🔻 گریه کنندگان بر #سیدالشهداء علیهالسلام اهل شفاعت هستند، و بخاطر آنها باران نازل میشود 🔻
🥀 عن مسمع بن عبد الملك عن أبي عبد ال كانَ الحُسَينُ عليه السلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ ، فَأَخَذَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : لَعَنَ اللّه ُ قاتِليكَ ، ولَعَنَ اللّه ُ سالِبيكَ ، وأهلَكَ اللّه ُ المُتَوازِرينَ عَلَيكَ ، وحَكَمَ اللّه ُ بَيني وبَينَ مَن أعانَ عَلَيكَ ! فَقالَت فاطِمَةُ : يا أبَه ، أيَّ شَيءٍ تَقولُ ؟ قالَ : يا بِنتاه ، ذَكَرتُ ما يُصيبُهُ بَعدي وبَعدَكِ مِنَ الأَذى وَالظُّلمِ وَالغَدرِ وَالبَغيِ ، وهُوَ يَومَئِذٍ في عُصبَةٍ كَأَنَّهُم نُجومُ السَّماءِ ، يَتَهادَونَ إلَى القَتلِ ، وكَأَنّي أنظُرُ إلى مُعَسكَرِهِم ، وإلى مَوضِعِ رِحالِهِم وتُربَتِهِم . فَقالَت : يا أبَه ، وأينَ هذَا المَوضِعُ الَّذي تَصِفُ ؟ قالَ : مَوضِعٌ يُقالُ لَهُ كَربَلاءُ ، وهِيَ ذاتُ كَربٍ وبَلاءٍ عَلَينا وعَلَى الاُمَّةِ ، يَخرُجُ عَلَيهِم شِرارُ اُمَّتي ، ولَو أنّ أحَدَهُم شَفَعَ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ما شُفِّعوا فيهِم ، وهُمُ المُخَلَّدونَ فِي النّارِ . قالَت : يا أبَه ، فَيُقتَلُ ؟ قالَ : نَعَم يا بِنتاه ، وما قُتِلَ قِتلَتَهُ أحَدٌ كانَ قَبلَهُ ، وتَبكيهِ السَّماواتُ وَالأَرضونَ ، وَالمَلائِكَةُ وَالوَحشُ وَالحيتانُ فِي البِحارِ وَالجِبالُ ، لَو يُؤذَنُ لَها ما بَقِيَ عَلَى الأَرضِ مُتَنَفِّسٌ ، ويَأتيهِ قَومٌ مِن مُحِبّينا ، لَيسَ فِي الأَرضِ أعلَمُ بِاللّه ِ ولا أقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم ، ولَيسَ عَلى ظَهرِ الأَرضِ أحَدٌ يَلتَفِتُ إلَيهِ غَيرُهُم ، اُولئِكَ مَصابيحُ في ظُلُماتِ الجَورِ ، وهُمُ الشُّفَعاءُ ، وهُم وارِدونَ حَوضي غَدا ، أعرِفُهُم إذا وَرَدوا عَلَيَّ بِسيماهُم ، وأهلُ كُلِّ دينٍ يَطلُبونَ أئِمَّتَهُم ، وهمُ يَطلُبونَنا ولا يَطلُبونَ غَيرَنا ، وهُم قِوامُ الأَرضِ ، بِهِم يَنزِلُ الغَيثُ.
🥀 مِسمَع بن عبد الملك ، از امام صادق علیهالسلام: حسين عليهالسلام در آغوش مادرش بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را گرفت و فرمود: «خدا ، قاتلان تو را لعنت كند! خدا ، غارت كنندگانِ تو را لعنت كند! خدا ، همكارى كنندگان بر ضدّ تو را لعنت كند! و خدا ميان من و هر كس كه بر ضدّ تو يارى دهد، حكم كند!» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! چه مى فرمايى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دخترم! آنچه را پس از من و تو از آزار و ستم و خيانت و تجاوز به او مى رسد، ياد كردم .او در آن روز ، ميان يارانى به سانِ ستارگان آسمان است كه راه به شهادت مى برند و گويى لشكرشان و جايگاه اسباب و تربتشان را مى بينم» . فاطمه عليهاالسلام پرسيد: اى پدر! اين جايى كه توصيف مى كنى، كجاست؟ فرمود: «جايى كه كربلا ناميده مى شود و آن ، كرب (رنج) و بلا براى ما و امّت دارد. شروران امّتم ، بر آنان مى شورند و اگر همه آسمانيان و زمينيان ، يكى از آن شروران را شفاعت كنند، پذيرفته نمى شود و آنها در آتش دوزخ ، جاويدان خواهند بود» . فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پدر! [آيا حسين] كشته مىشود؟ فرمود: «آرى، اى دخترم! و كسى، پيش از او، به سانِ او كشته نمى شود و آسمان ها و زمين ها بر او مى گريند و نيز فرشتگان و وحوش و ماهيان درياها و كوه ها كه اگر به آنها اذن داده شود، جاندارى را بر زمين ، باقى نمى گذارند ، و گروهى از دوستداران ما نزد او مى آيند كه در زمين از آنان ، عالم تر به خدا و پايدارتر به حقّ ما نيست و جز آنان ، كسى بر روى زمين به حسين، رو نمى كند . آنان چراغ هايى در دل تاريكى هاى ستم و شفيعان و درآيندگان بر من در حوض [كوثر ]هستند. چون در آيند ، من آنان را از چهره شان مى شناسم. گروندگان به هر دين، پيشوايان خود را مى جويند و آنان ما را و نه غير ما را مى جويند . آنان پايه هاى استوار زمين و سبب نزول باران اند»
📕 كاملالزيارات، صفحه ۱۴۴
📕 تفسير فرات، صفحه ۱۷۱
📕 بحارالأنوار، جلد ۴۴، صفحه ۲۶۴
🆔 @mosibatoratebah
#مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #عراق #ایران #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین
#اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔻 سیدالشهدا علیهالسلام دیه و خونبهای اشک عزاداران 🔻
🥀 روي عن المنذر الثورى انه قال: سمعت بأذني عن الحسین أنه قال: من عبر قطرة واحدة في مصيبتي خلده الله تعالى معي في الجنه أبد الأبدين»
🥀 منذر ثوری گفت: شنیدم با دو گوش خود از امام مظلوم علیهالسلام که فرمود: هر که یک قطره اشک در مصیبت من از چشمش جاری شود، خدا او را ابدالابدین در بهشت با من ساکن گرداند.
🥀 او روی ما معناه انه قال الحسين عليه السلام : من بكى على فله دية! قیل: يابن رسول الله ماديته؟ فقال: أنا دیته و سیجلس معي زمانا لا انقطاع له.
🥀 حضرت امام مظلوم فرمود: هر کس بر من گریه کند، خدا از برای گریه او دیه و خونبها قرار داده است. شخصی عرض کرد: که دیه آن چیست؟ آن بزرگوار دست مبارک را بر سینه خود گذاشت و فرمود: من دیه و خونبهای اشک چشم او هستم، و زود باشد که آن گریه کن در قصر من با من محشور شود در زمانی که انقطاع از برای او نیست یعنی ابدالآبدین در آن منازل عالیه و قصور جلیله ی شود و هرگز مضمحل و خراب نشود.
📕 انوارالشهادة کثنوی، صفحه ۱۹۴
🆔 @mosibatoratebah
#مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین #اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔻 مقتل حضرت #قاسم_بن_الحسن صلواتالله علیهما | #بخش_دوم🔻
🥀 و انجلت الغبرة فإذا أنا بالحسين عليه السلام قائم على رأس الغلام و الغلام يفحص برجليه و الحسين عليه السلام يقول بعدا لقوم قتلوك و من خصمهم يوم القيامة فيك جدك، ثم قال: عز و اللّه على عمك أن تدعوه فلا يجيبك أو يجيبك فلا ينفعك صوته، هذا يوم و اللّه كثر واتره و قل ناصره. ثم احتمله على صدره فكأني أنظر إلى رجلي الغلام تخطان في الأرض و قد وضع الحسين عليه السلام صدره على صدره. قال: فقلت في نفسي ما يصنع به فجاء حتى ألقاه مع ابنه علي بن الحسين و قتلى قد قتلت حوله من أهل بيته فسألت عن الغلام فقيل: هو القاسم بن الحسن بن علي بن أبي طالب عليهم السلام.
🥀 حميد بن مسلم مىگويد: چون گرد فرو نشست، ديدم حسين بالاى سر قاسم است و او پا به زمين مى كشد، و حسين مى گويد: از رحمت الهی دور باشند مردمى كه تو را كشتند و دشمن آنها روز قيامت جدّ تو است، سپس گفت: به خدا بر عمويت ناگوار است او را بخوانى جوابت ندهد، يا جوابت دهد و سودت نبخشد. به خدا در اينجا كشندگان او بسيار و ياوران او كم است و او را به سينه گرفت و برد و پاهايش روى زمين مى كشيد، حسين سينه بر سينه اش گذاشت، با خود گفتم: او را چه خواهد كرد؟!
🥀 پس او را آورد كنار پسرش على بن الحسين و ديگر كشتگان خانوادهاش گذاشت. پرسيدم: اين پسر چه كسى بود؟! گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب (علیهمالسلام السّلام)
📕 نفسالمهموم، صفحه ۲۹۳
🆔 @mosibatoratebah
#مقتل #مقتل_شناسی #مقتل_الحسین #مقتل_معصومین #مقتل_مأثور #کتاب #کتاب_شناسی #تاریخ #حدیث #روایت #توسل #زيارت #اشک #بکاء #ندبه #کربلا #نجف #شیعه #امیرالمؤمنین #امام_حسین #اهل_البیت #ثقلین #تربت #تربت_کربلا #المصیبة_الراتبة #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴 ٢۶ ماه رجب، سالروز وفات حضرت ابوطالب ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾
☑️مولا أميرَالمُؤمِنينَ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : أَنَّهُ كَانَ جَالِساً فِي الرَّحْبَةِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ ، فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلُ فَقَالَ : يا أميرَالمُؤمِنينَ إِنَّكَ بِالْمَكَانِ الَّذِي أَنْزَلَكَ اللَّهِ وَ أَبُوكَ مُعَذَّبُ فِي النَّارِ ، فَقَالَ : مَهْ فَضَّ اللَّهُ فَاكَ ، وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لوشفع أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبُ عَلَى وَجْهِ الارض لشفعه اللَّهُ فِيهِمْ ، أَبِي مُعَذَّبُ فِي النَّارِ وَ ابْنُهُ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ⁉️
✔️ روزی مولا #امیرالمؤمنین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾در محوطه ای نشسته بود و مردم پیرامون ایشان جمع شده بودند. پس یکی از آنان برخاسته و گفت:
یا #امیرالمؤمنین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ با این منزلتی که خدا به شما عنایت فرمود، چگونه پدرت در جهنم عذاب میشود⁉️ مولا فرمودند:
↩️ ساکت شو که خدا دهانت را خرد کند! قسم به آن که محمد صَلی الله علیهِ و آله را به حق برانگیخت👈 اگر پدرم شفاعت تمام گناهکاران روی زمین را بکند، خداوند شفاعتش را میپذیرد؛ پدرم در جهنم شکنجه شود و پسرش تقسیم کننده بهشت و جهنم باشد⁉️
❇️ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ إِنَّ نُورَ أَبِی طَالِبٍ لَیُطْفِئُ أَنْوَارَ الْخَلَائِقِ إِلَّا خَمْسَةَ أَنْوَارٍنور مُحَمَّدٍ وَ نُورُ فَاطِمَةَ وَ نُورُ الْحَسَنِ وَ نُورُ الْحُسَيْنِ وَ نُورُ وُلْدِهِ مِنْ الائمة ، أَلَا إِنَّ نُورُهُ مِنْ نُورَنا ، خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ خَلَقَ آدَمَ بِأَلْفَيْ عَامٍ...
❇️ سوگند به خدایی که محمّد را به حق فرستاد نور پدرم ابوطالب نورهای همه خلایق را جز پنج تن، خاموش میکند. و آن پنج نور، نور #محمّد، نور #فاطمه، نور #حسن، نور #حسین، و نور #امامان از فرزندانش است. اما نور او از نور ماست و خداوند او را دو هزار سال قبل از خلقت آدم آفرید.💯
📚بحارالانوار ج ٣۵ص١١٠
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
✓مقام و منزلت #حضرت_ابوطالب علیه السلام
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
┄┅┅✿❀✿┅┅┄
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
#آیت_الله_مصباح_یزدی
✍ نوه ی آیت الله مصباح یزدی:
تقریباً ۴۵ دقیقهای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاجآقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاجخانم هم نبودند. احوالپرسی همیشگی و خوشوبشی کردیم. حاجآقا از من خواستند چیزی برایشان بیاورم.
میخواستند بگویند متکا را بیاور که کلمهاش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم.
سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقهای سکوت شد. رو کردند به من و بغضآلود و با صدای لرزان گفتند: « آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش میرود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟»
آن بغض سنگین اشک شد و کمکم از چشمانشان سرازیر شد. این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟»
فکر میکردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند. «به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند.
نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوبلباسی. عطرهای دمدستیشان را آنجا میگذاشتند. صدای اذان شان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغضشان ترکید. به پهنای صورت اشک میریختند.
گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر میکنم این «علی علی» گفتنهای ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتنها ما را رها نمیکند. ما را ول نمیکنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش میآیند و جواب این «علی علی» گفتنها را میدهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری میکنند.»
بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمانمان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم... بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید میدانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمانمان را امانت دهیم. این علی علی گفتنها آنجا کار خودش را میکند.»
#امیرالمؤمنین
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
1️⃣یاری اهلبیت علیهم السلام در سوال و جواب شب اول #قبر
2️⃣ #توسل به اهلبیت علیهم السلام باعث سربلندی در سوال شب اول قبر میشود
3️⃣نمونه ای از #خوف نسبت به #عاقبت_به_خیری
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
و
#داستان_علما
🔻داستانی عجیب و تکان دهنده🔻
☝️🏻با توجه به نزدیک بودن ایام عید بزرگ خداوند یعنی #عید_غدیر، شنیدن این داستان و دوباره شنیدن آن، بسیار به انسان انگیزه میدهد تا بدانیم که
🌱او مرد است...
🔅حضرتش کاری -هرچند ناچیز- برای غدیر و امیرغدیر را از دیده دور نمیدارد و پاداش در خور عظمت خود، به ما میدهد.
🔰و اما جریان داستان به نقل از فرزند مرحوم دشتی:
♦️آقای دشتی -مترجم معروف نهج البلاغه- به مرحوم آیت الله مرعشی نجفی گفتند: آقا دعا کنید ما در هزینهٔ چاپ این کتاب دچار مشکل هستیم!
🔻مرحوم آقای مرعشی فرمودند آقای دشتی! حکایت علی مَرده را شنیدی؟
💠شخصی بود در اصفهان، اوضاع مالی خراب... یک خانهٔ کوچک داشت که دو اتاق داشت. روزی به همسرش گفت بیا یکی از این اتاقها را خالی کنیم، و آن را محل پرورش مرغ و خروس قرار بدهیم.
قرار شد کف اتاق را بکنند تا قفسه بگذارند تعداد بیشتری مرغ و خروس جا بگیرد.
مقداری کند دید چیزی برق میزند نگاه کرد دید الماسی 💎 بسیار اعجاب آور از دل خاک آمد بیرون!
سریع رفت بازار زرگرهای اصفهان و گفت این را کسی میخرد؟
گفتند این خیلی قیمتی است!
این را فقط باید ببری بغداد. آنجا از تو میخرند.
خلاصه رفت عراق. چون محب #امیرالمؤمنین علیه السلام بود گفت اول بروم نجف عرض ارادت کنم بعد بروم دنبال فروش الماس.
روز آخر که میخواست خداحافظی کند و برود سمت بغداد، دید خادم حرم دارد صدا میزند: «ایها الناس! شیعیان مولا! کمک کنید مولا ضریح ندارد!» (الان هم داخل ضریح یک صندوق چوبی است، و آن زمان حرم ضریح نداشته است)
این بندهٔ خدا تحت تأثیر قرار گرفت. گفت ما که یک عُمر نداشتیم از این به بعد هم نداشته باشیم!
خادم را صدا زد الماس را داد به خادم و گفت این خیلی قیمتی است ضریح را درست کنید و به همه ی کارهای حرم برسید همه را جواب میدهد!
خادم خوشحال رفت.
این شخص نشست گوشهٔ حرم. دیگر کاری نداشت بکند! باید برمیگشت ایران!
یک لحظه پشیمان شد... با خود گفت عجب کاری کردم!؟ کاش میفروختم و مقداری را میدادم برای کمک به ضریح! حالا جواب زن و بچه را چه بدهم...
🔻در همین حالت که بوده به خواب فرو میرود و در عالم خواب میبیند آقا امیرالمؤمنین سلام الله علیه از داخل آن قبر که صندوق چوبی داشت آمدند بیرون و لاله گوشش را گرفتند و فرمودند:
«حاجی الماسی علی مرد است! زیر بار منت احدی نمیرود»
«حاجی الماسی علی مرد است! زیر بار منت احدی نمیرود»
«حاجی الماسی علی مرد است! زیر بار منت احدی نمیرود»
سه مرتبه...
شخص از خواب بیدار شد. پشیمان شد از آن پشیمانی...
عرضه داشت: آقا جان! غلط کردم نفهمیدم همهٔ زندگی من فدای شما...
در این اثناء یک مرتبه دید پلیس وارد حرم شده و به دنبال او هستند و بالآخره او را گرفتند.
ترسید. فکر کرد اتفاق بدی افتاده.
پرسید چه شده؟ گفتند ما اصفهان دنبالت میگشتیم! تلگراف زدیم گفتند آمدی نجف. آمدیم دنبالت. یک عموی بسیار پولدار داشتی در هندوستان، از دنیا رفته و وارثی ندارد جز تو! دنبالت میگردند بروی اموال او را تحویل بگیری!!!
با خود گفت من نیمساعت پیش الماس را دادم این تلگراف بیشتر از بیست روز است دست به دست دنبال تو است اصلا قبل از اینکه الماسی پیدا کنی علی علیه السلام فکر تو را کرده است...
رفت هندوستان مال و اموال را تحویل گرفت و آمد در اصفهان بازار زرگری راه انداخت که مشابهش نبود در آن اطراف. اسمش را هم به برکت خطاب امیرالمؤمنین گذاشت «حاجی الماسی»
بعد آقای مرعشی فرمودند:
🔆 آقای دشتی! شما برای امیرالمؤمنین کار میکنید، نگران نباشید! علی مَرده...
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#داستان
#کرامات_امیرالمومنین علیه السلام
#محبت_به_اهلبیت علیهم السلام
✓یکی از بهترین مصادیق #سخاوت خرج کردن برای اهلبیت علیهم السلام است و بدانیم #برکت و #نعمت بیشتری نصیب ما میشود
#امیرالمومنین علیه السلام
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh