eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.3هزار دنبال‌کننده
455 عکس
105 ویدیو
11 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 سردار شهید سیدعلی دوامی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سیدعلی ۲۱ ماه مبارک رمضان به دنیا آمد و ۲۱ ماه‌رمضان در حالی که ۲۱ ساله بود به شهادت رسید. جالب این است که مادرش در سن ۲۱ سالگی سیدعلی را به دنیا آورد. به همین خاطر به شهید سیدعلی دوامی می‌گویند سردار راز ۲۱... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر مشخصات شهید سیدعلی دوامی با کیفیت اصلی ‌‌‌‌___________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 ۲۷ ✍ شهید ابومهدی‌المهندس: |هدفِ ارزشمندِ ما رضایت خدا و خدمت به همه‌ی مردم از هر قشر و مذهبی است؛ چه سُنی باشند چه شیعه، چه مسیحی باشند چه ایزدی و ... ما برایِ اصلاح و نابودیِ تروریسم قیام کردیم. 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۲۷) با کیفیت اصلی ____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸چند روایت از شهید عارفِ مازندران؛ در سالگرد شهادتش 🌼|پیراهن که براش می‌خریدم؛ از مسجد جامع که برمی‌گشت، می‌دیدم لباسش عوض شده. می‌گفت: یکی از لباسم خوشش اومد، بهش هدیه دادم... ضبط صوتی که برایش خریده بودم رو هم داده بود به دوستاش، می‌گفت: اونا بیشتر نیاز دارن... 🌼|همیشه نماز شب می‌خوند؛ نماز شبهایی که با گریه همراه بود. اگر یک روز هم نماز شبش قضا می‌شد، سه روز روزه می‌گرفت... تا طلوع آفتاب هم نمی‌خوابید. می‌گفتم: علی‌جان! بخواب خسته‌ای! می‌گفت: [بین‌الطلوعین] کراهت داره... 🌼|عاشقِ حضرت زهرا(س) بود. وقتی شهیدعلمدار توی روضه‌هاش نام بی‌بی رو می‌برد؛ سیدعلی با ضجه گریه می‌کرد. من ندیدم هیچ چیزی مانند روضه‌های مادر، سیدعلی دوامی رو اینگونه بی‌تاب کنه... 🌼|می‌گفتم: مادر! دوست دارم شهید بشی؛ ولی نه مفت و راحت، باید حالا حالاها از دشمن بکشی! سیدعلی هم با لبخند می‌گفت: مادر نزاییده کسی بتونه منو بکشه، مگر خمپاره۶۰؛ چون نامرده و صدا نداره... همیشه می‌گفت با خمپاره۶۰ شهید میشم. همینجورم شد. با ترکش خمپاره۶۰ توی شلمچه آسمونی شد 🌼|یه روز در حال میوه خوردن، گفتم: کاش علی زنده بود و از این میوه‌ها می‌خورد... تا اینکه خواب دیدم علی دستم رو گرفت؛ منو به باغی زیبا توی بهشت برد و گفت: مادرجان! اینجا هر چی بخوام فراهمه. ببین الان من سیب می‌خوام... یهو دیدم شاخه‌هایی پر از سیبِ‌سرخ براش خم شد و او از آن سیب‌های آب‌دار خورد و شاخه برگشت؛ بعد انگور و ... ‌‌‌‌____ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸روایت شهادت سیدعلی دوامی و راز عدد ۲۱ 🌼|روی گونی‌‌های سنگر نشسته بود که یکی از بچه‌‌ها بهش گفت: سید ببخشید! خطرناکه... سیدعلی گفت: شما سرتون رو بیارید پایین، من الان چیزیم نمیشه... من ۲۱رمضان به دنیا آمدم و ۲۱رمضان هم شهید میشم 🌼|شب شهادت امام‌علی(ع) بود؛ ۲۱ رمضان ۱۳۶۷... در حالیکه خودش رو معطر کرده و شال سبز سیدی‌اش رو به کمر بسته بود، گفت: می‌دونم امشب به شهادت می‌رسم... 🌼|اون شب خیلی بی‌قرار بود. نیمه‌شب از این سنگر به اون سنگر می‌رفت. گاهی به نماز می‌ایستاد. راه می‌رفت. رفقای شهیدش رو صدا می‌زد. اشک می‌ریخت. واقعا بیقرار بود؛ بیقرار... 🌼|دیدم ایستاد به نماز. بهش گفتم: سیدعلی‌جان! تو که نماز مغرب و عشا رو خونده بودی؛ این چه نمازیه که این وقت شب می‌خونی؟ همونجوری که اشک می‌ریخت؛ گفت: نمازِ شهادتم رو خوندم... 🌼|با قرآن سرگرفتن داخلِ سنگرهای خط پدافندی شلمچه شب قدر ۲۱رمضان رو هم به صبح رسوندیم. نماز صبح رو همونجا خوندیم و ساعاتی بعد خبر رسید که سیدعلی به شهادت رسیده. 🌼|سید می‌گفت: من ۲۱رمضان شهید میشم؛ اگه بیست و یکم گذشت و شد بیست و دوم؛ دیگه شهید نمیشم!... و حالا پیش‌بینی‌اش درست از آب در اومده بود. جوونی که مادرش توی سن ۲۱سالگی، در ۲۱رمضان او رو بدنیا آورده بود؛ حالا ۲۱رمضان سال ۶۷؛ توی سن ۲۱سالگی، با اصابت ترکش خمپاره۶۰ به قلبش، آسمونی شد... 🇮🇷۱۸ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سیدعلی دوامی گرامی‌باد 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 شهیدان داوود حق‌وردیان و جواد الله‌کرم رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 👤|داوود که دو ماه بعد از ازدواجش، دوباره راهی جبهه‌های جنوب شده بود؛ ده روز قبل از شهادت، با مادر و همسرش تماس گرفت؛ و بعد از آنکه مادرش مژده‌ی پدر شدنِ او را داد، گفت: من مژده‌ی بزرگتری برای شما دارم، که ده روز دیگه موعد اون فرا می رسه!» و همانطور که گفته بود، ده روز بعد یعنی روز یکشنبه ۱۹/ ۲/ ۱۳۶۱ طی عملیات آزادسازی خرمشهر، در شلمچه‌ی عراق به شهادت رسید 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر مشخصات شهید داوود حق‌وردیان با کیفیت اصلی 👤|جواد دوم تیرماه سال۶۰ در محله‌ی مهرآباد تهران به دنیا اومد. او از مستشاران زبده نظامی و فرماندهان جبهه‌ی مقاومت بود که برای دفاع از حرم عمه سادات داوطلبانه به سوریه اعزام شد. با اینکه سه‌بار در سالهای ۹۳ و ۹۴ در جریان جنگ سوریه مجروح شده بود؛ در عملیات جلوگیری از حمله‌ی نیروهای تکفیری به خان‌طومان نیز شرکت کرد؛ و سرانجام در زمان آتش‌بس؛ یعنی ۱۹ اردیبهشت ۹۵ به شهادت رسید. پیکر آقا جواد دست داعشی‌ها بود و چهار سال بعد از شهادت؛ به آغوش وطن بازگشت... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر مشخصات شهید جواد الله‌کرم با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۳ 🔸برای تو دعا می‌کنم مادر... |نوجوان که بود؛ خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی بهم‌ گفت: این داودِ تو، ماندنی نیست؛ به زودی پر خواهد کشید... شب‌ها هر از گاهی بیدار می‌شدم و از اتاقش صدای زمزمه‌ای به گوشم می‌رسید. وقتی در رو آهسته باز می‌کردم؛ می‌دیدم فرش رو کنار زده؛ روی خاک نشسته و گریه می‌کنه، می‌گفتم: داوود جان! تو این راه رو میری مدرسه و میای؛ آخه گناهی نکردی! چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان! برای شما دعا می‌کنم... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید داوود حق‌وردیان 📚منبع: خبرگزاری تسنیم؛ به نقل از مادر شهید 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی 🇮🇷 ۱۹ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید داوود حق‌وردیان گرامی‌باد ________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید احمد بابایی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۳۴؛ ولادت در بخش رامند بوئین زهرا استان قزوین 🔹سال ۱۳۴۰؛ شروع تحصیلات ابتدایی در دبستان نوبنیاد شال قزوین. 🔸سال ۱۳۴۶؛ ورود به دبیرستان رشدیه شال. 🔹سال ۱۳۴۷؛ مهاجرت به تهران و ورود به نیروی هوایی. 🔸سال ۱۳۵۵؛ استعفا از نیروی هوایی به علت جو غیر مذهبی آنجا. 🔹سال ۱۳۵۵؛ ازدواج؛ و اشتغال در شغل رانندگی کامیون. 🔸سال ۱۳۵۶؛ قرق کردن قهوه‌خانه‌ای در نازی‌آباد تهران جهت فعالیت علیه رژیم شاه 🔹سال ۱۳۵۷؛ عضویت در کمیته انقلاب اسلامی. 🔸سال ۱۳۵۸؛ عضویت در سپاه پاسدارارن انقلاب اسلامی. 🔹سال ۱۳۵۹؛ (۱۹ مهر) عزیمت به جبهه جنوب و مجروحیت. 🔸سال ۱۳۶۰؛ (۷ فروردین) مجروحیت در عملیات بازی‌دراز 🔹سال ۱۳۶۰؛ انتخاب به سمت فرماندهی گردان مالک اشتر. 🔸سال ۱۳۶۱؛ (۲۰ اردیبهشت) مجروحیت در خرمشهر و ادامه‌ی مبارزه با دست گچ گرفته 🔹سال ۱۳۶۱؛ (۲۰ اردیبهشت) شهادت در عملیات الی بیت المقدس در محور شلمچه_خرمشهر؛ بر اثر اصابت گلوله به پیشانی 🔸مزار: بهشت زهرا (س) تهران؛ قطعه۲۶ ردیف۹ شماره۴۳ 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر مشخصات سردار شهید احمد بابایی با کیفیت اصلی ________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 ۲۸ 🌺 شهید مدافع حرم رسول خلیلی: |غم اگر هست، برای بی‌بی جان حضرت‌زینب سلام‌الله‌علیها باید باشد؛ اشک و آه و ناله اگر هست، برای اربابمان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام باید باشد؛ اگر دلتان گرفته، روضه‌ی ایشان را بخوانید... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۲۸) با کیفیت اصلی ___________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۴ 🔸نامه‌ی سراسر عشقِ شهید ، به دختر بچه هایش |داشتم خاطرات شهدا رو می‌خوندم که چشمم خورد به نامه‌ی یک شهید... ظاهراً این شهیدِ عزیز نامه رو خطاب به فاطمه کوچولوی نازنینش نوشته ؛ و از حرفاش معلومه که زهراش هم هنوز به دنیا نیومده یا شاید خیلی کوچولو بوده... بهتره به جای توضیح، خودتون حرفای شهید که چند جمله بیشتر نیست، رو بخونین: «دخترم! فاطمه جان!من صدای بابا بابا گفتن تو روشنیدم. آرزو داشتم صدای بابا بابا گفتن زهرا رو هم می شنیدم، اما نشد. وعده‌ی دیدار ما در بهشت. ان شاءالله اونجا شما رو می‌بینم و صدای گرمتون رو می‌شنوم...» 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسین چیتگر 📚منبع: سالنامه فانوس ۱۳۹۰ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی 🌼 میلاد حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک ____ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید مسعود پیش‌بهار رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |جوانترین فرمانده شهید: سردار شهید مسعود پیش‌بهار با شروع جنگ تحمیلی، در مهرماه ۱۳۵۸ یه دوره کوتاه و فشرده نظامی رو طی نمود و عازم جبهه‌های نبرد شد. او بعد از چند ماه حضور فعال در جبهه، به عضویت سپاه پاسداران در آمد. تا اینکه سال ۱۳۶۰ در پادگان گُلف [که مرکز فرماندهی جنگ در جنوب بود] به نوعی مسعود رو کشف کردند و پی بردند که از لحاظ هوش و تدبیر نظامی آدم بسیار لایقی است؛ لذا برای گذراندن یک دوره‌ی فشرده طرح و عملیات انتخاب شده؛ و پس از طی این دوره تا زمان شهادتش [ به عنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه نصر] در کنار سردار شهید حسن باقری بود و تا لحظه شهادت هم هیچکس نمی‌دونست که مسعود در جنگ چکاره است. سرانجام مسعود در سن ۱۹ سالگی به شهادت رسید و جوان‌ترین فرمانده‌ی شهید دفاع مقدس لقب گرفت... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر مشخصات شهید مسعود پیش‌بهار با کیفیت اصلی ___________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 ۲۹ 🌺 شهید هادی قربانی‌مقدم: |ای دوستان انقلاب! با برخوردهای نامناسب؛ ضدانقلاب بوجود نیاورید، و دیگران را از خود نرنجانید که خداوند بر شما خشم می‌کند. مانند امام علی علیه‌السلام جاذبه داشته باشید... مخصوصاً به بسیجیان توصیه می‌کنم که رفتارِ خودشان را درست [و الهی] کنند... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۲۹) با کیفیت اصلی ___________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۵ 🔸پیغامِ جالبِ مادرشهید برای امام‌خامنه‌ای |وقتی برای تصویربرداری رفته بودیم منزل شهید پیش‌بهار؛ ننه‌مسعود (مادرشهید) ازم پرسید: تو برای فیلم گرفتن از سخنرانی‌های آقای خامنه‌ای هم میری؟ اولش فکر کردم نامه یا خواسته‌ای داره. پرسیدم: چطور مادر؟... سجاده‌اش گوشه‌ی‌ اتاق نیمه‌باز بود. اون رو نشونم داد و گفت: اگه رفتی به آقا بگو ننه‌مسعود گفت: مدیونِ خونِ‌پسرم باشم اگه پای این سجاده دو رکعت‌ نماز بخونم و بعد از نماز، اولین دعایم برای تو نباشه؛ و واسه سلامتی، سربلندی و موفقیتت دعا نکنم... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مسعود پیش‌بهار 📚منبع: پایگاه اینترنتی مشرق؛ به روایت محمود جوانبخت 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی 🇮🇷 ۲۱ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت مسعود پیش‌بهار [جوانترین فرمانده شهید دفاع‌مقدس] گرامی‌باد ____ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: