در سرزمینی که تو هستی نخواهم ماند!
«ابو درداء»می گوید: «به معاویه گفتم از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله شنیدم هر کس از ظرف طلا و نقره بیاشامد آتش جهنم درونش را فرا خواهد گرفت»، «معاویه»گفت: «أمّا أنا فلا أری بذلک بأسا،
امّا من برای آن ایرادی نمی بینم»
«ابو درداء»پاسخ داد: عجبا! من از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نقل میکنم او رأی شخص خود را اظهار میکند! من دیگر در سرزمینی که تو هستی نخواهم ماند »
----------
شرح ابن ابی الحدید، جلد ۵، صفحه ۱۳
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#معاویه
1️⃣نمونه ای از برخورد با #ظلم و ظالم
2️⃣نمونه ای از #شجاعت و #حق_گویی
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
کشکول تبلیغ
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شیعه_میپرسد
🎥 لعنت خدا بر قاتل عایشه...
🗓۱۷ رمضان سالروز مرگ #عائشه توسط #معاویه
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#لعن
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
#تاریخ
#حکایت_داستان
شجاعت حضرت امیر در بیان
ابن ابی الحدید:
چون على (ع) معاويه را به جنگ تن به تن دعوت كرد تا مردم با كشته شدن يكى از آن دو از جنگ آسوده شوند، عمر و عاص به معاويه گفت: على انصاف داده است. معاويه گفت: از آن هنگام كه خير خواه من بوده اى به من خيانت نكردى مگر امروز. آيا مرا به جنگ تن به تن با ابوالحسن فرمان مى دهى و حال آنكه مى دانى او شجاع و دلاورى است كه سر جدا مى كند.
ترا چنين مى بينم كه به اميرى شام پس از من طمع بسته اى.
باز ماندگان كسانى كه به دست او كشته مى شدند، بر خود مى باليدند كه على (ع) او را كشته است و اين گروه بسيارند. خواهر عمر و بن عبدود در مرثيه او چنين سروده است:
لَوْ کانَ قاتُل عَمرو غَیرَ قاتِلِه
بَکَیتُهُ اَبَداً ما دُمْتُ فِی الْأَبَد
لکِنَّ قاتِلُهُ مَنْ لا نَظیرَ لَهُ
وَ کانِ یدْعی اَبوُه بَیضَةَ الْبَلَدَ
----------
اگر كشنده عمرو كس ديگرى جز اين كشنده اش بود، همواره و تا هر گاه زنده مى بودم بر او مى گريستم.
آرى كشنده او كسى است كه او را مانندى نيست و پدرش مايه شرف مكه بود.
نهج البلاغه ابن ابی الحدید
ج ۱ ص ۲۰
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#امیر_المومنین علیه السلام
#شجاعت
#معاویه
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣نمونه ای از شجاعت امام امیرالمومنین علیه السلام
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
پیاده روی معاویه😂
از نقيب ابوزيد پرسيدم كه آيا معاويه همراه مشركان در جنگ بدر شركت داشته است؟
گفت:
آرى، سه تن از پسران ابوسفيان در جنگ بدر شركت كردند كه حنظله و عمرو و معاويه اند. حنظله به دست علی بن ابی طالب كشته شد و ديگرى اسير شد و معاويه چون جنگ را سخت دید از معركه پياده گريخت و جالب اینکه فاصله میان بدر و مکه را که چهل فرسخ است پیاده رفت چون به مكه رسيد پاها و ساقهايش متورم شده بود و دو ماه خويشتن را مداوا كرد تا بهبود يافت.
ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۴۱۲
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#معاویه
#بصیرت
✓در بی بصیرتی مردم همین بس که معاویه را با چنین گذشته ای بر امیرالمومنین علیه السلام با چنین گذشته ای ترجیح می دهند
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
جامع الاحادیث
الکافي ج ۱، ص ۱۱
امام صادق (علیه السلام)
أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ اَلنَّكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ .
شخصى از امام ششم عليه السلام پرسيد عقل چيست؟ فرمود چيزيست كه بوسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد آن شخص گويد: گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن نيرنگست، آن شيطنت است، آن نمايش عقل را دارد ولى عقل نيست.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#امام_صادق علیه السلام
#عقل
#عبادت
#بهشت
#نیرنگ
#معاویه
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
مذاکره کننده تراز جمهوری اسلامی یعنی ایشان👇
براى امير المومنين امام علی ابن ابیطالب عليه السلام نامه اى از معاويه ملعون رسيد.
حضرت امام علی علیه السلام مهر نامه را شكست و آنرا قرائت كرد :
از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على!
اى على !
در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين عايشه و اصحاب رسول خدا طلحه و زبير كردى، اكنون مهياى جنگ باش!
حضرت علی علیه السلام جواب نامه را اينگونه نوشتند:
از طرف عبدالله، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند، من آماده جنگ هستم.
به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم.
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟
كسى جواب نداد.
دوباره حضرت سؤالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان ! من حاضرم .
حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود : طرماح !
به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش...
طرماح گفت : سمعاً و طاعةً ... آنگاه نامه را گرفت و بوسید و بسوى شام حركت كرد.
معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند.
معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن، طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد .
طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت!
سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد!!!!
اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه پاهايت را جمع كن!
اما او گفت : تا آن مردك ( معاويه ) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد!
عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند.
معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد چه کسی به خدمت چه کسی آمده اى ؟
طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اُذن الله ، وجه الله ، امير المؤمنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان!
معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم!
طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم.
معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده
طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم.
معاويه گفت : نامه را به يزيد بده
طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش!
بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد و نامه را گرفت و خواند.
بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد :
على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است، مهياى نبرد باش "
طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم:
على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت.
سپس خواست برود كه
معاويه گفت: طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو.
اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى، راه كوفه را در پيش گرفت.
معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند!
عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم!!
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#سیاست
#امیرالمومنین علیه السلام
#معاویه
#مذاکره
#استکبار
#استکبارستیزی
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh