eitaa logo
خانه طلاب جوان
8.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
302 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @hasanbahraminejad 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سخنی با اساتید و فضلای روانشناس حوزوی (بخش اول)🔹 ✅ دانش روانشناسی موجود در فضایی گسسته از اندیشه‌های اسلامی و مبتنی بر مبانی و اصولی غیر الهی پدید آمده است؛ این دانش البته مطالب مفید و آموزه‌های حقی دارد که برای جامعه ما قابل استفاده است؛ یعنی تا زمانی که با روش متقن و قابل قبولی نتوانسته‌ایم دانش روانشناسی اسلامی را متکی بر و اصول و قواعد دینی ارائه و جایگزین نماییم، لازم است از این دانش به قدر ضرورت و کفایت و با هوشمندی کامل استفاده نموده و در مسیر بزرگ از آن بهره بگیریم. از سوی دیگر در همین دانش گسترده و به‌ظاهر کارآمد، رویکردهای باطل و آموزه‌های نادرستی وجود دارد که با بنیاد تفکر دینی و مبانی معرفتی اسلامی ناسازگار است یا دست کم آنها را تضعیف می‌کند و بایستی عالمانه و هوشمندانه از آن تبری جست و فاصله گرفت. توجه داریم که باطل به شکل مطلق، جذابیت و قابلیت عرضه ندارد. همچنین باطل به ذات خود از بین رفتنی و مردنی است و نمی‌تواند باقی بماند (ان الباطل کان زهوقا)، بنابراین کسانی که حرف نابجا و باطلی را طرح می‌کنند برای ماندگاری سخن خود و اثرگذاری بر دیگران مجبورند آن را با سخن حقی بیامیزند: "أَلَا إِنَّ الْحَقَّ لَوْ خَلَصَ لَمْ يَكُنْ فِيهِ اخْتِلَافٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ لَوْ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيُحْسَبَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَوْلَى الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ" در دانش روانشناسی غربی نیز گرچه برخی دانشمندان قصد ارائه باطل و آمیختن آن با حق و انتشار آن در جوامع را نداشته‌اند، اما نظریات خود را در دل جریان باطل و بر مبنای باطلی بنا نهاده‌اند که چنین اقتضایی دارد. ✅ ما حوزویان کاری که حوزویان و عالمان دین در این موضع باید انجام دهند این است که همه وسع خود را در فحص عالمانه و فقیهانه از حق و باطل در آموزه‌های این دانش به‌کارگیرند و انحراف و تباهی را نشان دهند تا مشمول نگردند: "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ". این حدیث خطاب به ماست. ما حوزویان و عالمان موظف هستیم باید خط‌نگه‌دار حق و باطل باشیم و در دنیایی که حق و ناحق به هم درآمیخته و بنیاد اندیشه اسلامی و اعتقادات دینی را نشانه گرفته است، سره را از ناسره و حق را از ناحق تمیز دهیم و در بزنگاه‌ها سخن باطل را از رهنمود اصیل دینی نمایان سازیم. گاهی یک فضله موش کافی است که دیگ بزرگ غدایی را نجس کند؛ اینجا کسی باید این فضله‌های موش را نمایان کند و خارج سازد. ✅ مرزهای تمایز برادران عزیز؛ تاکید بر سخنان درست، آموزه‌های مشترک و گزاره‌های حقی که در این آمیزه‌های حق و باطل وجود دارد کافی نیست. به رسمیت شناختن دانش‌های موجود گرچه کسانی را با ما همراه می‌کند و ما را همواره عزیز و محترم و دوست‌داشتنی نشان می‌دهد اما اگر به بهانه حفظ روابط یا جلب محبت دیگران، دائماً در این مرحله بمانیم و روشنگری و هدایت‌گری به سوی مطلوب نداشته باشیم، خطا کرده‌ایم و وظیفه حقگرایی و راهبری خود را ادا نکرده‌ایم. حضرت ابراهیم هم گرچه در ابتدا به ظاهر با مشرکان در پرستش ستاره و ماه و آفتاب همراهی کرد اما در نهایت، باطل بودن آن را نشان داد و برائت خود را اعلام کرد و اگر حضرت ابراهیم اسوه حسنه است به خاطر همین تبری از باطل و انحرافات است: "قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه»" ما حوزویان از بعد از انقلاب با آموختن دانش روانشناسی و به‌کارگیری آن، برادری خود را ثابت کرده‌ایم و همراهی خود را نشان داده‌ایم. آیا زمان آن نرسیده که به صراحت، کفر و برائت خود را به آموزه‌های نابجا و استفاده‌های نادرستی که از این دانش می‌شود نشان دهیم؟ بله؛ نقاط قوت و اشتراک را باید نشان داد ولی در کنار آن بلکه بسیار مقدم بر آن، لازم است شائبه‌ها و آمیزه‌های باطل را هم نشان دهیم. روحانیت یا همان نهاد عالمان دینی (یعنی من و شما) باید موضع دین را تقویت کنیم و اجازه ندهیم به هر اسم و عنوان و بهانه‌ای در قالب‌های پرطمطراق علمی، آموزه‌های دینی در معرض هجمه و خطر قرار گیرند. ✍ نویسنده: حجت‌الاسلام استاد 🌐 @mohammad_nooori •┈••✾🔹✾••┈• 🌀🌀 خانه طلاب جوان در "ایتــا" "بلــه" "روبیـکا"
🔹سخنی با اساتید و فضلای روانشناس حوزوی (بخش دوم)🔹 ✅ امروزه با همین درآمیختن حق و باطل، و همجنس‌گرایی و نسل‌کشی پنهان را تئوریزه کرده و عالمانه و بشردوستانه نشان می‌دهد. ما کی و کجا باید برانگیخته شویم و موضع‌گیری کنیم و سخن حق را عرضه کنیم و جلوی این سیل بنیان‌برافکن را بگیریم؟ چرا وقتی یک استاد روانشناس، آن سخن ناروای باطل را گفت دوستان عزیز روانشناس ما (جز یکی دو نفر) واکنشی نشان ندادند؟ همین رگه‌های باطل به بهانه آن همه گزاره‌های درست در بزنگاه‌ها جریان را عوض می‌کند، محاسبات مسئولین را بهم می‌ریزد و افکار عمومی را مخدوش می‌کند و فضای اجتماعی را به جهت ضدارزش‌ها و ناهنجاری‌ها سوق می‌دهد. ✅ فعلی العالم ان یظهر علمه از دوستان روانشناس حوزوی صمیمانه درخواست می‌کنم برخیزند و علم خود را آشکار کنند و تحت تاثیر رابطه استاد و شاگردی یا هر عنوان دیگر در مقابل رگه‌های اندیشه انحرافی موجود در این دانش مسموم سکوت نکنند. این دانش اگر هنری دارد باید در مسیر بندگی و تسلیم خرج کند و آب به آسیاب اسلام بریزد نه اینکه خلاف شرع را توجیه و تجویز کند. ما حوزویان میثاق بسته‌ایم که همه دانش و توان و تخصص خود را در راه سعادت نهایی انسان که همان عبودیت و تسلیم و خضوع در مقابل خدا و اوامر اوست به کار بگیریم و انسان را به سمت قرب خدا و لقای الهی رهنمون باشیم و سربازان ساخت جامعه اسلامی ذیل توحید و عدالت و اسلام باشیم. اگر این همه درس که در حوزه خوانده‌ایم نتیجه‌ای غیر از این دهد همه سرمایه خود را باخته‌ایم. آیا تحصیلات دانشگاهی ما حوزویان و آشنایی با دستگاه علوم غربی این روحیه ما را تقویت کرده و ما را در سربازی دین خدا و گسترش فرهنگ اسلامی و تعبد به احکام دینی موفق‌تر ساخته است؟ اساسا روانشناسان حوزوی این همه درس خوانده‌اند که همین کار را بکنند. اگر قرار بود ما مصرف‌کننده علوم انسانی غربی باشیم این علوم را در دانشگاه با سرعت و سهولت بیشتری می‌آموختیم و مدرک می‌گرفتیم. چرا پس از این همه تحصیل حوزوی به آن می‌پردازیم؟ چرا حوزه‌های علمیه به دانش‌های انسانی از جمله روانشناسی ورود کردند؟ قرار نبود ما حوزویان این دانش‌های مسموم را با عمامه پیامبر خدا تبلیغ یا مصرف کنیم! قرار بود عالمان دین از طریق آشنایی با همین علوم انسانی غربی که در مبانی اختلال دارند، موضوع‌شناسی کنند و در نهایت، کاستی‌ها و کژی‌های آن را نمایان سازند و مدل جایگزین اسلامی آن را به انسان عصر جدید عرضه کنند. مدل جایگزین اسلامی همان مدلی است که آدمی را به خدا نزدیک می‌کند و روح تسلیم و عبودیت را در او می‌افزاید و امکان ساخت تمدن نوین اسلامی را فراهم می‌سازد. ✅ ؛ پایگاه انتشار علم به همه جهان قرار بود علم از قم به سراسر جهان منتشر شود و معارف اسلامی از پایگاه حوزه‌های علمیه عالم‌گیر شود: "فَيُفِيضُ الْعِلْمُ مِنْهُ إِلَى سَائِرِ الْبِلَادِ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَيَتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْق‏"؛ نه اینکه دانش، از سراسر جهان به حوزه‌های علمیه سرازیر شود و حوزویان عمامه به سر، خاموش و منفعلانه آن را بپذیرند و با آیات و روایات معصومان، تزیین و آزین کنند. مباد که این یافته‌های بشری، به جای دین و خدا بنشینند و رساله حل المسایل بشر امروز گردند و هدایت او را به سرمنزل کمال و سعادت بر عهده بگیرند. ما تلاش‌ها و خدمات فضلا و علمای روانشناس اسلامی در حوزه‌های علمیه را که سال‌هاست در این جهت دغدغه و اهتمام داشته‌اند قدر می شناسیم و به پشتوانه همین گام‌های اساسی در اسلامی‌سازی روانشناسی اکنون با صدای رسا اعلام می‌کنیم وقت آن رسیده تا پرچم اسلام را در این دانش به فراز آورده و در مقابل آموزه‌های باطل آن موضع علنی بگیریم. ✅ در خدمت توسعه بندگی لازم است فراتر از تاکید بر نقاط اشتراک، نقاط انحراف و تمایز را نشان دهیم و این دانش را به خدمت توسعه عبودیت و تسلیم در مقابل دین حق درآوریم و در راهبری جریان‌های اجتماعی، پرچم اسلام را تقویت کنیم. یادمان نرود ما حوزویان مسئول این هستیم تا نیاز انسان به دین و حاجتمندی جامعه انسانی به وحی را نشان دهیم و بر تعبد و تسلیم و عبودیت انسان و جوامع انسانی بیفزاییم. این غیرت و تعصب مقدس را باید پاس داشت و هویت و رسالت اجتماعی حوزه را باید حفظ کرد. دوستان روانشناس حوزوی! 🔹 بسم الله ، اکنون زمان اقدام است ... ✍ نویسنده: حجت‌الاسلام استاد 🌐 @mohammad_nooori •┈••✾🔹✾••┈• 🌀🌀 خانه طلاب جوان در "ایتــا" "بلــه" "روبیـکا"
هدایت شده از مثل خمینی (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ حرف حق را می‌زند هر کس حسینی شد شیعه تو بت‌شکن مثل خمینی شد ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ تیزر ویژه محرم اولین اردوی سالیانه"مثل خمینی"هویت و سبک زندگی طلبه عصر انقلاب● •• جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید•• ╭━━⊰ ❀ 🌕 ❀ ⊱━━╮ @ahd_ba_khomeini ╰━━⊰ ❀ 🌿 ❀ ⊱━━╯
🏴 ألَسْنَا عَلَى الْحَقِّ‌؛ مگر ما بر حق نیستیم!؟ ▪️امام حسين (عليه السلام) در همين راه بسيار پرمخاطره و ماندنى در تاريخ، حوادثى داشت؛ ...بين راه، روى اسب، همين‌طور كه حركت ميكردند، خواب كوتاهى به امام دست داد؛ لحظه‌اى به خواب رفت. .... آن حضرت از خواب كه بيدار شد، با صداى بلند فرمود: «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ‌». ▪️على‌اكبر كه نمونه‌ى يك چهره‌ى منوّر و زيباى قرآنى و اسلامى است؛ اينجا شخصيّتش را نشان ميدهد. كنار پدر حركت ميكرد. فقط فرزند پدر نيست، بلكه شاگرد هوشمند و مطيع پدر هم هست. پسر بزرگ امام حسين (عليه السلام) كنار پدر داشت اسب ميراند، ناگهان ديد پدر استرجاع كرد؛ كلمه‌ى «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ‌» را بر زبان راند. احساس كرد چيز فوق‌العاده‌اى پيش آمده است. پرسيد: پدر! چه شد كه اين كلمه را بر زبان جارى كردى‌؟ فرمود: من الان كه خواب چشمم را گرفت، خوابى ديدم؛ از آن خواب، اين كلمه را بر زبان راندم. ديدم منادى ندا ميكند: اين قافله به سوى مرگ حركت ميكند و مرگ، اين قافله را استقبال ميكند. از خواب بيدار شدم و اين كلمه را گفتم. ▪️براى سپاهيانى كه به سمت با حكّام غاصب ميروند، اين خبر خوش محسوب نميشود كه شما كشته خواهيد شد و همه‌ى اين كاروان به قتل ميرسند؛ اما على‌اكبر به جاى اينكه دلش بلرزد، به پدر گفت: اى پدر! «أَلَسْنَا عَلَى الْحَقِّ‌»؛ مگر ما بر حق نيستيم‌؟ راه ما راه حق نيست‌؟ فرمود: بلى، ما حق هستيم و به سوى حق ميرويم. عرض كرد: «إِذاً لا نُبَالِى بِالْمَوْتِ‌»؛ حالا كه در راه حق ميرويم، هيچ باكى از مرگ نداريم. همين حرف را هم على‌اكبر ثابت كرد. ▪️در روز عاشورا بعد از آنكه اصحاب، يكى‌يكى، با اصرار و گريه اجازه گرفتند و به ثقتلگاه رفتند و جنگيدند و به شهادت رسيدند و جز جوانان بنى‌هاشم، از آن حلقه‌ى متّصل به حسين‌بن‌على (عليه السلام) كسى باقى نماند، اوّل جوانى كه خدمت امام حسين (عليه‌السلام) خواهش كرد اجازه بدهد به ميدان برود و بجنگد و شهيد بشود، على‌اكبر بود. خدمت امام حسين (عليه السلام) آمد. شگفت اينكه امام حسين (عليه السلام) بي‌هيچ تأمّلى اجازه داد على به ميدان برود .... ▪️مقدارى جنگيد و خسته شد. جوان شجاعى است؛ توانست خودش را از ميان لشكر دشمن خارج كند و به نزد پدر برساند. به امام حسين (عليه السلام) عرض كرد: تشنگى دارد مرا ميكشد. معلوم بود آبى در دستگاه حسين‌بن‌على (عليه السلام) نيست؛ لذا فرمود: پسرم! برو به مبارزه‌ى خودت در راه خدا ادامه بده، زود است كه از دست پيغمبر (عليه السلام) جامى بنوشى. ديرى نگذشت صداى على‌اكبر از وسط ميدان به گوش همه رسيد كه صدا ميزد: «يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ مِنِّي السَّلام»؛ پدر جان! خداحافظ، «هَذَا جَدِّي رَسُولُ‌الله». 🗓 ۱۳۶۲/۷/۱۵ •┈••✾🔹✾••┈• 💠 خانه طلاب جوان را همراهی کنید 🔰 🆔 https://ble.ir/khanetolab 🆔 http://eitaa.com/Khanetolab 🆔 https://rubika.ir/khanetolab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لحظاتی از سینه‌زنی مردم و رهبر انقلاب در مراسم عزاداری شب عاشورا در حسینیه امام خمینی ▪️رنگ سرخ علمت یا ثارالله؛ این عالم رو میگیره ان‌شاءالله ▪️تو قلب شرقی و غربی، غم تو زده جوونه؛ هر کی بشناسه شما رو تا ابد مریدتونه ▪️ قدرت‌ها میگذارن و میگذرن و حسین میمونه... 🎙 حاج مهدی رسولی •┈••✾🔹✾••┈• 💠 خانه طلاب جوان را همراهی کنید 🔰 🆔 https://ble.ir/khanetolab 🆔 http://eitaa.com/Khanetolab 🆔 https://rubika.ir/khanetolab
☑️ خروش حسین، خاموشی مردم: مرگ محافظه‌کاری، ماندگاری انقلابی‌گری 1⃣ نمی‌توان از عاشورا گفت و روضۀ جزئیّات گدازنده را شنید اما از «تنهایی» و «» حسین‌بن‌علی -علیه‌السلام- پرسش نکرد. مردمانِ مسلمان آن روزگار از قیام حسین، بی‌خبر نبودند؛ نه از او، نه از حقانیّت و فضیلت او. شاید راه او را باور نداشتند و شاید با وجود باور به انتخاب دشوار او، نتوانستند مخاطرۀ همراهی با او را بپذیرند و در منازعۀ میان عقل این‌جهانی و عشق آن‌جهانی، هودار هوس خویش شدند. هرچه که هست، حسین در طول دوران امامت خویش، تنها توانست هفتاد و اندی را با خود در کربلا همراه کند. دیگران یا در جبهۀ مخالف او بودند یا بی‌طرفان و خاموشانی بودند که سر به مرداب زندگی خویش فرو بردند و او را در آن معرکۀ تاریخی، تنها و بی‌یاور نهادند. اما چرا حسین، «تنها» ماند؟ چرا جامعۀ اسلامی که پنجاه سال بیشتر با رحلت رسول اکرم فاصله نداشت، جانب او را نگرفت؟ اگرچه پس از کربلا، غوغاها و قیام‌ها و طغیان‌ها برخاست، امّا مسأله این است که چرا در آن «» که او پرچم اعتراض و مقاومت برافراشت، نه فریادی به حمایت از او، سکوت سنگین را شکست و نه شمشیری در کنار او از نیام سر بر کشید؟! درد و داغ غربت و تنهایی حسین، کمتر از شهادت او نیست. 2⃣ در میانۀ این ابتلاء عظیم، بسیارند آنان که نه در این سو بودند و نه در آن سو، امّا در آن زمانه بودند و می‌توانستند حسین را در کربلا تنها نگذارند؛ حتّی به بهای جان خویش، امّا چنین نکردند و اندکی بیش زندگی‌کردن را بر این «» ترجیح دادند. آنان، سالیانی بیشتر زیستند و طعم لذایذ دنیا را چشیدند، امّا حیات‌شان، بی‌اثر و خنثی بود. مردگانی بودند که زندگی را در «تنفّس در اکنون» می‌دیدند و شهامت دست‌کشیدن از اکنون را برای آفریدن یک «» نداشتند. کوته‌اندیشانی که خواسته‌ها و تمنیّات‌شان، از زندگی روزمرّه‌اشان فراتر نمی‌رفت و دین‌داری را به بازی دنیا گرفته بودند و تاب زیان را نداشتند. نبرد نابرابر کربلا، حاصل کناره‌گیریِ انبوهِ مردمانِ مسلمان از این نزاع تاریخی بود، وگرنه تقدیر دیگری رقم می‌خورد و عالَم اسلامی به سوی دیگری روانه می‌شد. مردمان، را شنیدند، امّا به یاری‌اش نشتافتند و باطل را دریافتند، امّا در برابر آن صف نکشیدند. همگان، نظاره‌گر و خاموش ماندند و حسین در تراکم سکوت اینان، به مسلخ رهید و جرعۀ زهرآگین غربت را نوشید و زخم‌های بسیار چشید. 3⃣ عاشورا، آداب شوریدن است و ازاین‌رو، نقطۀ مقابلِ «بی‌تفاوتی» و «انفعال» و «نظاره‌گری» است. ، رسم خروشیدن و جوشیدن می‌آموزد و «» و «» را بدنام و منفور می‌سازد. در منطق عاشورا، باید از همه‌چیزِ خویش گذشت و فانی در حقّ شد؛ باید به بیابان بلا رفت و در گرداب خون، غوطه‌ور شد؛ باید تمام محاسبه‌های معطوف به خود را کنار نهاد و به حکمِ عقل سرخ، دل به دریای شمشیر سپرد؛ باید آداب عافیّت را نادیده انگاشت و هزینۀ گزاف را پراخت؛ باید میان تسلیم و مرگ، از جان گذشت و با زندگی در سایۀ حقارت، بدرود گفت. عاشورا، یک قاعده است نه یک استثناء؛ یک منطق است نه یک مورد؛ یک فلسفه برای حیات است نه یک داستان گزنده برای گریستن؛ یک تاریخ مستمر است نه یک امر تاریخی‌شده. 4⃣ سرانجام، حسین در سال شصت‌ویک هجری رفت و اینان –مردمانِ مسلمان آن روزگار- ماندند، امّا نه! اگر همۀ زمان‌ها عاشورا و همۀ زمین‌ها کربلاست، پس باید گفت حسین ماند و اینان رفتند. قافلۀ حسین از حرکت بازنایستاده است و همچنان در متن تاریخِ «حیاتِ باطنیِ انسان»، سیر می‌کند و تکرار می‌شود و حماسه‌ها و خیزش‌ها و صیرورت‌های قدسی می‌آفریند. این او بود که به تاریخ، معنای تازه بخشید و در این امتداد، خوبان هر نسل و عصر را از تاریک‌خانۀ تعلّقاتِ زندگی برگزید و به قافلۀ جریان‌مند خویش افزود. او در دل تاریخ قدسی، جاری‌ست؛ همچون چشمه‌ای زلال، می‌جوشد و جان اصحابِ حقیقت را سیراب می‌کند. تاریخ حسین، تاریخِ در سایه نیست، بلکه معنی حیات است و غایت آن. غیر از آن، هرچه که هست، بیش از لایه‌های ظاهری و نمودهای پوشالی نیست. و این مقاومت و ایستادن و انقلابی‌گری و دل به دریای موّاج حادثه سپردن است که تاریخ می‌آفریند، نه محافظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی و تسلیم و هراس. محافظه‌کاران از زمانۀ خویش فراتر نمی‌روند و در فردای تاریخ، به شمار نمی‌آیند. ✍ نویسنده: مهدی جمشیدی •┈••✾🔹✾••┈• 🌀🌀 خانه طلاب جوان در "ایتــا" "بلــه" "روبیـکا"
هدایت شده از مثل خمینی (ره)
"طلبگی از همه تخصص های موجود، تأثیرش بیشتر است"(رهبر انقلاب) 📌 با توجه به حضور طلاب در تبلیغ ثبت نام شد. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ اولین اردوی سالیانه "مثل خمینی"هویت و سبک زندگی طلبه عصر انقلاب• ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ ۱۵ الی ۲۰ مرداد ماه قم، مدرسه علمیه‌ سجادیه‌ی دستجرد مهلت ثبت نام: تا ۱۰ مردادماه 👈برای ثبت نام اینجا را کلیک کنید👉 📱جهت کسب اطلاعات بیشتر با آیدی @mesle_komeini در ارتباط باشید. ╭━━⊰ ❀ 🌕 ❀ ⊱━━╮ @ahd_ba_khomeini ╰━━⊰ ❀ 🌿 ❀ ⊱━━╯
• معرفی کتاب • سه سخن در یک محفل: • آقای خامنه‌ای(قیام حسین) • مطهری(معنای ثورة) • شریعتی(معنای ثار) ١٠/ ١٠/ ١٣۵۵ مصادف با روز تاسوعا صورتی از بحث اول(بحثی ممتّع): ○ الگوی درست مطالعۀ یک حادثه تاریخی ○ نقش مفهوم‌شناسی امامت در فهم رفتار ائمه ○ لزوم استفاده از ادبیات دینی ○ نهضت نبوی • ورود نبی با فکری نو به جامعۀ جاهلی • خصائص جامعۀ جاهلی ۱.جامعۀ دو طبقه، مستکبر و مستضعف ۲.ارزش محسوب نشدن «انسان» ۳.برای خدای یکتا نبودن عبودیّت • رسالت بر هم زدن نظام جاهلی • درگیری قهری پس از قیام نبی • اقدامات لازم به دنبال این درگیری □ ایجاد تشکّل ولایی ۱.پایه‌های جامعۀ آینده را بسازد(کادرسازی) ۲.شعارهایی درست کند و در آنها بدمد(تبلیغ) ۳.منطقه‌ای برای استقرار جامعۀ توحیدی بیابد ۴.تشکیل نظام(بسط آن پیوستگی کادر درکل جامعه) ۵.شکل‌گیری امامت ۶.تدبیر برای شرایط «انحراف امّت»(حکم متمّم ومکمّل) ▫️«اگر سلطان ستمگری دیدید که حرمات الهی را زیرپا می‌گذارد و در عمل هیچ اقدام اصلاحی نیز ندارد(لم یغیّر علیه بفعل و لاقول)، اینجا باید یک ورود الهی کرد» □ پیوندقیام امام حسین ع به نهضت نبوی ▫️نیامیختن هدف ونتیجه درقیام امام حسین . هدف امام حسین:نه حکومت،نه شهادت،بلکه «طلب اصلاح در امّت جدّ خود». . نتیجه وسرنوشت: یاحکومت مستعجل است یاشهادت،ولی هدف مهم است. ▫️این نهضت حلقه‌ای است درنهضت نبوی، اگر نبوداین سلسله ناقص بود. ✍ نویسنده: استاد 🌀🌀 خانه طلاب جوان در "ایتــا" "بلــه" "روبیـکا"
هدایت شده از نشریه خط
💠شــرحی بر بیانات رهـبــر انقـلاب💠 🔻در دیـدار با طلاب در پرونـده🔻 💠 «راهبر حوزه» 💠 🔰 برای انتقال به یادداشت مورد نظر، روی آن ضربه بزنید. 1️⃣ سیلی به اسلام 2️⃣ تعطیلی دیدار سالیانه 3️⃣ ظاهرگرایی (برخورد اشتباه با بیانات رهبری) 4️⃣ لیبرالیسم دروغین 5️⃣ راهکارهایی برای ترغیب جوانان به دین 6️⃣ دموکراسی یا دماگوژی؟ 7️⃣ مخاطب امروز چه وضعیت فکری متمایزی با ادوار قبلی دارد؟ 8️⃣ ساده‌انگاری ممنوع (تصویری از کانون‌های عظیم تبلیغی) 9️⃣ راهبرد رهبری (نقش گفتمان‌سازی در تبلیغ مطلوب رهبرانقلاب) 🔟 تبلیغ و چالش وحدت و کثرت در حوزه‌علمیه 1️⃣1️⃣ حوزه‌های علمیه را نمی‌خواهیم (هویت و رسالت طلبه از منظر امام خمینی(ره)) 2️⃣1️⃣ آرزوی انبیاء (نگاهی به مأموریت کانون‌های تبلیغی) 3️⃣1️⃣ تغییرات خزنده (استحاله فرهنگی چیست و چگونه اتفاق می‌افتد؟) 4️⃣1️⃣ اتصال معرفت (چرا تبلیغ، اولویت اول نیست؟) 5️⃣1️⃣ مندرس نخواهد شد!(تبلیغ سنتی و مدرن) 6️⃣1️⃣ عصای خمینی و شمشیرهای آخته دشمن 7️⃣1️⃣ تناقضات درونی لیبرالیسم 8️⃣1️⃣ حَرِّض المؤمنین علی القتال (احیای تبلیغ تهاجمی در کنار تبلیغ تدافعی) 9️⃣1️⃣ سی‌نمای تبلیغ دین (تأملی در روش‌های تبلیغی(۱)) 0⃣2⃣ نعلین‌پوش متاورسی (تأملی در روش‌های تبلیغی(۲)) 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــط ✾═┅┄┈