eitaa logo
کشکول تبلیغ
4 دنبال‌کننده
465 عکس
236 ویدیو
136 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ...! -هرگز از سمت جلو به یک گاو از سمت عقب به یک اسب و از هر چهار طرف به یک احمق نزدیک نشوید...! -دوست داشته باش آنهایی را که در زندگیت نقش داشته اند نه آنهایی که برایت نقش بازی میکنن! -اگر زن دیگری مرد شما را دزدید هیچ انتقامی بهتر از آن نیست که بگذارید نزد خودش نگهش دارد! مردان واقعی هیچ وقت دزدیده نخواهند شد ! -محبوب همه باش معشوق یکی مهرت را به همه هدیه کن عشقت را به یکی...! -اگر درد را احساس کردی زنده ایی اما اگر درد دیگران را احساس کردی،انسانی...! -گمشده نسل ما است نه اعتقاد اما افسوس دیگر نه بر اعتمادها اعتقادیست و نه بر اعتقادها اعتمادی... @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند. یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند، اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی می کرد، زیر تازیانه و چکمه های جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید. آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود:گفت: «آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟» چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند). آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم » حکایتهای شنیدنی، ص257 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 دست الهی یقه و ظالم را میگیرد 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅امام حسین فرمود : لم تستحلون دمی؟ چرا ریختن خون مرا حلال میدانید؟ ❌یزیدیان گفتند: بغضا منا لابیک چون از پدرت متنفر هستیم ◀️گاهی مخالفتها ریشه در منطق و عقلانیت ندارد بلکه ریشه روانی دارد ، ، ، ، و... ⛔️در طی تاریخ بیش از آنکه شبهات مردم را از دین خارج کرده باشد ، احساسات آنها را به ورطه مخالفت با دین کشانده است 🚫شبکه امام حسین متعلق به سید صادق شیرازی منتظر است تا در جمهوری اسلامی اتفاقی بیفتد ،بلافاصله علیه او برنامه تولید کند ⛔️سبک کاری خودش را از شبکه هایی چون «منوتو» «ایران اینترنشنال» و... کپی برداری کرده است ⛔️هم در انگیزه تولید برنامه ، هم در فرم و شکل تولید ، هم در ادبیات هجوم علیه جمهوری اسلامی و... ⛔️آنچه این شبکه در پازل سیاستهای انگلیس عهده دار آن است و همین وجه تفاوت آن با بقیه رسانه های معاند است ، رویکرد مذهبی برای مخاطب مذهبی است ⛔️در این برنامه تلاش میکند تا با محکوم کردن اجرای حدود به بهانه ایجاد تنفر از اسلام و البته خلاف قوانین بین الملل بودن حدود اسلامی ، نظام را مورد هجوم قرار دهد ❌در حالی که همین تفکر از فحاشی به مقدسات بقیه مذاهب و ادیان ، قمه زنی ، تبرک به مدفوع و ادرار اسب تعزیه و... حمایت جدی کرده و تبلیغ می‌کند ❌اینکه اجرای حدود باعث تنفر از اسلام میشود ولی باعث جذب مردم دنیا به اسلام جزو عجایبی است که فقط یک شیعه انگلیسی میتواند از آن دفاع کند 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 انگلیسی
🔍" إمٰام کٰاظِــــمْ (عَلَیْه السَّلامْ) "... 🔴با این راه او را آرام کرد! در مدينه شخصي از نوادگان عمر بن خطاب با امام صادق عليه السلام دشمني مي‌كرد و به طور مكرر با كمال گستاخي از آن حضرت و خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام بدگويي مي‌نمود. چند نفر از ياران امام كاظم عليه السلام به آن حضرت عرض كردند: « اي آقاي ما! اجازه بده تا اين نامرد تبهكار را سر به نيست كنيم و از شرش آسوده گرديم. » امام كاظم عليه السلام آنها را به شدت از اين كار بر حذر داشت و فرمود: « او اكنون كجاست؟ » گفتند: « در مزرعه خود مشغول كشاورزي است » امام عليه السلام بر مركب خود سوار شد و به سراغ او رفت. وقتي كه به مزرعه او رسيد، مرد گستاخ با ناراحتي فرياد زد: « آهاي! كشت و كار ما را پامال نكن! » حضرت موسي بن جعفر عليه السلام همچنان به طرف او حركت كرد. وقتي به او رسيد فرمود: « خسته نباشي! » سپس با چهره اي خندان احوال او را پرسيد و فرمود: « تا كنون چه قدر براي آباداني مزرعه ات خرج كرده اي؟ » - صد دينار - اميد داري چه قدر محصول برداري؟ - نمي دانم. من كه علم غيب ندارم! - من مي‌گويم، ولي ابتدا تو بگو چه قدر اميد داري كه برداشت كني؟ - اميدوارم ۲۰۰ دينار برداشت كنم. امام كاظم عليه السلام كيسه اي كه محتوي ۳۰۰ دينار طلا بود به او داد و فرمود: « اين را بگير! خداوند آنچه را كه اميد برداشت از اين مزرعه داري را نيز به تو بدهد! » مرد گستاخ در برابر حسن اخلاق امام كاظم عليه السلام گيج و مبهوت شده بود، چنان تحت تأثير قرار گرفت كه همان لحظه به عذرخواهي از امام عليه السلام پرداخت و اظهار ندامت و شرمندگي نمود و ملتمسانه از حضرت خواست تا او را به خاطر جسارت هايش ببخشد. امام كاظم عليه السلام در حالي كه با لبخند شيرين خود نشان مي‌داد كه او را بخشيده است از آنجا گذشت. چند روزي نگذشت كه اصحاب امام كاظم عليه السلام ديدند، آن مرد عمري در مسجد به محضر امام عليه السلام آمد و با كمال خوش رويي و ادب به امام عليه السلام نگريست و گفت: « ألله اعلم حيث يجعل رسالته ». « خداوند آگاهتر است كه رسالتش را در وجود چه كسي قرار دهد (و چه شخصي را امام و رهبر قرار دهد). » اصحاب امام عليه السلام با تعجب ديدند كه برخورد مردي كه تا ديروز به امام و خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام گستاخي و بي ادبي مي‌كرد، به كلي عوض شده است. مرد كشاورز بار ديگر امام عليه السلام را ستود و سؤالاتي مطرح كرد و پس از شنيدن پاسخ‌هاي امام عليه السلام رفت. امام كاظم عليه السلام هنگام بازگشت به خانه، به اصحاب خويش فرمود: « اين همان شخصي بود كه شما از من اجازه مي‌خواستيد تا او را بكشيد. اينك از شما مي‌پرسم كدام يك از اين دو راه بهتر بود؟ آنچه شمامي‌خواستيد يا آنچه من انجام دادم؟ من با دادن مبلغي پول كارش را سامان دادم و روان و جان بيمارش را اصلاح نمودم » .... أيّما كان خيرا ما أردت أو ما أردتم؟ » "ارشاد المفيد ۲: ۲۳۲" ✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦ روایت ها وحکایت ها (عضویت) 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
یک نفر به محضر امام حسن سلام الله علیه آمد عرض کرد: آقا دشمنی به من روی آورده است که به صغیر و کبیر رحم نمی کند. حضرت فرمود: دشمن تو کی است که من انتقام تو را بگیرم؟ عرض کرد: آقا دشمن من فقر است. حضرت خادمش را صدا زد گفت: چه قدر موجودی داریم؟ عرض کرد آقا پنج هزار درهم داریم. فرمودند: همه اش را به این شخص بده. حضرت فرمود: هر وقت این دشمن به شما روی آورد بیا من انتقام از او بگیرم. دست سخاوتمند در آتش جهنم سوزانده نمی شود. لاحول ولا قوة الا بالله. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🌸🍃🌸🍃 چون خلافت به بني العباس رسيد ، بزرگان بني اميه فرار كردند و مخفي شدند . از جمله ابراهيم بن سليمان بن عبدالملك كه پيرمردي دانشمند و اديب بود . از اولين خليفه عباسي ، ابوالعباس سفاح براي او امان گرفتند . روزي سفاح به او گفت : مايلم آنچه در موقع مخفي شدنت اتفاق افتاد بگوئي . ابراهيم گفت : در (حيره ) در منزلي نزديك بيابان پنهان بودم روزي بالاي بام پرچمهاي سياهي از كوفه نمودار شد ، خيال كردم قصد گفتن مرا دارند و فرار كردم به كوفه آمدم و سرگردان در كوچه ها مي گشتم به درب خانه بزرگي رسيدم . ديدم سواري با چند نفر غلام وارد شدند و گفتند : چه مي خواهي ؟ گفتم : مردي هراسانم و پناه به شما آورده ام . مرا داخل يكي از اطاقها جاي داده و با بهترين وجه از من پذيرائي نمودند نه آنها از من چيزي پرسيدند و نه من از آنها درباره صاحب منزل سئوالي كردم . فقط مي ديدم هر روز آن سوار با چند غلام بيرون مي روند گردش مي كنند و برمي گردند . روزي پرسيدم : دنبال كسي مي گرديد كه هر روز جستجو مي كنيد ؟ گفت : بدنبال ابراهيم بن سليمان كه پدرم را كشته مي گرديم تا مخفي گاه او را پيدا كنيم و از او انتقام بكشيم . ديدم راست مي گويد پدر صاحب خانه را من كشتم . گفتم : من شما را به خاطر پذيرائي از من ، راهنمائي مي كنم به قاتل پدرت ، با بي صبري گفت : كجاست ؟ گفتم : من ابراهيم بن سليمان هستم ! گفت : دروغ مي گوئي ، گفتم ، نه بخدا قسم در فلان تاريخ و فلان روز پدرت را كشتم ! فهميد راست مي گويم ، رنگش تغيير كرد و چشمهايش سرخ شد ، سر را بزير انداخت و پس از گذشت زماني سر برداشت و گفت : اما در پيشگاه خداي عادل انتقام خون پدرم را از تو خواهند گرفت ، چون به تو پناه دادم تو را نخواهم كشت ، از اينجا خارج شو كه مي ترسم از طرف من به تو گزندي برسد . هزار دينار به من داد . از گرفتن خودداري كردم و از آنجا و از آنجا خارج شدم ، اينك با كمال صراحت مي گويم بعد از شما ، كسي را كريم تر از او نديدم . ٢ص٩٢ پيامبر صلي الله عليه و آله : العفو لا يزيد العبد لا عزا گذشت سبب عزت عبد مي شود . 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🌺☘از خوبی آدم ها برای خودت دیواری بساز هر وقت در حقت بدی کردند فقط یک آجر از دیوار بردار بی انصافیست 🌺☘اگر دیوار را خراب کنی 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh