eitaa logo
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
171 دنبال‌کننده
920 عکس
14 ویدیو
10 فایل
این جا محلی برای امانت کتاب های ماست🍃 ادمین ثبت امانات📚 @Ya_ghafar ادمین مشاوره کتاب📚 @m_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب ایستگاه خیابان روزولت: بسمه‌تعالی ـ این، گزارشی متقن و پرفایده از یک حادثه‌ی مهم در تاریخ انقلاب یعنی تسخیر لانه‌ی جاسوسی در سال ۵۸ است. این کتاب پُرکننده‌ی یکی از خلأهای رسانه‌ئی و تبلیغاتی ما است. ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکرده‌ایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان داده‌اند. باید از نویسنده‌ی این کتاب و تلاش ارزشمندش قدردانی شود بخاطر اقدام هشیارانه‌اش در این عرصه‌ی مهم. نثر کتاب روان و رسا و تحقیق و تحلیل‌های آن منطقی و صادقانه و قانع‌کننده است. نام انتخاب شده برای کتاب عالی است. @ketabkhanemadarane
یه کتاب قشنگ دیگه از نویسنده ی مورد علاقه م🤤 چندتا داستان کوتاه، روزمرگی آدمهای مختلفی که تو یه جاهایی از جریان زندگی به هم گره میخورن. خوندن زندگی آدمهای مختلف بیشتر این اطمینان رو میده که زندگی مثل ماسوله ست، سقف آرزوهای یکی، کف زندگی یکی دیگه ست. قشنگ بود و شیرین😍 توصیه می کنمش☺️ @ketabkhanemadarane
کتاب مردی که تعطیلی نداشت خاطراتی از طلبهٔ خستگی‌ناپذیر و اندیشمند مجاهد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد. دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، اندیشمند و مجاهد خستگی‌ناپذیر در بیست و نهم تیرماه سال ۱۴۰۰ مصادف با شب عید قربان، در سانحه تصادف به همراه خانواده‌اش با دنیای خاکی وداع کرد و آسمانی شد. او از پژوهشگران برتر کشور در حوزه رسانه بود و آثار تحسین‌شده‌ای را در این زمینه از خود به یادگار گذاشت. ایشان یکی از فعالان عرصه صهیونیزم‌پژوهی نیز بود و تحقیقاتش در این زمینه نیز بسیار ارزشمند است. @hosna_14 @ketabkhanemadarane
قهرمان کتاب آبنبات پسته‌ای نوشته‌ی مهرداد صدقی همان پسر نوجوان رمان آبنبات هل‌دار است، با این تفاوت که هر چند کمی بزرگ‌تر شده ولی عاقل‌تر نشده است و باز هم با شیطنت‌هایش ماجراهای خنده‌دار بسیاری را رقم می‌زند. @hosna_14 @ketabkhanemadarane
📖📚 برای اینکه به او نشان دهم ما با هم دوست هستیم، یک آدامس هم به او تعارف کردم؛ اما وقتی نخورد، به شوخی گفتم: «خا شما که هم مردین، هم سبیل دارین، هم دسته‌چک دارین، هم زن و بچه، دیگه برای چی آدامس نمخورین؟ نکنه قراره دیگه من ته‌تغاری نباشم؟» آقاجان درحالی‌که داشت ظرف سوهان قم را از توی دخل برمی‌داشت و زیر ترازو جاسازی ‌می‌کرد، لبخندی زد که نفهمیدم از شوخی‌ام خوشش آمده یا نظرم را به‌عنوان نقشۀ راه آینده پسندیده است. مثل معتادهایی که سعی می‌کنند دیگران را هم معتاد کنند، هر طور بود خواهش کردم حالا که آمده‌ام بازار و همکار شده‌ایم، لااقل یک دانه از آن را بجَوَد. وقتی بالاخره راضی شد، با اکراه به آن نگاه کرد و گفت: «ما به‌جای این آت‌آشغالا سقز طبیعی مخوردیم.» آقا جان به هر ضرب و زوری بود، جویدن آدامس را شروع کرد. ظاهراً از طعم آن بدش نیامده بود. چند لحظه بعد، یک مشتری وارد مغازه شد که می‌خواست به خانه‌شان تلفن بزند. وقتی دید تلفن مجهز به قفل‌بند شده است، کمی جیب‌هایش را برای پول خرد گشت؛ اما به بهانۀ اینکه الان خرد ندارد، از آقاجان برای بازکردن قفل‌بند، سکه خواست. آقاجان که سکه‌ها را توی ظرف سوهان قم ریخته بود، با نگاهی که معصومیت و صداقت از آن می‌بارید، گفت: «خدا شاهده یک‌دانه پنش تومنی‌َم توی دخل نداریم!» وقتی مشتری رفت، آقاجان به ظرف سوهان قم که بیرون از دخل بود، اشاره کرد و گفت: «دومین درسِ بازارِ یاد گرفتی؟» - بله... باید بعضی‌وقتا دروغ بگم، ها؟ - دروغ که نه؛ ولی توی بازار باید یاد بگیری چه جوری راست بگی که اگه خیلی راست نباشه، ولی خا دروغم نباشه. ... @ketabkhanemadarane
کتاب «حوض خون» با تصاویر و نوشتار دلنشینش بخش کمتر دیده شده جنگ را از زبان زنانی می‌نگارد که در رخت‌شور خانه پشت جبهه‌ها با یأس، ترس و اندوه مبارزه کردند و اینک یاد شهیدای شهر اندیمشک را زنده نگاه داشته‌اند. 📚📖 برشی از کتاب: خانم‌های رختشویی با وجود همۀ سختی‌ها و دردهایی که دیده‌اند و از نزدیک تکه‌های بدن شهدا را لمس کرده‌اند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخی‌ها، از شستن لباس رزمنده‌ها به زیبایی یاد می‌کنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیت‌های انقلاب نبودند. @hosna_14 @ketabkhanemadarane
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
دوستان عزیز سلام😊 🌹به کتاب خانه ی مادرانه خوش آمدید🌹 ما این جا دور هم جمع شدیم تا در خواندن کتاب ی
سلام و ادب خدمت دوستان تازه وارد به کتابخونه مادرانه☺️ کتابخانه مجازی مادرانه تو همین آبان ماه و روز کتاب و کتابخوانی یعنی چند روز دیگه، متولد شد. إن شاءالله با قدم های سبز شما و بقیه دوستان روز به روز پربار تر بشه. با ما همراه باشید برای سفر به دنیای کتاب‌ها. @ketabkhanemadarane
کتاب مربع‌های قرمز، یا خاطرات شفاهی حاج‌حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس، کتابی درباره‌ی زندگی، کارها و فعالیت‌های حسین یکتا است. حسین یکتا در سال ۱۳۴۶ در قم متولد شد. او در جنگ ایران و عراق حضور داشت و یک چشمش را در جریان جنگ از دست داد. یکتا در حال حاضر عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار است و سابقه فرماندهی قرارگاه خاتم الاوصیا را هم در کارنامه‌ی خود دارد. اما شهرت حسین یکتا به دلیل برگزاری اردوهای راهیان نور است که برای بازدید دانشجویان و دانش‌آموزان از مناطق جنگی ترتیب داده می‌شود. در کتاب مربع‌های قرمز درباره‌ی فعالیت‌های او، خانواده‌ و اعتقادات خانوادگی که او را به این مسیر کشاند، نگاه حسین یکتا به مساله‌ی روحانیت و توجه به شهدا و الگو گرفتن از آنان می‌خوانیم. @hosna_14 @Zmeraji1 @ketabkhanemadarane
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
#با_ذکر_صلوات #دفاع_مقدس #مربع_های_قرمز #زینب_عرفانیان #نشر_شهید_کاظمی کتاب مربع‌های قرمز، یا خا
📖📚 کمک می کنی؟ طوری حرف زد، مثل این که خیلی وقت است مرا می‌شناسد. نتوانستم نه بگویم. یک سنگ گذاشتم لای در حیاط و معطل نکردم. یادم رفت قرار است ماست بخرم. آفتاب تیرماه قم انگار لب جوی کنار خیابان نشسته بود. گرمای چسبنده‌اش را می‌پاشید به سر و صورتمان و داغمان می‌کرد. دانه‌های عرق تا وسط کمرم سر می‌خوردند. نردبان را دو دستی چسبیده بودم. از ترس افتادن جعفر حتی نمی‌توانستم خودم را بخارانم. با چشم های تنگ شده از نور تیز آفتاب نگاهش می‌کردم. رو ی آخرین پلۀ نردبان کش و قوس می‌آمد و به پلاکارد میخ می‌کوبید. با هر چکشی که می‌زد دلم می‌ریخت. می‌ترسیدم با سر، وسط پیاده‌رو سقوط کند. با خواندن نوشتە روی پلاکارد یاد شهادت آقای بهشتی افتادم. دلم سوخت. اسم آقای بهشتی وسط پارچۀ سفید نوشته شده بود؛ با رنگ سرخ و قطره های خون که از حروف «ش»، «ه» و «ی» چکه می‌کرد. به نظرم آمد همە کلمات دور بهشت جمع شده اند و تماشا می کنند. دو سال پیش آقای بهشتی را درست همین جا دیدم؛ جلوی بقالی حسن آقا. سر کوچه‌مان از یک بلیزر سیاه پیاده شد. با ذوق به سمتش دویدم. سلام کردم و اسمم را پرسید. پر عبایش را روی شانه کشید و با قدم های بلندش رفت و در پیچ کوچه گم شد. @ketabkhanemadarane
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
. نویسنده: مترجم: انتشارات: برای خیلی از ماها، طرفداری از فلسطین یه اصل مسلمه. حتی اگه طرفش نباشیم و نخوایم کمکش کنیم، لااقل به اسرائیل حق نمی‌دیم. ولی همه جا اینطور نیست... هنوزم هستن کسایی که تو این دعوا تا حد خوبی به اسرائیل حق میدن. واقعا چرا؟ آیا همه یه مشت آدم‌کش قسی‌القلب هستن؟ نکته اینجاست که تو این تعارض چند ده ساله، مسائلی وجود داره که نگاه آدم‌ها بهش بر اساس این‌که کدوم طرف خط ایستاده باشن می‌تونه خیلی متفاوت باشه... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 تو این کتاب، آقای پاپه دست گذاشته روی ده تا از مهم‌ترین مسئله‌هایی که میشه تو بحث فلسطین و اسرائیل مطرح کرد، با عنوان ده افسانه در باب اسرائیل! (اصل عنوان در واقع اینه که تو فارسی ترجمه شده به ده غلط مشهور) آقای پاپه، که خودش یه یهودیه با تابعیت اسرائیل (که البته الان چند سالی هست دیگه اونجا زندگی نمی‌کنه)، ده تا عنوان رو می‌ندازه وسط و سعی می‌کنه نشون بده چطور روایت اسرائیلی‌ها از این مسائل غلطه. عناوین هم طوری انتخاب شدن که گسترهٔ خوبی از شبهه‌هایی رو که ممکنه در باب فلسطین به ذهنتون رسیده باشه دربرمی‌گیرن. نویسنده یه مورخه و سعی می‌کنه با بررسی منابع متنوع، «افسانه» بودن روایت صهیونیست‌ها رو نشون بده و با توجه به دین و تابعیتش، نظراتش تو این کتاب قابل توجه و استناده. اینجا دیگه گوینده، خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیست که نشنیده بگیم داره دروغ میگه :) @ketabkhanemadarane
🔴«دختران ایران» منتشر شد ⭕️داستان‌هایی از زنان تاریخ‌ساز ایرانی ♦️«دختران ایران» جلد اول از مجموعۀ روایت زن ایرانی است که به بازنمایی زندگی زنان تاریخ‌‏سازی که هرکدام به ‏نحوی در رشد و پیشرفت این مرز و بوم مؤثر بوده‌‏اند، پرداخته است. 🔺فاطمه خطیب؛ فعال صلح، عضو اتحادیه بین‌المللی امت‌واحده و استاد فیزیک، نیره عابدین‌‏زاده؛ قاضی، معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی، هاشمیه متقیان؛ ورزشکار دو و میدانی و قهرمان پارالمپیک، سپیده کاشانی؛ شاعر، نصرت‏‌بیگم امین؛ اولین بانوی مجتهده ایرانی، زهرا عجمیان؛ کارگر زن، مرضیه حدیدچی؛ اولین فرمانده سپاه و نماینده مجلس از جمله بانوانی هستند که در این کتاب، معرفی و روایت شده‌اند. 🔺زهرا صادقی؛ کارآفرین روستایی، مریم نقاشان؛ وکیل و حقوقدان، شهیده طیبه زمانی(شهیده انقلاب)،زهرا اصغری؛ معلم، خیرالنسا صدخروی؛ بانوی فعال در پشتیبانی دفاع مقدس، عصمت احمدیان؛ کارآفرین موفق و فعال در پشتیبانی دفاع مقدس،مرجان نازقلیچ؛ اولین فرماندار زن ترکمن و شهیده حادثه منا،مریم قاضی سعیدی؛مسئول گروه جهادی «حسنا»(حامیان مادران باردار) و معصومه اسمعیلی؛استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی، روان‌شناس و رئیس انجمن علمی مشاوره ایران دیگر بانوانی هستند که در دفتر اول کتاب «دختران ایران» روایت می‌شوند. ✍️به قلم:جمعی از نویسندگان 🔰دبیر ادبی:معصومه امیرزاده 🔰دبیر علمی‌اجرایی:ملیحه بخشی‌نژاد 📚292صفحه 📚195هزار تومان ♦️سفارش با تخفیف20درصد(به مدت محدود) و ارسال رایگان(بالای ۴۰۰هزار تومان): rahyarpub.ir @Rahyar97@rahyarpub
پس از بیست سال گوش میدم ...این تکه از کتاب به نظرم خیلی جالب و مهمه اومد براتون نوشتم واقعیت : آنیست که حاکم و رایج است حقیقت : آنیست که باید باشد و نیست ارزش انسان ها به تلاشیست که برای هویدا ساختن حقیقت ها میکنن نه پذیرش واقعیت ها و چقدر امروز ما با این حقیقت و واقعیت درگیریم @ketabkhanemadarane
افتخار کردن به زنان و دختران ایران امروز توفیق شد استارت خوندن کتاب دختران ایران رو بزنم .😍 هنوز قصه اول رو تموم نکردم عاشق کتاب شدم (البته هنوز نخونده عاشقش بودم الان عاشق تر شدم ☺️) از اون کتابهایی که باید واقعا مزه مزه کنی تا قشنگ شیرینی و حلاوت کتاب به جانت بشینه . خوندن یک روایتش تا مدتها حالت رو خوب می کنه و انگیزه و توان مضاعف برای حرکت و رشد بهت میده ،چه برسه کل کتاب رو بخونی .😊 [قلب یک زن وقتی قرار است مادر باشد ،قابل ارتجاع ترین چیزی خواهد بود که خداوند آفریده 🥺🥺] یه جمله از کتاب 👆🌹 @ketabkhanemadarane
یک ماه پیش با معرفی دوست عزیزی از مقر کتاب سبزوار خریدمش از ساعت ۱۲:۳۰ توی کتاب قدم گذاشتم و یکریز خواندمش و همین الان بالاخره تمام شد. حالا دارم همه‌ی آنچه خوانده‌ام را توی ذهنم پردازش می‌کنم جواد که پر است از انکار و تردید و دلخوشی‌های جوانان امروزی پر است از هوس و لذت و برای انجام دلبخواهی‌هایش هیچ چیز جلودارش نیست هیچ جوره از خر شیطان پایین نمی‌آید تا اینکه مرگ فرید، رفیق عیش و نوشهایش او را بهم می‌ریزد و قلبش را به تلاطم در می‌آورد و یک دوست، یک معلم، یک مربی به اسم آقای مهدوی بی‌آنکه قضاوتش کند بی آنکه مجابش کند بی آنکه تحقیر و تهدیدش کند او را با فطرتش روبرو می‌کند تا جواد خودش برسد به اینجا که؛ به کجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم! @ketabkhanemadarane
یه کتاب توپ برای خلاقیت بچه ها👌👌 بیشتر نمیگم😌 تهیه کنید ببینید چقدررررر جالبه😍 @ketabkhanemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من یار مهربانم دانا و خوش بیانم گویم سخن فراوان با آن که بی زبانم پندت دهم فراوان من یار پند دانم من دوستی هنرمند با سود و بی زیانم از من مباش غافل من یار مهربانم📚 @ketabkhanemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«آبنبات هل‌دار» داستان طنزی است از زبان یک کودک بجنوردی؛ برادر این کودک قرار است به جبهه برود. محسن، راوی داستان، فرزند آخر یک خانوادة پنج‌نفری است. آن‌ها همراه مادربزرگشان در یکی از محله‌های قدیم بجنورد زندگی می‌کنند. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آور است؛ ماجراهایی که محسن آن‌ها را ایجاد می‌کند. : @hosna_14 @ketabkhanemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات حضرت آیت‌الله العظمی سیدعلی خامنه ای از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی 📖📚 اکنون رخدادهایی از خاطر من میگذرد که برای کسانی که با زندگی در سلّول تاریک در بسته و بی ارتباط با جهان خارج آشنا نباشند، عادّی و معمولی به نظر میرسد؛ امّا برای کسی که در چنین سلّولی زندانی شده، رخدادهایی مهم است و به خاطر اهمّیّتی که دارد، با روشنی تمام در حافظه باقی می ماند؛ از آن جمله است تابش رشته ای از نور خورشید در داخل سلّول. یک روز، روشنی اندکی که توانسته بود از همه ی تیرگیها و غبارهای بالای روزنه ی سلّول بگذرد و به داخل سلّول نفوذ کند، توجّهم را جلب کرد. از شادی نتوانستم خودم را کنترل کنم. فریاد زدم: آهای... مژده ... آفتاب... آفتاب...! چشمهای ما به این نوری که ما را با گستره ی فضای آزاد و رها پیوند میداد، دوخته شد. به مدّت نیم ساعت یا کمتر، همچنان با خوشحالی به آن نگاه می کردیم تا این که ناپدید شد. روز بعد این شعاع نور بیشتر شد و مدّت بیشتری دوام آورد. چند هفته وضع به همین منوال بود تا آن که خورشید در زاویه ای قرار گرفت که دیگر این عطیّه ی ناچیزش به ما نمیرسید. @hosna_14 @ketabkhanemadarane
درباره کتاب عصرهای کریسکان: راوی این کتاب یکی از خاص‌ترین رزمندگان نیروهای دفاع مقدس، امیر سعیدزاده است؛ زیرا در هیچ سازمانی عضویت ندارد. نیرویی آزاد محسوب می‌شود، با این حال در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی حضور پیدا می‌کند و همچنین به مأموریت‌های خارج از کشور برای شناسایی نیز می‌رود. بعد از آن وراد سپاه می‌شود. سعیدزاده قبل از انقلاب، توسط ساواک، مورد مواخذه قرار گرفته و فرار می‌کند. اسیر کومله می‌شود و از آنجا نیز می‌گریزد. 4 سال بعد از جنگ، او به وسیلۀ حزب دموکرات کردستان عراق به اسارت درمی‌آید. این دوران از روزهای آغازین انقلاب تا سال 74، یعنی یک دوره 15 ساله به درازا می‌کشد...
با پررویی وارد خانه شد. کلت سعید را گذاشته بودم لای متکای بچه. همین که وارد خانه شد متکا را از پنجره اتاق انداختم توی حیاط پدرشوهرم و او متوجه نشد. تمام اثاثیه منزل را بهم ریخت و آلبوم عکس شوهرم را ورق زد. عکس سعید و بچه‌ها‌ی سپاه را درآورد و خواست با خودش ببرد که جلویش را گرفتم و نگذاشتم. گفتم: «‌اگه تو نظامی‌ هستی چطور بدون مجوز وارد منزل من شدی؟ لعنت به اون دولت و نظامی ‌که مأمورانش بدون مجوز وارد خونه مردم بشن. الان زنگ می‌زنم سپاه تا ببینم با چه مجوزی وارد خونه یه زن نامحرم شدی.» کلی به نظام و سپاه و ارتش و مملکت بد و بیراه گفتم. باورش شد طرفدار نظام نیستم. خنده‌اش گرفت و گفت: «‌بابا شما که از خودمانین. ضد انقلابین!» @hosna_14 @ketabkhanemadarane
📌 دخترانِ مادری؛ روایت ۹۵اُم ✒️ هادی سیاوش‌کیا ▪️شب است. راه می‌افتی، به زحمت. درد آرامت نمی‌گذارد. همراه حَسنِین می‌روی به درِ خانه‌هاشان. «منم، دختر پیامبر.‌ شما، مگر در غدیر نبودید؟ چرا نشسته‌اید؟»... در تاریخ خوانده‌ام که بعضی شرم می‌کنند، در می‌گشایند و وعدهٔ یاری می‌دهند؛ امّا بیشترشان بی‌شرم اند... ▫️روز و شب ندارند. راه می‌افتند، به شوق. دردمندانه. گاهی به همراه فرزندانشان، در کوچه‌ها، خیابان‌ها، پارک‌ها، تا درِ خانه‌ها. «رأی می‌دهید؟»... در کتابِ «مادران میدان جمهوری»، ۹۴ روایت از پاسخ‌های اهالی این دیار را، که نامش مدینه نیست، می‌خوانم. ▪️روایت ۹۵اُم کتاب را امّا من از روضه‌خوانِ شما خواهم شنید. شما که ۹۵ روز بعد از رفتنِ پیامبر، بزرگترین میدان‌دار علی بودید که مردم را پای کار بیاورید. شما که اولین مادرِ شهیدهٔ میدانِ جمهورید... ▫️حالا، شب شهادت شماست و‌ من در هیئت نشسته‌ام و روضه‌خوان شروع کرده است: ای شهید اوّل راه ولایت ای شروع کربلا از کربلایت و با خودم فکر می‌کنم که راویانِ این کتاب، دخترانِ دست‌پروردهٔ شمایند که حالا دیگر مادر شده‌اند؛ «مادران میدان جمهوری»؛ ولی این جمهور دیگر مثل زمانهٔ سال یازدهم هجری قمری نیستند. 🚩 به کانال بپیوندید: ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar @ketabkhanemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدتیه که این کتاب رو میخونم سعی کردم جرعه جرعه بنوشمش و با دقت کلماتش رو به ذهن بسپارم برام خیلی لذت بخش و امید بخش بود. در ادامه تکه هایی از کتاب رو باهاتون شریک میشم. @ketabkhanemadarane
تعبیر آقا از فرهنگ مسلمانی و ربطش با محیط زیست عالیه و اینکه در نهایت این زباله ریختن رو حرام میدونن. ولی خیلی از ماها این کار رو حتی زشت نمیدونم چه برسه به حرام 😱 و من حسم اینه که کلا بی توجه در امر محیط زیست و تولید زباله حکمی نزدیک به این داره @ketabkhanemadarane