eitaa logo
کشکول تبلیغ
4 دنبال‌کننده
403 عکس
150 ویدیو
127 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
✍️ : توسل به حضرت حضرت علیه السلام آیت الله نجابت شیرازی می فرماید: طلبه ای که دوره ی سطح را در مشهد مقدس به پایان رسانیده بود عازم نجف اشرف شد تا در جوار مرقد مطهر مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام تحصیلات عالیه خویش را ادامه دهد. پس از مدتی یک روز به درس یکی از اساتید مشهور حوزه علمیه نجف اشرف حاضر شد و چون به روش درسی آن استاد آشنا نبود از همان ابتدا شروع کرد به پرسیدن سؤال و طرح اشکال، استاد که اشکالات او را ناوارد می دید اول با توضیحات مختصری سعی کرد او را مجاب کند؛ اما پس از اینکه متوجه شد او درس را نفهمیده و بدون جهت سؤال می کند به اون گفت: دیگر سر درس من حاضر نشو. طلبه که از این جریان بسیار ناراحت شده بود در سر خود نقشه ای کشید تا تلافی کند و در صدد بود که این اهانت را جبران کند. شب هنگام که استاد راهی منزل خویش بود او جلو رفت و استاد را مورد عقاب قرار داد که چرا شما در سر درس به من اهانت کردید؟ استاد او را به خانه خویش دعوت کرد و گفت: اگر به منزل من بیایی علت این امر را برایت بازگو می کنم. آن طلبه با وجودی که از قبول کردن دعوت استاد اکراه داشت، اما چون میخواست علت این اهانت را بداند دعوت او را پذیرفت. استد پس از آوردن چای و میوه و پذیرایی از میهمان خویش گفت: چندین سال پیش یک سید طلبه ای که او نیز تازه به درس من آمده بود مثل تو شروع کرد به سؤال پرسیدن و اشکال گرفتن، به طوری که من در پایان عصبانی شدم و او را از جلسه درس خویش بیرون کردم؛ اما آنروز پس از پایان درس، ناراحت بودم و خویش را سرزنش می کردم که چرا این سید اولاد پیغمبر را از درس خویش بیرون کردم. مدت ها در صدد بودم که او را ببینم و از او معذرت بخواهم و به او بگویم که دوباره به کلاس درس بیاید؛ اما او را نمی دیدم تا اینکه پس از گذشت حدود شش ماه که دیگر من همه چیز را فراموش کرده بودم روزی او را در حرم مطهر حضرت دیدم. بسیار خوشحال شدم و پس از معذرت خواهی از او خواستم که دوباره به درس من بیاید. اونیز پذیرفت و روز بعد سر درس من حاضر شد. این بار نیز همچون بار قبل چیزی از درس نگذشته بود که شروع کرد به ایراد گرفتن وسؤال پرسیدن؛ اما این دفعه اشکالات او کاملا درست و بجا بود و به طوری که نتوانستم جواب برخی ازسؤالات او را بدهم. در پایان درس به شاگردان خود گفتم: مثل اینکه من دیشب خوب مطالعه نکرده ام. ان شاء الله همین درس را در جلسه فردا به صورت شسته رفته برایتان بازگو خواهم کرد. آن گاه سید را صدا زدم و گفتم: لطفا شما بمانید، من با شما قدری کار دارم. پس از اینکه همه طلبه ها شبهه ها و اشکلات خویش را پرسیدند و رفتند من رو کردم به آن آقا سید طلبه و گفتم: شما پس از درس من سر درس چه کسی رفته اید که این قدر مسلط شده اید و من نتوانستم شبهات شما را پاسخ بدهم؟ سید گفت: استاد! پس از آن جریان به کربلای معلی رفتم و به جدم حضرت سید الشهدا علیه السلام متوسل شدم و از او خواستم که شما را به سزای عمل خویش برساند؛ اما در همان شب اول امام را در خواب دیدم، ایشان به من فرمودند: فرزندم! درست نیست که در صدد انتقام باشی، این تقاضای غلطی است؛ بهتر است چیزی از من بخواهی تا دعایت را به اجابت برسانم، چیزی که که نزد تو از همه چیز با ارزش تر باشد. من که قبلاً شنیده بودم علوم پیامبران و اوصیای آنها از طرف خداوند متعال است و به اصطلاح علم آنها لدنی است، به حضرت سیدالشهدا علیه السلام عرض کردم: من علم لدنی می خواهم، حضرت فرمودند: علم لدنی مخصوص انبیاء و اولیای خاص خدا است، چیز دیگری بخواه. از خواب بیدار شدم و از دیدن این خواب بسیار در سرور و شعف بودم و تا پایان روز با خود فکر می کردم که چه بخواهم و از این لطف و عنایتی که حضرت به من فرموده اند چگونه استفاده کنم. شب بعد دوباره حضرت را در خواب دیدم و اصرار کردم که من همان علم لدنی را می خواهم. حضرت باز همان مطلب شب پیش را تکرار فرمودند؛ اما من باز هم قانع نشدم تا اینکه در شب سوم، حضرت در خواب به من فرمودند: فرزندم علم لدنی نمی شود؛ اما من به تو چیز با ارزشی می دهم که برای همیشه از آن بهره ببری. حضرت با اینکه در خواب به من نفرمودند آن چیز چیست، اما پس از آن خواب، تمام چیزهایی را که از کوچکی یاد گرفته بودم به یاد آوردم و نسبت به هر مطلبی که می خواستم بفهمم با اولین بار که می خواندم یا می شنیدم، آن را می فهمیدم و حفظ می شدم و هیچ گاه دچار نیسان نشدم و خلاصه حضور ذهن عجیبی نسبت همه دانستنی هایم پیدا کردم. استاد رو کرد به آن طلبه جوان و گفتم: اگر من در جلسه درس به تو پرخاش کردم هدفم این بود که تو هم منتبه شوی، فکر نمیکردم که در صدد تلافی برآیی. آن طلبه که از عمل خویش شرمنده و خجل شده بود ایستاد، عذرخواهی کرد ورفت. کانال و حال خوش, http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
وجود مبارک حضرت فرمود: «صَدِيقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه»[11] صديق که نميتواند مبتدا باشد. اين وصف است. اين خبر مقدم است. اين خبر مقدم مفيد حصر است يعني انسان يک دوست دارد و آن عقل اوست «صَدِيقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه». نفرمود «عقل کل امرئ صديقه». اگر ميفرمود عقل هر کسي دوست اوست، بيان احد المصاديق بود، اما وقتي ميفرمايد دوست هر کسي عقل اوست؛ يعني تنها صديق او عقل اوست. انسان بيعقل اصلاً دوستي در عالم ندارد. اگر عقل باشد هم مشکل خودش را حل ميکند هم نسبت به ديگري در کارهاي خير، آنجا که مساعدت لازم است ساعد باز ميکند، آنجايي که معاضدت لازم است عضد باز ميکند، و دين را و انقلاب را و نهضت را و اسلام را ياري میکند علیهم السلام علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از عقل ادای حق دوستی است 2️⃣یکی از های دوست خوب عاقل بودنش است 3️⃣عقل تنها دوست آدم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
دنيا جاي بسياري خوبي است دنيا که به کسي بد نکرده است. خدا شيخنا الاستاد مرحوم آقاي الهي قمشهاي را غريق رحمت کند فرمود به ما گفتند شما در شعرهايتان چقدر از آسمان و زمين و دنيا بد ميگوييد؟ فرمود دست ما به مسئولين نميرسد، به اين آسمان و زمين بد ميگوييم وگرنه منظور ما همين مسئولين هستند. اين آسمان و زمين چه بدي دارد؟ فرمود اينکه شعراء و بزرگان مرتّب از روزگار و آسمان و زمين ميگويند، چون دستشان به اين خلفا نميرسد به اينها بد ميگويند وگرنه آسمان و زمين که آيات الهياند. «ابر و باد و مه و خورشيد در کارند ـ تا تو ناني»[12] اينها که کار بدي نکردند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣دنیا و زمین و آسمان را نباید به خودی خود نفرین کرد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
ذات اقدس الهي از زبان موساي کليم و آن پيامبر نقل ميکند که ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ﴾، نه «لأزيدنّ نعمتکم»! يعني خودتان را بالا ميآورم، عقل به شما ميدهم، علم به شما ميدهم. گوهر هستي شما با دعا بالا ميآيد. تنها شفاي مرض نيست. ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ﴾، اما ﴿وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ﴾[14]، آنجا ديگر تهديد صريح نکرده است. اين عنايت الهي است. فرمود: «لئن کفرتم» نه «لأعذّبنّکم» نظم ظاهري اين بود که بفرمايد: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ لأعذبنّکم» اينطور که نفرمود! فرمود: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ﴾ شما را بفهم ميکنم. يک آدم بفهم بالا آمده است. آدم بفهم نه بيراهه ميرود نه راه کسي را ميبندد. توليد ميکند، تقسيم ميکند، تواضع دارد، بيکار نمينشيند؛ در درجه اول توليد علم، اگر نشد، توليد مال ميکند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: الهی 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از شکر برای شاکر رشد عقل و رزق و علم است 2️⃣یکی از های رشد علم و عقل و رزق شکر است 3️⃣یکی از رحمت الهی این بیان خداوند متعال است که اگر کفران نعمت کردی تاکیدی بر عذاب مثل رحمت نشده 4️⃣یکی از کفران نعمت مشمول عذاب الهی شدن است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
اين آيه نوراني ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾[1] نه مسئله فقهي است و نه مسئله اخلاقي، فقط مسئله کلامي است. بيان اين علوم سهگانه اين است که در فقه وقتي گفته ميشود که مختاري بين اين و آن، حالا يا واجب تخييري است مثل اين کسي که وارد حرم الهي شد مخير بين قصر و اتمام است، اين واجب تخييري است يا دو تا راه مباح است ميخواهيد از اين راه برويد يا از آن راه برويد، هر دو حلال است. در احکام تخييري ميگويند فرقي نميکند يا آن يا اين. اين مسئله فقهي است. در مسائل اخلاقي هم از نظر تربيت بعضيها راه خاص دارند ميگويند اين راه، بعضي ميگويند آن راه، بعضي با فلان عبادت، بعضي ميگويند با فلان عبادت، ميگويند مختاريد، حالا يا از اين راه، يا از آن راه، بايد خودتان را به کمال برسانيد. اينها تخيير است؛ اما اين ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ - معاذالله - در صدد بيان اين نيست ميخواهي قبول بکن يا ميخواهي قبول نکن فرق نميکند، در صدد تخيير بين دو امر و اباحه دو امر نيست، اين ميشود اباحهگري. اگر هيچ فرقي بين حلال و حرام و بهشت و جهنم نباشد - معاذالله - اينکه ميشود اباحهگري. پس اين ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ به هيچ وجه مسئله فقهي نيست. به هيچ وجه مسئله اخلاقي هم نيست که در فضاي اخلاقي يا اين راه را برويد يا آن راه را برويد، يا راهِ دين را داشته باشيد يا راه ديگري برويد، اين فقط مسئله عميق عريق علمي کلامي است؛ يعني جبر باطل است، تفويض باطل است که هر دوي اينها نفسگير است.وايات ما اين است که «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن‏»،[5] اين امر بين الامرين از آيه نوراني ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ بدست آمده است. اين آيه نه مربوط به مسئله فقهي است، نه مربوط به مسئله اخلاقي، فقط مربوط به مسئله کلامي است؛ يعني جبر در عالم مستحيل است، نه بد است. تفويض مستحيل است مسئله بد و خوب نيست حلال و حرام نيست. تفويض معنايش اين است که انسان کاري انجام بدهد که منقطع عن الله باشد. رابطه انسان با خدا قطع بشود، اين محال در محال در محال است. يک موجود ممکن چگونه ممکن است که ارتباطش از خدا قطع بشود؟ تفويض معنايش اين است که شخص مستقل در کار است، مستقل مستقل است! جبر معنايش اين است که هيچ استقلالي در کار نيست، مثل اين است که دست کسي را ميگيرند از جايي به جايي ميبرند. اين آيه نوراني ميخواهد بفرمايد نه جبر در عالم هست که مستحيل است، نه دقيقتر و عريقتر و عميقتر از آن تفويض در کار است ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ فشاري در عالم نيست. يا راه جهنم، يا راه بهشت، يا قبول يا نکول، يا ايمان و يا کفر، در هر دو حال، مختار است. اباحهگري نيست. ميخواهي اين راه را بروي ميخواهي آن راه را بروي هر دو حلال است! اين ميشود اباحهگري؛ لذا امر به معروف سرجايش محفوظ است، تهديد سر جايش محفوظ است، امر به معروف مراتب چهارگانه دارد اول و دوم برای مردم است، سوم و چهارم برای حکومت است. اينطور نيست که هر کسي آزاد باشد هر کاري را بخواهد انجام بدهد. پس ﴿لا إِكْراهَ﴾، يعني «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن‏»، انسان مختار است نه مفوّض. مفوّض يعني ارتباطش از خدا قطع است مستقل است. يک موجود ممکني که نفس کشيدنش به قدرت الهي است، تمام موجودات بايد همکاري کنند تا او نفس بکشد، مگر ميشود يک لحظه ممکن الوجود از واجب الوجود منقطع بشود؟ تفويض خطر علمياش از جبر به مراتب بيشتر است. تفويض مستحيل در مستحيل است. جبر هم مستحيل است. آيه ناظر به مسئله کلامي است، نه ناظر به مسئله فقهي است نه ناظر به مسئله اخلاقي است. انسان آزاد است يا قبول يا نکول. اين يک آزادي کلامي است، نه آزادي فقهي. آزادي فقهي بين مباحين است. آزادي فقهي بين دو تا واجب تخييري است. آزادي فقهي بين دو تا امر جزئي است که هر دو را شارع مقدس مصداق يک امر کلي ميداند. بنابراين اين ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ يعني «لَا جَبْرَ» در دين. لذا هيچ کس در قيامت حق اعتراض ندارد. به قول مرحوم فردوسي: اگر بار خارست خود کِشتهاي ٭٭٭ وگر پرنيانست خود رشتهاي[6] 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣تبیین مساله جبر و اختیار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
💠 👈بزرگواری امام حسین علیه السلام آقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله الحسین علیه السلام- و روضه خوان امام خمینی) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری از دوستان دعوت میشود وارد کانال بشند https://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d
❣﷽❣ ⭐بر زینب و رافت کمالش صلوات ⭐بر کوه شکوه و بر جلالش صلوات ⭐بر نایبه حضرت زهرای بتول ⭐بر قلب حسینی و وصالش صلوات (دعای فرج) السلام علیک یا اباعبدالله ( یا حسین)۳ صل الله علیک یا اباعبدالله و صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان الشکور ✨ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین ✨معنای واقعی اصول الکرم حسین ✨یک یا حسین گفتم و دیدم غمی نماند ✨تسکین دردهای دل مضطرم حسین  آقا جااان…یا اباعبدالله… ✨لطفی که کرده ای تو به من پدرو مادرم نکرد ✨ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ✨من سال هاست در به در روضه ی توام ✨داغ تو را به جان و دلم می خرم حسین 🔰ان شاالله بری کربلا … ان شاالله حسرت حرم به دلت نمونه… تسکین دل مومن حسینه… امروز دعا کن برا اونایی که کربلا رو ندیدن… دلشون پر میزنه برا حرم حسین… ✨در کوچه های سینه زنی سالیان سال ✨در حسرت هوای حرم می پرم حسین ✨کابوس من شده غم دوری کربلا ✨در خواب هم ذکر لب من حرم حسین ◼️حسین… آرام جانم… ◼️حسین… روح‌ و روانم… (آره زمزمه کن...همه با هم) ◼️حسین… آرام جانم… ◼️حسین… روح‌ و روانم… ◼️حسین…سالار زینب… ◼️حسین… دلدار زینب… این روزا روزای اسارت اولاد زهراست… این روزها روزهای خاک نشینی دختر امیرالمومنینه … یا صاحب الزمان آقا جان آجرک الله… ببخش آقا… فقط یه زمزمه کنم ناله شو بزنی… از زبان بی بی زینب بگم … ◼️کوفه چراغانی شده (حسین جان)۳ ◼️زینب تماشایی شده (حسین جان)۳ ◼️دخترت آواره شده  (حسین جان)۳ (ایام ایام اسارت بی بی زینبه…) (دیگه از امروز باید بگی امان از دل زینب) آخ میون همه دلها … امون از دل زینب… چه خون شد دل زینب… روضه برات بخونم ، میدونم میخای ناله کنی برای  یتیمان حسین  برا غریبی بی بی زینب امان امان (چه مصیبتیه مصیبت بی بی زینب س) (کدوم زینبو میگم…) 🔹نیست فلک به قدرو هم پایه ام 🔹سایه ی من ندیده همسایه ام آره زینب … زینبی که وقتی میخواست بره کنار قبر پیغمبر, ، میگفتن صبر کنیم نیمه شب بشه، مردم خونه هاشون برن ، (جلو جلو قنبرو می فرستادن، قنبر برو مشعل و چراغی اگه روشنه خاموش کن) بی بی که راه می‌افتاد , امیرالمومنین علی جلو میرفت ، آخ سمت راست حسنه ، سمت چپ حسینه، (عباس هم پشت سر می اومد تو تاریکی و دل شب) چشمی به قد و بالای زینب نیفته… آاااخ … (اوج)اون خانمی که سایه شو نامحرم ندیده… صداشو نامحرم نشنیده… حالا بین نامحرما … تو بازار برده فروشا… تو محله یهودی نشینااا از همه بدتر تو بزم شراب ( اف به دنیااا دختر علی کجا و بزم شراب) (فرود)دست زنها و بچه ها رو با طناب بسته بودن، وارد مجلس یزید کردن ، بالای مجلس یزید ملعون نشسته… دور تا دور نامحرما و حرامیا… (اهل بیت پیغمبر وسط ایستاده بودن) سر ابی عبدالله رو گذاشته بودن تو طشت طلا… (کجای عالم با یه خانواده داغدیده این کارو میکنند…) (بیخود نبود وقتی از امام سجاد سوال کردن ، آقا کجا به شما خیلی سخت گذشت سه مرتبه آقا فرمود الشام الشام الشام) (خدا میدونه چه گذشت به دل اهل بیت ع چی گذشت به دل بی بی زینب س…) 🔘زینب و مجلس اغیار کجا 🔘زینب و کوچه و بازار کجا 🔘زینب و این همه آزار کجا 🔘زینب و طشت سر یار کجا ⏺ آخ تو مجلس یزیدن، همه نامحرما و حرامیا هستن بمیرم رقاصه ها دارن میرقصن، همه دارن کف میزنن، دارن هلهله میکنند… امان امان (بگمو ناله شو بزنی…) (اوج)یه وقت  این زن و بچه دیدن یزید ملعون چوب خیزرانو بالا برد … دختر داره میبینه ، خواهر داره میبینه، همسرش داره میبینه چوب خیزران رو بالا برد آخ زد به لب و دندان ابی عبدالله… آخ صدای ناله ی زنها بلند شد… صدای ناله ی بی بی بلند شد… ( سبک خدایا عاشقان را) ♨️مزن ظالم حسین مادر ندارد ♨️مزن ظالم کسی بر سر ندارد ♨️مزن چوب جفا ای بی مروت ♨️دگر انگشت و انگشتر ندارد ♨️الهی خواهرت زینب بمیرد ♨️نباشد بعد تو ماتم بگیرد صل الله علیک یا مظلوم … یا غریب … یااباعبدالله… یا حسین … ⬅️همنوا با دل سوخته  بی بی زینب س 3مرتبه ناله بزن حسین جااان حسین جااان 2 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: سلام الله علیها •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh    
قاتلان کربلا، کم‌خطرترین دشمنان امام حسین علیه‌السلام حسین علیه‌السلام سه گروه دشمن دارد؛ دسته اول آنان که او را کشتند. این دسته کم‌خطرترین دشمنان هستند، چون تنها جسم امام را که محدود بود، کشتند. دسته دوم آنان که تلاش کردند آثار امام را محو کنند؛ قبر امام را ویران کردند و از آمدن زائران جلوگیری کردند و کسانی که در اطراف قبر آن حضرت زندگی می‌کنند را مورد آزار و اذیت قرار دادند. خطر این دسته بیشتر از دسته اول است، ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند. ولی دسته سوم که خطرناک‌ترین دشمنان آن حضرت هستند، آنانند که کوشیدند اهداف امام حسین (ع) و ابعاد انقلاب حسینی را تحریف کنند و آن را ابزار کسب و درآمد قرار دهند و بهره‌برداری‌های بی‌ارزش از آن کنند و یا آن را مورد سوء استفاده برای منافع شخصی قرار دهند. اینان تلاش کردند بالاترین بُعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند. ▪️ما چه سودی از عاشورا می بریم؟! اگر استفاده نبرده باشیم و تنها گریه کرده باشیم، من به شما خبر می‌دهم که این کار سودی ندارد؛ ما از کدام دسته هستیم؟ از کسانی که گریه می‌کنند و حسین را می‌کشند؟ امروز امام حسین علیه السلام نیست تا کسی او را بکشد، ولی چیزی گران‌بهاتر و مهم‌تر از خود امام حسین (ع) در دستان ماست؛کرامت امت حسین، مقدسات حسین. اگر ما گریه کنیم ولی در عین حال برای تضعیف اهداف امام حسین (ع) تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم و در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم ولی گواهی دروغ بدهیم؛ اگر گریه کنیم ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و تفرقه در جامعه خود دامن بزنیم؛ اگر گریه کنیم ولی گناهان‌مان بیشتر شود، در این صورت ما گریه می‌کنیم ولی در عین حال حسین را نیز می‌کشیم، زیرا تلاش می‌کنیم هدف حسین را از بین ببریم که گران‌بهاتر از خود اوست. ان‌شاءالله که ما از این دسته نیستیم. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣بیان دشمنان امام حسین علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
این روایت رو دیده بودین تابحال!!! 👇 روايت شده از حضرت سجاد علیه السلام: لا یكون الصدیق صدیقا حتی یقطع لأخیه المؤمن قطعة من دینه یرقعها بالاستغفار. دوست،دوست نیست مگر اینکه بخاطر انجام خواسته ها و نیازهای رفیقش پاره ای تز طاعات و عبادت های مستحبی خود را ترک کرده سپس با استغفار جبرانش کند. جامع سخنان امام سجاد علیه السلام احقاق الحق. علیهم السلام علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣اشاره ای به حق دوست در دین 2️⃣یکی از مهم در عبادات این است که گاهی ترک کارهای مستحبی استغفار دارد و با استغفار جبران میشود 3️⃣یکی از استغفار استغفار از ترک کارهای مستحبی است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
یه وقتی آدم از قِبل خودش سلام میده یه وقت حامل سلام میشه یعنی سلام را از کسی میگیره به کس دیگه میرسونه. زیارت عاشورا ما را بجایی می‌رساند که سلام را از خدا بگیریم و به سید الشهدا برسانیم!! علیک منی سلام الله 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از زیارت عاشورا رشد معنوی تا جایی که انسان را سفسر سلام خدا میکند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
❌خون پشه 🔸در حج قطره خون پشه ای بر احرامی یکی از اهل کوفه افتاده بود، چون بر عبدالله بن عُمر وارد شد از او پرسید که آیا خون افتاده بر احرامی‌ام پاک است یا نجس؟ عبدالله گفت: از شما اهل کوفه در شگفتم، پارسال خون حسین بن علی را بر خاک ریختند و امثال تو (من و تو) سکوت کردید و حالا از من می پرسی که احرامی ات با این خون نجس است یا پاک؟! 📌ابن اثیر، علی بن ابی الکریم، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌دار صادر، ۱۳۸۶ ه‍.ق 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از ها و عدم بصیرت در تاریخ این مورد است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
اخلاق درست است كه به خُلق برمي‌گردد لكن خُلق و خَلق جهت مشتركي دارند؛ ما با اخلاقمان خود را مي‌سازيم يعني همان طوري كه ما بدني داريم خداي سبحان اين بدن را خلق كرد اين بدن با خصوصيتي در دنيا به سر مي‌برد ما با اوصاف نفساني‌مان يك بدن ديگري را مي‌سازيم و با آن بدن وارد برزخ مي‌شويم و در قيامت خدا همين بدن ما را به همان صورتي كه ما ساختيم در مي‌آورد يا زشت است يا زيبا. در دنيا انسان رنگهاي مختلفي دارد و اين نه فخر است و نه وهن؛ كساني كه در منطقه‌هاي گرمسير به سر مي‌برند با يك رنگ‌اند كساني كه در منطقه‌هاي سردسير به سر مي‌برند با رنگ ديگر, فخري براي ابيض بر غير ابيض نيست اما بدني كه ما خودمان مي‌سازيم و با آن بدن وارد برزخ مي‌شويم و خداي سبحان هم در قيامت همين بدن ما را به آن صورت در مي‌آورد و آن صورت يا زشت است يا زيبا، اگر زيبا بود فخرآفرين است و اگر زشت بود وهن‌آفرين است. در دنيا ابيض و اسود فرقي ندارند نه صهيب رومي فضلي داشت بر بلال حبشي و نه به عكس اما در قيامت كه عدّه‌اي با صورت سياه محشور مي‌شوند عدّه‌اي با صورت سفيد ‌«‌يوم تبيض فيه وجوه و تسود فيه وجوه»[1] آن علامت وهن است يا علامت فخر. اينكه به ما گفتند در هنگام وضو گرفتن در هنگام شستن صورت از خدا بخواهيد اين دعا را بخوانيد كه «اللهمّ بَيّض وجهي ... و لا تُسوّد وجهي ...»[2] براي همين است. ما اگر ـ خداي ناكرده ـ سيه‌روي و روسياه محشور بشويم براي ما ننگ است اگر ـ ان‌شاءالله ـ روسفيد و سفيدروي محشور بشويم براي ما فخر است اين روسياهي يا سفيدرويي را ما با اخلاق فراهم مي‌كنيم يعني اين خُلق، پيوندي هم با آن خَلق دارد ما آن بدن را در دنيا مي‌سازيم با همان بدن محشور مي‌شويم و خداي سبحان هم در قيامت عين اين بدن ما را به همان صورت در مي‌آورد پس اخلاق تنها يك مسئله اعتباري نيست يك بايد و نبايد اعتباري نيست اين برهان سوم است كه با آن دو برهان قبلي جمعاً مي‌شود سه دليل. دو برهان قبلي اين بود كه درست است اين بايد و نبايدها امر اعتباري‌اند وجوب و حرمت حليّت و حرمت صحّت و بطلان اينها عناوين اعتباري‌اند و در خارج وجود ندارند لكن هم مسبوق به ملاكهاي واقعي‌اند (يك) هم ملحوق به پاداش و كيفر واقعي‌اند (دو) نه آن مصالح و مفاسد مستور، امر اعتباري است، اين يك برهان؛ نه آينده كه جهنم يا بهشت است كه نتيجه همين اعمال است امر اعتباري است، برهان دوم. طبق اين دو برهاني كه در جلسات قبل گذشت، اين دليل, دليل سوم است كه اخلاق به يك واقعيّت تكيه مي‌كند نه به امر اعتباري كه بگوييم انسان با اين قوانين اعتباري زندگي مي‌كند و قوانين اعتباري كه وجود خارجي ندارد چون اين قوانين از يك حقيقتهايي گرفته شده است و به حقايقي هم تبديل مي‌شود در قيامت اينها حقايق‌اند و گذشته از آن, اين دليل سوم نشان مي‌دهد كه اين اوصاف، سازنده ماست ما را دارد مي‌سازد يا به صورت بد يا به صورت خوب كه ـ ان‌شاءالله ـ اميدواريم در اثر داشتن اخلاق خوب به صورتهاي خوب در بياييم! شما در عمرتان تجربه كرديد خوابهايي را ديديد گاهي با صورتهاي خوب محشور مي‌شويد گاهي با صورتهاي غير خوب اينها همان آثار اخلاقي است كه در خواب به صورت رؤياها در مي‌آيد. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از مهم در اخلاق اینست که اخلاق خالق وضعیت ما در قیامت است. می خواهی خلق خوب داشته باشی یا خلق بد 2️⃣اخلاق یک امر اعتباری نیست •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh