کتابخانهمدافعانحریمولایت
📚 #زنان_عنکبوتی ❤️ #قسمت_یازدهم سینا فقط به گفتن الحمدلله کفایت کرد. با ورود زن به داخل ساختمان،
📚 #زنان_عنکبوتی
❤️ #قسمت_دوازدهم
(طلاق حال و هوای خودش رو داره، از یه طرف خوش حالی که راحت شدی و از یه طرف احساس شکست خراش میندازه روی روح و روانت
حتی پشیمان می شی از این که طلاق گرفتی و پیش خودت می گی اگه برگرده حتما قبول می کنی،
چند برابر آرایش می کنی و بلندتر می خندی…
اما خب باز هم حرف ها اذیتت می کنن. خودت هم مدام خودت رو زجر می دی با مرور گذشته.
تازه اشتباهاتت را پیدا می کنی و چون خودت و نمی خواهی تقصیر را گردن کس دیگه بیندازی، اشتباهاتت رو متوجه می شی…
دلت جبران می خواد که یا غرورت نمی ذاره یا دیگه فرصت نیست و…
اعتراضی نبود به طلاق و حال روحی بعدش که نشنیده باشد. از خانواده و دوستان تا هرکس می دیدش.
حتی با گفتن جمله ترحم انگیز:شما که عاشق هم بودید دو سال!
این دو سال و دو سال بعدش را هر چه تف می کرد مزه اش از دهانش نمی رفت.
مثل زهر بود که تمام لحظاتش را تلخ کرده بود.دو سالی که خوش گذشته بود،
برایش حسرت می آورد و دوسال تلخ زندگیش هم،
پر از خاطراتی شده بود که یادآوری هر کدام روحش را آزار می داد.
ادامه دارد
📚
@ketabkhanehmodafean
🌹شعرداستانی کودکانه عید مبعث 🌹
🇮🇷 یه شب تو غار حرا
🇮🇷 شنیده شد یک ندا
🇮🇷 بخوان محمد بخوان
🇮🇷 بهش میگفت اون صدا
🇮🇷 غار شده بود پر از نور
🇮🇷 دنیایی از ستاره
🇮🇷 بخوان محمد بخوان
🇮🇷 صدا می گفت دوباره
🇮🇷 محمد در جواب گفت :
🇮🇷 چه چیزی را بخوانم ؟
🇮🇷 من که سواد ندارم
🇮🇷 خواندن نمیتوانم !
🇮🇷 فرشته گفت به نامِ
🇮🇷 پروردگارت بخوان
🇮🇷 من جبرییلِ اویم
🇮🇷 تویی رسول زمان
🇮🇷 در بیست و هفت رجب
🇮🇷 محمد شد ، پیامبر
🇮🇷 در روز عید مبعث
🇮🇷 شده بر مردم رهبر
🇮🇷 به جای بت پرستی
🇮🇷 آورد خدا پرستی
🇮🇷 با آیه های روشن
🇮🇷 رفتش به جنگ پستی
🇮🇷 خدیجه و علی زود
🇮🇷 ایمان آوردن به او
🇮🇷 اونها بودن اولین
🇮🇷 مسلمانِ خدا جو
#مبعث
#عیدمبعث #پیامبر
#حضرت_محمد
#عیدمون_خجسته
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
yek aye yek ghese 7.mp3
2.79M
🍀#یک_آیه_یک_قصه
قسمت 7⃣
📜سوره مبارکه مزمل آیهِ ۲۰
🔹...فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...🔹
✅مناسب برای گروه سنی
#کودک_و_نوجوان
🔹 تولید رادیو قرآن
با صدای استاد #مریم_نشیبا
👈قابل استفاده برای والدین و مرببان فرهنگی
🎧🌹
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
📚 #زنان_عنکبوتی ❤️ #قسمت_دوازدهم (طلاق حال و هوای خودش رو داره، از یه طرف خوش حالی که راحت شدی
📚 #زنان_عنکبوتی
❤️ #قسمت_سیزدهم
اوایل حس می کرد که راحت شده است. برنامه هایی داشت که برایشان جنگیده بود تا به آنها برسد و حالا باید لذتش را می برد و دنبال بقیه ی آرزوهایش هم می رفت.
هفته ها و ماه های اول بعد از طلاق با چند تا از دوستانش را خوش گذراند.
خانه ی جدا از خانواده گرفته و فرصت بیشتری داشت. دنبال کار می گشت و زمان های خالیش را مشغول صفحه ی اینستایش بود که حالا می توانست آن را بالا بکشد.
مخصوصا که می دانست شوهرش مدام او را چک می کند، با این که دیگر نسبتی هم بینشان نبود، اما هر شب که او بود حالش بهتر می شد.
خودش هم با یک شماره ی دیگر صفحه ی او را رصد می کرد. حتی چند بار هم چت کرد و جواب هم گرفت.
شوهرش از این جدایی ناراحت بود و برای زندگی از دست رفته متاسف! این باعث می شد که غرورمندانه به خودش ببالد که او هنوز می خواهدش و میتواند با سماجت بیشتر همه چیز را به نفع خودش پیش ببرد!
برای مخالفت با اطرافیان و اعتراض هایشان،
شاید هم برای نشان دادن حال روحی خوبش،
در فضای مجازی مشغول کار شد. راه پول درآوردن را زود یاد گرفت. لذت می برد از تعداد فالورهایش و افزایش هرروزه ی شان، حالا باید صفحه اش را شارژ ساعتی می کرد… درآمدش کم کم بیشتر هم می شد…
#ادامهدارد
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ketabkhanehmodafean