بسماللهالرحمنالرحیم
تقدیمبهساحتمقدسحضرتزینب(س)
#رمانزیبایعطرخدا
#قسمت_سی_ونهم
..... راه افتادم 😣
صدای پا هنوز پشت سرم میآمد 😨
اما نه یک نفر ٣نفر 😰
فقط از خدا خواستم سالم به خانه برسم 😭
جرات به خرج دادم وپشت سرم را نگاه کردم 👀
دومرد جلو ایستاده بودند وهمان زن هم پشت سرشان بود😳
یکی از مرد ها یک چوب دستش بود وآن یکی هم چیزی شبیه طناب داشت 😨😰
فقط از خدا محمد را خواستم 😭
شروع کردم به دویدن به سمت خروجی پارک که به کوچه خانه منتهی میشد 😕
اما صدا ها پشت سرم قطع نشد😭
همان مردی که چوب دستش بود ضربه محکمی به بازوی چپم زد 😭
انگار میدانست که دستم تیر خورده است 😨
بی اختیار کیفم از دست افتاد وخودم هم روی زمین افتادم 😭
یکی از مرد ها خم شد ویک سیلی محکم به صورتم زد 😭
صورتم زخم شد وروی آرنج دست راستم افتادم 😭
آن یکی هم ضربه محکی به بازویم زد و کاملا پخش زمین شدم 😭
آنقدر ضربه ها محکم بود که زخم دستم شکافته شد وخون بیرون زد 😭
مانتوی سفیدم قرمز شده بود 😭
فقط از خدا محمد را خواستم 😭
کیفم را با پا داخل جوی آب انداختند 😭
فقط میتوانستم چادرم را نگه دارم که صورتم پوشیده باشد 😭
یکی از مرد ها با همان طنابی که داشت به دستم میزد 😭
آن یکی هم با چوب به دست وپایم ضربه میزد 😭
آن زن هم فقط دنبال خراب کردن بود 🙁
من مقاومت میکردم 😢
یکی از مرد ها گفت:خودتو اذیت نکن 😏دستاشو ببند 😏
دستهایم را محکم به هم بست 😭
ساعت ازدواجم را طوری از دستم کشید که بندش از وسط نصف شد 😭
بعد آن را روی زمین انداخت و پا روی شیشه اش گذاشت 😭
انگشتر هایم 😱
انگشتر یشمی که محمد برایم خریده بود 😭
حلقه ازدواجم 😭
هردو را از دستم بیرون کشید وروی زمین انداخت 😭
پا روی آنها فشرد ونگین انگشتر یشم سبزم نصف شد 😭
حدود ربع ساعت گذشت😢
در طول این ربع ساعت،هیچ کس آن دور و بر نبود 😭
هرچه سعی کردند چادرم از سرم جدا نشد 😍
آرام گفتم:حضرت زهرا حتی اگه بمیرم چادر از سرم درنمیاد 😢بهت قول میدم 😔
ولی بیخیال چادرم نشدند 😢😔
چادر ساده ای که محمد برایم خریده بود 😭
چادر را با چاقو تکه تکه کردند 😭
خداروشکر به خودم چاقو نزدند 😢🤲🏻
.... دیگر چشمانم سو نداشت 😢
گفتم:فقط یه فرشته میتونه منو نجات بده😢
صورتم روی خاک بود 😭
فقط نابود شدن وسایلم ریز پای آن زن را میدیدم 😭
چشمانم سو نداشت 😢
صدای ماشین شنیدم😍
گفتم:فرشته نجاتم رسید 😍
ماشین آشنا بود 😨
ماشین محمد 😍
محمد بازهم به موقع رسید 😍😢
ماشین جلوی من رسید 👀
محمد حواسش به من نبود 🙁
فقط یک فکر به ذهنم رسید 😕
داد زدم:مممممممححححححححممممممدددددد😭
ماشین ترمز زد 😍
محمد صدایم را شناخت 😍......
نویسنده ✍🏻: #کنیز_الزهرا
بسماللهالرحمنالرحیم
تقدیمبهساحتمقدسحضرتزینب(س)
#رمانزیبایعطرخدا
#قسمت_چهلم
..... محمد صدایم را شناخت 😍
از ماشین پیاده شد وبه سمتم دوید 😍
ناله میزدم ومیگفتم:محمد دستم 😭
محمد هم که ورزش رزمی اش فوق العاده بود شروع کرد به دعوا کردن با آن دو مرد 😢
مقام دوم مسابقات کاراته نیرو های مسلح را کسب کرده بود 🙃
هردو را نقش زمین کرد وکنارم نشست 😢
دستهایم را باز کرد وسرم را روی پایش گذاشت و گفت:زینب نترس،من کنارتم عزیزم،دیگه تموم شد 😢
من هم فقط ناله میزدم 😭
گفت:بریم بیمارستان؟🤔
گفتم:نمیدونم 😭
گفت:با این سرو وضع که نمیشه خونه رفت 🙁 زهرا میترسه 😕
میریم بیمارستان خدا بزرگه 😊
کمکم کرد تا نشستم 😢
وسایلم را دیدم 😢
با دست به آنها اشاره کردم وگفتم:بب... بب....ببین.... مح... مح.... محمد😢
و..... و... وسای..... وسایلم..... 😭
محمد پیشانی ام را بوسید و گفت:فدا سرت خانمم،دوباره برات میخرم 🙂
کمکم کرد تا بلند شدم 😢
محمد سوار ماشین شد وماشین را نزدیک پیاده رو آورد که بتوانم سوار شوم 🙁
کتابهایم هم از شانس من توی جوی پر آب افتاده بود و کاملا خیس شده بود 😭
تلفن همراهم هم روشن نمیشد 😢
محمد همه را برداشت و داخل صندوق عقب ماشین گذاشت 😢
انگشتر ها وساعتم را دستم داد وگفت:همشو برات دوباره میخرم 🙃
سوار ماشین شد که به بیمارستان برویم 😢
به خودم میپیچیدم 😭
دستم خیلی درد میکرد 😭
گفتم:م.... م.... مح... مد😢
گفت:جانم خانم جان 👀
گفتم:ز.... ز.... هرا.....نگران..... م... مــیـ .... شه😢
گو.... ش.... ش... شی.... منم..... ک....که... خا.....مو.....مو....شه
ز.... ز... نگ.... بزن..... ب... بهش.... ب.... بگو 😢
گفت:بیا با تلفن من زنگ بزن به خونه ☺️
تلفن محمد را گرفتم وبه سختی شماره گرفتم 😢
زهرا گوشی را برداشت وگفت:سلام بابا،کجایی؟مامان هنوز خونه نیومده 😢
گفتم:سلام.... دخ... ترم.... خوبی مامان جان؟مامان من الان.... ز... زنگ میزنم به دایی ح... حسین.... میگم بیاد...... د... دنبالت.... ب.... برو.... پیش..... مامان بزرگ😢
باشه دختر مامان؟😢
گفت:مامان.... کجایی؟ چرا صدات اینطوری شده 😨
گفتم:چیزی نیست دخترم..... آماده باش زنگ میزنم به دایی میگم بیاد دنبالت.... منو بابا محمدم شب میایم اونجا 😢
گفت:چشم 😓
تلفن را قطع کردم وشماره حسین را گرفتم 😢
حسین گوشی را برداشت وگفت:الو.... سلام 🙂
گفتم:س.... س... سلام داداش..... خوبین....
گفت:سلام آبجی.... حالت خوبه 😟
گفتم:خوبم داداش..... ف.... ف.... فقط یه زحمتی.... دارم 😔
گفت:بگو آبجی
گفتم:بیزحمت.... بری خونه ما..... د... د.... دنبال.... ز.... هرا.... ببریش پیش مامان اینا 😢
گفت:خودتون کجایین؟
گفتم:با محمدم..... داریم میریم..... ب.... ب.. بیمارستان 😔
گفت:بیمارستان؟😳
گفتم:ان شاء الله تا شب میایم خ.... خونه 😢
فقط..... ز... زهرا.... تنهاست..... زود.... ب..... برین..... د... دنبالش....
گفت:اگه کاری داشتی حتما بهم خبر بده 😢
گفتم:چ.... چشم... دا.... دا... داداش.... مم.... مم... ممنون😢
محمد نگاهم کرد و گفت:نگاه کن با صورتت چکار کردن 😢
خدا از سر تقصیراتشون نگذره 😢
گفتم:محمد 😢
گفت:جانم 👀
گفتم:اگه یه اتفاقی برای من افتاد....
نویسنده ✍🏻: #کنیز_الزهرا
سلام و رحمت ♥️🌱
دو قسمت از رمان تقدیم نگاهتون ☺️🌼🌱
مارو حلال کنید 🥲
اگه از رمان لذت بردید برا حال دل نویسنده هم دعا کنید 🥲♥️
میشه یکم از حال و هواتون وقت خوندن رمان برامون بگید🥲؟
مارو یاری کنید ↡'🌻
@Habibe_heidar213
-یااباعبدالله ؛
مراهزاراُمیداستوهرهزارتویی . . :)
#امام_حسین(ع)
🖤@kelidebeheshte
دردِ من حتی مُسَکِّن را به درد اَنداخته
آخرش تمثــالِ این آقا مـرا آرام کرد...
امامحسینم...❤️🩹
#امام_حسین(ع)
🖤@kelidebeheshte
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
#نماز_شب
❤️نماز شب را با ما تجربه کنید❤️
@kelidebeheshte
بہقولِاستادپناهیان؛
خداتنهاعاشقۍهستکهازبۍتوجهے
معشوقشخستہنمۍشود...!♥️
#شب_بخیر
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
1_4346007867.mp3
21.06M
💬 قرائت #دعای_عهــــد"....:)
🎧 با نوای استاد #علی_فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
#قرار_همیشگی🌿
🤍اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🤍
@kelidebeheshte
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ دوشنبه 👈 20 آذر / قوس 1402
👈27 جمادی الاول 1445 👈11دسامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
❎ روز اول ماه کانون الاول از ماههای رومی
این ماه سی و یک روز است و در آن بادهای تند و شدید می وزد سرما زیاد میشود و انچه در تشرین ثانی گفته شد اینجا نیز نافع است از خوردن خوراکی های سرد باید پرهیز گردد.و از حجامت و فصد در این ماه اجتناب شود و غذاهای گرم مصرف شود.
⚫️ وفات جناب عبدالمطلب علیه السلام جد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم " به روایتی".
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
📛امروز ساعت 14:42قمر از برج عقرب خارج می گردد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد حشر و نشر خوبی با مردم دارد و دوست داشتنی است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️درمان بیماری های عفونی.
✳️مرحم گذاشتن بر زخم.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️آبیاری.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️جراحی چشم.
✳️کشیدن دندان.
✳️درختکاری.
✳️و جابجایی و نقل و انتقال نیک است.
🔵امور نگارش ادعیه و حرز و نماز آن خوب نیست.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث پشیمانی می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث ایمنی از ترس می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 28 سوره مبارکه "قصص" است.
قال ذالک بینی و بینک.....
و از معنای آن استفاده می شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
@taghvimehamsaran
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
🔭
🔮🔭
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
﷽ 🌹﷽🌹﷽🌹 ﷽ 🌹﷽
✳️ دعای پیش ازخواندن قرآن ✳️
اَللّهُمَّ بِالحَقِّ اَنزَلتَهُ و بِالحَقِّ نَزَلَ ،، اَللّهُمَّ عَظِّم رَغبَتی فیهِ وَاجعَلهُ نُوراً لِبَصَری وَ شِفاءً لِصَدری وَ ذَهاباً لِهَمّی وَ غَمّی وَ حُزنی ،، اَللّهُمَّ زَیِّن بِهِ لِسانی وَ جَمِّل بِهِ وَجهی وَ قَوِّ بِهِ جَسَدی وَ ثَقِّل بِهِ میزانی ، وَارزُقنی تِلاوَتَهُ عَلیٰ طاعَتِکَ ءاناءَ اللَّیلِ وَ اَطرافَ النَّهارِ ، وَاحشُرنی مَعَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَخیار..
🌹
﷽
🌹﷽
﷽🌹﷽
🌹﷽🌹﷽
﷽ 🌹﷽🌹﷽🌹
💚🌿@kelidebeheshte
๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - تحدیرجزء13(استادمعتزآقائی).mp3
3.94M
جزء13
📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖
#تحدیر (تندخوانی)
#جزء 3⃣1⃣
توسط #استاد_معتز_آقایی
❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
امروز: دوشنبہ
جزء #سيزدهم هدیه به پیشگاه مقدس
🌹حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
و
🌹حضرت امام حسین علیهالسلام
💠وبه نیت:
ظهور وسلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
طول عمر مقام معظم رهبری
شفای بیماران اسلام
وشادی ارواح طيبه شهداء ودر گذشتگان مؤمنین و مؤمنات
❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
#جزء13
64Bit🚀3/7 :MB⏰Time=32/21
#تصویر_صفحه_132🌹
✨ بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨
❖◈ هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖
✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵
〖 صـفـحـه ✍🏻2️⃣3️⃣1️⃣〗
🌸 *اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن*
📖 *اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن*
🌸 *اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن*
📖 *اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن*
🌸 *اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن*
🖤@kelidebeheshte