🚩🏴
هل من ناصر ینصرنی حسین
معنایش این بود:۱
آیا کسی هست من کمکش کنم؟
💔🖤
کتاب ناگفته هایی از حقایق عاشورا
معرفی کتاب 👇
.........................
6⃣مباحث قسمت ششم:
ادامه فصل اول :"نقش معاویه در شهادت سیدالشهدا (ع)"
گفتگوی سیدالشهدا (ع) با معاویه
پاسخ سیدالشهدا (ع) به نامه معاویه
استقامت امام حسین (ع) و ناکامی معاویه
معاویه و عزل والی مدینه
سه نکته مهم
نامه مهم یزید به والی مدینه
🔹🔹🔹🔹🔹
@ketabkhanehmodafean
عرض سلام و ادب حضور همراهان کتابخوان..
سوگواری های حسینی تون قبول حق؛ ان شاالله..
با ادامه ی کتاب #یادت_باشد در خدمتتون هستیم👇
کتابخانهمدافعانحریمولایت
✉️ پیام را خواندم ولی جواب ندادم واقعا ناراحت شده بودم دوباره صدای پیامک گوشی من بلند شد ، وقتی نگاه
🎋هر ۷عروسی که قبل از ما داخل رفته بودند مهریه ی عقد موقت را بخشیده بودند.. به حمید نگاه کردم ، گفتم: نه نمیبخشم.
😳نگاه همه با تعجب به سمت من برگشت..ماتشان برده بود..
پدرم پرسید: دخترم مهریه رو می گیری؟
رک و راست گفتم: بله میگیرم.
🌹 حمید خندید و گفت:" چشم مهریه رو میدم همین الان هم حاضرم نقداً پرداخت کنم".
عاقد لبخندی زد و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم ، حتما باید آقاداماد این مهریه رو پرداخت کنه.
بعد ار فسخ صیغه مقدمات را خواند، میخواستم قرآن را با استخاره باز کنم ولی حمید پیشنهاد داد سوره ی یاسین را بیاورم.
✨لحظه ای که خطبه خوانده می شد ، گفت:" فرزانه دعا کن ، از خدا بخواه دعایی که من دارم مستجاب بشه"
نگاهی به چهره ی حمید انداختم ؛ نمی دانستم دعایش چیست ؛ دوست داشتم بدانم در چنین لحظه ای به چه دعایی فکر می کند ...
از ته دل خواستم هرچیزی که از خدا خواسته اگر به صلاح و خیر است همانطور بشود.
🍃حاج آقا سه بار اجازه خواست که وکیل عقد ما باشد
گل را چیدم
گلاب را آوردم
بعد گفتم: اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم؛ با اجازه امام زمان و پدرومادرم و بزرگترها بله.
🌹 حمید هم دقیقا همین جمله را گفت.
عاقد خیلی خوشش آمده بود. گفت:" خیلی ها اومدن اینجا عقد کردن ، ولی نه بسم الله گفتن، نه از امام زمان اجازه گرفتن".
لحظه ی عقد این بار هم تا بله را گفتم اذان مغرب شد..
🌹حمید خندید ، دست من را گرفت و گفت:" دیدی حکمت داشته ، قسمت این بوده که تو بله ها رو به من موقع اذان بگی"....
✍ادامه دارد..
🌷۷۰
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
با عمه و مادرم روبوسی کردیم ؛ برای زیرلفظی یک النگو خریده بودند که آن هم کوچک درآمد ، قرارشد ببرند عوض کنند دستبند بخرند.
💼 یک چمدان پر از وسیله هم آورده بودند ، قرآن ، چادرنماز ، اسپند ، مسواک ، به همراه یک ادکلن خیلی خوشبو که همه را حمید به سلیقه ی خودش انتخاب کرده بود.
وقتی داشتیم از محضر می آمدیم بیرون حمید به من گفت:" وقتی رفته بودم کربلا میخواستم برات چادر عروس بخرم ، ولی گفتم شاید به سلیقه ی تو نباشه . ان شاالله باهم که کربلا رفتیم با سلیقه ی خودت یه چادرعروس قشنگ می خریم."
مراسم که تمام شد ، سعیدآقا که آن ها هم نامزد بودند گفت: شما تازه عقد کردین با ماشین ما برید بیرون شام بخورید.
👨✈️سعیدآقا مامور نیروی انتظامی بود و معمولا برای ماموریت و دوره ی آموزشی سیستان و بلوچستان می رفت ، خیلی کم پیش می آمد که قزوین باشد
حتی روزی که صیغه کردیم و همه ی فامیل مهمان ما بودند آقاسعید زاهدان بود.
🌹حمید گفت: " نه داداش شما تازه از ماموریت اومدی با خانمت برو بیرون. ما پای پیاده رفتنمون بد نیست".
از بقیه خداحافظی کردیم و بعد از خواندن نماز در مسجد به سمت بازار راه افتادیم.. بخاطر رانندگی شوماخری حمید و نحوه ی پارک کردن ماشین و افتادن در جوی آب فرصت نکرده بودم به دنبال جوراب بگردم.
با عجله یک جفت جوراب سفید پوشیده بودم. به حمید گفتم: با این جوراب های سفید من خیلی معذبم. اولین مغازه ای که دیدیم بریم جوراب مشکی بخریم.
پای پیاده نبش ۴راه عدل به خرازی رسیدیم. فروشنده گفت: جوراب نازک بدم بهتون یا ضخیم؟
گفتم: مهم نیست فقط رنگ مشکی که توی چشم نباشه.
🌹 حمید بلافاصله گفت:" نه خانم ضخیم باشه بهتره". خنده ام گرفته بود. این رفتارش خیلی تودل برو بود..این که احساس می کردم همه جا حواسش به من هست.
✍ادامه دارد...
🌷۷۱
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
🎓 #ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت
💠 از حسین(ع) تا مهدی(عج)
⏪ قسمت: هفتم
✍....نسبت حضرت مهدی(عج) از زبان امام حسین(ع) در بیش از صد و نود روایت یوسف زهرا (ع) فرزند حضرت فاطمه(ع) معرفی شده که بخشی از این احادیث از زبان مبارک امام حسین(ع) بیان شده است.
🔹سالار شهیدان، فرزندش امام مهدی(عج) را به این جهت فرزند حضرت فاطمه(س) می خواند که اصالت و اهمیت زمان امامت تا آخرین نفر از این سلسله فهمیده شود. آن حضرت فرمود:
🔰از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمودند:
《 المهدی من ولد فاطمه مهدی از فرزندان فاطمه است در روایت دیگری امام حسین(ع) می فرماید:
👈پیامبر (ص)به فاطمه(ع) فرمود: ابِشری یا فاطمه! المهدی منک؛ ای فاطمه بشارت بر تو باد، که مهدی(عج) از فرزندان توست.بنابراین افرادی که در طول تاریخ ادعای مهدویت داشته اند، و از فرزندان حضرت زهرا(س) نبوده اند، افرادی فرصت طلب و دروغین هستند.
🔹ادامه دارد..
✍...پی نوشتها:
📚 کتاب از حسین تا مهدی اثر: #محمد_رضا_فوادیان
#از_حسین_تا_مهدی
#کلاس_درس_مهدویت
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند
بند بند من افـــــتاده ز پا را سوزاند
آسمان تار شده و جرعه ی آبی این زهر
پارههای جــگر غـــــرق بلا را سوزاند
سینهام بود حسینیهی غمهای حسین
یاد آن خاطره ها بیت عزا را سوزاند
من نه در امروز که در کربلا جان دادم
از همان روز که آتش همه جا را سوزاند
#شهادت_سیدالساجدین_تسلیت
#کربلا
#زنجیرغم
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
1_97861965.pdf
1.99M
💝 دانلود کتاب | #درسهای_عاشورا
📗 رهبر انقلاب: «توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
🔸 کتاب مذکور در ۲۶۴ صفحه و به لحاظ موضوعی فقط در بحث «درسهای عاشورا» تدوین شده و در واقع بخشی از کتاب مرجع «آفتاب در مصاف» است.
🔹 خرید نسخه کاغذی از yon.ir/oMhWH
🏴
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
زمان: سال 61هجری وقتی امام حسین برای حبیب نامه نوشت، این چنین آغازکرد: من الغریب الی الحبیب... واین
#معرفی_کتاب
#الی_الحبیب
در فقه گفته میشود آب قلیل اگر به کر متصل باشد، دیگر حکم آب کر را دارد.
اصحاب هم اینگونه بودند.
خود را به اقیانوسی وصل کردند که برای همیشه حضور دارد.
پس آنها هم حضورشان همیشگی است. این سرّ جاودانگی اصحاب امام حسین(علیه السلام) با خود امام است.
#کتاب های نو برای سال قمری نواز جنس حسینی...
☕️📚
@ketabkhanehmodafean
#خاطرات_کتابرسانی
امروز در مسجد بسته بود و من مونده بودم و کلی مراجعه و در بسته...
یه نگاه به دور و برم انداختم دیدم کتاب دارم،میز هم میارم و دفترم که هست سریع رفتم خونه و وسایلمو برداشتم اومدم توی پارک
کنار مسجد میز امانت کتاب گذاشتم و کارهامو کردم
عضو جدید گرفتم ،کتابهای قبل رو تحویل گرفتم ،کتاب جدید امانت دادم....
خلاصه که نتیجه اخلاقیش این میشه که هیچ در بسته ای نباید جلوی هدفمونو بگیره....
ما هستیم همیشه و همه جا کتاب ها رو مهمون خونه هاتون میکنیم
پر قدرت،مستمر،تاظهور،ان شاالله
🌹🌹🌹🌹🌹📚📚📚📚
@ketabkhanehmodafean
🎓 #ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت
💠 از حسین(ع) تا مهدی(عج)
⏪ قسمت: هشتم
🔹القاب امام مهدی(عج) از زبان امام حسین(ع)
✍....امام زمان(عج) القاب مبارکی دارند که بعضی از آن ها، مسقیماً با "عاشورا" در ارتباط است و بعضی از لقب های مقدس آن حضرت، بر زبان جد بزرگوارشان(ع) جاری شده است.عیسی الخشاب می گوید: از محضر امام حسین(ع) سوال کردند: آیا شما صاحب این امر هستید؟
👈فرمود: نه من نیستم، بلکه صاحب این امر کسی است که از میان مردم کناره گیری می کند و خون پدرش بر زمین می ماند و کنیه او کنیه عمویش خواهد بود. آنگاه شمشیر بر می دارد وهشت ماه تمام شمشیر بر زمین نمی گذارد.
"طرید" و" شرید" - که هر دو به یک معنا است- از القاب حضرت ولی عصر(عج) به شمار می آید. این دو عبارت در زبان امامان معصوم(ع) نیز به کار رفته ومعنای آن کنار زده و رانده شده است. حاجی نوری(ره) در معنای " شرید" می گوید:
《رانده شده از مردمی که آن حضرت را نشناختند و قدر وجود نعمت او را ندانستند و در مقام شکرگزاری و مقام حقش برنیامدند؛ بلکه پس از این که از دست یافتن بر او ناامید شدند، به قتل و قمح ذریه طاهره ایشان پرداختند وبه کمک زبان و قلم، سعی بر بیرون راندن نام ویاد او، از قلوب و اذهان مردم کردند》
📚علامه مجلسی درباره این حدیث می فرماید:
《الموتور بابیه》؛ یعنی، کسی که پدرش را کشته اند و طلب خونش را نکرده اند. مراد از " والد"، امام حسن عسکری(ع)، یا امام حسین(ع) و یا جنس والد است که شامل همه ائمه(ع) می شود، و " مکنی بعمه" شاید کنیه برخی از عموهای حضرت، ابوالقاسم باشد، با این که امام زمان(عج) کنیه اش ابوجعفر، ابی الحسن و یا ابی محمد باشد. بعید نیست علت تصریح نکردن به اسم حضرت و آوردن کنیه، به جهت خوف از عموی حضرت باشد. و قول وسط، ظاهرتر است.
♻️این روایت امام حسین(ع) ما را متوجه غربت امام عصر(ع) می نماید. در متون اسلامی تعابیر عجیب و تکان دهنده ای راجع به غربت و مظلومیت امام زمان(عج) وجود دارد. امیرمومنان حضرت علی(ع) به اصبغ بن نباته می فرماید:
"صاحب هذا الامر الشّرید الطّرید الفرید الوحید؛ عهده دار این امر (حضرت مهدی"عج" ) همان رانده آواره یکه و تنهاست" دوران غیبت، زمان غیبت، مظلومیت، صبر و انتقام امام است. بیش از هزار سال غم های عالم را یک تنه به دوش می کشد. در زیارت حضرت مهدی(عج) عرضه داشته ایم:
❤️ السلام علیک ایها الامام الفرید؛
سلام بر تو ای امام تنها" .
امام موسی بن جعفر(ع) در روایت مشابهی به روایت امام حسین(ع) در این رابطه می فرماید:
او(حضرت مهدی"عج") آن غریب تنهای دور از وطن غایب از دیدگان کسان خویش است که هنوز انتقام خون پدرش گرفته نشده است.
چرا با توجه به فرمایش امام حسین(ع) قدمی برای زدودن غربت و تنهایی ولی عصر(عج) بر نمی داریم؟
🔹ادامه دارد..
✍...پی نوشتها:
📚 کتاب از حسین تا مهدی اثر: #محمد_رضا_فوادیان
#از_حسین_تا_مهدی
#کلاس_درس_مهدویت
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
کتابخانهمدافعانحریمولایت
با عمه و مادرم روبوسی کردیم ؛ برای زیرلفظی یک النگو خریده بودند که آن هم کوچک درآمد ، قرارشد ببرند ع
سبزه میدان که رسیدیم به رستوران رفتیم، حمید طبق معمول کوبیده سفارش داد ، تا غذا حاضربشود ۱۵هزارتومان شمرد به دستم داد و گفت:" این هم مهریه ی شما خانوم!".
پول را گرفتم و گفتم: اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه!!
🌹 حمید خندید و گفت:" هزارتومان هم بیشتر گیرشما اومده"
پول را نشمرده دور سر حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم"نذر سلامتی آقای من"
💕 دوران شیرین نامزدی ما به روزهای سرد پاییز و زمستان خورده بود..لحظات دلنشینی بود..
تنها اشکالش این بود که روزها خیلی کوتاه بود ، سرمای هوا هم باعث می شد بیشتر خانه باشیم تا اینکه بخواهیم بیرون برویم.
فردای روز عقدمان حمید را برای شام دعوت کرده بودیم
تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوها که زنگ خانه به صدا درآمد حدس می زدم که امروز هم مثل روزهای قبل ، حمید خیلی زود به خانه ی ما بیاید
از روزی که محرم شده بودیم هربار ناهار یا شام دعوت کرده بودیم زودتر می آمد
دوست داشت دستی برساند ؛ اینطور نبود که دقیقا وقت ناهار یا شام بیاید...
✍ادامه دارد..
🌷۷۲
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
حمید بعد از سلام و احوالپرسی با بقیه ، همراه من به آشپزخانه آمد. گفت:" به به ببین چه کرده سرآشپز!"
گفتم نه بابا زحمت کوکوها رو مامان کشیده من فقط میخوام سرخشون کنم.
روغن که حسابی داغ شد شروع کردم به سرخ کردن کوکوها.
🌹حمیدگفت:" اگه کمکی از دست من برمیاد بگو".
گفتم: پاک کردن مرغ بلدی؟ بابا چندتا مرغ گرفته میخوام پاک کنم.
کمی روی صندلی جابجاشد و گفت:" دوست دارم یادبگیرم و کمک حالت باشم."
خندیدم و گفتم: معلومه تو خونه ای که کدبانویی مثل عمه من باشه و دخترعمه ها همه ی کارها رو انجام بدن ، شما پسرها نباید عملاً از کارِ خونه داری سررشته ای داشته باشید!
🌹 گفت:" اینطورها هم نیست. باز من پیش بقیه ی آقایون یه پا آشپز حساب میشم. چون وقتایی که میریم سنبل آباد من آشپزی می کنم برادرانم به شوخی بهم میگن یانگوم!".
صحبت با حمید حواسم را پرت کرده بود ، موقع سرخ کردن کوکوها روغن روی دستم پاچید ..تا حمید دید دستم سوخته گفت :" بیا بشین روی صندلی من بقیه رو سرخ میکنم؛ باید سری بعد برات دستکش ساق بلند بخرم که روغن روی دستت نریزه".
روی صندلی نشستم و گفتم: پس تا تو حواست به کوکوها هست من مرغ هارو پاک کنم ، تو هم نگاه کن یادبگیر ، از این به بعد خونه ی خودمون رفتیم توی پاک کردن مرغ ها کمکم کن.
🍀بخاطر اینکه علاقه داشت در امورات خانه کمک حال من باشد سریع صندلی گذاشت و کنار من نشست ، دوربین موبایلش را هم روشن کرد و گفت:" فیلمبرداری می کنم چون میخوام دقیق یاد بکیرم و چیزی از قلم نیفته".
گفتم: از دست تو حمید!!
✍ادامه دارد..
🌷۷۳
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
#کلامکم_نور
امام سجاد(علیه السلام) در خطبه معروف خود در مسجد جامع شام در حضور یزید بن معاویه فرمود:
«رسول خدا، و وصی او علی ـ علیه السلام ـ ، سید الشهداء (حمزه)، جعفر طیار، دو سبط این امت و مهدی [این امت] از ماست.»
منتخب الاثر، ص 172، روزگار رهائی، همان، ص 87
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#کلامکم_نور امام سجاد(علیه السلام) در خطبه معروف خود در مسجد جامع شام در حضور یزید بن معاویه فرمود
غم دارترین امامممم
سلام ودرودبر
قلب سوختهات
هنگامهی شهادت پدرت..
😭
سلام خدا بر
غیرت زخم خوردهات
به هنگامهی اسارت ناموس پیامبر..
😭
سلام انبیاواولیابر
دل پاره پارهات
هنگامهی دفن بدن بی سرپدر..
😭
و
سلام ما بر
رجعتت به هنگامهی ظهور...
#الهی_عجل_لولیک_الفرج
#زینت_عابدان
📕 معرفی کتاب
#بچه_های_عاشورا
📖 (جنگجوی کوچک، از غریبه ها می ترسم، مرد و میدان)
مناسب گروه سنی ج( #۱۰_الی_۱۲_سال )
🔶اشاره:
عاشورا روزی است که امام سوم شیعیان و هفتاد و دوتن از یارانش برای دفاع از اسلام واقعی شهید شدند
تا دروغگویان و کافران نتوانند چهره ی واقعی اسلام و مسلمانی را نابود کنند.
👦در میان یاران امام حسین(علیه السلام) کودکان و نوجوانانی بودند که با شجاعت تمام در این واقعه و وقایع مربوط به آن شرکت کردند و شهید شدند.
👈«#بچه_های_عاشورا»، قصّه ی شهادت کودکان و نوجوانانی چون حضرت قاسم و عبداللّه است...
🔰1⃣برگزیده کتاب کانون پرورش فکری(سال۸۱) و
2⃣برنده ی جشنواره ی قصّه های قرآنی(سال۸۹)
#محرم
#کتاب_کودک
✅خرید از فروشگاه اسوه اهواز
@ketabkhanehmodafean