💠#داستان
👈 توسل اسرا برای روشن کردن چراغ عزاداری
🔷 مرتضی سرهنگی در بخشی از کتاب «محرم در اسارت» مینویسد:
بهترین خاطرهای که از محرم در اسارت دارم، به آن سالی برمیگردد که عراقیها طبق عادت هر سالهشان، روز هفتم و هشتم محرم به همه آمپولهایی تزریق میکردند تا ایرانیها نتوانند در روزهای تاسوعا و عاشورا عزاداری کنند.
این کار شیطانیشان هر سال خوب نتیجه میداد و غیر از چند نفر که به «لطایف الحیل» از زیر تزریق آمپول، جان سالم به در میبردند، بقیه چنان تب میکردند که تا چند روز در جا میافتادند.
آن سال، دیگر تجربه کافی به دست آورده بودند و اسامی افراد از روی لیست میخواندند و حتی یک نفر نیز نتوانست از نیش سوزن آمپول در امان بماند. حتی بین بچهها شایع شده بود که درصد آمپول امسال، چند سیسی بیشتر از سالهای پیش است.
وقتی عراقیها به آسایشگاه ما آمدند، همه بچهها به حضرت «علیاصغر علیه السلام » متوسل شده، نجات خود را از آن دردانه کوچک امام حسین علیه السلام خواستند.
قلب پاک بچهها و نام پربرکت آن طفل خاندان پیامبر چنان اثر معجزه آسایی داشت که هیچ یک از بچهها- به جز یکی دو نفر که بیماری کم خونی داشتند – تب نکردند.
عراقیها که میدانستند آمپولها کار خودشان را خواهند کرد، دیگر به سراغ آسایشگاه ما نیامدند و ما با خیال راحت، آن شب، چراغ عزاداری حضرت حسین علیه السلام را روشن کردیم.
صبح که شد، دکترهای عراقی از جریان خبردار شدند. آنها به آسایشگاههای دیگر رفتند و دیدند که تمام افراد آنها تب کرده و درجا افتادهاند؛ اما افراد آسایشگاه ما سرحال و قبراق هستند.
بین خودشان بگو مگویی شده بود که نگو! از طرفی تعجب کرده بودند و از طرف دیگر نمیتوانستند قبول کنند که توسل به ائمه و خاندان عصمت، کارهای نشدنی را شدنی میکند
#ماه_محرم
#محرم
#خندیدنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92💕💙💕
💠#داستان
👈 نتیجه مداومت بر #زیارت_عاشورا
یکی از بزرگان می فرمود : مرحوم آیة اللّه حاج آقا حسین خادمی و حاج شیخ عباس قمی و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم که در غرفه ای از غرفه های بهشت دور یکدیگر جمع بودند.
از آیة اللّه خادمی احوال پرسی کردم و گفتم: با هم بودن شما یک آیة اللّه و آقای حاج شیخ عباس قمی یک محدث وحاج شیخ عبدالجواد روضه خوان امام حسین علیه السلام ، چه مناسبتی دارد که با یکدیگر یک جا قرار گرفته اید؟
👈جواب دادند: ما همگی مداومت به #زیارت عاشورا #داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم.
#امام_حسین
#ماه_محرم
#محرم
@hal_khosh
💠#داستان
👈بزم محبت
آقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله الحسین علیه السلام- و روضه خوان امام خمینی) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
#محرم
#ماه_محرم
#دهه_محرم
@hal_khosh
آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی(ره)
🔻سزاوار است حال دوستان آل محمد صلی الله علیه وآله در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود آثار اندوه و درد این مصیبت های بزرگ را آشکار نمایند.
🔻باید مقداری از لذایذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن به دست می آید، ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است.
🔻اگر کسی نتواند در تمام دهه محرم این کار را انجام دهد، حداقل در روز تاسوعا و عاشورا و شب یازدهم، دست از برخی لذایذ بردارد.
📕المراقبات، ص ۴۵-۵۰
#امام_حسین
#ماه_محرم
#محرم
@hal_khosh
#داستان
اهمیت #عزاداری برای حضرت #امام_حسین علیه السلام
در یکی از شهرهای هند، شخصی از دوستان اهل بیت علیهمالسلام ثروت فراوانی داشت، هر سال در ماه محرم مجلس عزای سیدالشهداء علیهالسلام برپا میکرد و مال زیادی صرف مینمود، و در روز و شب سفره میانداخت و فقرا و بیچارگان را اطعام میکرد،
تا اینکه به فرماندار آن منطقه خبر دادند و فرماندار چون دشمن اهل بیت علیهمالسلام بود، دستور داد او را حاضر کردند،وی را دشنام داد و امر کرد که او را بزنند و اموال او را مصادره نمایند.
آنچه از ثروت و غلامان داشت همه را گرفتند،چون ماه محرم رسید آن شخص بسیار ناراحت شد، چون نمیتوانست مجلس بگیرد.
زن صالحهای داشت گفت: برای چه ناراحتی،چرا گریه میکنی؟
پاسخ داد: چون نمیتوانم عزا داری امام حسین علیه السلام را بپا کنم.
زن گفت: نارحت نشو،برای ما فرزندی است او را به شهر دوری ببر و به اسم غلام بفروش و از پول آن خرج عزاداری نما.
آن مرد خوشحال شد،سراغ جوانش آمد و به او حکایت را بیان کرد.
آن جوان گفت: من خود را فدای حسین فاطمه میکنم.
پس آن مرد جوانش را به شهری دور برد و او را به بازار آورد.
مردی جلیل القدر و نورانی را دید، به او گفت: با این جوان چه اراده داری؟
گفت: او را میفروشم. به هر مقدار که گفت، بدون چانه زدن او را خرید.
آن تاجر با خوشحالی به شهر خود بازگشت و به خانه رفت و جریان را برای زن خود نقل میکرد که جوان از در وارد شد.
آن مرد گفت: مگر فرار کردی؟
گفت: نه، گفت: برای چه آمدی؟
جوان گفت: وقتی که تو بازگشتی گریه گلویم را گرفت. آن بزرگوار به من فرمود: چرا گریه میکنی؟
گفتم: برای فراق آقایم، چون خوب مولایی داشتم به من نهایت احسان مینمود.
ان بزرگوار فرمود: تو غلام او نیستی بلکه فرزند او میباشی.
گفتم: ای سید و آقای من، شما کیستید؟
فرمود: من آنم که پدرت به خاطر من تو را فروخت.
«انا الغریب المُشَرَّد، اَنا الَّذی قَتَلوُنی عَطشانا».
فرمود: ناراحت نشو، من تو را به پدرت بر میگردانم. چون برگشتی به او بگو: والی اموال تو را برمیگرداند با زیادی و احسان و نیکویی فراوان.
پس مرا برگردانید و از چشم من غائب شد.
در این گفتگو بودند که درب خانه زده شد،
چون درب را گشودند شخصی گفت: امیر را اجابت کنید.
آن مرد نزد امیر حاضر شد،
امیر از او تجلیل کرد، و عذر میآورد و طلب حلیت مینمود، هر چه از و گرفته بود با اضافاتی رد نمود و گفت: ای مرد صالح، در برپاداشتن عزای سیدالشهداء علیهالسلام کوشش کن، و هر سال ده هزار درهم برایت میفرستم و من با خانواده و بستگان و رفقایم هدایت یافتم و شیعه شدیم.
جناب امام حسین علیهالسلام را دیدم، به من فرمودند: آیا اذیت میکنی کسی را که عزای من برپا میکند،و اموال و غلامانش را میگیری؟ هر چه از او مصادره کردهای بر گردان، و گرنه به زمین دستور میدهم که تو را با اموالت فرو برد، در این کار تعجیل کن پیش از آنکه بلا بر تو نازل شود.
معالی السبطین:
#امام_حسین
#ماه_محرم
#محرم
حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
👈کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم
✍️شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود حاج ملاابوالحسن نقل می کند: من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی هم در آنجا داری؟
گفت: هیچ آرزویی ندارم جز این که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواندم.
رسم سید این بود که دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛
از این رو افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم
#امام_حسین
#ماه_محرم
#محرم
بهترین #مطالب_و_داستانهای_عاشورایی در کانال حال خوش🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💡#معرفت | حسینی هستیم یا یزیدی؟!
🔕گفت: سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن.به هیچ چیز فکر نکن، ما بی طرفیم، کار به کسی نداریم...
✅گفتم: زیارت عاشورا را خوانده ای؟
🔴دو دسته جمله دارد: یا سلام یا لعن!
♻️جامعه هم دو دسته دارد...
مورد سلام اهل بیت علیه السلام و مورد لعنشان...
💥عاقبت هم دو دسته میشوند، #بهشت و #جهنم،حد وسط ندارد.
🌀گفت: حتی بی طرف ها؟؟؟؟!
✅گفتم: در #زیارت_عاشورا جوابت هست...
"و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله"
🌹امام صادق(علیه السلام) آن #بی_طرف ها را هم لعن کرده...
💠هر که در لشکر حسین(علیه السلام) نباشد،
خواه در محفل #شراب باشد یا #نماز...
یزیدی است...
🌀گفت: #زمانه عوض شده،فرق کرده...
✅گفتم: باز زیارت عاشورا جوابت را داده،
(و اخر تابع له علی ذلک)
تا #آخرالزمان هر کسی مثل این ها باشد لعن شده..
قرار نیست که فامیلیش یزیدی باشد!!
🌀گفت: با این حساب #کل_یوم_عاشورا یعنی چه؟
✅گفتم: یعنی #حسین_زمان و شمر امروزت را بشناس...
عاشورا تمام #تاریخ را دو دسته کرده است،یا حسینی یا یزیدی!
🌀گفت: حسین زمان که در غیبت است؟
✅گفتم: اگر میخواهیم کوفی نباشیم باید بدانیم تا حسین نیامده، "#مسلم "ولی امر است.
🔴ببین چقدر گوش به فرمان #ولی_فقیه هستی...
⚡️اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...
#امام_حسین
#ماه_محرم
#محرم.
#کربلا
بهترین #مطالب_و_داستانهای_عاشورایی در کانال حال خوش🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
👈نتیجه احترام به نوکر حضرت امام حسین علیه السلام
🔸در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره "
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را می شناختند ....
و چون کسی را نداشت و بی کس بود بهش میگفتند اصغر آواره ! 😳
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید .
🟡 تا اینجا داستان رو داشته باشید !
👈 در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند
خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت .....
حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم .... وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند !
🤔🙄 کنجکاو شد و به سمت آنها رفت .....
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید ؟❓
یکی ازکارگران گفت این اصغر آواره است !
تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست .....😭
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید ؟! 😳
حاجی گفت :مردم! این فرد را میشناسید ؟ همه گفتند نه ! مگه کیه این ؟ 😳
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است ....
مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش ؟!❓😳
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی.....
گفت : سالها قبل، از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم ....وای اصغر آواره با وسیله موسیقی اش وارد شد....🎼🎸🎻
ترسیدم و گفتم یا امام حسین علیه السلام 😱❗️
اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود , اگر هم اعتراض کنم مردم که توی اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیزارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید ....چه کنم ! ❓😱😭
خلاصه ، سرم را به پایین انداختم .....
اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد .....❗️
زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری ؟ چرا نمیزنی ؟ 😳
گفت : من در زندگیم همه غلطی کردم !
اما جلوی اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها موسیقی ننواختم ....❌
خلاصه، حرمت نگه داشت و رفت ....🚶♂
🙏 اونروز تو دلم گفتم اربابم حسین علیه السلام برات جبران کنه 🙏
🔹حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشیع جنازه اصغر آواره !! و خدا خواسته فوت حاج آقا نجفی، بهانه ای بشود برای این امر !!
خلاصه با عزت و احترام، مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند
👈از این حکایت معلوم است اگر برای نوکر امام حسین علیه السلام هم کاری انجام بدهیم خدا یک شهر را برایمان می آورد و کارمان را سامان میدهد ان شاالله🙏😢 تا چه رسد به اینکه برای خود #امام_حسین علیه السلام کاری انجام دهیم !!
💕💕💕🖤
#امام_حسین
#ماه_محرم
#محرم
بهترین #مطالب_و_داستانهای_عاشورایی در کانال حال خوش🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#کلام_علما
💠 آیتالله بهجت ره: فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمیخرند اشک بر سیدالشهدا(ع) را مثل دانه دری برایش نقد میکنند.
#امام_حسین
#محرم
#ماه_محرم
(◉‿◉)🇮🇷⚫️🇮🇷(◠‿◕)
@khandehpak
(◔‿◔)(✷‿✷)
#داستان
اهمیت #عزاداری برای حضرت #امام_حسین علیه السلام
از علی پسر دعبل خزاعی (شاعر معروف اهل بیت نقل شده) که گفت: (با اینکه پدرم از شیعیان علی بن موسی الرضاعلیه السلام) بود، و آن حضرت را بسیار دوست میداشت) در وقت مردن رنگش تغییر یافت، زبانش بند آمد و صورتش سیاه شد، (از ترس ملامت دشمنان آن را مخفی داشتم، و در پنهانی او را غسل داده و دفن نمودم، و از این جریان بسیار محزون بودم.)
نزدیک بود از مذهبش برگردم، تا اینکه بعد از سه روز او را در خواب دیدم با روی نورانی، که جامه سفید نیکویی در بر، و کلاهی سفید بر سر داشت.
گفتم: پدر جان، خداوند با تو چگونه رفتار کرد؟
گفت: فرزندم، آنچه مشاهده کردی از سیاهی صورت و بند آمدن زبان به جهت شرب خمر در دنیا بود،
در همان حال بودم تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله با لباس و کلاهی سفید تشریف آوردند،و به من خطاب کردند: تویی دعبل؟ (که برای شهیدان اهل بیت من مرثیه میگفتی، و دوستان ما را در مصیبت ایشان میگریاندی)؟
عرض کردم: بله یا رسول الله.
فرمود: از آن مراثی که در حق ایشان گفتهای چیزی بخوان، (پس قبر من وسیع شد و صندلی گذاردند، و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن نشستند، و ملائکه بسیار در خدمت آن جناب بودند) من خواندم:
لا اضحک الله سنّ الدهر ان ضحکت و آل احمد مظلومون قد قهروا
مشردون نفوا عن عقر دارهم کانهم قد جنوا ما لیس یغتفو
هرگز روزگار و اهل آن خندان و شادمان نباشند (و روزگار بکام ایشان نگردد) و حال آنکه به اهل بیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ظلم و ستم رسیده، و همگی خوار و زار گردیدند و مظلوم و مقهور میباشند.
ایشان را به زور و ستم از خانههایشان دربه در کردند، به طوریکه گویا گناهی از ایشان سر زده که آمرزیدنی نیست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله (گریستند) و جامه سفیدی که پوشیده بودند به من عطا فرمودند و مرا شفاعت کردند.
#امام_حسین
#محرم
#ماه_محرم
#حال_خوش👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#داستان
اهمیت #عزاداری برای حضرت #امام_حسین علیه السلام
8ـ آقای حاج شیخ مهدی حائری تهرانی – امام جماعت مسجد ارک و مسجد الغدیر – برایم نقل نمود که شبی در خواب دیدم که برای استفاده در این حسینیه آمدم،
مرحوم سید جواد سدهی بالای منبر روضه میخواند و شور و انقلاب عجیبی ایجاد کرده و همه حاضرین تحت تأثیر روضه خود قرار داده، و مردم به سر و صورت و سینه میزنند و گریه میکنند و بعضی هم بیهوش شدهاند.
چون منبرش تمام شد و پایین آمد مردم با او مصافحه کرده و بعضی دست او را میبوسیدند. من هم پیش رفته و با او مصافحه کردم و متوجه شدم از دنیا رفته است.
گفتم: حاج آقا، حال شما چطور است؟
گفت: الحمدلله، از برکات آقا سیدالشهداء علیهالسلام حال همه خوبست،روزی که آقای سلطان الواعظین شیرازی (مؤلف کتاب شبهای پیشاور) آمدند، به هر یک از ما روضه خوانها یک درجه دادهاند.
#امام_حسین
#محرم
#ماه_محرم
#حال_خوش👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
2.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️حرف های پیر غلام اباعبدالله الحسین
🔻 توصیه میکنم ببینید و نشر دهید و برای بزرگتر ها که گوشی ندارند نقل کنید...
همین الان نیت کن #محرم امسال تمامی اعمال از روضه و سینه زنی و خرج دادن فقط برای فرج مهدی زهرا عج الله تعالی فرجه
#امام_حسین
#ماه_محرم
بهترین #مطالب_و_داستانهای_عاشورایی در کانال حال خوش🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92