🔸السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ🔸
به ذره گر نظری نسل بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
دخیل دامن باب الحوائج ام غم نیست
اگر تمامی عالم مرا جواب کند
ندیده چشم کسی تا بحال در دنیا
به گریه کودک شش ماهه انقلاب کند
به گریه هم شده فهماند بعد از این باید
حسین روی علی اصغرش حساب کند
به زین دست پدر شد سوار طفل حرم
که دشت را به سر حرمله خراب کند
به میهمانی تیر سه شعبه رفت اخر
مگر به دیدن جدش نبی شتاب کند
نگفت حرمله با خود که ممکن است این تیر
حسین فاطمه را از خجالت اب کند
نگفت حرمله با خود که ممکن است این تیر
چقدر خون به دل مادرش رباب کند
نگفت حرمله با خود که تیر کوچک تر
برای حنجر شش ماهه انتخاب کند
دلیل سرخی تنگ غروب دانی چیست؟
ز خون حنجر او آسمان خضاب کند
بیا به زمزمه ی آب آب گریه کنیم
به پای مرثیه های رباب گریه کنیم
لالا لالا لالاگل بهارم
ببین که پابه پات منم بیدارم
خجالتم نده جلوی عمه
ناخن نکش ببین که شیر ندارم
دلم به درد لاعلاج اسیره
یه کم بخواب دلم آروم بگیره
خدا خودت بگو چکار کنم من
جلو چشام علی م داره می میره
دلم برا تو غش میره میدونی
نمیمونم اگه تو هم نمونی
داری تلظّی میکنی عزیزم
یا زیر لب اشهد تو میخونی ؟
ببین کشوندی به کجا حسین و ...
کسی ندید تو خیمه ها حسین و ...
کاشکی میشد به حرف میومدی تا
یه بار صدا کنی بابا حسین و ...
برای اینکه بشنوه صداتو
بازم تماشا بکنه چشاتو
جلو همه برا یه جرعه ی آب
منت شمرو میکشه برا تو
"تموم آرزوی رفته بر باد!"
سه شعبه بی هوا جوابتو داد
الهی دست حرمله قلم شه
سر بریده تو برام فرستاد
چشای پر ستاره تو ببوسم
به یاد تو گهواره تو ببوسم
ببین کارم کجا کشیده باید
گلوی پاره پاره تو ببوسم
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#مَسیحُالحُسین(ع)
#طِفلالرَضیع
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#نوحوا_عَلَی_الحسین(ع)
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸یا لَهفَ قَلبی عَلَی الصَّغیرِ الظّامی * فَطَمَتهُ السِّهامُ قَبلَ الفِطامِ*غَرغَرُوهُ بِدَمعِهِ وَ هُوَ طِفلٌ*یا لَهفَ قَلبی عَلَیهِ فی کُلِّ عامٍ*أَحرَقُوا قَلبَ والِدَیهِ عَلَیهِ*وَرَمَوهُ بِذِلَّهٍ وَ انتِقامٍ*فَاللهُ یَحکُمُ بَینَنا وَ بَینَهُم*** لَدَی الحَشرِ عِندَ فَصلِ الخِصامِ 🔸
روایت از پسر سر به زیر یعنی چه ؟
خجالت پدر گشته پیر یعنی چه ؟
برای خضر که سر میکشد ز آب بقا
شریعه بستن و قحطی شیر یعنی چه ؟
علی به دست پیمبر دوباره بالا رفت
مگر سپاه بفهمد غدیر یعنی چه
دل و جگر که همیشه به قد و بالا نیست
رسیده است بگوید "دلیر"یعنی چه
بدون خود و زره رفت سوی میدان تا
نشان دهد به همه بچه شیر یعنی چه
مخوان به طفل رضیعش بگو "مسیح حسین"
بلند مرتبه هست و صغیر یعنی چه
تبسم اش دم اخر به هرکسی فهماند
که دست و پا زدن دلپذیر یعنی چه
کسی نگفت که ای حرمله برای علی
سه شعبه بر سر یک چوب تیر یعنی چه
چقدر مرثیه های رباب غم دارد
بریدن سر شش ماهه گریه هم دارد
دوباره غصه ی بال کبوتری دیگر
به روی دست پدر طفل پرپری دیگر
پس از تمام حرم نوبت رباب رسید
چه کرد ناله ی جانسوز مادری دیگر
دوباره حرمله تیر سه شعبه ای انداخت
به گونه ای که نمانده ست حنجری دیگر
برای دفن علی پشت خیمه ها مولا
مدد گرفت ز تیزی خنجری دیگر
دم غروب که شد نیزه دار با لبخند
رسید از آن طرف خیمه با سری دیگر
اگر که از نوک نیزه سرش نمی افتاد
نبود حاجتی انجا به معجری دیگر
سر عموی حرم زیر گریه زد تا دید
سربریده ی شش ماهه روی نی تابید
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آیینی_مذهبی_هیئت
#محرم_الحرام
#حی_علی_العزا
#نوحوا_علی_الحسین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ وَ لَعنَ الله ُمَنِ استَخَفَّ بِحَقِّکُم وَ قَتََلَکُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُکُم وَ لِمَضجَعِکُم صَلَّی اللهُ عَلیکُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً🔸
چیزی نمونده دیگه از
خوش قد و بالای بابا
سیاهه دیگه بعده ازین
تموم دنیای بابا
قد بابا تا میشه تا
گل پسرش قد بکشه
داغ جوون شک نکنین
یه روز بابارو میکشه
عمود چطور دلش اومد
به روی فرق سر نشست ؟
بشکنه دست اونی که
عصای دستمو شکست
نمیتونم کاری کنم
برای جسم درهمش
الهی من کور میشدم
تا اینجوری نبینمش
دلم میخواد بالاسرش
بلندبلند گریه کنم
به پاره پاره پیکرش
بلند بلند گریه کنم
به یوسفم چنگ میزدن
ریز و درشت پیر و جوون
خودم دیدم کاکلشو
میون دست این و اون
فقط نه من که مادرش
تو خیمه ها رنگش پرید
وقتی شنید بالاسرش
لشگر جراحه رسید
هر طرفو نگاه کنی
پر از علی اکبره
علی اکبرم دیگه
چندتا علی اصغره
جوونای اهل حرم
همه باهم بیان کمک
نمیتونم که تنهایی
جمعش کنم بیان کمک
چه ذره ذره کم شده
کمک کنید جمعش کنم
چه ریخت و پاشی هم شده
کمک کنید جمعش کنم
کمک کنید جمعش کنم
میون صحرا نمونه
برید بگردید توی دشت
چیزی ازش جا نمونه
مگه میشه یادم بره
وداعشو دم حرم
جوون رعناشو چه طور
برای لیلا ببرم ؟
یکی که نه صدتا دارم
نبی اکرم میارم
برای تشییع تنش
عبا دارم کم میارم
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شهزاده
#محرمالحرام
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلام عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ مُضاعَفَةً كُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیكَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.🔸
چه بی رحمانه جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد
برایش کوچه واکردند ای وای
چقدر اکبر شبیه مادرم شد
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد
" گلی که خود بدادم پیچ و تابش
به اشک دیدگانم دادم آبش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گیرد گلابش "
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
می آیم با سر زانو کنارت
امان از ضربه با شدت علی جان
تو را کشتند با سرعت علی جان
شبیه فاطمه مادربزرگت
زمین خوردی تو با صورت علی جان
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دست هایم
بگیرد لخته خون را از دهانت
همین حس و همین حال ات مرا کشت
همین زخم پر و بالت مرا کشت
نمانده جای سالم در سر تو
همین لبهای پامالت مرا کشت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علی اکبرم ! دردت به جانم
نبی دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
" به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم "
بنازم لحن باباگفتنت را
نکش از دست بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شهزاده
#نوحواعَلَیالحسین(ع)
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی وَ أُمّی دَمُكَ المُرتَقی بِهِ إلی حَبیبِ اللهِ بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مُقَدَّمٍ بَینَ یدَی أَبیكَ یحتَسِبُكَ وَ یبكی عَلَیكَ مُحترقاً عَلیكَ قَلبُهُ یرفَعُ دَمَكَ ألی عِنانِ السَّماءِ لا یرجَعُ مِنهُ قَطرَةٌ وَ لا تَسكُنُ عَلیكَ مَن أَبیكَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَكَ لِلفِراقِ فَمَكانُكُما عِندَاللهِ مَعَ آبائِكََ الماضینَ وَ مَعَ أُمَّهاتِكَ فی الجِنانِ مُنَعَّمینَ أَبرَأُ إلی اللهِ مِمَُن قَتَلَكَ وَ ذَبَحَكَ.🔸
خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی ست
چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی ست
او علی بن حسین بن علی و فاطمه ست
مادرش زهرای مرضیه ست و بابایش علی ست
میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه
بهترین شیرین ترین ذکر رجزهایش علی ست
کوری چشم تمام قاسطین و مارقین
نقش هر سربند و بازوبند زیبایش علی ست
با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات
عشق امروزش علی و عشق فردایش علی ست
ابن ملجم ها سر او را نشانه می روند
به همین جرمی که نام بامسمایش علی ست
چون مدینه بار دیگر کوچه ای وا می کنند
با هجوم تیغ و نیزه اربا اربا می کنند
تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می برد
خنجری از پشت سر بال و پرش را می برد
هرکسی با حمله ای با حربه ای با ضربه ای
پاره پاره پاره های پیکرش را می برد
بگذرم ...من مانده ام آخر حسین از معرکه
با چه حالی تا حرم تاج سرش را می برد
لشگری آمد برای بردنش تا خیمه ها
چه غریبانه علی اکبرش را می برد
مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است
تکه تکه در عبا پیغمبرش را می برد
با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد
اکبرش را می برد یا اصغرش را می برد؟
دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان
سمت خیمه همره خود خواهرش را می برد
آخرش این مرثیه ما را مدینه می برد...
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شهزاده
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#نوحوا_عَلَی_الحسین
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِمْ وَسَلَّمَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوانُهُ وَ عَلَىٰ رُوحِكَ وَبَدَنِكَ🔸
جز تو ندارد خیمه آب آور برادرجان
رحمی بکن بر من ؛ من مضطر برادرجان
برخیز باید زود سمت خیمه برگردیم
تنها شدم بعد از علی اکبر برادرجان
پشت و پناهم باش ای جانم به قربانت
از تو ندارم یاوری بهتر برادر جان
با رفتن تو پشت من یکباره خالی شد
بودی برایم یک تنه لشگر برادرجان
سقای من بودی ولی آتش به جانت زد
لب های عطشان علی اصغر برادر جان
آه از کمانداران کوفه...صار کالقنفذ...
مانند گل بودی شدی پرپر برادرجان
دیگر عبایم هم به کار من نمی اید
هستی از اکبر " ارباً اربا " تر برادر جان
حالا که زهرا آمده من روضه میخوانم
تو گریه کن در روضه ی مادر برادرجان
یاد غلاف و بازوی مجروحش افتادم
دستش قلم شد مثل تو آخر برادرجان
تا زانوی من هست سر بر دامنم بگذار
نگذار روی خاک غربت سر برادرجان
هرطور شد بگذار برگردانمت خیمه
از این وصیت جان من بگذر برادر جان
وقتی که برگردم تو را بر نخل می بندند...
چیزی نخواهد ماند از این پیکر برادرجان
بعد تو بی صبرانه مشتاقم که شمر آید...
آماده ی خنجر کنم حنجر برادرجان
وقتی تو باشی اهل خیمه امنیت دارند
بی تو اسیری می رود خواهر برادرجان
تنها لباس کهنه و عمامه ی من نه َ
بعد از تو غارت می شود معجر برادر جان
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#قمرالعشیره
#ساقیالعطاشا
#محرمالحرام
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ ، وَأَعْطَيْتَ غايَةَ الْمَجْهُودِ ، فَبَعَثَكَ اللّٰهُ فِي الشُّهَداءِ ، وَجَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْواحِ السُّعَداءِ ، وَأَعْطاكَ مِنْ جِنانِهِ أَفْسَحَها مَنْزِلاً ، وَأَفْضَلَها غُرَفاً ، وَرَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ ، وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولٰئِكَ رَفِيقاً🔸
تو بِری کسی برام نمی مونه
تو بِری پس کی منُ یاری کنه ؟
تو بِری علم می مونه رو زمین
تو بِری پس کی علمداری کنه ؟
تو که باشی خاطرم جَمعه داداش
تو باشی دلا پر از غم نمی شه
هیچ کسی نِمی ره سمت خیمه ها
مویی از سرِ کسی کم نمی شه
تو بِری به کی دلم رو خوش کنم ؟
تو بِری من تک و تنها می مونم
تو بِری اُمیدی هم نمی مونه
دیگه اَشهَدَم رو باید بخونم
نه دیگه قاسمی توی خیمه هاست
نه برام مونده علی اکبری
ولی بازم همه دلخوشیم اینه
یه تنه برای من یه لشگری
هرچی از وفای تو بگم کَمه
تو فداکاری زبون زَدی داداش
اومدن بهت امان نامه بدن
دست رد به سینه شون زدی داداش
شدی آب آور خیمه های من
مشک آب بچه ها به دوش تو
جگرت می سوزه وقتی می رسه
ناله ی واعطشا به گوش تو
نکنه می خوای به میدون بزنی
نکنه وعده ی آب می خوای بِدی
نکنه برا علی اصغرش
یه امیدی به رباب می خوای بدی
می دونم می خوای که با دست خودت
روی زخم سینه مرهم بذاری
می دونم به چی داری فکر میکنی
دل به دریا بزنی آب بیاری
ولی ۴هزار کمون به دست میخوان
تا می شه خون به دل حرم کُنن
من از این می ترسم آخر توی راه
بی هوا دو دستتُ قلم کنن
به خدا به شب نمی کِشم اگه
تُو رو هم تو روز روشن بِزَنَن
می دونی چی به سَرَم میاد اگه
به سرت عمود آهن بِزَنَن
با خسوف تو خودت هم می دونی
ماه خوش منظر من دِق می کنم
تیر به مَشکِت بِزَنَن فدا سرِت
تیر به چشمت بِزَنَن دِق می کنم
الهی یکی باشه عصر دهم
چشمای خواهرمونُ بگیره
چه جوری طاقت بیاره ببینه
سرت از پهلو رو نیزه ها میره
تو بِری همین قَده برات بِگَم
گره از روسریا وا می کُنَن
سر گوشواره ی دخترای من
خولی و حرمله دعوا می کُنَن
بعد تو شمر و سنان جَری می شَن
می زَنَن به روی نیزه سرِ تو
می ریزَن خیمه رو غارت می کُنَن
به اسیری می بَرَن خواهرتو
اینا قصدشون اینه با کُشتنت
منُ هم با غصه ی تو بکُشَن
تو دلت میاد که من گریه کنم
ولی شمر و حرمله کِل بِکِشَن
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#قَمَرالعَشیره
#ساقیَالعَطاشا
#نوحواعَلَیالحسین(ع)
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ 🔸
عاشقان با گریه ی نم نم صدایش می کنند
زائرانش در حرم هر دم صدایش می کنند
مرد و زن پیر و جوان امشب دخیل محضرش
با توجه عالم و ادم صدایش می کنند
او طبیب درد بی درمان خلق عالم است
دردمندان حضرت مرهم صدایش می کنند
کاشف الکرب الحسین است و گرفتاران
شهر
در هجوم درد و رنج و غم صدایش می کنند
دسته دسته سینه زن هایش به روضه امدند
نه فقط ما ارمنی ها هم صدایش می کنند
ساقی بن ساقی است و در سقایت شهره است
سلسبیل و کوثر و زمزم صدایش می کنند
چون لباس رزم پوشد حیدر کرببلاست
اهل خیمه صاحب پرچم صدایش می کنند
ساکنان اسمان ها یک صدا همراه با
حیدر و پیغمبر اکرم صدایش می کنند
هم نفس با فاطمه هم ناله با ام البنین
هاجر و آسیه و مریم صدایش می کنند
در نبود او خواتین حرم آشفته اند
کودکان غرق در ماتم صدایش می کنند
در میان خیمه زینب بر روی مرکب حسین
رو به سوی علقمه با هم صدایش می کنند
با اخا ادرک اخاک اش کربلا آتش گرفت
خیمه گویا پیش چشم بچه ها آتش گرفت
چه غریبانه برادر را برادر جمع کرد
پاره پاره پاره پاره پاره پیکر جمع کرد
در نگاه سرد نخلستان به تنهایی حسین
با دلی غمدیده و با دیده ی تر جمع کرد
دست هایش یک طرف جسم شریفش یک طرف
پیکرش را عاقبت در یک محل سر جمع کرد
بازوی آزرده اش پهلوی نیزه خورده اش
هر دو را از منظر چشمان مادر جمع کرد
پیش چشم بچه های چشم بر راه عمو
خیمه ی عباس را همراه خواهر جمع کرد
حرمله از برکت چشمش هزاران نقره و...
کیسه های مملوی از درّ و گوهر جمع کرد
دست ناپاکی که سقا را به خاک و خون کشید
در غروب کربلا خلخال و معجر جمع کرد
بی عمو کلی گره خورده ست در کار رباب
مشک پاره پاره شد ای وای بیچاره رباب
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#کفیلالزینب(س)
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#نوحوا_عَلَی_الحسین(ع)
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ🔸
سلام حضرت دریا سلام یا عباس
سلام ما به تو ای بامرام یا عباس
نگاه مرحمتت مهر میکند نازل
سلام ام بنین بر تو یا ابوفاضل
به آبروی تو بسته ست آبروی حرم
دخیل بسته ام امشب به تو عموی حرم
نشسته لذت عشقت به جان خلق الله
برای عرض ارادت ارامنه در راه
بهشت میچکد از خوشه ی تبسم تو
تمام اهل زمین تشنه ی ترحم تو
یکی یکی همه ی انبیا گرفتارت
نه بنده های خدا که خدا گرفتارت
غلام دربه در گوشه گیر یعنی من
اسیر حلقه به گوش فقیر یعنی من
کریم ، حضرت رازق ، مراد یعنی تو
کسی که روزی هرساله داد یعنی تو
به دسته های عزا با امید رو کرده
کسی که نزد تو امشب مریض اورده
بزرگِ قافله ی فتح باب کرده تویی
امید هرچه مریض جواب کرده تویی
گره گشا گره از کار نوکرت وا کن
اشاره ای کن و درد مرا مداوا کن
به یاد تعزیه خوانی ظهر تاسوعا
به یاد زمزمه ی کل یوم عاشورا
تمام ثانیه ها را به گریه سر کردم
میان روضه ی تو نیت سفر کردم
به پای دل برسم محضر تو رمز حیات
دوباره پر بکشم تا کنار شط فرات
به غیر پرچم تو بیرقی که بالا نیست
کسی به غیر تو ای نبض آب! سقا نیست
عموی خوش قد و بالای بچه سیدها
عزیز ام بنین میوه ی دل زهرا
اگر به دوش رفیعانه ات علم بزنی
اگر که نیزه بگیری کمی قدم بزنی
اگر که خون خدا در رگت به جوش آید
میان کرببلا محشری رقم بزنی
به حمله ای علوی گرد و خاک خواهی کرد
تمام حرمله ها را هلاک خواهی کرد
برای اینکه ببینند حضرت سردار
زره ببند به تن ذوالفقاررا بردار
به یک انابن علی باز قصد طوفان کن
رجز بخوان همه ی دشت را پریشان کن
برای دشمن یاغی کشیده کافی نیست
برای منقبت تو قصیده کافی نیست
برای مدح تو از این قبیل باید گفت
برای رزم تو بحر طویل باید گفت
" شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقبت ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهاندار و دگر نايب و سقا
شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل "
چه لذتی ست که زهرا نگاه کرده مرا
محبتت همه جا روبه راه کرده مرا
شبی که نام تو باشد وسط؛ شب روضه ست
حرارتم همه زیر سر تب روضه ست
به اذن صادره از سوی فاطمه گویم
مرا ببخش اگر بی مقدمه گویم
چه شد کنار شریعه چرا زمین خوردی؟
چه شد که اخر سر باوفا زمین خوردی؟
بدون شک پس از این سرفراز خواهی شد
مگر نه اینکه برای خدا زمین خوردی
شبیه مادر پهلوشکسته ات زهرا
ز روی مرکب خود بی هوا زمین خوردی
چقدر زخم نشسته به روی سینه ی تو
گمان کنم وسط نیزه ها زمین خوردی
تمام کرببلا پر شده ست از تن تو
عزیز اهل حرم در کجا زمین خوردی
نشسته است چرا چوب تیر در چشمت
سه شعبه ای به گمان کرده گیر در چشمت
شبیه ابر بهاری چقدر میباری
به جای آب دو دست قلم شده داری
تمام اهل حرم از غم تو افتادند
پس از تو فاتحه ی گوشواره را خواندند
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#ساقی_العطاشا
#محرم_الحرام
#حی_علی_العزا
#نوحوا_عَلَی_الحُسَین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001