💚¦⇠لیست هشتگ ها؎ چنل!'
هشنگ ها؎مربوط به فعالیت ها؎دختران
از دیار حاجۍ
🌸¦⇠#سالگردشهادتسردارسلیمانی!
🌸¦⇠#اجلاسمدیران
🌸¦⇠#قهرمانمن
🌸¦⇠#روایتگری
🌸¦⇠#گزینش
🌸¦⇠#اربعین
🌸¦⇠#عملیات
🌸¦⇠#رویداد
🌸¦⇠#حاجقاسم
🌸¦⇠#ختمقرآن
🌸¦⇠#نوجوان
🌸¦⇠#اعلامیه
🌸¦⇠#موکب
🌸¦⇠#هیئت_دخترانه
🌸¦⇠#پویش
🌸¦⇠#حریفت_منم
🌸¦⇠#دختران_قدس
🌸¦⇠#روز_دانش_آموز
🌸¦⇠#دیدار_رهبری
🌸¦⇠#دیدار_ریاست_جمهوری
🌸¦⇠#روایت_راه
🌸¦⇠#دختران_اربعین_ساز
🌸¦⇠#دیدار_با_مادران_شهدا
🌸¦⇠#ایام_فاطمیه
🌸¦⇠#راویان_پیشرفت
🌸¦⇠#اطلاعیه
🌸¦⇠#پویش_رژیم_کاغذی
🌸¦⇠#رویداد_جنوب_شرق
🌸¦⇠#رادیو
🌸¦⇠#آوای_دختران_سردار
🌸¦⇠#حادثه_تروریستی
🌸¦⇠#روایت
🌸¦⇠#نظرسنجی
🌸¦⇠#آوینی_شدن_به_سبک_دختران_حاج_قاسم
🌸¦⇠#ولادت_حضرت_علی
🌸¦⇠#معرفی
🌸¦⇠#اعتکاف
🌸¦⇠#پنجره_ای_رو_به_گذشته
🌸¦⇠#انتخابات
🌸¦⇠#نامه_ای_جایگزین_دیدار_تو
🌸¦⇠#پاتوق_گفتگو
هشتگلیستشهرستانها!'
🌻¦⇠#کرمان
🌻¦⇠#ریگان
🌻¦⇠#بافت
🌻¦⇠#فهرج
🌻¦⇠#زرند
🌻¦⇠#بم
🌻¦⇠#جیرفت
🌻¦⇠#منوجان
🌻¦⇠#رفسنجان
🌻¦⇠#شهربابک
🌻¦⇠#قلعهگنج
🌻¦⇠#راور
🌻¦⇠#رابر
🌻¦⇠#کوهبنان
🌻¦⇠#انار
🌻¦⇠#نرماشیر
🌻¦⇠#راین
🌻¦⇠#کهنوج
🌻¦⇠#سیرجان
🌻¦⇠#بافت
🌻¦⇠#شهداد
🌻¦⇠#بردسیر
🌻¦⇠#عنبرآباد
🌻¦⇠#فاریاب
🌻¦⇠#رودبار
🌻¦⇠#ارزوئیه
🌻¦⇠#جازموریان
🌻¦⇠#گنبکی
هدایت شده از حامدانه
#اربعین
.
راستش را بخواهید سفر اربعین همینطوری سخت است چه برسد بخواهی کاروانی به دنبال خودت راه بیندازی. کاروان نوجوانان باشد که دیگر سخت تر.
اما سختی کاروان دختران نوجوان و جوان مضاعف است. با مشکلاتی مواجه می شوی که تصورش را هم نمی کردی.
عراقی ها هم کمتر به تسهیل بخش بانوان توجه می کنند. برق که می رفت اگر موتور برقی روشن میشد اول بخش آقایان بود و حالا ما باید می رفتیم و چونه می زدیم که ما گرما را تحمل میکنیم ، بخش بانوان را وصل کن که اینها گرما زده نشوند.
هر روز حداقل ۲۵ باری بیمارستان می رفتیم. شب ها که خسته می رسیدیم جایی استراحت کنیم ، تازه تلفات نیمه شب ها خودش را نشان می داد.
این اواخر اجاره ی ستوته ها ( موتور باری) دائمی بود.
کار وقتی سخت تر میشد که کاروان ما از همه ی کشور بودند و فرهنگ و حال و هواشون متفاوت بود. یکی گرمایی بود و یکی سرمایی. اینها خودشان چند روز در راه بودند تا به تهران برسند و ما سفر مان را شروع کنیم.
همه ی اینها جزء کوچکی از مشکلات اربعینی ماست.
.
اما ما پای کادر سازی برای انقلاب اسلامی و قیام و رشد نوجوانان ایستاده ایم. اگر می گوییم اربعین حادثه ی بزرگ تمدنی و انسان ساز است ، اگر می گوییم برای هویت سازی بهترین سفر و رویداد است ، اگر می گوییم بانوان فرماندهان و راویان گام دوم انقلاب اسلامی هستند ، پس باید اسباب حضورشان را فراهم کنیم. باید کمک کنیم رنج سفر شان و سختی هایشان کمتر شود که خودشان کم مشکل و سختی ندارند. چادر های مشکی و گرمای بسیار زیاد و تغییر آب و هوا و غذا و پیاده روی ، امر ساده ای برای دختران نوجوان و جوان نیست.
.
من باشم پیشنهاد میکنم همه مان روی موکب اسکان در نجف و کربلا و خدمت پذیرایی و درمانی برای دختران و بانوان تمرکز کنیم. آقایان و پسران همیشه جا پیدا می کنند. من جای آموزش و پرورش بودم همه ی مدارس عراق در نجف و کربلا در محدوده حرم را گرفته بودم و در اختیار دختران نوجوان گذاشته بودم.
من جای شما بودم کمک میکردم یک دخترخانم بیشتر به اربعین سفر کند و هزینه های سفرش را تأمین میکردم.
.
ما امسال هم انشاالله عازم سفریم. با همان سختی ها و بی پولی ها. اما حالا دیگر دختران حاج قاسم سالها تجربه دارند، عراق و نخلستان میشناسند ، چگونگی تعامل با زنان و دختران عراقی را یاد گرفته اند و حواسشان به ارتباط موثر با آنها هست . خیلی هایشان کاروان جدا راه انداخته اند و تعداد ورودی به این مسیر را بالا برده اند و راه #دختران_اربعین_ساز را بزرگ تر کرده اند.
✍ حامد تقدیری ۴صفر ۱۴۴۶، ۱۹ مرداد
@hamedtaghdiri
25.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز هم دختران، باز هم نوجوانان و جوانان، باز هم اربعین و باز هم روایت های تاریخ ساز
سال ها می گذرد و جریان پیاده روی اربعین هر سال پرشورتر و جان افروز تر از قبل برگزار می شود.
این عشق و جنون که در جان های ما رخنه کرده هرساله ما را راهی این مسیر می کند.
هرکسی با سختی و روایت خاص خود بالاخره می رسد و سفر کربلا همیشه با سختی، گرما و تلخی همراه بوده است.
تلخی ای که در نهایت به شیرینی وصال مبدل می شود، گرمایی که با نسیم مهربانی امام به آغوش امن الهی می رسد و سختی هایی که همه به دست فراموشی سپرده می شود در نهایت می ماند آرامش و آرامش و آرامش
کاروان دختران اربعین ساز, امروز ۲۱مردادماه ۱۴۰۳ به امید خدا راهی دیار عشق شد...
اگر میخواهید همراه کاروان باشید به کانال بپیوندید👇
╭═━⊰🏴⊱━═╮
@dhgh_arbaeen
╰═━⊰🏴⊱━═╯
#دختران_اربعین_ساز
#دختران_حاج_قاسم
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴
میگوید من خوب نمیگویم، تو خوب بنویس.
برای یک نویسنده خوبتر از این نمیشود که سوژهاش نگوید، نشان بدهد. همان چیزی که خود نویسنده باید در متن رعایت کند.چیزی هم نگوید میشود از اشتیاق چشم هایش، صدای لرزانش و هیجان رفتارش صد برگ نوشت.
- از شوسف، شهرِ مرزی ایران و افغانستان آمدهام. هفته قبل سهشنبه برای گذرنامه زیارتی اقدام کردم. نه سایت باز میشد و نه میتوانستم حضوری پیگیری کنم. به روزهای تعطیل خورده بودیم و من باید تا شنبه خودم را به تهران میرساندم تا یکشنبه به سمت مرز حرکت کنیم. دو هفته قبل برای دوره مدیران جوان مشهد بودم و با همهی وجودم از امام رضا خواستم اربعینم را امضا کند. گذرم هنوز نیامده بود ولی من ته ریسمان امید به امام رئوف را گرفتم و بیست ساعت راه را از شهر شوسف؛ از مرز افغانستان آمدم تهران. همه مسئولین دختران حاج قاسم هم پیگیر کارم بودند.
بی اختیار میخندد.
- ساعت نه حرکتمان بود و من تا خودِ نه صبح توی اداره پست پیگیر گرفتن گذرنامه زیارتیام بودم. اشکم را درآوردند اما دقیقه و ثانیه آخر امام رضا ریسمان امیدی که به دست داشتم را فوری و فوتی کشید به سمت جدش و من حالا اینجام و دارم برایت تعریف میکنم لطف و محبت امام هشتم را..
#زائر_اولی
#دختران_اربعین_ساز
╭═━⊰🏴⊱━═╮
@dhgh_arbaeen
╰═━⊰🏴⊱━═╯
21.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👀چشم ها در مسیر اربعین چه می بینند؟
🤫 کمتر از یک دقیقه دعوتید به پنجره چشم های دختران اربعین ساز
😢پایان پیاده روی اربعین با تمام ماجراها و خنده ها چه دیده شد؟!؟
-نازیلا رستمی
╭═━⊰🌻⊱━═╮
@dhgh_ir
@dhgh_arbaeen
╰═━⊰🌻⊱━═╯
#دختران_اربعین_ساز
#اربعین
#روایت_اول
محل گفتگو: کربلا
خانم رحیمی. اصفهان
بیماری نفس نفس زنان روی تخت خوابید، پرستاران دوره اش کرده بودند عربی صحبت می کرد زبانش را نمی فهمیدند اما به او اکسیژن وسرم زدند در ذهنم سوال نقش بست چگونه بدون فهمیدن بیماری اش به او سرم زدند؟ خانم لاغر اندام گندم روی توجه ام راجلب کرد از او پرسیدم.
حاصل 8سال تجربه است که در این مسیر با عرب و وعجم سر کار داشت، انگار مسئولیت خودش را پیدا کرده بود دلش آروم تر بود نسبت به زمان هایی که به عنوان یک زائر معمولی به زیارت امام حسین علیه السلام می آمد خودش میگفت: اینگونه حس مفید بودن می کند و نیاز این مسیر را دراین میدید. انگار مانند استخوانی که در رفته است همینکه جای خودش را می گیرد دیگر دردی وجود ندارد اوهم با پیدا کردن نقش خود احساس مفید تری داشت.
جالب بود پرستار بود اما از بعد دینی هم پر و پیمان بود هراز گاهی که لب هایش به سمت من تکان می خورد، روی سخن خودرا به سمت بیماران و همکارانش بر می گرداند از واقعه واتفاقات امام حسین وخاندانشان تعریف می کرد نقشش انگار نقش هدایتگری هم بود،ازجغرافیای حرم هم میگفت گویا می خواست حتی وظیفه جهاد تبیین خودش راهم ایفا کرده باشد نقطه های کوچکی از نقشه شناسی عراق در او چشمک می زد .
وارد مسیر جاده تاریخی 1400سال پیش نی شوم درهمین سرزمین دیدم حضرت زینب سلام الله علیها را پرستاری ایشان ازچهل منزل تا مدینه مراقبت ایشان از امام سجاد علیه السلام و84زن و واحقاق کردن حقی در کاخ یزید با خطبه هایشان.... نقش پرستاری ایشان و تبیین گری ایشان را نشان می دهد بانوان این عصر هم گویا در عمق وجودشان یک حضرت زینب سلام الله علیها نهادینه شده است.
آره! خانم کیانی در حال جسمی بیمارانش تاثیر داشت وهم بر روح آنان. سفره دلش را برایم باز کرده بود «از دومرتبه برخورد تندی که بابیماران کرده بود وسلب توفیقاتی شده بود با خودم فکر کردم انگار از آن روز خودسازی خودرا شروع کرده تا به این درجه خوش اخلاقی وصبوری رسیده بود» پسر17ساله ای که کتفش را ازدحام جمعیت حرم نشانه گرفته وترکش ریزی خورده بود وارد اتاق شد به پهنای صورت اشک میریخت پرستاران واین خانوم مانند پروانه دور او می گشتند مرحمی بر زخم دل وجان او شده تا حال او خوب شود انگار فرزند خودشان است از مردی برایم گفت: جانباز بود وقتی اوردنش تمام کرده بود دومرتبه از نجف به کربلا، از کربلا به نجف مسیر پیاده روی را طی کرده بود در حرم امیرالمونین علیه السلام نفس های آخرش را کشید«یاد این تیکه از مداحی منم باید برم... پیرهن سیام بشه کفنم» توی ذهنم پلی شد.
او معتقد بود که بانوان باید در پیاده روی اربعین به خاطر آن لطافت ها وظرافت های روحی که دارند پا به میدا بگذارند حضور یک زن در کاروان، امید آفرین است وخشونت ها حتی جنس خشن مرد راهم لطیف می کند.
✍🏻راوی: خانم امرالهی
#روایت_نگاری
#دختران_اربعین_ساز
#اربعین_نوجوانی
#دختران_حاج_قاسم
بسم الله النور
امسال بنا بود کاروان مستقل استانی ببریم، کاروانی از دختران نوجوان که در طول سال با عشق و علاقه برای امام زمان(عج) دویده بودند و حالا برای مشرف شدن در این مسیر امیدشان به این کاروان بود.
از حدود دو ماه قبل از اربعین بررسی ها برای شدن ها یا نشدن ها شروع شد.
دو دو تا چهارتای دنیایی بود و محاسبه هایی که در انتها به نشدن ها ختم میشد.
هزینه بالای سفر، نداشتن نیروی آقا با معیار و ملاک های مدنظر، هماهنگ نشدن وام سفر و گره هایی که به کور گره تبدیل میشد انگیزه پیگیری سفر را رفته رفته کم و کمتر میکرد.
اضطراب و ناامیدی در دلم رخنه کرده بود و داشتم به یقین میرسیدم که امسال کاروان استانی در کار نیست،
حرفها و نوع نگاهی که میگفت اربعین جای دختران و زنان نیست در این دلسرد شدن بی تاثیر نبود، شاید راست میگفتند، زن را چه به پیاده روی اربعین، اگر قصد و نیت زیارت است مگر ۱۱ ماه دیگر سال را گرفته اند که در این شلوغی و گرمای فراوان این فصل عراق در شرایط سخت و با امکانات محدود و با توجه به فرهنگ مردسالاری و خیابان هایی که پر از موکب های مردان است قدم بردارد؟!
هرچه به روزهای آخرِ تاریخ حرکت نزدیک تر میشدیم گره ها شل میشد و چراغ ها روشن، نیروی آقا پیدا، بخشی از وام جور شده و هزینه پایین تر آمده بود اما این جمله که اربعین جای دختران نیست و دلسردی همراهش خیلی سنگین بود.
در نهایت دربرابر دو دوتا های دنیایی کاروان کنسل شد.
امسال حال دلم اصلا خوب نبود، نه تنها حال دلم خوب نبود بلکه از ۱۰ روز قبل حرکت کاروان کشوری حتی دچار ضعف جسمی و بیماری شدم و به یقین رسیدم که خودم هم به کربلا نخواهم رسید..
مادرم قاطعانه گفت رضایت نمیدهد که امسال راهی شوم، پدرم هم که... جرات مطرح کردن نداشتم
تقریبا هیچ کدام از شرایط حضور در کاروان کشوری را نداشتم، نه توان جسمی برای پیاده روی کامل، نه رضایت والدین، نه هزینه و نه حتی انگیزه برای تلاش..
تنها غصه میخوردم که جامانده ام، با تمام این ها کمی هم برای امام حسین(ع) ناز داشتم..
ته دلم میگفتم آقا جان اگر دلتنگم شدید دعوتم کنید..
نمیدانم چه شد اما میدانم برای من معجزه ای دیگر بود مثل دو سال قبل که راهی شدم تا قبل از زیارت و حتی تا زمانیکه در کربلا بودم حس میکردم خوابم، اما گوشه ذهنم همچنان جمله ای که تیر خلاصی برای نا امیدی ام شده بود تار بسته بود، "اربعین جای زنان و دختران نیست"
امسال بیشتر در مسیر به این موضوع دقت کردم و دنبال پاسخ قانع کننده و دلگرم کننده بودم، در این مسیر زنان و دختران زیادی بودند که نه فقط برای زیارت بلکه برای تبیین حرکت امام و زمینه ساری ظهور آمده بودند.
این کاروان خود مشتی از خروار بود، دخترانی که الگوی خود را در این مسیر حضرت زینب سلام الله علیها قرار داده بودند و روایت میکردند.
اصلا اربعین فقط به زیارت نیست، مسیر انسان سازی و تربیت آدم هاست و تربیت هم رسالت بانوان..
زنان نقش ویژه ای در این راه دارند
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
ادامه دارد...
راوی : x
#دختران_اربعین_ساز
ما ملت امام حسینیم...!
اربعین نزدیک است و دختران حاج قاسم در تدارک ):
#دختران_حاج_قاسم
#دختران_اربعین_ساز
#بافت
┏━━━━━━
✨🦋@kermandhgh ┗━━━━━━━━━━━━➛
#روایت_سوم
#دراربعین_هیچچیز_قطعی_نیست
دراربعین چیزی قطعی نیست!
نه رفتن آن کسی که می خواهد برود قطعی ست، نه نرفتن آن کسی که نمی تواند برود
نه حتی نرفتن کسی که نمی خواهد برود
مهم طلب یاراست!
روبه روی من نشست، به چشمانش خیره شدم شوق آمدن به اربعین را در چشمان قهوه ای رنگش می توان دید؛ یک دلم به انگورهای دانه درشت قرمز ظرف پیش رویم است، ویک دلم درچهره پرازشوقی که حرف برای گفتن دارد مانده؛ هردو شیرین هستند
اولی شیرینی اش لحظه ای، دومی شیرینی سخنانی که تاابد برجانم می نشیند؛ انتخاب سختی است اما گوش فرا دادن به حرفهای مریم بانو را انتخاب می کنم:
«سه سال است که قدم جای قدم های اسرای کرببلا می گذارد؛ کرببلا را به غیراز اربعین راهم تجربه کرده؛ اما او کرببلا را حج واجب و عمره تقسیم می کند
اربعین را حج واجب!
سفر به این سرزمین در روزهای دیگر را حج عمره!
رسالت خودرا شناخته و هرسال به شکل های متفاوتی آن را ایفا می کند؛ امسال جدی تر و تخصصی تراز سال های قبل رسالتی بر عهده دارد او، وهم قافله هایش فرماندهان جوان این میدان قراراست امام حسین علیه السلام، مسیر اربعین وزیبایی هایش را به تصویر بکشند.
مریم بانوقلم را انتخاب کرده!
قلم را ابزاری برای هدف خود و صادرکردن صدای خود به تمام جهان برگزیده!
ظاهراً با خوشمزه هایی که قبلا نوشته مدال موفقیت فتح قلوب برخی از دوستانش را کسب کرده و آنها را به سوی دیار یار بدرقه کرده است.
مریم؛ بانوی مومن ورزشکاری است که محدود به فعالیت های رشته خود نمی شود
وظیفه خودرا در این می داند خودرا در تمام عرصه ها توانا کند تا بتواند الگویی برای بانوان دیگر باشد.
وقطعا رحمت خدا آن وقتی است که یک ملتی به مسئلویتش عمل کند.
#روایت_نگاری
#دختران_اربعین_ساز
#اربعین_نوجوانی
#دختران_حاج_قاسم
بسم الله النور
تا بحال به این سه حرف توجه کرده اید؟
"ن ف س"
سه حرفی که وقتی کنار هم بچسبند میتوانند تو را به راست یا چپ ببرند!
بستگی به جنسش دارد مرغوب باشد یا بُنجُل..
در طول مسیر در کنار ذکر گفتن ها به وفور به معنای این کلمه و آثارش فکر می کردم.
از آنجایی این افکار شروع شد که درگیر مبارزه نفس اماره خان با نفس مطمئنه جان در این راه شدم...
مگر این مسیر جز خیر و خوبی به همراه دارد که اماره بخواهد به خود جرات دهد با مطمئنه درگیر شود!
همینکه جلوی تو را بگیرد و نگذارد وظیفه تبیینی خودت در این مسیر را به عنوان دختر اربعین ساز انجام دهی یعنی بله، اماره خان کار خودش را بلد است تا دَرِ بهشت هم همراهت میآید تا بلکه خیر کثیرت به خیر قلیل تبدیل شود..
اما دختران اربعین ساز نه تنها حواسشان به خودشان و وظایفشان هست بلکه همانند نکیر و منکر حواسشان به اعمال و نفوس رفقایشان هم هست...
شاید این همان نوعی امر به معروف و نهی از منکر باشد؛
امر به انجام تکلیف و وظیفه و نهی از تنبلی و کوتاهی در تبیین؛
تذکر و یادآوری تحویل آثار تبیینی اربعین و کمک به رفع مسائل و موانع.
آری رفاقت های دختران اربعین ساز بوی بهشت می دهند.
رفاقت های بهشتی این مسیر نقش مهمی در رشد و تربیت دارند.
راوی: x
#دختران_اربعین_ساز
بسم الله النور
"الهی دورت بگردم"
شما هم وقتی میخواهید قربان صدقه کسی بروید از همین جمله استفاده میکنید؟
تابحال دورش گشته اید؟!
لذت بینهایتی دارد چرخیدن دور کسی که عاشقش هستی و مدت ها انتظار لحظه ای برای رسیدن به او را داشتی
گاهی فکرش را هم نمیکنی که آنچه در اعماق وجودت میگذرد و از ته دل میگویی به کمتر از ساعتی محقق شود
مثالش همین روایت ماست...
به دنبال همدیگر در بین ازدحام و جمعیت در حال تلاش برای حل شدن در جمعیت هستیم، اصلا ذوب شدن در این بین هم لذت بخش است، من این انتظار را دوست دارم، انتظار لحظه وصال که در آن خودت را آماده میکنی، حرف هایت را کنار هم میگذاری و سعی میکنی بهترین باشی و بهترین ها را عرضه کنی..
صف طولانی است اما نظم خاصی دارد، ازدحام جمعیت زیاد است اما لذت خاصی دارد، نوای خانم ها که هر لحظه صلواتی را با ذکر دعایی ختم میکنند و خواندن زیارت های دسته جمعی بدون هماهنگی قبلی موج شلوغی را به سمت ساحلی آرام می برد.
دعاهایی که گاها مخاطبش ما نیستیم اما دوست داریم ما هم در ثواب صلواتش شریک باشیم؛ همانند دعایی که برای سلامتی مادر شوهر و پدر شوهر ختم میشود و ما با لبخند به صورت همدیگر نگاه میکنیم و با صدایی بلندتر از قبل صلوات را ختم میکنیم، خوشا به حال آن پدر و مادر شوهری که عروسش آنقدر دوستدارش است...
در این بین من در دلم به دنبال بهترین عشق ورزی و رفیق همراهم به دنبال بهترین دعاست، تا به ضریح میرسیم لبخند روی صورتم عمیق تر میشود و با شوق فراوان میگویم الهی دورت بگردم بابا علی، این را با انگشت هم به دیوار نزدیکم مینویسم. نمی دانم در دل رفیق چه میگذرد اما گویا او دنبال حاجتی است که صورتش از اشک سرخ شده.
از زیارت که بیرون می آییم به دنبال مسیر خروج میگردیم، از دری خارج میشویم و بعد از خروج متوجه میشویم از در دیگر باید خارج میشدیم، از بیرون حرم دور میزنیم تا به در ورود برسیم و مجدد وارد میشویم، مسیری که برای زیارت رفته بودیم را طی میکنیم و دوباره به همان خروجی میرسیم، دفعه سوم هم همین ماجرا تکرار میشود اینبار از خدام مختلفی سئوال میکنیم اما باز هم مسیر ورود و خروج همان است و همان..
مسیر دیگر خروج تغییر کرده به محل تردد آقایان و امکان خروج نیست..
برای بار چهارم،پنجم،ششم و هفتم همین کار را تکرار میکنیم برای یافتن درِ سوم اما انگار حکمتی در کار است؛
از همدیگر درباره آن جمله طلایی که لحظه دیدار به پدر گفته ایم میپرسیم من گفته ام الهی دورت بگردم آقا و او گفته تا گناهان مرا نبخشی از اینجا بیرونم نکن..
تازه حکمت هفت دور طواف دور حرم و نرسیدن را متوجه شده ایم...
چه زیباست گم شدن در خانه پدری..
در اعماق وجودم این جمله را تکرار میکنم "دوست دارم در آغوش شما ذوب شوم"
راوی : x
#دختران_اربعین_ساز
دختران حاج قاسم
در حال آماده سازی تدارکات برنامه های اربعینی...🦋
#اربعین
#دختران_حاج_قاسم
#دختران_اربعین_ساز
#بافت
┏━━━━━━
✨🦋@kermandhgh ┗━━━━━━━━━━━━➛