💗#معجزه_دست_دادن💗
💗#قسمت_سوم💗
در مورد اهميّت نماز همين بس كه نماز ستون دين و معراج مؤمن مى باشد و هيچ عملى نزد خداوند به برترى نماز نمى رسد.
و اگر نمازگزار در نماز حضور قلب داشته باشد خداوند با صورت خود به نمازگزار رو مى كند.
امام صادق(ع) فرمودند: "هر مؤمنى كه با قلب خويش در نماز به خدا رو كند، خداوند نيز روى خود را به سوى او مى كند".
البتّه واضح است كه مراد از "رو كردن خدا" اين است كه خداوند با نهايت توجّه به نماز گزار نظر مى كند به بيان ديگر چطور وقتى ما با شخصى ملاقات مى كنيم اگر بخواهيم نهايت توجّه خود را به او بفهمانيم با تمام صورت به او رو مى كنيم; همين طور هنگامى كه نمازگزار به نماز مى ايستد و با تمام حضور قلب در مقابل او به عبادت او مى پردازد خداوند به اين نماز گزار نهايت توجّه را دارد و در سخنان امامان معصوم(عليهم السلام) از اين توجّه پيدا كردن خداوند به بنده خود، تعبير به "رو كردن" شده است.
حال مى خواهم نكته اى جالب براى شما نقل كنم: امام باقر(ع) فرمودند: "هنگامى كه دو مؤمن با هم ملاقات مى كنند و با هم دست مى دهند خداوند روى خود را به سوى كسى مى كند كه محبّتش به دوستش بيشتر است".
به بيان ديگر وقتى كه با مؤمنى دست می دهيد و قلب شما پر از محبّت آن مؤمن است در اين هنگام، خداوند به شما رو مى كند و اين به آن معنى است كه خداوند متعال در اين موقع كمال توجّه را به شما دارد و در آن لحظه در دريايى از محبّت خدا قرار گرفته ايد.
بار ديگر بايد به اين مكتب افتخار كنيم كه براى جلب نهايت توجّه خداوند دو راه براى ما مطرح شده است، يكى حضور قلب در نماز و ديگرى دست دادن با مؤمن!
به بيان ديگر اسلام نمى خواهد در جستجوى معنويّت و كمال در كنجِ عزلت بنشينيم بلكه ما را همان طور كه به سوى نماز راهنمايى مى كند به حضور در متن جامعه هم رهنمون مى كند.
آرى براى اين كه كارى كنيد كه خدا به شما رو كند و از اين فيض بزرگ بهره مند گرديد، كافى است برخيزيد و به ديدار برادر مؤمن خود برويد و دست در دست او بنهيد تا در مركز دايره توجّه خدا قرار گيريد و رحمت الهى را به سوى خود جذب كنيد.
نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗#خدای_قلب_من💗
💗#قسمت_سوم💗
درِ خانه تو جايى است كه همه به آن رو كرده اند و با هزاران اميد و آرزو به سويت آمده اند.
بندگانت به تو پناه آورده اند چرا كه جز تو پناهگاهى نيست.
مگر ما خدايى به غير تو داريم كه به سوى او رو كنيم؟
مگر كسى هست كه مايه اميد ما باشد تا به او دل ببنديم؟
به عزتت قسم كه من در درگاه تو جز بيچارگى ندارم كه عرضه كنم، پس به بيچارگى ام رحم كن!
به بزرگيت سوگند كه هرگز از درِ خانه تو نمى روم و آنقدر بر در اين خانه مى مانم تا مرا ببخشى و به من نگاه محبّت آميز كنى.
من آن بخشش بزرگ تو را مى خواهم!
من آن بزرگوارى بى مثل و مانند تو را جستجو مى كنم!
خداى من !
گاه با خود مى گويم چگونه تو را بخوانم و صدايت زنم حال آنكه نافرمانى تو را كرده ام!
امّا به ياد مى آورم كه تو چقدر بخشنده و مهربانى، براى همين با دلى اميدوار تو را صدا مى زنم.
گر چه گنهكارم امّا قلبى دارم كه با عشق تو آشنا است!
گناهانم را به ياد مى آورم و از تو مى خواهم مرا ببخشى در حالى كه اشك در چشمانم نشسته است، شايد كه قبولم كنى!
من همان كسى هستم كه هرگز از تو نااميد نشوم!
آن قدر صدايت مى زنم تا جواب مرا بدهى و مهربانى را بر من ارزانى دارى!
خداى من !
نمى دانم به كدام عمل خود، دل خوش باشم؟
در روز قيامت، آن وقت كه در حضورت قرار گيرم، چاره اى ندارم جز آنكه سر خود را پايين گيرم و فقط به رحمت تو اميدوار باشم!
چرا كه تو خود به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودى: "به بندگانم خبر ده كه من بخشنده و مهربانم".
پس به همان رحمت تو، دل خوش دارم چرا كه خوب مى دانم رحمت تو بيش از غضب تو است و همين مرا بس است.
آيا تو مرا به حال خود رها مى كنى، حال آنكه مى دانى جز تو ياورى ندارم!
آيا روى خود را از من برمى گردانى، حال آنكه به روى مهربانت، دل خوش كرده ام؟
خداى من !
من از تو حيا نكردم و نافرمانيت كردم، حريم تو را پاس نداشتم و تو را فراموش كردم!
امّا چون بلايى به من رسيد به فكر فرو رفتم كه چگونه صدايت كنم، حال آن كه در حضور تو گناه كرده ام.
امّا كسى جز تو نمى توانست، مشكل مرا حل كند و من خدايى جز تو نداشتم.
پس صدايت زدم و تو جوابم را دادى و مشكلم را حل نمودى!
تو بيچارگى مرا ديدى، به من رحم نمودى و مرا فراموش نكردى!
اين خوبى تو را فراموش نمى كنم!
اى خداى خوب من!
نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗#به_باغ_خدا_برویم💗
💗#قسمت_سوم💗
بزرگى انسان ها به بزرگى آرزوى آنها است.
تو در زندگى چه آرزويى دارى؟
نكند دچار روزمرّگى شده اى و ديگر جز جلوى پاى خود را نمى بينى.
نه، تو بايد به فردايى زيبا بينديشى و تلاش كنى كه به آن برسى.
زيرا ما به آرزوهايمان نمى رسيم، بلكه آن را مى سازيم.
به هر حال براى ساختنِ آرزو بايد زحمت كشيد، خون دل خورد و به خدا توكّل كرد.
وقتى تو حركت خود را آغاز نمودى بايد از خدا هم يارى بگيرى و از او بخواهى كه تو را با كمك هاى غيبى كمك كند.
اينجا است كه اهميّت دعا مشخص مى شود، دعا مى تواند نيروهاى مخفى اين جهان را به سوى تو بكشاند و تو را كمك كند تا به خواسته دل خود برسى.
امّا خيلى وقت ها مى شود كه تو دعا مى كنى امّا اثر آن را نمى بينى. رو به آسمان مى كنى و مى گويى: خدايا! چقدر صدايت بزنم و تو جوابم را نمى دهى؟!
شايد گاهى هم از دعا كردن خسته شوى و آن وقت ندانى كه چه بايد بكنى.
دعا كردن آدابى دارد كه ما بايد آن را مراعات كنيم.
چطور وقتى بخواهى نامه و درخواستى از رئيس اداره اى بنمايى از چند نفر در مورد پيش نويس تقاضاى خود سؤال مى كنى، موقعى كه مى خواهى دعا كنى، سعى كن راه و رسم آن را هم مراعات كنى.
البتّه سخن در مورد آداب دعا كردن بسيار است ولى اگر به من اجازه بدهى يكى از برنامه هاى امام صادق(ع) را براى شما بازگو كنم.
آيا مى دانيد آن حضرت هر وقت مى خواست دعا كند چه برنامه اى را اجرا مى كرد؟
به طور خلاصه برايت بگويم كه طبق گفته امام(ع) براى دعا بايد اين چهار مرحله را طى كنى:
الب . بايد صبر كنى تا موقع اذان ظهر فرا برسد.
ب . در آن هنگام مقدارى صدقه به فقرا و بيچارگان بدهى.
ج . مقدارى عطر به خود بزنى و خود را خوشبو كنى.
د . به سوى مسجد بشتابى و در آنجا براى حاجت خود دعا كنى.
به راستى چند بار اين آداب را هنگام دعا انجام داده ايم؟!
مگر ما شيعه امام صادق(ع) نيستيم؟
پس چرا براى گرفتن حاجت خويش به مسجد پناه نمى بريم.
چقدر جوانانى را ديده ام كه براى استجابت دعا، ذكر و وردهايى كه هيچ مدرك معتبرى ندارند را خوانده اند. چقدر به اين طرف و آن طرف دويده اند! امّا از مسجد محلّ خويش، غافل بوده اند.
چقدر ماهرانه ما را از آن چه بايد باشيم دور ساخته اند.
به اسم، شيعه امام صادق(ع) هستيم ولى اعمال و كردار ما با برنامه هاى آن حضرت فاصله زيادى دارد!
مسجد خانه خدا است و تو وقتى در آن جا حضور پيدا مى كنى، مهمان صاحب خانه هستى.
در كجاى اين دنيا مى توانى به اين راحتى اين قدر به خدا نزديك شوى؟
پس فرصت را غنيمت بشمار و به مسجد برو، با خداى خويش خلوت كن و از او بخواه تا كمكت كند كه به خواسته خود برسی.
نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗#لطفا_لبخند_بزنید💗
💗#قسمت_سوم💗
درِ خانه تو جايى است كه همه به آن رو كرده اند و با هزاران اميد و آرزو به سويت آمده اند.
بندگانت به تو پناه آورده اند چرا كه جز تو پناهگاهى نيست.
مگر ما خدايى به غير تو داريم كه به سوى او رو كنيم؟
مگر كسى هست كه مايه اميد ما باشد تا به او دل ببنديم؟
به عزتت قسم كه من در درگاه تو جز بيچارگى ندارم كه عرضه كنم، پس به بيچارگى ام رحم كن!
به بزرگيت سوگند كه هرگز از درِ خانه تو نمى روم و آنقدر بر در اين خانه مى مانم تا مرا ببخشى و به من نگاه محبّت آميز كنى.
من آن بخشش بزرگ تو را مى خواهم!
من آن بزرگوارى بى مثل و مانند تو را جستجو مى كنم!
خداى من !
گاه با خود مى گويم چگونه تو را بخوانم و صدايت زنم حال آنكه نافرمانى تو را كرده ام!
امّا به ياد مى آورم كه تو چقدر بخشنده و مهربانى، براى همين با دلى اميدوار تو را صدا مى زنم.
گر چه گنهكارم امّا قلبى دارم كه با عشق تو آشنا است!
گناهانم را به ياد مى آورم و از تو مى خواهم مرا ببخشى در حالى كه اشك در چشمانم نشسته است، شايد كه قبولم كنى!
من همان كسى هستم كه هرگز از تو نااميد نشوم!
آن قدر صدايت مى زنم تا جواب مرا بدهى و مهربانى را بر من ارزانى دارى!
خداى من !
نمى دانم به كدام عمل خود، دل خوش باشم؟
در روز قيامت، آن وقت كه در حضورت قرار گيرم، چاره اى ندارم جز آنكه سر خود را پايين گيرم و فقط به رحمت تو اميدوار باشم!
چرا كه تو خود به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودى: "به بندگانم خبر ده كه من بخشنده و مهربانم".
پس به همان رحمت تو، دل خوش دارم چرا كه خوب مى دانم رحمت تو بيش از غضب تو است و همين مرا بس است.
آيا تو مرا به حال خود رها مى كنى، حال آنكه مى دانى جز تو ياورى ندارم!
آيا روى خود را از من برمى گردانى، حال آنكه به روى مهربانت، دل خوش كرده ام؟
خداى من !
من از تو حيا نكردم و نافرمانيت كردم، حريم تو را پاس نداشتم و تو را فراموش كردم!
امّا چون بلايى به من رسيد به فكر فرو رفتم كه چگونه صدايت كنم، حال آن كه در حضور تو گناه كرده ام.
امّا كسى جز تو نمى توانست، مشكل مرا حل كند و من خدايى جز تو نداشتم.
پس صدايت زدم و تو جوابم را دادى و مشكلم را حل نمودى!
تو بيچارگى مرا ديدى، به من رحم نمودى و مرا فراموش نكردى!
اين خوبى تو را فراموش نمى كنم!
اى خداى خوب من!
خداى من !
اگر تو بخشنده و مهربان نبودى من هم گناه نمى كردم!
مگر تو نبودى كه گفتى:
"هر كس صدايم زند جوابش مى دهم;
هر كس به درِ خانه ام بيايد به او نظر مى كنم".
اكنون به درِ خانه تو آمده ام و صدايت مى زنم!
آيا به وعده خود وفا نمى كنى؟!
تو با خوبى، شهره عالم شده اى و من هم با بدى!
آه! من چقدر گناهِ تو كردم و تو چقدر در حقّ من خوبى كردى!
اكنون كه شرمنده تو هستم، از تو مى خواهم كه مرا ببخشى و از گناهان پاكم كنى.
خداى من !
چون به ياد مى آورم كه تو مهربان و بخشنده هستى، غرق شادى مى شوم!
امّا چون به ياد آن مى افتم كه عذاب تو براى گنهكاران شديد است، غمناك مى شوم.
من ميان اين غم و شادى گرفتار شده ام.
از تو مى خواهم مرا از اين غم برهانى، از عذاب خود نجات دهى، اين شادى را استمرار بخشى و از مهر خويش روزيم كنى.
اگر من شايسته مهربانى و عفو تو نيستم ولى خوب مى دانم كه رحمت تو آن قدر زياد است كه گوشه اى از آن شامل من هم شود.
از تو مى خواهم تا رحمت بى انتهاى خود را شامل من هم بنمايى! و دل مرا با مهربانيت شاد سازى كه سخت به مهربانى تو نيازمندم.
خداى من !
تو عشق به خودت را در قلبم قرار دادى، مرا شيفته خود كردى و به من مهربانى هاى زيادى نمودى!
امّا من به سوى ديدار تو نشتافتم، چرا كه خود را به گناه آلوده كردم!
تو به من اين همه مهربانى كردى امّا من از تو فرار كردم!
نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
📻 مستند صوتی #شنود
#قسمت_سوم
💚🌿@kelidebeheshte
๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
قسمت های بار گذاری شده 👇🏻
قسمت اول🎧
https://eitaa.com/kelidebeheshte/24665
قسمت دوم🎧
https://eitaa.com/kelidebeheshte/24757
بسماللهالرحمنالرحیم
تقدیمبهساحتمقدسحضرتزینب(س)
#رمانزیبایعطرخدا
#قسمت_سوم
... زهرا خیلی ذوق کرده بود 😍
وقتی خانه را پر از دوستانش دید،نمیدانست باید چکار کند ☺️
پرید بغلم 😉🌹
وبعد هم سریع نشست پشت میز 🛋
از خوشحالی زهرا خوشحال بودم 🎀
به دیوار تکیه داده بودم وزهرا را نگاه میکردم 😊
همه منتظر چادر زهرا بودند 🛍
به اتاقم رفتم کیف را برداشتم ودرش راباز کردم 😍
عطر امام رضا (ع) رااز قفسه برداشتم، برای هر کاری استفاده اش نمیکردم 🎀
کمی به چادر زدم، سر کیف رابستم ورفتم 🛍
از بچگی هدفم این بود که اگر خدا دختری به من داد چادرم را به او بدهم، اما انگار قسمت زهرا بود💌
نمیدانستم خوشحال میشود یانه 😞
دل را به دریا زدم وچادر را به زهرا دادم ☺️
خیلی خوشحال شد😍
برای هدیه هم برایش چادر لبنانی ویک روسری قواره دار سفید با گل های صورتی خریده بودم 🎀 🎁
از هدیه هم خیلی خوشحال شده بود ☺️
دوباره پرید بغلم دستی به سرش کشیدم
وقتی به چهره اش نگاه کردم داشت گریه میکرد 😭
اشکش را پاک کردم 😊
گفتم:چیزی شده؟
گفت:وقتی دست به سرم کشیدی،یاد مامانم افتادم!
دوباره بغلش کردم، آرام شده بود همان لحظه اذان شد 😃
رفتم نماز بخوانم 🤲🏻
نماز اولم تمام شده بود وتسبیحات حضرت زهرا (س) میگفتم 📿
زهرا آمد بالای سرم 😀
نگاهم میکرد 👀
بالای سرم را نگاه کردم 🙄
ترسیدم 😨
بعد باهم خندیدیم 😂😂
بعد زهرا کنارم نشست 😗
نوازشش کردم 🙂❤️
آرام بود 😌
چادرش را آورد وکنارم جانماز پهن کرد 💕
شروع کرد به نماز خواندن 🤲🏻
مثل فرشته شده بود 👸🏻
سر نماز برای عاقبت به خیری اش دعا کردم 🙂❤️
روز بعد بر خلاف دفعات قبل چادر جدیدش را نپوشیده بود 😳😟
علتش را پرسیدم🤷🏻♀
گفت:نه زینب جون، خیلی هم قشنگ بودن، ولی گذاشتم برا موقعی که میخوام جایی برم ☺️
از تعبیرش خوشم آمد 😅
همان جا به من وحضرت زهرا قول داد که همیشه چادر سر کند
... سه سالی از جشن تکلیف زهرا گذشته بود 😉
زهرا بزرگتر شده بود ومن هم ٢٣سال داشتم باید برای خودم فکری میکردم 😊😅
به اهل بیت متوسل شدم قرار شد بعد از ٢٠شب توسل به اولین خواستگار بله بگویم 😍
با واسطه وبی واسطه اولین و آخرین خواستگاری عمرم شروع شد 🙈 😁
جلسه اول قرار شد بزرگتر ها فقط صحبت کنند 🤭
طبق رسم خواستگاری ها من سینی چای را بردم 😜
خانواده کریمی خانواده ای مذهبی بودند که....
نویسنده ✍🏻: #کنیز_الزهرا
بسماللهالرحمنالرحیم
تقدیمبهساحتمقدسحضرتزینب(س)
#رمانزیبایعطرخدا
#قسمت_سوم
... زهرا خیلی ذوق کرده بود 😍
وقتی خانه را پر از دوستانش دید،نمیدانست باید چکار کند ☺️
پرید بغلم 😉🌹
وبعد هم سریع نشست پشت میز 🛋
از خوشحالی زهرا خوشحال بودم 🎀
به دیوار تکیه داده بودم وزهرا را نگاه میکردم 😊
همه منتظر چادر زهرا بودند 🛍
به اتاقم رفتم کیف را برداشتم ودرش راباز کردم 😍
عطر امام رضا (ع) رااز قفسه برداشتم، برای هر کاری استفاده اش نمیکردم 🎀
کمی به چادر زدم، سر کیف رابستم ورفتم 🛍
از بچگی هدفم این بود که اگر خدا دختری به من داد چادرم را به او بدهم، اما انگار قسمت زهرا بود💌
نمیدانستم خوشحال میشود یانه 😞
دل را به دریا زدم وچادر را به زهرا دادم ☺️
خیلی خوشحال شد😍
برای هدیه هم برایش چادر لبنانی ویک روسری قواره دار سفید با گل های صورتی خریده بودم 🎀 🎁
از هدیه هم خیلی خوشحال شده بود ☺️
دوباره پرید بغلم دستی به سرش کشیدم
وقتی به چهره اش نگاه کردم داشت گریه میکرد 😭
اشکش را پاک کردم 😊
گفتم:چیزی شده؟
گفت:وقتی دست به سرم کشیدی،یاد مامانم افتادم!
دوباره بغلش کردم، آرام شده بود همان لحظه اذان شد 😃
رفتم نماز بخوانم 🤲🏻
نماز اولم تمام شده بود وتسبیحات حضرت زهرا (س) میگفتم 📿
زهرا آمد بالای سرم 😀
نگاهم میکرد 👀
بالای سرم را نگاه کردم 🙄
ترسیدم 😨
بعد باهم خندیدیم 😂😂
بعد زهرا کنارم نشست 😗
نوازشش کردم 🙂❤️
آرام بود 😌
چادرش را آورد وکنارم جانماز پهن کرد 💕
شروع کرد به نماز خواندن 🤲🏻
مثل فرشته شده بود 👸🏻
سر نماز برای عاقبت به خیری اش دعا کردم 🙂❤️
روز بعد بر خلاف دفعات قبل چادر جدیدش را نپوشیده بود 😳😟
علتش را پرسیدم🤷🏻♀
گفت:نه زینب جون، خیلی هم قشنگ بودن، ولی گذاشتم برا موقعی که میخوام جایی برم ☺️
از تعبیرش خوشم آمد 😅
همان جا به من وحضرت زهرا قول داد که همیشه چادر سر کند
... سه سالی از جشن تکلیف زهرا گذشته بود 😉
زهرا بزرگتر شده بود ومن هم ٢٣سال داشتم باید برای خودم فکری میکردم 😊😅
به اهل بیت متوسل شدم قرار شد بعد از ٢٠شب توسل به اولین خواستگار بله بگویم 😍
با واسطه وبی واسطه اولین و آخرین خواستگاری عمرم شروع شد 🙈 😁
جلسه اول قرار شد بزرگتر ها فقط صحبت کنند 🤭
طبق رسم خواستگاری ها من سینی چای را بردم 😜
خانواده کریمی خانواده ای مذهبی بودند که....
نویسنده ✍🏻: #کنیز_الزهرا
21.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺پخش از رسانه ملی(برای اولین بار)
🤩پـــــــــاســـخ به تـــمـــامی شـــبـــهات در مورد #گشت_ارشاد 🚔 و #طرح_نور✨💕
🎙#دکتر_علی_تقوی
#قسمت_سوم
✴️پیامبر فرمودند: تمام گناهان اُمّت من بخشیده میشود مگر.... 😱
🤔چرا «امربهمعروف» رو به «حجاب» گره زدید⁉️
💢 ماده ۶۳۸ از قانون مجازات اسلامی میگه که....
🎞این قسمت رو با کیفیت اصلی ببینید👀
#گشت_ارشاد
#طرح_نور
#در_امتداد_نور
#قسمت_سوم
#نشر_حداکثری
@zekrroozane ذڪرروزانہقلب سالم3.mp3
زمان:
حجم:
20.74M
#قلب_سالم ۳
#قسمت_سوم 🌱
موضوع : ظاهر بیانگر باطن 🌾
استاد : «حاجیه خانم رستمی فر»
@kelidebeheshte
؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞
کلیدبهشت🇵🇸🇮🇷』
قلب سالم ۳ قسمت : سوم 🌱 موضوع : ظاهر بیانگر باطن 🌾 استاد : «حاجیه خانم رستمی فر» @kelidebehesh
♥️﷽♥️
🤍مبحث قلب سالم
استاد :خانم رستمی فر
💚#قلب_سالم #قسمت_اول
https://eitaa.com/kelidebeheshte/32218
💚#قلب_سالم #قسمت_دوم
https://eitaa.com/kelidebeheshte/32238
💚#قلب_سالم #قسمت_سوم
https://eitaa.com/kelidebeheshte/32283
#نشرحداكثرے✅
@zekrroozane ذڪرروزانہکیمیای صلوات 03.mp3
زمان:
حجم:
12.23M
📚 مجموعه چهل قسمتی جذاب: «کیمیای صلوات»👇🎧 #قسمت_سوم
اندر فضائل بیانتهای ذکر شریف صلوات
🎙 اجرا و تهیه و تنظیم : مصطفی صالحی
#نشر = #صدقه_جاریه
#نذرظهور
┅❅⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱❅┅
@kelidebeheshte