eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. شهید 📙 🖋 🛒https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. شهید 📙 🖋 🛒https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران @ketabejamkaran
🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖بعد از برگشتن از عملیات محرم، خودش را به آب وآتش می‌زد‌ تا یک دوره آموزشی آبی و خاکی را برای فرماندهان سپاه تدارک ببیند. شدیداً به این نکته اعتقاد داشت که فقط فرمانده‌ا‌ی که خوب آموزش دیده است می‌تو‌اند نیروی خوبی هم تحو یل دهد. از روی نظم و انضباطی که جزء ذاتش بود، قبل از انجام هر کاری باید مقدماتش را فراهم می‌کرد و اولین قدم، مشورت با افراد خبره و اهل فن بود. 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖داخل پارکینگ، محسن افشار چشمش به دو ماشین ضدگلوله افتاد که فقط ماشین‌بازهای حرفه‌ای می‌دانستند چه جواهری هستند، یک آلفارومئو و یک بنز. چشم‌های افشار برقی زد و رو به محمد کرد. پرسید: اینا مال شماس؟ محمد نگاهی به ماشین‌ها انداخت و گفت: «اون آلفارومئو رو برا من آوردن، اون بنزم برا حاج داوده.» محسن جلو رفت و باعشق، دستی روی ماشین آلفارومئو کشید. _ پس ما رو ببر یه دوری بزنیم. _ چی می‌گی برادر من؟ اینا به‌درد ما می‌خوره؟ _ یعنی نمی‌خوای سوارش شی؟ _ من همون ماشین پیکان از سرمم زیاده. بیا... بیا برو خدا روزی‌تو جای دیگه حواله کنه. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖یاد اولین ورودشان به دمشق افتاد که مصادف بود با دو سه هفته‌ ای بعد از آزادی خرمشهر و اواخر خرداد. آن زمان، حافظ اسد به‌ دلیل حمله اسرائیل به سور یه، از کشورهای اسلامی تقاضای کمک کرده بود. ایران با وجود جنگی که به آن مجبور شده بود، تنها کشوری بود که به درخواست اسد جواب داد. محمد یکی از افراد چهار پنج گردان سپاهی و ارتشی بود که در فرودگاه به‌ صف شده بودند تا با فرمانده‌هانی مثل همت و متوسلیان عازم نبرد با اسرائیل شوند. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖پادگان جنتا، در یکی از روستاهای جنوب لبنان بود. پادگان را مدتی پیش، برای آموزش بچه‌های شیعی ساخته بود که بیشترشان یتیم بودند، ولی حالا مدرسه به پادگان تبدیل شده بود و دراختیار نیروهای ایرانی بود تا به آموزش بدهند. دو روزی که در آنجا حضور داشت، توانسته بود سروسامانی به کلاس‌های آموزشی بدهد. حالا محمد یکی از کارکشته‌ترین مربیان بود که می‌توانست دقیق و منظم، طرح درس بچیند و همه‌چیز را مدیریت کند. تعداد کم مربیان باعث شده بود که محمد و شریف هم تا وقتی‌که در پادگان حضور دارند، بخشی از آموزش را برعهده بگیرند. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖تقریباً دو ماه از تولد ولیعهد گذشته بود که کارتر به ایران آمد؛ یعنی دی 1356. که در بخش مخابرات تیپ مشغول بود، از همه اتفاقات باخبر بود. تصاویر و ، هنگام ملاقات و مهمانی‌ها از تلویزیون پخش می‌شد و محمد با رگ غیرت برآمده می‌گفت: «از کسی که زنش رو با یکی دیگه طاق می‌زنه، انتظار داریم رو حفظ کنه!» او باحرص، سخنرانی را برای بقیه بازگو می‌کرد که چطور رئیس‌جمهور آمریکا، را جزیره ثبات نامیده تا حیاط خلوت آن‌ها باشد. شاه ایران، مملکت را به آمریکایی‌ها فروخته بود و مردم را هر روز، بیشتروبیشتر در و نابودی غرق می‌کرد... شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖سه روزی از ورود نیروهای جدید به پادگان می‌گذشت. محمد کله‌سحر ایستاده بود وسط سالن غذاخوری و ته سه گونی نان خشکی را بالا می‌کشید که قرار بود دور ریخته شود. یکی از نیروهای کادر جدیدی که برای آشپزی به آنجا آمده بود، به محمد گزارش داده بود که نان ندارند. بچه‌ها در این سه روز، وسط نان‌ها را خورده بودند و کناره‌هایش داخل گونی تلنبار شده بود. نان‌ها که ریخت کف سالن، محمد تکه‌ای از آن را برداشت و بعداز بوسیدنش گفت: «این جوری می‌خواین سرباز امام زمان؟عج؟ و امام خمینی؟ره؟ باشین؟» و با اخم نگاهش را گرداند روی تک‌تک افراد حاضر در سالن. - تا وقتی این نونا تموم نشده، نون تازه در کار نیست. به چند دلیل: برکت خداست و نباید اسراف شه، اینجا خونه خاله نیست تا هر روز نون تازه بخورید و اومدید اینجا آموزش ببینید برای روزای سخت جنگ. پس بفرمایید صبحانه‌تون رو بخورید و اگر تکرار بشه، توبیخ می‌شید. والسلام... شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖 تصمیم گرفت خودش به‌سراغ برود. سابقه آشنایی او با صیاد برمی‌گشت به سه چهار سال قبل و درست بعد از . در آن دوران که تازه تأسیس شده بود، صیاد تمام تلاشش را می‌کرد تا سروسامانی به این سازمان تازه تأسیس بدهد؛ به همین دلیل، او و دوستانش پادگانی را در به آن‌ها اختصاص داده بودند تا به آموزش‌های لازم بپردازند. محمد، اصغر و چندتای دیگر از بچه‌ها هم جزء سپاهیان حاضر در اصفهان بودند. گذراندن دوره و آموزش‌های آن دوران، از عواملی بود که باعث شده بود صیاد از محمد به‌عنوان یکی از نخبگان دوره‌های تاکتیک کمک بگیرد. بعداز هم که صیاد را از فرماندهی عزل کرد، او دوباره به جمع بچه‌های سپاه پیوست. این بار محمد میزبان صیاد بود... شهید 📙 برشی از کتاب 🖋 به قلم برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran