eitaa logo
کشکول تبلیغ
2 دنبال‌کننده
414 عکس
172 ویدیو
130 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد سوزن را چند متر دور تر پرت کرد . مردی حکیم که از ان مسیر عبور می کرد ماجرا را دید سوزن را اورد به کفاش تحویل داد و شعری را زم زمه کرد درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن انگه که خارش خوری . این سوزن منبع درامد توست این همه فایده حاصل کردی یک روز که از ان دردی برایت امد ان را دور می اندازی! درس اخلاقی اینکه اگر از کسی یا وسیله ای رنجشی امد بیاد اوریم خوبی های که از جانب ان شخص یا فوایدی که از ان حیوان وسیله یا درخت در طول ایام به ما رسیده , ان وقت تحمل ان رنجش اسان تر می شود ... @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امام صادق عليه السّلام فرمودند: صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ يَومَ القيامَةِ. صله رحم حساب را در روز قيامت آسان مى كند . بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 210 @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 🍃قَلَع: به صاف کردن و زدودن هر شئ از یک سطح را قَلَع گویند. وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي (۴۴_ هود) یعنی ای آسمان، خود را از هر ابری پاک و صاف گردان. قَلع و قَمع یعنی کشتن همه مخالفان در شهر و دیاری، و صاف کردن آن دیار از دشمن را گویند. فلز قلع را از آن جهت گویند که سطح فلزی دیگر (مثل فلز مس) را با زدودن هرگونه جرمی که بر آن وجود دارد، صاف و براق می نماید. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 روزی گروهی از مسلمانان مدینه خدمَت پیامبر (ص) آمدند و عرض کردند: «بهشت را از درگاه الهی برای ما ضمانت کن.» پیامبر (ص) پس از اندکی درنگ فرمود: «من با یک شرط، چنین ضمانتی را برای شما می کنم»، پرسیدند: آن شرط چیست؟ فرمود: انْ لاتسْئلوا احدا شَیئا؛[1]از هیچ کس (جز خدا) چیزی را تقاضا نکنید. آنها نیز تعهّد کردند که در زندگی از احدی تقاضا نکنند. پیامبر هرگاه کنار سفره نشسته و دستش به آب نمی رسید، به کسی نمی گفت که آب به من بده، بلکه خودش برمی خاست و ظرف آب را برمی داشت و می نوشید. آری پیامبر (ص)، هم خود این گونه می زیست و هم به شاگردانش این گونه توصیه می کرد. پی نوشت: 1- جامع احادیث الشیعه، ج 8، ص 441 منبع : عفاف سرچشمه زیبایی، ص 54 @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امام علی (ع) میفرمایند: البِرُّ لَا يَبْلِى وَ الذَّنبُ لَا يُنْسَى نيكى كهنه نمى‌شود و فراموش نمى‌گردد. بحارالانوار ج 78 ص53 @DastaneRastan
🌸❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️🌸 🔆تعبیر مؤدبانه ⚡️شبی هارون‌الرشید در خواب دید که دندان‌های او ریخته شد. معبری را طلبید و از تعبیر خواب خود سؤال نمود. 💫معبّر گفت: «این خواب دلیل است که جمیع خویشان خلیفه بمیرند.» هارون از این سخن او ناراحت شد و گفت: «خاک به دهانت؛ سپس فرمان داد تا او را صد تازیانه بزنند. ⚡️معبّر دیگری را طلبید و از تعبیر خواب خود پرسید. معبّر گفت: «این خواب دلیل است که عمر خلیفه از همه‌ی اَقرَبا درازتر باشد.» 💫هارون‌الرشید خلیفه‌ی عباسی بخندید و گفت: هر دو تعبیر، در یک معنی است، اما دوّمی ادب را رعایت نمود.» پس فرمان داد تا هزار درهم (پاداش) به وی دادند.» 📚نمونه‌ی معارف، ج 1، ص 95 –زینه المجالس، ص 249 📚@Dastanhaykotah 📚
🔵خالص کردن عمل،فقط بخاطر خدا 💫نقل است که: مرحوم شیخ سبزواری رضوان الله علیه برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند. ⚡️نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت. اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می گردید؟ 💫 آقا جواب داد: خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است! چون داخل نیتم ناخالصی خوش آمدن خلق خدا پیش آمده،حالا برمی گردم تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و این بار تنها برای رضای خدا به عیادت بیمار بیایم.... 🔵چگونه نیتمان را خالص کنیم؟ ⚡️معمولا دوستان پی نتیجه اعمالند؛ مثلا می پرسند این کار را بکنیم ثوابش چیست و... ✳️ اگر انسان پی اینها نباشد یعنی: به دنبال نتیجه و اینکه عملش چه بلایی را دفع میکند و چه سود و ثوابی می رساند نباشد و هدفش فقط بخاطر رضای خدا باشد آن وقت عملش خالص میشود. 📕داستان های عارفانه، اثر عباس عزیزی 📚@Dastanhaykotah 📚
✍چشم برزخی سردار شهید محمد حسین یوسف الهی... ◾️شهید محمد حسین یوسف الهی چشم برزخی داشت پیروزی‌ ها را می‌ دانست شکست‌ ها را می‌ دانست باطن افراد را می‌ دید و عاقبت‌ شان را پیشگویی می‌کرد… ▪️او با نماز شب و عبادت و جهاد خالصانه مصداق سالکان و عارفانی بود که به فرموده امام خمینی یک شبه ره صد ساله را طی کرد و چشم تمام پيران و کهنسالان طريق عرفان را حسرت زده قطره ای از دريای بی انتهای خود کردند. ◾️زمستان ۶۴ بود با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. ▪️بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید من هم شیمیایی می شوم. ◾️حسین به همه اشاره کرد به جز من! ▪️چند روز بعد تمام شهودهای حسین در عملیات والفجر ۸ محقّق شد! ☑️راوی حمید شفیعی همرزم شهید ‍‌‌ 📚@Dastanhaykotah 📚
💫🦋🦋💫🦋🦋💫🦋🦋💫 🔆پارساى بخيل ☘يحيى پسر زكرياى نبى (ع) ابليس را ديد، گفت: كيست كه وى را دشمن‏تر دارى، و كيست كه وى را دوست‏تر مى‏دارى؟ ☘ ابليس گفت: پارساى بخيل را دوست‏تر دارم، كه او جان همى كند و طاعت همى كند، اما بخل وى آن همه باطل گرداند . و فاسق بخشنده را دشمن‏تر دارم كه او خوش همى خورد و خوش زندگى كند، و همى ترسم كه خداى تعالى بر وى به سبب سخاوتش، رحمت كند . و وى را توبه دهد. ☘و يك روز على (ع) بگريست. گفتند: چرا گريستى؟ ☘گفت: هفت روز است كه هيچ مهمان، به خود نديده‏ام . 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى 📚@Dastanhaykotah 📚
❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️ 🔆دوری از دربار 🌴از افتخارات عالم جلیل القدر، میرزای قمی این است که همچون سایر علمای متعهّد و راستین شیعه از نزدیک شدن و پیوستن به سلطان ستمگر زمان دوری می گزید و هرچند سلطان نسبت به او کمال ارادت و اخلاص را ابراز می داشت او به وی بی اعتناتر می شد و بیشتر از او فاصله می گرفت. پادشاه مقتدر قاجاری برای زیارت و دیدار او از پایتخت به قم می آمد، ولی او از رفتن به طرف دربار و برقرار کردن رابطه و پیوند با دستگاه سلطنتی بشدّت امتناع می ورزید. زیرا این کار را برای دین و آخرت خویش بسیار خطرناک می دانست. به همین دلیل هنگامی که در یکی از جلسات ملاقات، فتحعلی شاه از آن بزرگوار درخواست کرد که اجازه دهد تا دختر خویش را به ازدواج پسر میرزا درآورد و بدین وسیله رابطه خانوادگی بین میرزا و خانواده سلطنت برقرار گردد، میرزا از این پیشنهاد سخت ناراحت و نگران شد و از قبول آن خودداری ورزید گرچه آن جلسه بدون نتیجه پایان پذیرفت. امّا چون برای میرزا این احتمال وجود داشت که با اصرار و پافشاری شاه مجبور گردد و از روی ناچاری به این وصلت و ازدواج تن دردهد و دست به دعا برداشت و گفت: خدایا اگر بناست که شاهزاده به همسری پسر من درآید، مرگ جوانم را برسان. 🌴لازم به تذکر است که میرزا همین یک پسر را هم داشت. ولی در عین حال تن دادن به این وصلت، و قبول این پیشنهاد، چنان برای او ناگوار بود، که همچون یوسف صدیق به هنگامی که در مقابل وسوسه های زنان مصر که او را به تسلیم شدن در مقابل تقاضا و خواسته همسر عزیز مصر دعوت می کردند قرار گرفت 🌴فرمود: ربّ السّجن احبّ الی ممّا یدعونی الیه. به زبان حال گفت: خدایا مرگ یگانه پسر جوانم با همه سختیهایش برای من از تن دادن به این ازدواج محبوب تر است. 🌴طولی نکشید که فرزند جوانش در آب غرق شد و در اثر این سانحه از دنیا رفت. از این جریان استفاده می شود که آن بزرگوار آن چنان در پیشگاه خدا قرب و منزلت داشت که مستجاب الدعوة گردیده بود.[1] پی نوشت [1] ميرزاى قمى، ص 75 📚منبع : پیکار با منکر در سیره ابرار، ج 1، ص:46 📚@Dastanhaykotah 📚
✅نورِ عَملِ خیر می فرمودند: اعمال و عبادات ما همگی نور دارد، باید اثر و نور این ها را با مراقبه و محافظت نگه داریم و از دست ندهیم. ماها متاسفانه غالبا ولخرج هستیم، ولخرج نـور. اگـر از عبادتی نور کسب کنیم ، آن را حفـظ نمی کنیم . فورا با رفتارمان آن‌را خرج می‌کنیم و از بین می بریم نماز شب می‌خوانیم و بعد غیبت می کنیم و نور نمازشب ازبین میرود، یک نورانیت هم اگـر شب به ما بـدهند، صبح خـرجش می کنیـم. یک دعا می خوانیـم ، با جـواب تلخی کـه مثلا به مادرمان می دهیم ، از بین می بریم خلاصه هـر عمل خیری نور دارد ، اگر نور ها را حفظ کنیـم ، به تـدریج این نورها جمع شـده و قوی می شـوند و دارای آثار عالیه می شود. 📎 📚@Dastanhaykotah 📚
✅حکایت خیلی هاست ... ✍فردی هنگام راه رفتن پایش به سکه‌ای خورد . تاریک بود ، فکر کرد طلاست . کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند . دید ۲ ریالی است بعد دید کاغذی که آتش زده هزار تومانی بوده گفت : چی را برای چی آتش زدم .و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای با ارزش را برای چیزهای بی‌ارزش آتش می‌زنیم ، و خودمان هم خبر نداریم . آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ‌ها و مقایسه کردن ‌های خود می‌کنیم ، و سلامتی امروزمان را با استرس‌ها و نگرانی‌ های بی‌مورد به خطر می‌اندازیم . 📚@Dastanhaykotah 📚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌