202030_455153156.pdf
11.42M
📥 #دانلود_کتاب
📔 مجموعه مقالات و خاطرات شهید سید مرتضی آوینی
🖌 نویسنده: امیر قربانی
#مذهبی
#شهیدآوینی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
138-fa-dastanhaye-shegeft.pdf
3.01M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #داستانهای_شگفت
🖌 نویسنده: آیتالله دستغیب
📖 درباره کتاب:
صاحبان خرد، پوشیده نیست که طبع انسانی را به داستان و سرگذشت دیگران رغبتی بسزاست و از شنیدن و خواندن قصهها لذتی وافر میبرد، از اینرو در سابق بازار قصه گویی رونقی داشته و شغل رسمی بوده و در این دوره هم بیشتر نشریات و مطبوعات برای جلب توجه خوانندگان، به نقل داستانهای مهیّج و رمّانهای سراسر دروغ میپردازند و یا داستانهای ساختگی مجلات خارجی را ترجمه مینمایند .
و تعجب اینجاست با آنکه همه میدانند که اینها سراسر دروغ و ساختگی است، در عین حال با اشتیاق و ولع تمام میخوانند یا گوش میگیرند و این
نیست مگر همانی که اشاره شد که طبع انسان اصولاً به قصهها و سرگذشتها مایل است در حالی که میتوان این غریزه را در راه صحیح به کار انداخت و از آن به بهترین وجه، بهرههای فراوان برد.
#اخلاقی
#شهیددستغیب
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
202030_880636694.pdf
25.66M
📥 #دانلود_کتاب
📔 حکمت نامه امام حسین(ع)
🖌 نویسنده: آیتالله محمدمحمدی ریشهری
📝 مترجم: عبدالهادی مسعودی
📚 جلد اول
#مذهبی
#امام_حسین
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
202030_2115893583.pdf
18.12M
📥 #دانلود_کتاب
📔 حکمت نامه امام حسین(ع)
🖌 نویسنده: آیتالله محمدمحمدی ریشهری
📝 مترجم: عبدالهادی مسعودی
📚 جلد دوم
#مذهبی
#امام_حسین
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
یک رهبر به تمام معنا.pdf
937.7K
📥 #دانلود_کتاب
📔 یک #رهبر به تمام معنا
نگاهی به شخصیت، سبک زندگی ومجاهدتهای حضرت فاطمه زهرا (س)
🖌 نویسنده: آیتالله سید علی خامنهای
📌این کتابچه شامل گزیدهای از بیانات #حضرت_آیتالله_خامنهای در خصوص ابعاد مختلف شخصیت و سیرهی حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)ست که در سه محور: بُعد #معنوی و #معرفتی، بُعد زندگی خانوادگی و بُعد #اجتماعی و #سیاسی ارائه شده است.
#مذهبی
#سبک_زندگی
#حضرت_زهرا
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #بدون_تو_هرگز
◀️ قسمت: #ششم
ساعت نه و ده شب🕘 ... وسط ساعت حکومت نظامی ...
یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ...از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی😡 بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ...بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ...
- تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ... 😡🗣
از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ...😥😭 زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ...
بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ...
علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ...😔
علی عین همیشه آروم بود ...
با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ...😊
_هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ...
قلبم توی دهنم می زد ... 😰💗
زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ...
آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ...
علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ...
_دختر شما متاهله یا مجرد؟ ...
و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ...😡
- این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ...
- می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟...
همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ...
- و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ...
از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ...
_لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ...
علی سکوت عمیقی کرد ...
- هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم ... باید با هم در موردش صحبت کنیم ... اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم ...
دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید ... و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد ...
- اون وقت ... تو می خوای اون دنیا ... جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ ...
تا اون لحظه، صورت علی آروم بود ... حالت صورتش بدجور جدی شد ...
- ایمان از سر فکر و انتخابه ... مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ ... من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام ... چادر سرش کرده... ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست ... آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ... ایمانش رو مثل ذغال گداخته ... کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ... ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ...
این رو گفت و از جاش بلند شد ...
_شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما ... قدم تون روی چشم ماست ... عین پدر خودم براتون احترام قائلم ... اما با کمال احترام ... من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه ...
پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد ... در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در ...
- می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ... تو آخوند درباری ... 😡
در رو محکم بهم کوبید و رفت ...
🍃پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ... خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ... یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند ... و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ... بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند ... علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید ..
⏯ ادامه دارد...
✍نویسنده: طاها ایمانی
از زبان همسر و فرزند #شهید_سید_علی_حسینی
#رمان
#شهیدمدافعحرم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#حدیث_روز
🔘 #امام_صادق علیهالسلام: إنَّما يَأمُرُ بِالمَعروفِ و يَنهى عَنِ المُنكَرِ مَن كانَت فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ: عامِلٌ بِما يَأمُرُ بِهِ و تارِكٌ لِما يَنهى عَنهُ، عادِلٌ فيما يَأمُرُ عادِلٌ فيما يَنهى، رَفيقٌ فيما يَأمُرُ و رَفيقٌ فيما يَنهى.
▪️كسى [بايد] امر به معروف و نهى از منكر كند كه سه خصوصيت در او باشد:
🔸به آنچه فرمان مىدهد، خود عمل كند.
🔸آنچه را نهى مىكند، خود نيز ترك گويد.
🔸در امر و نهى خود عدالت را رعايت كند و در امر و نهيش، طريق ملايمت پيش گيرد.
📚 #الخصال : ص ١٠٩ ح ٧٩
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
3372-fa-morvarid-efaf.pdf
1.16M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #مروارید_عفاف
کاوشی در حیا، غیرت و حجاب
🖌 نویسنده: سید حسین اسحاقی
#حجاب
#عفاف
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
3321-fa-ghonchehaye-sharm.pdf
1.38M
📥 #دانلود_کتاب
📔 غنچههای شرم
نگاهی نو به مفهوم #حیا
🖌 نویسنده: عباس پسندیده
#مذهبی
#حجاب_عفاف
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
5375-fa-imam-hossien-va-ehyaye-din.pdf
846.4K
📥 #دانلود_کتاب
📔 امام حسین و #احیای_دین
🖌 نویسنده: محمد مهدی عباسی
#مذهبی
#امام_حسین
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
4_5765019053915638022.pdf
1.71M
📥 #دانلود_کتاب
📔 فریاد مهتاب
خاطرات مادر مظلوم مدینه
🖌 نویسنده: مهدی خدامیان
#مذهبی
#حضرت_زهرا
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈