنین به مجرد وجود مشکلات و سختی های اقتصادی جایز نمی شود. ✔️سایت آیت الله خامنه ای- احکام پزشکی - leader.ir @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
el
‍ ‍📚 شما به سرنوشت شیر دچار نشید! حدود صد سال پیش، یه جوون خوش‌فکر به نام کلاید بیتی به دلیل توانایی فوق‌العاده‌ش تو رام کردن حیوانات وحشی به شهرت رسید. اون یه بار تو یکی از نمایش‌هاش، همزمان چند شیر، ببر، کفتار و شیر کوهی رو وارد صحنه کرد و به طرز حیرت انگیزی... ..همه اون حیوانات رو رام خودش کرد. اما مهم‌ترین شاهکار کلاید چیز دیگه‌ای بود. تو روزگاری که خیلی از رام کننده‌های شیر روی صحنه جون میسپردن، اون تونست تا شصت سالگی عمر کنه و دست آخر هم این سرطان بود که به زندگیش پایان داد،نه شیر. اما کلاید چطور تونست از مهلکه جون سالم بدر ببره!؟ به لطف یه صندلی!. کلاید اولین رام کننده شیری بود که همراه با شلاق، یه صندلی با خودش روی صحنه میاورد. 📌 چیزی که توجه همه رو جلب می‌کرد شلاق بود، ولی شلاق فقط برای نمایش بود، کار اصلی رو صندلی انجام می‌داد. وقتی رام کننده، صندلی رو جلوی صورت شیر می‌گیره، شیر همزمان تلاش می‌کنه روی هرکدوم از این چهارتا پایه صندلی تمرکز کنه... تقسیم توجه شیر باعث سردرگمی و ناتوانی‌ش تو تصمیم‌گیری میشه و وقتی با انتخاب‌های متعددی روبه‌رو میشه، به جای حمله به مرد صندلی به دست، مات و مبهوت و بلاتکلیف باقی می‌مونه. چیزی که بهش میگن پارادوکس انتخاب. پس یه لحظه خوب دقت کن!... 📌 تا حالا چند بار خواستی به چیزی برسی (مثلا وزن کم کنی، عضله بسازی، کسب و کاری رو راه بندازی، مسافرتی بری و ...) ولی با کوهی از انتخاب‌ها مواجه شدی و دست آخرم یه ذره‌ پیشرفت نکردی!، مگه همه چیز مشخص نبود!، مگه هدف جلوی پات نبود!! پس چرا این اتفاق نیفتاد!؟. 📌هرموقع دنیا صندلی‌ش رو جلوت تکون داد، یادت باشه تمام چیزی که لازم داری تعهد به انجام کاره.اول کار حتی نیازی به موفق شدن هم نیست!. فقط باید شروع کنی.شروع پیش از احساس آمادگی از عادت‌های آدم‌های موفقه. واقعیت اینه که؛مشکل بیشتر مردم تمرکز نیست،مشکل در شروع وتعهد به انجام کاره. واسه پیشرفت تو هر کاری نیاز نیست یاد بگیرید چطور تمرکز کنید!، باید یاد بگیرید چطور فعالیت مشخصی رو انتخاب کنید و به انجام اون پایبند بمونید. شما توانایی تمرکز دارید، فقط نباید مثل شیر سیرک حواس‌تون رو بین چهارپایه صندلی تقسیم کنید... کاری که شمارو فرا می‌خونه. کاری که براتون مهمه، کاری که بابتش تحت فشارید و باید انجام بشه. من نمیدونم اون کار چیه، ولی شما میدونید. صندلی رو از سر راهتون کنار بزنید و اون کار رو انتخاب کنید و خیلی مراقب باشید که؛ 🦁به سرنوشت شیر دچار نشید! 📚از کتاب"قدرت شروع ناقص،جیمز کلیر"
🔻ارزش اعمالمان در قیامت مشخص می‌شود آورده‌اند که روزی شخصی با صدای بلند، سلمان را مورد خطاب قرار داد و گفت: ای پیرمرد! قیمت ریش تو بیشتر است یا دُم سگ؟! 🔸سلمان با دنیایی از آرامش گفت: پاسخ درست را نمی‌دانم و نمی‌توانم بگویم. 🔹او گفت: این که توانستن ندارد؛ پاسخ من یک کلمه بیشتر نیست. 🔸سلمان گفت: ولی این کلمه باید راست باشد و این را جز در قیامت و کنار پل صراط نمی‌شود فهمید. 🔹آن شخص گفت: چه ربطی به پل صراط دارد؟ 🔸سلمان فرمود: ربط دارد. اگر از پل صراط گذشتم، ریش من بهتر است وگرنه دُم سگ از تمام وجودم بهتر است. 🔹آن مرد نگاهی به سلمان کرد. شرمنده شد و به خود آمد و گفت: ای پیرمرد مرا ببخش. 🔸سلمـان فرمود: خطایی نکرده‌ای. شما تنها از من قیمت یک جنس را پرسیدی و من نیز پاسخ دادم. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🔻اندرز پدر 💠💠💠 یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز، شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته، پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه ای بگزارد چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند ،گفت :جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی. نبیند مدعی جز خویشتن را که دارد پرده پندار در پیش گرت چشم خدا بینی ببخشند نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش 💠💠💠 حکایتهای http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🔻حلال حلالش به اسمون رفت مادر پيري از فرزند راهزنش خواست تا براي اون كنفي از راه حلال به دست بياورد. پسر براي انجام خواسته مادر يه روز جلوي مسافري رو گرفت و دستارش رو قاپيد و گفت :اين رو بر من حلال كن مرد قبول نكرد جوان راهزن چوب دستي شو در اورد . به جون مرد افتاد هرچي اون بي چاره فرياد ميزد حلال كردم دست بردار نبود جوون راه زن دستار رو پيش مادرش برد و وقتي مادرش از حلال بودن اون پرسيد جوون گفت:اون قدر زدمش تا حلال حلالش رفت به اسمون. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆