eitaa logo
کشکول تبلیغ
120 دنبال‌کننده
372 عکس
123 ویدیو
126 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 بزرگى با شاگردش از باغى میگذشت چشمشان به یک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت : گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند، بیایید با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم. استاد گفت : چرا براى خندیدن خودمان او را ناراحت کنیم..؟ بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین.. مقدارى پول درون آن کفش قرار بده.. شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول، مخفى شدند.. کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همین که پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى پول ها را دید با گریه فریاد زد خدایا شکرت.. خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى..!  میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد آنها باز گردم و همین طور اشک میریخت... استاد به شاگردش گفت : همیشه سعى کن براى خوشحالیت ببخشى نه بستانی... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣بعضیها با و و دیگران به دنبال هستند. انسانهای بزرگ با و و باعث و دیگران میشوند البته اینکار باعث حس خوب و معنوی برای خودمان میشود. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 کشکول تبلیغ https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🌸🍃🌸🍃 ابوجعفر خثعمی که یکی از اصحاب امام جعفر صادق (ع) است حکایت کند: روزی حضرت صادق (ع) کیسه ای که مقدار پنجاه دینار در آن بود، تحویل من داد و فرمود: این ها را تحویل فلان سید بنی هاشم بده؛ و به او نگو توسّط چه کسی ارسال شده است. خثعمی گوید: هنگامی که نزد آن شخص تهی دست رسیدم و کیسه پول را تحویل او دادم، پرسید: این پول از طرف چه کسی برای من فرستاده شده است؟ و سپس گفت: خداوند جزای خیرش دهد. صاحب این کیسه، هرچند وقت یک بار، مقدار پولی را برای ما می فرستد و ما زندگی خود را با آن تامین و سپری می کنیم، ولیکن جعفر صادق با آن همه ثروتی که دارد، توجّهی به ما ندارد و چیزی برای ما نمی فرستد، و هرگز به یاد ما فقراء نیست. امالی شیخ طوسی: ج2 ص290 @DastaneRastan
animation.gif
58.1K
🔻حاتم طائی و برادرش وقتى که حاتم طائى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او را بگیرد. حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت؛ هر کس از هر درى که مى‌خواست وارد مى‌شد و از او چیزى طلب مى‌کرد و حاتم به اوعطا مى‌کرد. برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند! مادرش گفت: تو نمى‌توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود رابه زحمت مینداز. برادر حاتم به حرف مادر توجهی نکرد. مادرش براى اثبات حرف خود، لباس کهنه‌اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست. وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست. برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد. مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد، برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تو دو بار گرفتى و باز هم مى‌خواهى؟ عجب گداى پررویى هستى! مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کارنیستى؟ من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و اوهیچ بار مرا رد نکرد. @tafakornab 👆
🌸🍃🌸🍃 ناصرالدین شاه سالی یک بار آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد. رجال مملکت هم برای تهیه آش جمع می شدند و هر یک کاری انجام می دادند. خلاصه هر کس برای تملق وتقرب پیش ناصرالدین شاه مشغول کاری بود، خود شاه هم بالای ایوان می نشست و قلیان می کشید و از بالا نظاره گر کارها بود. سر آشپزباشی ناصرالدین شاه در پایان کار دستور می داد به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده می شد و او می بایست کاسه آن را از اشرفی و سکه پر کند و به دربار پس بفرستد...! کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند، واضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آن که مثلا یک قدح بزرگ آش که یک وجب روغن رویش ریخته شده دریافت می کرد حسابی بدبخت می شد. به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی با یکی از اعیان یا وزرا دعوایش می شد به او می گفت بسیار خوب بهت حالی می کنم دنیا دست کیه... آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد...! 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 و یا و یا و باید بدون چشم داشت و باشد و نباید باعث و دیگزان بشود 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
پرمنفعت برای مریض ..لَمّا شَكا إلَيهِ رجُلٌ في كَثرَةٍ مِنَ العِيالِ كُلِّهِم مَرضى ـ : داوُوهُم بِالصَّدَقةِ، فَلَيسَ شَيءٌ أسرَعَ إجابَةً مِنَ الصَّدَقةِ، و لا أجدى مَنفَعةً على المَرِيضِ مِنَ الصَّدَقةِ. امام كاظم عليه السلام در پا سخ   مردى که از عيال وارى خود و اين كه همه آنها بيمارند، شِكوه كرد  فرمود : آنها را با صدقه درمان كن ؛ زيرا هيچ چيز زودتر از صدقه به درگاه خدا پذيرفته نمى شود و براى بيمار دارويى سودمندتر از صدقه نيست. بحار الانوار ج۵۹ ص ۲۶۵ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
این همه بزرگواری👇 🔸نقل است که مرحوم وحید بهبهانی بسیار نماز و روزه استیجاری قبول می کرد و خود به جا می آوردند و پولش را به مردم محله و شاگردان فقیرش می بخشید. 🔸درباره مـقام علمی ایشان، همین بس که شاگردانی چون علامه بحرالعلوم و صاحب ریاض او را علامه بهبهانی و صاحب جواهر و شیخ انصاری و دیگران همه جا او را استاد اکبر و استاد کل خوانده‌اند. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅این داستان نمونه ای از و و و و یکی از عالم ان دین است 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
یکی بنده خدایی می گفت، پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم. در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست. (در بزم غم حسین، مرا یاد کنید.) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه می‌رفتم، که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم، ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد، راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد: در جوانی چند روز مانده به ازدواجم، گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است، لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشان بده، طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند. از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ گرانی را انتخاب کرد، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم، ناگهان پدرت گفت: حسین آقا قربان اسمت، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت، الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی، صد تومان است و سپس (به پول آن زمان) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد. من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه می‌کردم و در دل، به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد. گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته است. آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم. وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و وقتی آرام شد، از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد: آن‌روز بعد از خرید طلا، چون چادر مادرم وصله دار بود، حاجی فهمید که ما هم فقیریم، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد. دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در می‌زند. من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند، که مبادا ما خجالت بکشیم، پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است. حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه، زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده، بگونه ای که آن‌روز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم، فهمیدم که پدرم، یک حسینی راستین بوده است. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✅یکی از نشانه های واقعی و و است ✅داستان نمونه ای از انفاق و مندانه است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 عدم انجام کارهای خیر از قبیل جاریه و ساختن بناهای خیریه عام المنفعه، مساجد، حسینیه ها، مدارس، و بیمارستانها و... که امروزه مردم از آنها محروم هستند، از بی پولی نیست، بلکه از ما است! 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🔆الگوى زندگى براى همه   دو همسر مهربان ، على و فاطمه عليهماالسلام ، كارهاى خانه را بين خود تقسيم كردند. حضرت فاطمه عليهما عهده دار شد كارهاى داخل خانه را انجام دهد؛ خمير درست كند، نان بپزد و خانه را جاروب كند و... و على عليه السلام نيز عهده دار شد كارهاى بيرون از خانه را انجام دهد؛ هيزم آورد و مواد خوراكى تهيه كند و... روزى على عليه السلام به فاطمه عليهاالسلام گفت : فاطمه جان ! چيز خوردنى دارى ؟ زهرا عليهاالسلام پاسخ داد: نه ، به خدا سوگند! سه روز است ، خود و فرزندانم حسن و حسين گرسنه ايم . على : چرا به من نگفتى ؟ فاطمه : پدرم رسول خدا مرا نهى كرده كه از شما چيزى بخواهم و مى فرمود: هرگز از پسر عمويت چيزى مخواه اگر چيزى آورد بپذير وگرنه از او تقاضايى مكن ! على عليه السلام از خانه بيرون آمد در راه با مردى مواجه شد و مبلغ يك دينار از او قرض كرد تا غذايى براى اهل خانه تهيه كند، در آن هواى گرم مقداد پسر اسود را آشفته و پريشان ديد. پرسيد: مقداد! چه شده است ؟ چرا در اين وقت از خانه بيرون آمده اى ؟ مقداد: گرسنگى مرا از خانه بيرون كشانده است . نتوانستم گريه فرزندانم را تحمل كنم . امام عليه السلام : من نيز براى همين از خانه بيرون آمده ام و من اكنون اين دينار را وام گرفته ام ، آن را به تو مى دهم و تو را بر خود مقدم مى دارم . آنگاه پول را به مقداد داد و خود دست خالى به سوى خانه برگشت . وارد خانه كه شد، ديد رسول خدا نشسته و فاطمه هم مشغول خواندن نماز است و چيزى سر پوشيده در بينشان هست . فاطمه كه نمازش را تمام كرد، چون سر پوش را از روى آن چيز برداشت ، ديدند ظرف بزرگى پر از گوشت و نان است . پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: فاطمه جان ! اين غذا از كجا برايت آمده است ؟ فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: از جانب خدا است و خداوند هر كه را بخواهد بى حساب روزى مى دهد. در اين وقت رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: مى خواهى داستانى كسى را كه مانند تو و فاطمه بوده است ، بيان كنم ؟ عرض كرد: بلى . فرمود: مثل تو مثل زكريا است ، در محراب وارد مريم شد و غذايى نزد او ديد از او پرسيد: مريم ! اين غذا از كجا است ؟ پاسخ داد: از جانب خدا است و خداوند هر كه را بخواهد بدون حساب روزى مى دهد. امام باقر عليه السلام مى فرمايد: آنان يك ماه از آن ظرف غذا خوردند و اين ظرف همان است كه حضرت قائم (عج ) در آن غذا مى خورد و اكنون نزد ما است .  📚ب : ج 14، ص 198 و ج 43 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام سلام الله علیها گرفتن 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣انفاق و مشکل گشایی و ایثار باعث جلب رحمت الهی و رزق و روزی میشود 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
کسی که صدقه میگیره بر ما حق داره!!! ‼️آفرین بر باربر وَ كـانَ عليه السلام اِذا أتـاهُ السائِلَ يَقُـولُ: مَرْحَبا بِمَنْ يَحْمِلُ زادى اِلَى الآخِرَةِ.  ✍هنگامى كه فقير خدمت امام سجاد عليه السلام مى آمد امام مى فرمود:  آفرين بر كسى كه زاد و توشه مرا به آخرت حمل مى كند. صدقه به فقير، مثل آن است كه انسان بار سنگين خود را به كسى بسپارد تا آن طرف پل و رودخانه، سالم به انسان تحويل دهد. آخرت، آن سوى رود است و صدقه، در قيامت به انسان بر مى گردد. کشف الغمه في معرفه الائمه. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 1️⃣اثر و افزایش توشه برای و هست 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 کشکول تبلیغ https://eitaa.com/kashkole_tabligh
...زرنگ باش 🔸آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی: اگر خواستی صدقه بدهی زرنگ باش؛ صدقه را از طرف امام رضا (سلام الله علیه) برای سلامتی آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بده، برای دو معصوم است؛ امکان ندارد خدا این صدقه را رد کند، تو هم حق واسطه گری ات را میگیری. .🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✓ و نیابتی باعث و ثواب مضاعف است ✓ علیه السلام علیه السلام 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 کشکول تبلیغ https://eitaa.com/kashkole_tabligh
بهترین صدقه کدامند!!! 1⃣پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به سؤال از برترین صدقه فرمود: این که وقتی سالم و تنگ چشم هستی، [یعنی] به زندگی امیدواری و می‌ترسی به فقر دچار شوی، صدقه بدهی و نگذاری تا وقتی که جانت به لب رسید (در آستانه مرگ قرار گرفتی) بگویی: این قدر، مال فلان باشد و آن قدر، مال بهمان. چون در آن هنگام [خواهی نخواهی ]مال دیگری خواهد بود. 2⃣پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به پرسش از برترین صدقه فرمود: صدقه ای که به خویشاوند کینه ورز داده شود. خویشاوندی که با تو قهر است و بد خلقی می‌کند. ------ أن تَصَدَّقَ و أنتَ صَحیحٌ شَحیحٌ، تَأمُلُ البَقاءَ و تَخافُ الفَقرَ، و لا تُمهِلْ حتّی إذا بَلَغَتِ الحُلقومَ قُلتَ: لِفُلانٍ کذا و لفُلانٍ کذا، ألاَ و قَد کانَ لِفُلانٍ. بحار الأنوار ------- لَمّا سُئلَ عن أفضَلِ الصَّدَقةِ: علی ذِی الرَّحِمِ الکاشِحِ. ---------- ثواب الاعمال 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✓بهترین نوع و چه صدقه ای است؟ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 کشکول تبلیغ https://eitaa.com/kashkole_tabligh
دیدگاه امام صادق و برخی افراد در مورد صدقه 1- در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه به يكى از فرزندانش فرمود: از آن مالى كه نزد تو بود چقدر باقى مانده؟ عرض كرد: فقط چهل دينار. امام(عليه السلام) فرمود: برو و آن را به نيازمندان صدقه بده. عرض كرد: چيزى غير از آن در بساط نيست. فرمود: مى گويم آن را صدقه بده خدا به جاى آن به ما مى دهد. سپس فرمود: «أَما عَلِمْتَ أنَّ لِكُلِّ شَيْء مِفْتاحاً وَمِفْتاحُ الرِّزْقِ الصَّدَقَةُ; آيا نمى دانى هرچيز كليدى دارد و كليد رزق صدقه است؟» پس برو و آن را در راه خدا به نيازمندان بده. فرزند امام اين كار را كرد. ده روز نگذشته بود كه از محلى چهار هزار دينار خدمت حضرت آوردند. امام(عليه السلام) فرمود: فرزندم! چهل دينار براى خدا دادى و خداوند چهار هزار دينار به ما داد. ------ إذا أمْلَقْتُمْ فَتاجِرُوا اللهَ بِالصَّدَقَةِ; هر زمان فقير و نيازمند شديد با دادن صدقه با خداوند معامله كنيد». ------ روزى را به وسيله صدقه فرود آوريد»; (اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ) ------ 2-روزی می آید که: يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فيهِ غُرْماً» صدقه را غرامت شمارند. شبيه چيزى است كه در قرآن مجيد آمده است كه درباره عرب جاهلى مى فرمايد: (وَمِنَ الاْعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً);بعضى از عرب هاى باديه نشين (كه از تعاليم اسلام دورند) آنچه را در راه خدا انفاق مى كند غرامت و خسران براى خود مى پندارد». 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✓راهکار افزایش و و است 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 کشکول تبلیغ https://eitaa.com/kashkole_tabligh
کی اینو می‌خره! حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روزی بر بالای منبر خطاب به مردم فرمود: مَنْ یشْتَری سَیفی هذا؟ (چه کسی این شمشیر مرا می‌خَرَد؟) مردم در حالی که دچار شگفتی بودند به امام علی علیه السلام نگاه می‌کردند. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام توضیح داد که: وَ لَوْ اَنَّ لی قُؤتُ لَیلَةٍ ما بِعْتُهُ!! (اگر غذای یک شب را می‌داشتم این شمشیر را نمی‌فروختم). از این رو صاحب نظران و یاران امام علی علیه السلام نوشتند: وَ عَلِی علیه السلام قُتلَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما تَرَکَ اِلاَّ سَبْعَمِأَةَ دِرهَمٍ، فَضْلاً عَنْ عَطائِهِ اَعَدَّها لِخادِمِ. (علی علیه السلام در حالی به شهادت رسید که جز هفتصد درهم که آن را برای بخشیدن به یکی از خادمها کنار گذاشته بود، باقی نگذاشت.) روایت داستانی دانشنامه امیر المومنین علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✓نمونه ای از و آقا علیه السلام در و و 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 کشکول تبلیغ https://eitaa.com/kashkole_tabligh
نکته ای از یک آیه از علامه طباطبایی: "وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ" " کلمه" حض" به معنای تحریک و تشویق است، و در کلام مضافی حذف شده، تقدیرش" و لا یحض علی اطعام طعام المسکین" است، یعنی مردم را به اطعام طعام مسکین تشویق نمی کند. بعضی از مفسرین گفته اند: اگر تعبیر به طعام کرد، نه به اطعام، برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه مسکین گویا مالک زکات و صدقه است و احتیاج ندارد به اینکه کسی به او اطعام کند، وقتی طعام را که حق خود او است به او بدهند او خودش می‌خورد، هم چنان که در جای دیگر فرموده: " وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ" بعضی دیگر گفته اند: طعام در آیه به معنای اطعام است. و اگر تعبیر به تشویق به طعام کرد، و نه به خود عمل (اطعام) برای این بود که حض هم شامل تشویق عملی یعنی خود عمل اطعام می‌شود، و هم شامل تشویق زبانی. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
ملا صالح برغانی برادر شهید ثالث گفت: شبی در خواب دیدم که پیامبر اکرم (صله الله علیه و اله وسلم) در جایی نشسته و علما خدمت آن حضرت نشسته اند و ابن فهد حلی بر همه مقدم تر است. تعجب کردم؛ زیرا علمای مشهور و مراجع بزرگ تر از او نیز وجود داشتند. علت را از رسول خدا، سؤال کردم. پیامبر فرمودند: وقتی مردم فقیر نزد علما می‌روند، از مالی که سهم آنها است می‌گیرند و اگر از این مال نزد علما نباشد، چیزی نمی گیرند؛ اما ابن فهد کسی بود که هرگز از انفاق محروم نمی کرد. اگر از مال فقیران نزدش نبود، از مال شخصی خودش به آنها انفاق می‌کرد، به همین دلیل رتبه و مقام او از دیگر علما برتر است. ---------- قصص العلماء ص ۱۹. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰1️⃣کسی که اهل و هست و برای اینکار دغدغه دارد مورد خاص اهلبیت علیهم السلام قرار میگیرد 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
نه من کریمم نه تو!!! "درویشی" تهی‌ دست از کنار "باغ کریم خان زند" عبور می‌کرد. چشمش به "شاه" افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان "دستور" داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟» درویش گفت: «"نام من" کریم است و "نام تو" هم کریم و "خدا" هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» کریم خان در حال "کشیدن قلیان" بود. گفت: «چه می‌خواهی؟» درویش گفت: «همین قلیان، "مرا بس است."» چند روز بعد درویش قلیان را به "بازار" برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و "تحفه" برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس "جیب درویش" پر از "سکه" کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش "جهت تشکر" نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: * «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.» * 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣خدا صدقه و انفاق نیکوکار را جبران میکند 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🔰خاطره ای از شیخ علی اکبر برهان؛ 📌اعمال شب عرفه برای من و شما فرق دارد!! فردي بود به نام آقاي ذكايي كه حياط بسيار بزرگي در خيابان پامنار داشت با اتاقهاي متعدد ، وضع مالي اش هم خوب بود. ماه به ماه براي دريافت اجاره به در منزل ما مي آمد. اجاره آن روز پانصد تومان بود، كم نبود. شب عرفه اي بود، پدرم داشت آماده مي شد تا لب حوض منزل وضو بگيرد كه در زدند. گفت: ” در را باز كن ، حاج آقاي ذكايي است ، اجاره اش را مي خواهد.” آمد داخل، به حاج آقا سلام كرد. مرحوم پدرم به من گفت: “پاكت آنجاست، برو بياور و به حاج آقا بده” رفتم پاكت را كه قبلا آماده كرده بود. برداشتم و بردم به آقاي ذكايي دادم. تشكر كرد و قبل از اين كه برود از پدرم سؤال كرد: امشب شب عرفه است؟ گفت: “بله، امشب شب عرفه است” سؤال كرد: “اعمال امشب چيست؟ اعمال امشب را براي ما نمي گوييد؟ تا آقاي ذكايي اين حرف را زد مرحوم پدرم بلند شد ايستاد و گفت: ” امشب اعمالي براي من دارد و اعمالي هم براي شما “! خيلي با اخلاق خوب ، با بيان خوب و زبان خوب و صورت باز پاسخ دادند. او با تعجب سؤال كرد: “مگر فرقي مي كند؟ مگر من و شما دارد؟ مرحوم پدرم فرمود: “بله که، فرق مي كند! اعمالي كه براي من هست ادعيه و زيارت امام حسين عليه السلام است، نمازهايي است، اذكاري است، بيدار بودن و احيا گرفتن است اين است كه تا صبح بنشينم و خدا را بخوانم و عبادت كنم، اين مربوط به من است. اما آن اعمالي كه براي شماست اين است كه الآن مقداري برنج و روغن خوب بخري و ببري در منزل كساني كه واقعا محتاج هستند، كساني كه سال مي گذرد و برنج نديده و نخورده اند، به ياد امام حسين به آنها بدهي و دلشان را شاد كني، چون شب عرفه است و شب امام حسين است، بعد هم به خانه ات برو و تخت بگير تا صبح بخواب! من بايد بيدار باشم و براي شماها دعا كنم، براي خودم دعا كنم “! 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣بهترین اعمال در روز عرفه خدمت به خلق 2️⃣عبادت برای هر کسی به حسب خودش برای ثروتمندان خدمت به خلق و صدقه و انفاق 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
✍روزی؛ پسری از خانواده‌ای نسبتا ثروتمند، متوجه شد که مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست! با تعجب به مادرش گفت: مادر عزیزم‌‌؛ دیروز یک کیسه‌ بزرگ نمک برایت خریدم، چرا از همسایه نمک طلب می‌کنی؟ : پسرم؛ همسایه فقیرمان، همیشه از ما چیزهایی طلب می‌کند. دوست داشتم از آنها چیز ساده‌ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد. ما چیزی کم نداریم که از آنها قرض بگیریم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که ما هم به آنها محتاجیم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد و شرمنده نشوند... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از آداب صدقه حفظ آبروی فقیر اسک و این داستان نمونه ای از آبروداری است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
این زخم فرق می کند! شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می‌گوید: بعد از حماسه عاشورا، مردان قبیله بنی اسد – هنگامی که خواستند جسد مطهر حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را دفن کنند – بر دوش آن حضرت، اثر زخمی یافتند که کاملاً از جراحت‌های جنگی متفاوت بود. زخم کهنه‌ای بود که هیچ شباهتی به زخم‌های روز عاشورا نداشت. از امام سجاد علیه‌السلام در این مورد سؤال کردند. آن حضرت در پاسخ فرمود: هذا مِمّا كانَ يَنْقُلُ الْجِرابَ عَلى ظَهْرِهِ اِلى مَنازِلِ الأرامِلِ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ. این زخم بر اثر حمل کیسه‌های غذا و به دوش کشیدن هیزم به خانه‌های بیوه‌زنان و یتیمان است. مناقب ج ۴ ص ۶۶ علیهم السلام علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣جدیت امام حسین علیه السلام در کمک به فقرا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
امام‌زمان(عج)؛ تنهاامام مورداتفاق بین شیعه و اهل‌سنت تنها امامی که درباره امامت او بین شیعه و اهل‌سنت اختلافی وجود ندارد، امام زمان(عج) است. احدی از شیعه و اهل‌تسنن، منکر امامت شأنیه اهل­بیت(ع) نیست. تمام ائمه(ع) در زمان خودشان به «عالِم» معروف و شناخته‌شده بودند و مردم ائمه اطهار(ع) را چه در زمان بنی­امیه و چه در زمان بنی­عباس از لحاظ علمی قبول داشتند؛ چون علمای عامه از شاگردان ائمه(ع) بودند و در اینکه ائمه(ع) انسان­های صادق و توانمندی هستند، اختلافی نبوده و مورد قبول همگان بوده است؛ به این معنا که در نظر آنها ائمه(ع) انسان­هایی بودند که می­توانستند امورات جامعه را مدیریت کنند؛ ولی زمینه­ای برای آنها فراهم نشد و امام بالفعل فردی است که در رأس قدرت و جامعه قرار گرفته و مردم با او بیعت می­کنند و دستورات او را در امور جهاد، زکات و… اطاعت می­کنند؛ چنین فردی امام بالفعل است. در اینکه ائمه(ع) شأنیت امامت و قوه امامت جامعه را دارا بودند، احدی منکر آن نیست؛ بلکه در امامت بالفعل ائمه(ع) اختلاف وجود دارد. اما تنها امامی که در مورد امامت بالفعل او اجماع وجود دارد، حضرت بقیةالله(عج) هستند؛ همچنان‌که در روایت آمده است: «المهدیُّ مِنّا أهلَ ­البیت یَملَأُ اللهُ به الأرضَ قِسطاً و عدلاً کَما مُلِئَت ظلماً و جَوراً» (19 فیش دان: ✍روزی؛ پسری از خانواده‌ای نسبتا ثروتمند، متوجه شد که مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست! با تعجب به مادرش گفت: مادر عزیزم‌‌؛ دیروز یک کیسه‌ بزرگ نمک برایت خریدم، چرا از همسایه نمک طلب می‌کنی؟ : پسرم؛ همسایه فقیرمان، همیشه از ما چیزهایی طلب می‌کند. دوست داشتم از آنها چیز ساده‌ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد. ما چیزی کم نداریم که از آنها قرض بگیریم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که ما هم به آنها محتاجیم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد و شرمنده نشوند... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از آداب صدقه حفظ آبروی فقیر اسک و این داستان نمونه ای از آبروداری است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از و ایجاد وحدت بین شیعه و غیر شیعه مسئلله و امام زمان علیه السلام است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
ای جانم به این نگاه👇👇 «مرد عربی، خدمت امیرمؤمنان علیه السّلام رسید و از او تقاضایی کرد، حضرت به وکیل خود فرمود: «یک هزار به او بده! »وکیل عرض کرد: «یک هزار دینار طلا بدهم، یا یک هزار درهم نقره؟! فرمود: «هر دو در نظر من همچون دو قطعه سنگ است، آنچه را برای او نافع تر است به او بده» (کلاهما عندی حجران فأعط الأعرابیّ أنفعهما له). ---------- بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۲. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🌸🍃🌸🍃 اربابی یکی را کشت و زندانی شد و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده می‌کردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران می‌کنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانواده‌ات و فرزندانت وداع می‌کردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم. اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من می‌روم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد. ارباب برگشت و خود را یک بار تسلیم مرگ کرد . قرآن کریم: لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الذی هرگز نیکی‌های خود را با منت باطل نکنید. https://eitaa.com/kashkole_tabligh 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh