eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
128 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 🖋 🔸خاطراتی ناب از ارتباط و و لحظه‌هایی که مزین شده‌اند به وجود و یاد امام عصر . این کتاب گزیده خاطراتی از ارتباط شهدا و امام زمان است. 🍉برشی از کتاب: از ناراحتی سرخ شده بود. مِن‌مِن‌کنان داشتم بهانه می‌آوردم که شروع کرد به فریاد زدن: مگه ما امام زمان نداریم؟ این را با همه وجودش گفت: پاشو همین الان بریم. مات و مبهوت گفتم: الان؟! توی تاریکی شب نشد، حالا توی روز روشن؟! حرفش یکی بود. باهم رفتیم و شد. 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: جوان تهیه کتاب : 🔗https://ketabejamkaran.ir/101544/ 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
33.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نماهنگ رد پا تقدیم شده به ۶۰۹۰ شهید استان قم آثار جدید انتشارات کتاب جمکران با موضوع شهدا و ایثارگران استان قم: 📚مستوری 🥀مرغداری در میدان جنگ 🥀و دریا آتش گرفت 🥀جنگ‌پرملات 🥀همه خبرها اینجاست 🥀وقتی بابا رییس بود 🥀نشانی گنج🥀پری خاطره‌ها، 🥀 به نام مادر🥀شاه جعفر🥀 سامورایی در میدان جنگ🥀 واحد مخاطرات🥀 این تانک واس ماس🥀روزگار طیبه🥀لبخند مصطفی🥀کاخ🥀 سر به هوا ۲۲ اسفند روز بزرگداشت گرامی باد 🥀 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
✋ رفقای کتاب جمکرانی سلام؛ 📚 طبق روال هر هفته یه کتاب رو با شیوه‌های مختلف بهتون معرفی می‌کنیم تا کتابا رو بهتر بشناسید و به دیگران معرفی کنید. 📣کتاب هفته هم داره و هم 🎉سه‌شنبه‌ها مسابقه و جایزه، جمعه‌ها تخفیف 📙 کتاب این هفته: (عج) 🖋 📜 مجموعه خاطراتی از ارتباط و (عج) اگه این کتاب رو خوندید حتما نظرتون رو به آیدی @Pub_ketabejamkaran برامون بفرستید. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/101544 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
👨‍👩‍👧‍👦این کتاب برای چه سنی مناسبه؟ و ⏱چقد می‌بره بخونم؟ حداکثر 3 ساعت (132صفحه) ❓مطالعش برای کیا مفیده؟ عاشقان (عج) و علاقه‌مندان به 🎁کتاب رو به کی می‌تونیم بدیم؟ بچه حزب‌اللهی‌ها، خانواده‌های شهدا 📙 کتاب این هفته: (عج) 🖋 📜مجموعه خاطراتی از ارتباط و (عج) اگه این کتاب رو خوندید حتما نظرتون رو به آیدی @ketabejamkaran برامون بفرستید. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/101544 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
4.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ببینید: تیزر کتاب 📚مجموعه خاطراتی از ارتباط و (عج) 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/131523 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔥 🔴 🔻 داستان شنیدنی قهرمان کسی که سال‌هاست پای برگشتن از را ندارد! تا حالا اسم متخصص‌ترین فرد در چیدن در کنار هم را شنیده‎اید؟🥀 کسی که استخوان‌ها را روی بچیند و بگوید این سر است این دست راست و این چپ و ...😭 🌷کسی که همه استخوان‌ها را بچیند و بگوید: این پیکر پای چپ ندارد، بگردید پیدا کنید. کسی که از روزی که پایش به جبهه باز شد تا به امروز یک شب هم دل سیر نخوابیده باشد. وقتی به دیوار تکیه می‌دهد خوابش ببرد و چند دقیقه بعد از خواب بپرد و بپرسد: کو؟ اطرافیانش بپرسند: کی کو؟ جواب بدهد: شهید...😔 🏴 نامش باشد و دیدن پیکرهای بی‌سر هیچوقت برایش عادی نشده باشد. شبها یک طرفش و در طرف دیگرش در شبهای تفحص بخوابند چون حسین هر شب خواب پیکرهای اربا اربا را می‌بیند. کسی که تنها آررزویش شنیدن این خبر باشد: آمار مفقودان دفاع مقدس صفر شد.💔 📚برای آشنایی بیشتر با قهرمان این داستان، یعنی رمان به قلم را بخوانید. 🔗https://ketabejamkaran.ir/136405 🙏 زحمت بازنشر این پست با شما رفقای عزیز ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓12 بهمن | بازگشت (ره) به وطن 📚🍉 📖امام(ره) اعلام کرد که 6 بهمن به ایران باز می‌گردند. وقتی این خبر را شنید، سریع با تماس گرفت و دستور داد به ‌هیچ ‌وجه نباید امام(ره) وارد کشور شود. بختیار 5 بهمن همه فرودگاه‌های کشور را بست. از آن طرف هایزر دستور را در روز 5 و 6 بهمن صادر کرد. خونریزی‌های آقای فایده‌ای نداشت. مردم امام(ره) را می‌خواستند. بختیار ناچار تسلیم شد. امام(ره) به ایران آمد. او مستقیم به رفت و در میان سخنرانی کرد. و گفت: «من تو دهن این دولت می‌زنم، من به پشتوانه ملت دولت تعیین می‌کنم.» این سخنان یعنی دوباره شکست خورد. بختیار رفتنی بود، اما هنوز گزینه‌های روی میز تمام نشده بود... 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔺نویسنده کتاب در گفتگو با گفت؛ نوجوان به زندگی‌نامه داستانی دور از کلیشه بیشتر جذب می‌شود/ و شهدا نیاز امروز جامعه ماست. ادامه را اینجا ibna.ir/x6kjS بخوانید. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/123126 📡 🔊 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🚨 📙 🖋 📚اولین سوالی که به ذهن می رسد درباره اسم کتاب است. اسم کتاب به و به معنی: ریز و فلفلی (برای محبت و دلسوزی و گاهی کنایه از شیطنت) به کار می رود. 📖 به قلم درباره دختری شاد و بازیگوش است که مادربزرگش او را یتیم غوره صدا می‌زند. 📘در طی حادثه ای که بر ترک موتور پدرش سوار بوده، همراه با پدرش تصادف می کند و به کما می‌رود. در طی مدتی که در است در عالم بی هوشی روحش آزادانه به سیر می پردازد و با شخصیت پدر جانبازش و همرزمان پدرش آشنا می شود و اتفاقات زیادی را از سر می گذاراند. 📗این داستان شیرین برای گروه سنی نوشته شده است و نوجوان را با شخصیت و و جانفشانی های آن ها آشنا می کند. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/145903 📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
📺 یک بار در برنامه‌ای درباره تربیت فرزند دیدم که سخنران گفت وقتی را بیرون می‌برید و او مدام بهانه می‌گیرد و می‌کند، به جای دعوا کردنش بنشینید و هم‌قد او بشوید، ببینید او چه می‌بیند؟ فقط یک عالَم پا، و چون این برایش جذابیتی ندارد، شروع می‌کند بهانه‌گیری. 👶🏻آن موقع فهمیدم برای درک بچه باید هم‌قدوقواره او شد. باید دنیا را از او نگاه کرد و فهمید. این‌طوری بهتر می‌شود به دنیای راه پیدا کرد و درکش نمود. چون خیلی از ما فراموش می‌کنیم وقتی کودک بودیم، چطور فکر می‌کردیم، رفتار می‌کردیم و از بزرگ‌ترها چه می‌خواستیم. 📕حالا کتابی را می‌خوانم درباره سال‌های ، از زاویه دید کودکی که پدرش برای دفاع از و و خانواده‌های سرزمینش راهی جبهه‌‌های جنگ شده. کتاب نوشته از انتشارات کتاب جمکران. 📖در جایی از کتاب می‌خوانم: از متنفر بودم. از هواپیماهای صَدّام که هر روز شهرمان را می‌کردند، متنفر بودم. دلم می‌خواست یک تفنگ بزرگ داشتم و با آن صَدّام را می‌کشتم تا بچه‌های او هم بی‌بابا بشوند و غصه بخورند. این‌طوری شاید می‌فهمید که وقتی باباهای بچه‌های دیگر را می‌کند، چقدر آن‌ها غصه می‌خورند. آخر بی‌بابا بودن خیلی سخت است. با خودم فکر می‌کردم یعنی صَدّام هم یک عالَم بچه دارد؟ نکند صَدّام هم مثل بی‌بی صنوبر، پیرزن ته کوچه، بچه نداشته باشد؟! کاش می‌توانستم بفهمم بچه دارد یا نه. 👧🏻 راوی این حرف‌ها است. ریحانه سادات نه‌ساله، دختری به شدت و پرحرف که دارد قصه سال‌های را برایم می‌گوید. این‌ها احساسات صادقانه اوست به آنکه زندگی‌ خودش و دوستانش را خراب کرده. 📓در حال خواندن این این احساس به من دست داد که دستم را داده‌ام به دست ریحانه سادات و هم‌قدوقواره او شده‌ام و را از زاویه نگاه او نگاه می‌کنم. همیشه قصه جنگ را از زبان مادران یا همسران و خوانده بودم اما این بار راوی یک کودک است. کودکی که در عین کودکی‌اش همه چیز را خوب می‌فهمد، از اشک‌های یواشکی مادری همسر که توجیه گریه‌هایش را از تندی پیاز و بوی تاید می‌گوید. از بغض‌هایی که هر بار ریحانه دلتنگ پدرش می‌شود قورت می‌دهد. از ترسش از ، دعاهایش در برای رزمنده‌ها، از بی‌تابی‌های برادر شیرخوارش در دوری از پدر، از اشک‌هایی که یواشکی زیر پتو و دور از چشم مادر می‌ریزد، از اینکه چون نمی‌تواند به برود، در مسجد کمک می‌کند در جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای رزمنده‌ها. ریحانه‌ای که یاد گرفته از دل سختی‌ها و تلخی‌ها، شیرینی‌ها را بیرون بکشد، نقش خودش را به‌خوبی بازی کند، به آینده امیدوار باشد و شغلی را انتخاب کند تا به پدری که چشم‌هایش را در جبهه‌ها جا گذاشته کمک کند. 👌🏻 این کتاب حس‌وحال خانواده‌های و و را به‌خوبی بیان می‌کند. اینکه در نبود مردهای خانه، چه اتفاقاتی می‌افتد و خانواده چه چیزهایی را تجربه می‌کنند. 😔کتاب را که می‌بندم یاد می‌افتم. سیاه‌ترین جنگی که بشریت به خود دیده است. تصویری که این کودکان بیش از هر چیزی دیده‌اند آدم‌های خاکستری و سیاه و قرمزند. کودکانی که از شدت ترس انفجارها لرزش‌های بی‌امان بر پیکر نحیفشان نشسته، خواب‌هایی که با صداهای مهیب پاره می‌شود، ، . یاد حرف دخترکی می‌افتم که رو به دوربین می‌گوید جنگ زندگی ما را زشت کرده، من را زشت کرده و به خودش اشاره می‌کند. دخترک راست می‌گوید، جنگ موهایش را پریشان کرده، چهره‌اش را تکیده، اگر ترکش‌هایش صورت و بدنش را پر از بخیه نکند یا اعضای بدنش را قطع، قطعاً روزهای خوش کودکی‌اش را تاریک کرده، دخترکی که می‌توانست با پیراهن رنگی با دوستانش بازی بکند و در بغل باشد و برای پدرش دلبری و شیرین‌زبانی کند، حالا باید ساعت‌ها گرسنگی را تحمل کند، مدت‌ها رنگ آب و حمام را نبیند. اما دخترک خوب می‌داند این جنگ تمام می‌شود و روزهای خوش به زندگی‌شان برمی‌گردد. می‌داند تنها راه نجات است. حتما دخترک زمانی که بزرگ شود قصه این روزهایش را برای کودکان سرزمینش نقل خواهد کرد درست مثل قصه . 💔برای خنده تو ، بغض قلکم کافیست همین پلاک و النگوی کوچکم کافیست بخند کودک زیبا برای کشتن شب تفنگ کاغذی و خشم موشکم کافیست برای اینکه بفهمند راه حق زنده‌ست فقط همین که بدانند کودکم کافیست.... شاعر: ماهرخ درستی ✍🏻 از: 📚کتاب: 🖋 به قلم: 🖌تصویرگر: 📜روایتی از عشق و امید دختری که چشم‌های پدر قهرمانش می‌شود! برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/132277 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🥀اما و این حوادث چه کسانی بودند؟ پشت این شهدای عزیز چه داستان‌ها و ماجراهایی نهفته است؟ ⁉️