eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.3هزار دنبال‌کننده
442 عکس
85 ویدیو
10 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 شهید تفحص عباس صابری [مسئول تخریب گروه تفحص لشکر ۲۷] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸۱۳۵۱؛ (۸ مهر) تولد در تهران 🔹۱۳۶۳؛ ثبت نام و شروع فعالیت در بسیج مسجد نارمک 🔸۱۳۶۴؛ اعزام به جبهه با دستکاری در شناسنامه و تهیه‌ی رضایت‌نامه‌ای با امضای برادرش حسن 🔹۱۳۶۴؛ (بهمن) شرکت در عملیات والفجر هشت و مصدومیت شیمیایی 🔸۱۳۶۶؛ اتمام تحصیلات متوسطه و اخذ دیپلم ریاضی همزمان با جنگ 🔹بعد از جنگ؛ عضویت در کمیته‌ی تفحص شهدا 🔸۱۳۷۵؛ (۵ خرداد/۷محرم) شهادت در منطقه عملیاتی والفجر یک [فکه] در حین تفحص شهدا در کانال «والمری» با انفجار مین که منجر به قطع دست و پاهای او نیز شد. 🔹آدرس مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران؛ قطعه ۴۰، ردیف ۳۵، شماره 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی _________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|خیلی دوست دارم شهید بشم. اما خوشگل‌ترین شهادت رو می‌خوام! اگه جایی بمانی که دست احدی به تو نرسه، کسی هم تو رو نشناسه، خودت باشی و آقا، مولا هم بیاد سرت رو به دامن بگیره، این خوشگل‌ترین شهادته... 👤جمله‌ای از شهید ابراهیم هادی 📚منبع: کتاب سلام بر ابراهیم؛ جلد اول، صفحه ۱۹۹ ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 طلبه‌ی شهید محمودرضا ساعتیان [فرمانده گردان امام‌علی علیه‌السلام که بخاطر معنویت زیاد او را "حاج‌آقا الهی" صدا می‌زدند] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۴۰؛ (۲۳ دی) تولد در شهر یزد 🔹سال ۱۳۴۸؛ آغاز دوران ابتدایی در مدرسه صدیق 🔸سال ۱۳۵۳؛ ورود به مدرسه راهنمایی معراج 🔹سال ۱۳۵۶؛ مهاجرت به تهران 🔸سال ۱۳۵۶؛ ورود به دبیرستان موسوی‌ تهران 🔹سال ۱۳۵۹؛ اخذ مدرک دیپلم ریاضی فیزیک 🔸سال ۱۳۵۹؛( ۱۰ مهر) عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹سال ۱۳۶۰؛ مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد 🔸سال ۱۳۶۰؛ مهاجرت و اشتغال به تحصیل در حوزه‌ی علمیه قم 🔹سال ۱۳۶۴؛ ازدواج که حاصل آن دو فرزند بنام ابوذر و سلمان هستند 🔸سال ۱۳۶۵؛ مجروحیت در جبهه بر اثر اصابت ترکش به پا، دست و پهلو 🔹سال ۱۳۶۷؛ (۶ خرداد) شهادت در اثر تک نفوذی عراق به منطقه شلمچه، با اصابت ترکش به دستهایش 🔸آدرس مزار: گلزار شهدای خُلدبرین یزد 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸شهید ساعتیان سه نامه برای فرزندش نوشته؛ و توصیه کرده هر کدوم رو در سنِ خاص خودش بخونه | در سنِ هفت تا دوازده سالگی خوانده شود: ✍فرزند عزیزم سلام! من پدر تو هستم. الان در بهشت هستم. اینجا خیلی خوب است. امیدوارم تو هم همراه مامان به بهشت بیایید. اما اگر بخواهی به بهشت بیایی باید گوش به حرف مامان بدهی و خدای نکرده اذیت نکنی. باید درس‌هایت را خوب بخوانی و تکلیف‌هایت را خوب انجام دهی. من تو را خیلی دوست دارم و منتظر شما هستم. (پدرت محمود ۳/ ۱۰/ ۶۶) 🔅نامه‌ی دوم در پست بعدی... __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔸شهید ساعتیان سه نامه برای فرزندش نوشته؛ و توصیه کرده هر کدوم رو در سنِ خاص خودش بخونه |سن ده تا پانزده سالگی خوانده شود: ✍فرزندم! سلام الان حتما جنگ تمام شده و ملت ایران پیروز شده‌اند‌ و همه به رهبری امام آماده رفتن به قدس هستید؛ انشاءالله... البته من الان همه‌ی مسائل را می دانم که چه شده است. چون شهید بر همه‌ی امور آگاه است، ولی چون این نامه را قبل از شهادتم نوشته‌ام، اینطور پیش‌بینی کرده‌ام. شاید هم اینطور نباشد. ابوذر جان! درس‌هایت را خوب بخوان و راه پدرت را ادامه بده. تو باید با کافران بجنگی و انتقام خون پدرت را بگیری. تو قبل از اینکه به تکلیف برسی باید سعی کنی ‌خودت را با نماز آشنا کنی و نمازهایت را بخوانی. سلام مرا به مامانت برسان و روی او را ببوس که او برای تو خیلی زحمت کشیده است. 🔅نامه‌ی سوم در پست بعدی... __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔸شهید ساعتیان سه نامه برای فرزندش نوشته؛ و توصیه کرده هر کدوم رو در سنِ خاص خودش بخونه |سنین سیزده تا هفده سالگی خوانده شود: ✍فرزند عزیزم سلام! خدای بزرگ انسان را برای چه آفریده است؟ آیا انسان را خلق کرده تا او هم مانند سایر حیوانات بخورد و بخوابد و دعوا کند و...؟ نه! خدای بزرگ انسان را برای امتحان و آزمایش آفریده است، تا ببیند چه کسانی در این امتحان نمره خوبی می‌آورند تا آن‌ها را داخل بهشت کند و کسانی که در این امتحان رفوزه شوند، به جهنم می‌روند. مواد امتحانی خدا زیاد است، ولی مهم‌ترین آن نماز است که اگر کسی نمره نمازش خوب بشود، [یعنی همه نماز‌هایش را خوب بخواند و معنی آنرا خوب بداند و نمره خوبی بیاورد] امتحان‌های دیگرش نیز خوب می‌شود. زمان این امتحان از وقتی شروع می‌شود که انسان به تکلیف برسد و علائم تکلیف سه چیز است که آن‌ها را می‌توانی در رساله بخوانی، چون وقت زیادی ندارم. بیشتر از این نمی‌توانم برایت بنویسم معذرت می‌خواهم. محمود پدرت __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔅 ۳۴ 🌺 طلبه شهید محمودرضا ساعتیان: |از غافلان نباشید! ‌روزی برسد که حسرت بخورید عُمر بر باد رفت و پایم لبِ گور رسید، ولی آمادگی ندارم. فردای قیامت همه‌ی ما مسئولیم. این شهیدان جلوی تک تکِ ما را می‌گیرند و سؤال می‌کنند: ما برای انقلاب و اسلام خون دادیم، شما چه کردید؟ چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟ الآن وقتِ غفلت نیست. میدانِ عمل و کار آماده است؛ باید از این خوابِ غفلت بیدار شد. 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۳۴) با کیفیت اصلی _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۶۳ 🔸 مثل شهید ساعتیان دیگران را دوست داشته باشیم... |شبهای قبل از عملیات گاهی سرمای هوا به ۳۰ درجه زیر صفر هم می‌رسید. طوری‌که قطرات آبِ وضو روی دست و صورتمون یخ می‌بست. یادم هست محمودرضا نیمه‌های شب بلند میشد و کفش بچه‌ها رو که بیرون چادر مونده بود، روی چراغِ والر گرم می‌کرد و می‌گذاشت کنارشون... یا به چادرها سر می‌زد و هر کسی پتو از رویش کنار زده شده بود؛ دوباره می‌کشید رویش... نزدیک اذانِ صبح کتری‌های خالی رو پُر از آب می‌کرد و می‌گذاشت روی چراغ‌ها تا بچه‌ها برای وضو، آب گرم داشته باشند. 👤خاطره‌ای از زندگی طلبه شهید محمودرضا ساعتیان 📚منبع: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع‌مقدس یزد 🗣 راوی: سردار حسین سلطانی 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید علی بسطامی [فرمانده اطلاعات‌عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنين] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۴٢؛ (يکم اردیبهشت) تولد در روستای "اَما" از توابع شهرستان ملک‌شاهی ایلام 🔹حوالی سال ۱۳۴۶؛ مهاجرت خانوادگی به ایلام 🔸سال ۱۳۴۹؛ ورود به مدرسه ابتدایی ۱۷ شهریور کنونی 🔹سال ۱۳۵۴؛ شروع تحصیل در مدرسه راهنمایی دهخدا 🔸سال ۱۳۵۷؛ ورود به هنرستان امام خمینی ره 🔹سال ۱۳۵۷؛ شرکت در تظاهرات علیه شاه و مشارکت در پایین کشیدن مجسمه‌ی شاه 🔸سال ۱۳۵۷؛ فرار از دست مأموران و پناه گرفتن در کوه 🔹سال ۱۳۵۷؛ اصابت تیر ساواک به پا طی تظاهرات مردمی 🔸حوالی سال ۱۳۵۸؛ تشکیل انجمن‌اسلامی هنرستان به کمک چند نفر از دوستان خود 🔹حوالی سال ۱۳۶۰؛ عضویت رسمی در سپاه پاسداران 🔸سال ۱۳۶۵؛ پذیرش مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین(ع) 🔹سال ۱۳۶۷؛ (٧ خرداد) شهادت در منطقه عمومی مهران، بر اثر انفجار مین والمر؛ و برخورد ترکش به سر و پیشانی 🔸آدرس مزار: گلزار شهدای امام­زاده علی صالح(ع)، واقع در بخش صالح­‌آباد 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی _____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره‌ی جالب شهید امیرعبداللهیان از ملاقات با شهید سلیمانی و رسیدگی عجیب ایشان به او... روایت کرامتِ یک شهید از زبان شهیدی دیگر... ‌‌‌‌______________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید ولی‌الله عباسی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔹چند بُرش از زندگی شهید: 🌼|ولی‌الله در اولین روز پاییز ۱۳۴۳ در شیروان چرداول استان ایلام متولد شد. 🌼|شام و نهار رو با دیگ می­‌آوردند پادگان و نیروها برا گرفتن غذا باید یه صف طولانی تشکیل می­‌دادند. معمولاً هم به نفرات آخر یا غذا نمی‌رسید یا مقدار کمی نصیبشون میشد. من شاهد بودم که ولی‌الله هنگام توزیع، آخرین نفری بود که برا تحویل غذا می‌رفت. توی صف هم اگه کسی بعد از ایشون برا گرفتن غذا می­ومد، ولی‌الله می‌رفت پشت سرش می­‌ایستاد و بهش می­‌گفت: من مسئول منظم کردن صف هستم؛ برو جلو... 🌼|دائماً توی اوقات فراغت، قرآن می­‌خوند. حتى توی صف غذا هم یه قرآن کوچک از جیبش در می­‌آورد و شروع به خواندن می­‌کرد. 🌼|یه‌ بار که به اجبار می‌خواست بره مرخصی، ماشینی رو در اختیارش گذاشتند تا با ماشین از خط بره، قبول نکرد و با پای پیاده راه افتاد... مرخصی هم که می­ومد، از لباس سپاه استفاده نمی­‌کرد. می­‌گفت: توی مرخصی نباید از لباس سپاه که بیت­ الماله، استفاده کنم. 🌼| یه ترکش به پای ولی­‌الله اصابت کرد و بلافاصله خون جاری شد. با یه چوب کبریت ترکش رو از پایش در آورد و با خونی که بیرون می­زد، روی پایش نوشت: مرگ بر آمریکا... 📚منبع: کنگره ملی سه‌هزار شهید استان ایلام 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۴ 🔸 جناب سرهنگ در مقابل جنایتی که کومله بر سر فرزندش آورد، چه کرد |کومله می‌خواست کاری کنه که سرهنگ از مهاباد بره. واسه همین نوزادش رو دزدیدند و سر از تنش جدا کردند. بعد پیکرِ نـوزاد رو همراه با نامه ای فرستادند درِ خونه‌اش . سرهنگ تا پیکرِ بی سرِ نوزادش رو دید، با چشمانی اشک‌بار گفت: خدایا قربانیِ اصغرم رو قبول کن ... بعد هم صداش رو صاف کرد و گفت: ضد انقلاب بداند یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد... 👤 نام این سرهنگ‌عزیز در منبع نیامده و عکس تزئینی است 📚منبع: کتاب سرداران بی‌سر، صفحه۲۵ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید حاج‌عبدالله رودکی [طراح سازمان رزم و عملیات نوین نیروی دریایی سپاه] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۴۳؛ تولد در محله‌ی حرم سید علاءالدین حسین(ع) شیراز 🔹اوایل دهه ۵۰؛ شروع مبارزه با شاه در نوجوانی 🔸سال ۱۳۵۴؛ مشغول به کار در شرکت گاز 🔹حوالی سال ۱۳۵۵؛ کسب مقام قهرمانی کشور در رشته بوکس؛ سه سال متوالی"‌ او در جوانی حتی موفق شد پرویز بادپا قهرمان بوکس آسیا رو در رینگ رسمی شکست دهد. 🔸حوالی سال ۱۳۵۶؛ کسب چند مقام قهرمانی در رشته کشتی 🔹سال ۱۳۵۷؛ ازدواج 🔸سال ۱۳۵۹؛ عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹سال ۱۳۶۰؛ مجروحیت در عملیات ثامن‌الائمه 🔸اوائل دهه ۶۰؛ شرکت در عملیاتهای مختلف با سمت فرمانده گردان 🔹اوائل دهه ۶۰: نقش موثر در شکل‌گیری گردان‌های غواص «لشکر ۱۹ فجر» و قرارگاه نوح نبی 🔸سال ۱۳۶۲؛ رفتن به سفر حج 🔹سال ۱۳۶۴؛ مسئول شناسایی منطقه عملیات والفجر۸ 🔸بعد از جنگ؛ عضویت در حزب‌الله لبنان 🔹سال ۱۳۷۹؛ (۹خرداد) هنگام وضو گرفتن در منزل یکی از آشنایان در منطقه آب‌بخش برازجان استان بوشهر؛ مورد اصابت گلوله‌ی منافقان قرار گرفته و شهید شد 🔸آدرس مزار: گلزار شهدای دارالرحمه شیراز 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب: