eitaa logo
خانه طلاب جوان
8.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
302 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @hasanbahraminejad 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم سالاری دینی در عرفان نظری (قسمت اول) 🎤 گفتگو با استاد امینی نژاد ، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان اسلامی 📣 امام رحمة الله علیه ریشه انقلاب را انقلاب درونی میدانند و میفرمایند تا وقتی این انقلاب درونی باشد، ارزش ها پابرجایند. برای تحول درونی هم چند محور برمیشمرند: تحول از خوف به شجاعت ، از یأس به اطمینان و امید ، از توجه خود به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع. 📣 ایشان میفرمایند از خود گذشتن و به خدا پیوشتن رمز پیروزی است. این بیان دارد به جوهره کار امام اشاره میکند ، چه در مقیاس فردی و چه در مقیاس اجتماعی. من اینگونه برداشت میکنم که امام (ره) ریشه همه پیشرفتها را در استقلال طلبی جستجو میکند و در مقابل این روحیه استقلال خواهی و استقلال طلبی که درقالب ظلم ستیزی و شهادت طلبی مجسم میشود ، روحیه وابستگی را امّ المفاسد میداند. 📣 به لحاظ فردی ما مسأله ای به نام اعتماد به نفس داریم که در فضای عمومی و اجتماعی به ظلم ستیزی ، عزت خواهی ملی و استقلال ترجمه میشود، و همین اساس کار است. و حضرت امام (ره) مقیاس پیشرفت ملت ها و اجتماعات را همین روحیه میداند. ایشان معتقد است تمام تحولات اجتماعی به تحول فردی برمیگردد یعنی تحولات اجتماعی از تحول فردی شروع میشود و منطقی که حضرت امام (ره) در این جریان مشاهده میکند همان سنت الهی قرآنی است: «ان اللهَ لایُغیرُ ما بِقومٍ حتّی یُغیروا ما بِاَنفُسِهِم» وقتی تحولات فردی شکل بگیرد اجتماع بستر لازم را در برای تحول در حوزه ملت پیدا میکند و ملت آماده تحول خواهد شد. 📣 ایشان روند را در ایران و به لحاظ مردم ایران به شکل یک معجزه تلقی میکند. یعنی دائما پافشاری میکند که این یک امر عادی نبوده است. امر الهی و عنایت غیبی خاص بوده است. شما میتوانید سرّش را در کلمات حضرت امام (ره) پیدا کنید، ایشان احساس میکند که اینجا یک سنت دیگر در حال رخ دادن است. 🗞 مصاحبه از نشریه ص46 متن کامل مصاحبه👇 http://www.khanetolab.ir/content/9647 خانه طلاب جوان @khanetolab
مردم سالاری دینی در عرفان نظری (قسمت دوم) 🎤 گفتگو با استاد امینی نژاد ، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان اسلامی 📣 سنت معجزه یعنی سنت جریان اراده خاص الهی در بستر اراده عام الهی ، یعنی سنت جریان اراده روشن الهی در بستر اراده عمومی الهی. چون ارده عمومی الهی برای همه روشن و قابل فهم نیست لکن معجزه به گونه ای است که همه به اعجاز آن میتوانند پی ببرند همه آنچه در نظام هستی جریان دارد بر اساس سنن الهی است، منتهی این سنن الهی در چندین طبقه منظم شده اند. عام ترین وجه سنن الهی همین مجموعه قوانینی است که در سطح اولیه در حال جریان است و تمام علوم بر اساس همین سنت ها پیاده میشود. همه دانش هایی که در جریان هستند ، در واقع اراده عام الهی را میشکافند و جلو میروند. مثلا انواع روابطی که علم اقتصاد به دنبال کشف آن است یا علم سیاست . یا علوم اجتماعی ، یا حتی علوم تجربی و پزشکی.همه اینها به منزله اراده های عمومی پروردگار و سنن جاریه در سطح اول هستند. ولی سنن دیگری هم در طبقات بالاتر وجود دارد.اگر در همان بحث اراده عمومی الهی یک تلاش هایی صورت بگیرد و بستر هایی فراهم شود ، به یک مقطعی خواهیم رسید که محل جریان اراده خاص پروردگار است. یعنی یک سنت ویژه تر آنجا بروز میکند.و معجزه شکل میگیرد. 📣 این که ما میگوییم خرق عادت ، نسبت به این طبقه خرق عادت محسوب میشود. ولی خود این معجزه هم ذیل قوانین وتحت انظباط است.شاید بتوان قواعد این ها را هم استخراج کرد. مثلا مریضی که به لحاظ متعارف و عادی خوب نمیشود با دعای یک ولی خدا خوب میشود. این ، جریان سنت طبقه حاکم است بر سنت عمومی که در حال جریان است. 📣 ریشه این اعجاز و سنت حاکم بر سنن عمومی را قابلیت خود مردم ایجاد میکند. منتهی نکته اینجاست که مردم اگر مطابق این نظام ویژه متحول شوند و یک گام به سمت خدا بردارند ، خداوند متعال به لحاظ سنن برتر اقبال شدیدی به آنها خواهد کرد و این همان حقیقت اعجاز ، کرامت یا امر خارق عادت است. پس امام (ره) معتقد است یک چنین تحولی در مردم ایران به وجود آمده است که ریشه اش برمیگردد به ظلم ستیزی و در مقابل ظلم ایستادن که جوهره حقیقی آن، همان روح استقلال خواهی یک ملت است. این روحیه مقاومت چنین ثمرات شگفت انگیز و اعجاز گونه ای را به دنبال دارد. 📣 در مرتبه بعد امام (ره) مرتب متذکر میشوند که مردم باید این مدل را حفظ کنند، وآیه شریفه «فاستقم کما امرت» را مطرح میفرمایند. درست است ک همه کارها از حضرت حق است و خودشان هم میفرمایند ، همه امور دست خدا است، لکن درکنار آن ، امام (ره) معتقد است که این اراده ویژه خداوند متعال مرهون خود مردم است ، یعنی یک چیز در خود مردم اتفاق میفتد و این کلید اصلی است. 📣 نقطه اصلی و ثقل تاکید همین تحول است که میفرمایند باید حفظ شود. اگر در کار امام (ره) دقت کنیم میبینیم که ایشان انقلابی گری را محور همه پیشرفتها میداند. انقلابی گری از نظر امام (ره) یعنی در مقابل ظلم ساکت نایستادن. ظلم را به معنای وسیع کلمه بگیرید. امام(ره) ریشه همه پیشرفتها را همین نکته میداند. 🗞 مصاحبه از نشریه ص46 متن کامل مصاحبه👇 http://www.khanetolab.ir/content/9647 خانه طلاب جوان @khanetolab
مردم سالاری دینی در عرفان نظری (قسمت سوم) 🎤 گفتگو با استاد امینی نژاد ، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان اسلامی 📣 یک پایه اساسی دینی در نگاه حضرت امام و حضرت آقا مسئله و تکیه بر آن است. اگر موانعی به وجود آمده است که فطرت مردم را رنگ زده و به آن آسیب جدی رسانده و فطرت دیگری را به جای آن نشانده است، آن‌ها را باید برطرف کنیم. در قرآن و روایات ما به روشنی بیان شده است که فطرت انسان‌ها توحیدی است؛ یعنی فطرت انسان گرایش به خیر و ارزش‌ها دارد و این چیز مهمی است و پایگاه ما هم اینجاست. 📣 واقعیت فضای اومانیستی بر اساس مبانی معرفت‌شناختی‌شان این است که انسان خودش محور است. من می‌گویم این را باید معنا کرد به فرهنگ خودخواهانه. اشتباه منتقل شده است. آن‌ها برای انسان ارزش قائل نیستند، بحث انسان نیست، بحث من است... فرهنگ غرب مبتنی بر معرفت‌شناسی است و معرفت‌شناسی آن‌ها معرفت‌شناسی خودخواهانه و خودمحورانه است، یعنی هیچ‌چیزی اعتبار ندارد جز من و این اتفاقاً ریشه تفرق و جدایی است. ما در مبانی معرفت‌شناختی خودمان، انسان را منفعل می‌دانیم و غیر را معتبر می‌دانیم و انواع پیوندها با لحاظ این فضای معرفت‌شناسی حاصل می‌شود. ما به لحاظ معرفت شناختی با هم پیوندخورده هستیم، چه در مرتبه خیال و چه در مرتبه عقل. لذاست که در فضای معرفت‌شناسی درست انسانی و اسلامی خیلی راحت‌تر می‌شود کاخ یک تمدن بزرگ را با بنیان‌های محکم طرح‌ریزی کرد. 📣 گفتیم که یکی از محورهای بحث مردم‌سالاری، فطرت مردم است؛ یعنی اگر بگذاریم فطرت انسان‌ها اقدام بکند، دین‌خواه، خداخواه، ارزش خواه و عدالت‌خواه است؛ این همه تلاش شده است تا معنای عدالت در دنیا تغییر کند، ولی موفقیتی به دست نیامده است و هنوز هم که هنوز است مردم عدالت‌خواه هستند و اگر کسی شعار عدالت بدهد به طرفش جلب می‌شوند. این عدالت‌خواهی و ارزش‌هایی که در ارتباط با مباحث اجتماعی، انسانی، فردی و خانوادگی وجود دارد روی پایگاه فطرت است. پس این امکان وجود دارد که آنچه برای ملت ایران اتفاق افتاده است را برای سایر ملت‌ها هم ترویج کنیم. 📣 پس این ویژگی را دارد که اگر به توجه شود و روی مردم کار شود، در میان دیگر ملت‌ها هم پدید آید. البته آن معجزه همان‌طور که گفتیم ریشه‌ای دارد. ریشه‌اش ترویج برخی ارزش‌هاست؛ ترویج روحیه ، ، استقلال‌خواهی و در مقابل فرهنگ غیرخودی ایستادن. که همه این‌ها خیلی زیبا در قالب عنوان «» (فاستقم کما امرت) جریان پیدا کرده است. اگر این روحیه را در ملت‌های دیگر زنده کنیم و این تحول فردی در مردم ملت‌های دیگر اتفاق بیافتد، سنت اول اتفاق افتاده است، یعنی «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما به انفسهم» حاصل شده است و در ذیل آن سنت دوم یعنی سنت اعجاز رخ می‌دهد. 📣 در مباحث سلوکی، مهم‌ترین چیزی که آقایان بر آن تأکید می‌کنند بحث استقامت است، یعنی پایداری و سست نشدن. همان‌طور که این سست نشدن در فضای فردی کاری خواهد کرد کارستان، در فضاهای عمومی و ملت‌ها و اجتماعات هم به اعجاز منجر خواهد شد. 🗞 مصاحبه از نشریه ص46 متن کامل مصاحبه👇 http://www.khanetolab.ir/content/9647 خانه طلاب جوان @khanetolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت اول) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 حضرت امام (ره) در پیامی که در 12 فروردین 58، روز اعلام جمهوری اسلامی صادر نمودند، نکاتی را متذکر شدند که بیان آن‌ها از یک فقیه ، می‌توانست سرنخ‌های بسیاری را برای حوزویان به ارمغان آورد. امام (ره) پیام خود را با این آیه آغاز می‌کنند: «وَ نُریدْ انْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ ائِمَّةً وَ نَجْعَلُهُمُ الْوارِثینَ».این آیه برای فهم جمهوری اسلامی، آیه ای کلیدی خواهد بود. امام راحل در این پیام تاریخی می‌فرمایند: « صبحگاه 12 فروردین- که روز نخستین است- از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست... سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و که حکومت خداست به جای آن نشست». 🔶 توصیف جمهوری اسلامی به و همین طور در زمین؛ بسیار قابل تأمل است. اساساً روش امام (ره) به عنوان یک فقیه عالی رتبه در به رأی گذاشتن حکومت الله نیز مسأله ای نیست که بتوان از کنار آن به آسانی عبور کرد. او می‌گوید: «سرنوشت ما در این تحقق پیدا می‌کند؛ یا اسلام انشاءاللَّه و یا- خدای نخواسته- غیر اسلام... «آری» اسلام است و «نه» خلاف اسلام... شما می‌توانید هر فرمی را که می‌خواهید در «نه» بگنجانید. لازم نیست که همان «نه» باشد؛ شما دارید و می‌توانید که در آن ورقه بنویسید «جمهوری دمکراتیک»، بنویسید «رژیم سلطنتی» هر چه خواستید بنویسید مختار هستید». 🔶 این چه نگاهیست که اجازه می‌دهد مردم دین را به رفراندوم بگذارند؟! در عین حال حفظ جمهوری اسلامی را بر همه انسان‌ها واجب بداند: «این تکلیف برای همه دنیاست. حفظ دینِ حق، یک حکمی است برای همه دنیا و در رأس واجبات برای همه دنیا واقع شده ... آن مسلمی که در آفریقاست، حفظ برایش واجب است». 🔶 حضرت امام (ره)، راه صدور انقلاب اسلامی را -که یک تحول معنوی، الهی و توحیدی است- رأی مردم می‌داند: «باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و باید به فکر مردم بود، نه دولتها، زیرا مردم و توده‌ها با حق موافقند...اگر بخواهیم انقلاب را صادر کنیم، باید کاری کنیم که مردم خودشان حکومت را به دست گیرند تا مردم- به اصطلاح- طبقه سه روی کار بیایند». این‌ها همه سؤال برانگیز است که در کنار آن اندیشه‌ی تند و غلیظ عرفانی که غیر از را نمی‌پذیرد و را برای فقیه جامع الشرائط قائل است، چطور حاضر می‌شود مردم‌سالاری را به عنوان یک بعد جدیِ اندیشه‌ی سیاسی خود مورد تأکید قرار دهد؟! 🔶 عموماً طرح حکومتِ امام (ره) با زاویه نگاه فقهی از دریچه مسئله‌ی ولایت مطلقه فقیه مورد توجه واقع شده، اما سؤال این است که اساساً سالار بودن مردم چگونه از بستر فقه اسلامی سر برآورده است؟ مکتب فقهی حضرت امام (ره) را عناصر کلیدی سامان داده‌اند که در کنار یکدیگر بطور هماهنگ نشسته‌اند. یک رکن قطعی این مکتب مسئله‌ی است و رکن دیگر آن بحث و همین طور مسائلی از قبیل طرح مراتب حکم بر اساس دو لایه انشاء و فعلیّت، با تعریف ویژه ایشان و همین طور طرح بحث تجدّد موضوعات و مسئله‌ی تعلق حکم به طبایع است که در کنار یکدیگر یک طرح ویژه را سامان می‌دهند. 🔶 در این میان پرسش از این نکته که سالار بودن مردم چگونه از تراث فقهی، توسط حضرت امام (ره) به چشم آمد، قطعاً مسأله ای کلیدی خواهد بود خصوصاً که طرح مردم‌سالاری دینی بر این اساس است که شکل گرفته است. این پرسش وقتی مسئله‌ی جدی‌تری خواهد بود که نسبت آن را با که در نگاه توحیدی مخصوص خداوند است و همین طور حق حاکمیت ولی‌فقیه، مشخص کنیم. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت دوم) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 مراد از مردم در مفهوم چیست؟ وقتی می¬گوییم مردم، سالار هستند؛ یعنی چه کسانی سالارند؟ این پرسش به ظاهر ساده، تحلیل و فهم مسئله‌ی مردمسالاری و دلایل توجیه آن را در فقه، بهتر تبیین می‌نماید. مراد از «»، مخاطب دین است. مخاطبی که وقتی مورد خطاب قرار می‌گیرد توجهی به تعیّنات و ویژگیهای شخصی آن نمی‌شود. تعابیری که حضرت امام (ره) در بحث ، درباره هویّت مخاطب دارند، می‌تواند برای توضیح این حقیقت، مناسب باشد: «أنّ الأحکام المتعلّقة بالعناوین- نحو «یا أیهَا النَّاسُ» أو «یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا»- فعلیة علی عناوینها من غیر لحاظ حالات کلّ واحد من آحاد المکلّفین و أنّ صحّة الخطاب العمومی لا تتوقّف علی صحّة الباعثیة بالنسبة إلی جمیع الأفراد». (جواهر الاصول، لنگرودی، تقریر اصول امام خمینی، ج 4، ص 122) 🔶 این عنوان همه تاریخ را نیز فرا می‌گیرد؛ یعنی مربوط به یک جامعه خاصی نیست «إنّما هو تکلیف لجمیع الناس من الموجودین حال الخطاب و المعدومین». (کتاب الطهارة، فاضل لنکرانی، تقریر فقه امام خمینی، ص 151). این عنوان با نگاه بین، به امور نگاه می‌کند. اگر این لحاظ وحدت در افراد، اصیل باشد، آنگاه باید گفت: اساساً دین در وهله نخست با یک امر حقیقیِ واحد، به افراد خطاب می‌کند. مرحوم راجع به مخاطبِ شریعت و دین اینطور تحلیل می‌کنند: «ایدئولوژی‌های انسانی؛ یعنی ایدئولوژیهایی که مخاطب آن‌ها نوع انسان است نه قوم یا نژاد یا طبقه خاص... انسان در متن خلقت از نوعی شعور و وجدانِ نوعی که در همه انسان‌ها وجود دارد بهره مند شده و همان وجدان فطری به او تعین نوعی و صلاحیت دعوت، مخاطب واقع شدن، حرکت و جنبش داده است. این ایدئولوژیها با تکیه به مشخّصِ نوع انسان، دعوت خود را آغاز می‌کنند و حرکت می‌آفرینند...لهذا مخاطب اسلام «النّاس/ عموم مردم» است». (مجموعه آثار، ج 2، ص 60) 🔶 این بدان معنا نیست که مخاطب اسلام، فطرت باشد و وقتی می¬گوییم ، در واقع آن را بطور مستقل نسبت به تعیّنات و تکثّرات نگاه کنیم؛ بلکه مراد از مردم نگاه به همه انسان‌ها است با توجه به حیثیّت وحدانی انسانی و با توجه به همه روابط انسانی که ساختارهای اجتماعی و تمدنی را شکل می‌دهد و به دلیل وجود این حقیقت وحدانیِ انسانی، عموم انسانها با هم مورد خطاب قرار می‌گیرند. مرحوم استاد حضرت امام (ره) راجع به مخاطبِ دین چنین میگویند: «خداوندِ عالم، قرآن را که حبل الله است از عرش الرحمان نازل فرموده بر عرش اخوت انسان تا فهمیده شود که مستقر قرآن و نوامیس الهیه، جامعه اخوت مسلمین است و البته نتوان قرآن عظیم را به انفراد نگهداری نمود بلکه باید به ایادی متحده جامعه اخوت انسانیت آن را مانند تاج کرامت بر سر نهاد تا مایه افتخار دنیا و آخرت گردد». (شذرات المعارف، شاه آبادی، معرفه 8، ص 17) این جا این عارف برجسته مخاطب دین را اساساً عرش اخوت انسان می‌دانند؛ یعنی دیدن حیثیّت وحدت جامعه ایمانی. 🔶 پس مراد از مردم، نگاه به عمومِ آحاد انسانی است، اما با توجه به همه روابط تاریخی و اجتماعی. وقتی به این امر متکثر اشاره می‌کنیم در واقع به آن جنبه وحدانی اشاره داریم. جنبه وحدانی که از تکثرات منتزع نشده است، بلکه می‌تواند همه تکثرات را در خود جمع کند. تحلیل از هویّت مردم، هم اشاره به حقیقتِ واحد آن‌ها دارد و هم می‌تواند همه آن‌ها را به صورت متکثر ببیند، لذا همه افراد این متکثر می‌توانند خطابات الهی را عملیاتی و اجرایی کنند. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت سوم) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 سالار بودن مردم: بحث از سالار بودن مردم اشاره به چند مفهوم کلیدی دارد. اولاً مفهوم «حق»؛ چراکه بحث از یک فعالیت تکوینی انسانی نیست بلکه بحث ما پیرامون حقی است که به مردم داده می‌شود. ثانیاً مفهوم «سالار» که معادل ولایت و حاکمیت است. «حاکمیت مردم» بر چه چیزی و برچه کسی است؟ قطعاً حاکمیت مردم بر خودشان است که تبیین حق حاکمیت مردم بحث اساسی این یادداشت خواهد بود. ثالثاً بحث از «مشروعیّت»؛ یعنی مشروعیّتِ حق و حاکمیت مردم. 🔶 مراد از حق: مراد از حق در اینجا معنای خاص آن نیست. حق به معنای خاص آن در مقابل سلطه و ولایت قرار می‌گیرد و شامل آن‌ها نمی‌شود. «أنّ الحقّ ماهیة اعتباریة عقلائیة فی بعض الموارد و شرعیة فی بعض الموارد، کاعتباریة الملک و السلطنة و الولایة و الحکومة و غیرها، فهو من الأحکام الوضعیة...أنّ الحق لیس ملکاً و لا مرتبة منه و لا سلطنة و لا مرتبة منها؛ أی لا یکون عینهما و لا أخصّ منهما و إلّا لما تخلّف عنهما... نعم، قد یعبّر عن السلطنة ب «الحقّ» بالمعنی الأعمّ». (کتاب البیع، امام خمینی، ص 39-44) اگر در جامعه برای کسی جایگاه و موقعیّتی فراهم کنند که در آن موقعیت بتواند رفتارهای مجاز و مشروعی را انجام دهد در این صورت این شخص دارای حق است. پس حق را باید جایگاه اِعمال سلطه بدانیم. این اعتباریست که هر شخصی می‌تواند برای خود قائل شود و یا جامعه به او بدهد. در واقع نوعی ثبوت جایگاهیِ اعتباریست که محیطی برای اعمال سلطه و اولویّت اجتماعی فراهم می‌کند. این معنا اعم از حق است که شامل سلطه و ولایت هم می‌تواند باشد. 🔶 مراد از حاکمیت و ولایت: «اعتبار الولایة لیس مُلازماً و ملزوماً لاعتبار الاختصاص، الذی هو مُعتبر فی الملکیة، حتّی لا یمکن استقلالهما علی شی‌ءٍ واحدة، بل الولایة هی السلطنة علی تدبیر الامور، أو إضافة بین الولی و المولّی علیه تستتبعها السلطنة علی اموره و لا إشکال فی جواز استقلال الولیین علی تدبیر امور شخص واحدٍ، فهی نظیر الوکالة فی الامور، حیث لا مانع من تعدّد الوکلاء علی أمر واحدٍ». (استصحاب، امام خمینی، ص 287) حاکمیت و ولایت، اعتباری است که در دل او سلطه و سلطنت قرار دارد و به تعبیردیگر اعتبار ویژه¬ای است که سلطنت از آثار آن است، لکن باید توجه کرد ولایت یک رابطه اختصاصی نیست و در این اعتبار، اختصاص نخوابیده است، لذا پدر و پدر بزرگ هر دو در عرض هم می‌توانند نسبت به یک شخص ولایت داشته باشند. با این حساب ولایتهای در عرض هم، نسبت به یک موضوع واحد، ممکن است. 🔶 مراد از مشروعیت: مشروعیت همان است که به آن «روا بودن»، «به جا بودن» و یا «سزاوار بودن» می¬گویند. در بحث ماده امر این نکته را مطرح می‌کنند که آیا هر فعل امری، سزوار است یا باید علوّ یا استعلا در آن ملاحظه شود؟ به این معنا که اگر علو یا استعلا لازم باشد، امر سزاوار و به جاست. سزاوار بودن می‌تواند ساحتهای مختلف داشته باشد؛ مثلاً به لحاظ فطری و تکوینی یا به لحاظ اعتبار اجتماعی و قانونی و یا به لحاظ اعتبار شرعی و الهی. مراد از منشأ مشروعیّت این است که ریشه این جایگاه که باعث به جا بودن و سزاور بودن حق حاکمیت می‌شود چیست؟ حضرت امام درباره منشأ مشروعیّتِ حقِ حاکمیت می¬گویند: «مجرّد النبوّة و الرسالة و الوصایة و العلم- بأی درجة کان- و سائر الفضائل، لا یوجب أن یکون حکم صاحبها نافذاً و قضاؤه فاصلًا. فما یحکم به العقل، هو نفوذ حکم اللَّه- تعالی شأنه- فی خلقه؛ لکونه مالکهم و خالقهم و التصرّف فیهم- بأی نحو من التصرّف- یکون تصرّفاً فی ملکه و سلطانه». (الاجتهاد و التقلید، امام خمینی، ص 18) امام (ره) منشأ مشروعیّت حق ولایت را به مالکیت و سلطه برگردانده است، مالکیت و سلطه تکوینی، چراکه ایشان ملکیّت و خالقیّت را یکی دانسته است. به عقیده امام (ره) خَلق تکوینی، مشروعیت حق را موجب می‌شود. خلق تکوینی خلقی است که مثلاً ما نسبت به مفاهیم ذهنی خود داریم، خلقی که همه حقیقت شئ در دست تو باشد. مالکیت تکوینی را شاید بتوان منشأ مشروعیّت حق دانست. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
مردم سالاری دینی در عرفان نظری (قسمت چهارم) 🎤 گفتگو با استاد امینی نژاد ، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان اسلامی 📣 انسانی که همه خداخواه و اند؛ همه به طرف خیر می روند؛ غلبه خیر بر شر؛ اینکه عاقبت کار از آن است؛ این نگاه‌ها وجود دارد.[اما] چندین عامل باعث می‌شود بسیاری از عرفا به طرف بالفعل شدنش نروند. بخشی به استعدادهای خودشان بر می‌گردد. یک بحثی است که ریشه قرآنی دارد و حضرت علامه هم بحث کرده اند، بحث صراط و سُبل، که سبل متعدد در بستر است. ریشه‌اش هم مسئله استعدادهای متعدد است. بسیاری از کسانی که در فضای عرفانی قدم برمی‌دارند به لحاظ استعدادی بیش از آنکه مثلاً در سفر دوم بخواهند سیر کنند از آن‌ها بر نمی‌آید. این‌ها فقط نباید مزاحم راه باشند، ولی همین که همراهی عمومی دارد، این مقدار برایش کافی است. از جمله بحث‌های دیگری که در این مسئله داریم، مظهریت اسماء الهی است. بنا بر تحلیلهای عرفانی، ریشه تفاوت عرفا به مظهریت اسماء الهی برمیگردد. تنها عده‌ای از عارفان هستند که به لحاظ مظهریت اسماء نسبت به دیگر اسماء الهی ترند. 📣 به لحاظ تاریخی واقعاً درست نیست بگوییم عرفا دخالت‌های اجتماعی نداشته اند. قیام صفویه ریشه واضح از دل عرفا و متصوفه دارد که منجر به تسلط حکومت شیعی در ایران شد. این خیلی مهم است. باید نشست و تحلیلش کرد. چطور کردند، دست به اسلحه بردند با توجه به اینکه نگاه‌های عرفانی خانقاهی داشتند اما یک دفعه به این فضا کشیده شدند و هیچ هم احساس نکردند از فضای خودشان دور شدند. بنا به گزارش‌های موجود، ریشه های نهضت سربداران یک سری شیوخ عرفانی بودند. پس طبیعت عرفان یک بحث مفصل‌تر می‌خواهد. واقعا طبیعت انزوا و عزلت و گوشه گیری و عدم دخالت اجتماعی نیست. یکی از کسانی که توجه جدی به این فضا کرده و بحث مظهریت اسماء در ایشان قابل تأمل است، حضرت امام است. 📣 به نظرم نقطه ثقل عرفانی امام، محوری است یعنی بحث معرفت نفس نیست، نه اینکه اصلاً در کارش نباشد، نقطه ثقل روی آن نیست، بلکه روی مسئله توحید است. آن چیزی که از طبع کار عرفانی امام برمی‌آید، جریان دادن حقیقت توحید در تمام ساحت‌ها است. در بحث اینکه آیا انسان به لحاظ سلوک به درجات طریقت و حقیقت که رسید نیاز به شریعت دارد یا ندارد؛ جواب امام، جواب خاصی است. من حتی در خیلی آثار و کتاب‌ها ندیدم. ایشان می‌گوید وقتی کسی به مراتب بالا رسید، آیا نباید آن حقیقت را به تمام ساحت‌های وجودی خودش تمشی بدهد؟ این یعنی رعایت و عبودیت در تمام سطوح حتی اعضا و جوارح. امام همین اندیشه را می‌خواهد بسط اجتماعی هم بدهد. این‌ها اصول عرفانی است، در این معنا تمرکز کرده است. 📣 اسلام بسط در ابعاد هم هست. نمی‌تواند ظلم را قبول کند و لذا اینجا نزاع بین و درمی‌گیرد و ما دائم باید این فضا را بسط بدهیم و جلو ببریم. فکر می‌کنم این مسئله در امام خیلی جدی شده است، مثلاً ممکن است بسیاری از عرفا اصلاً به اندیشه اجتماعی نرسیده باشند، اندیشه اجتماعی نکته مهمی است. امام به این اندیشه اجتماعی رسیده است حالا که به اندیشه اجتماعی رسیده، میخواهد اصول و عرفانی که بسط توحید در همه ساحت‌ها است را جریان بدهد. و اتفاقاً احساس می‌کنند انبیاء و ائمه معصومین هم همین گونه عمل می‌کردند، مثل تفاوتی که بین امام و دیگر فقها در بحث ولایت فقیه است. ولایت فقیه قبلاً بوده اما خیلی با نگاه امام فرق می‌کند. یک نگاه تعبدی خاص در دیگران است. ولی امام در یک ساختار کاملاً معقول ولایت فقیه را می‌بیند لذا از کسی که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد تعجب میکنند. ایشان قائلند چارچوب اسلام یعنی ولایت فقیه. من احساس می‌کنم تلقی حضرت امام در فضای عرفانی هم به همین شکل است که حرکت انبیا را برای تشکیل حکومت می بینند. بارها حضرت امام روی این تأکید کرده است. تشکیل حکومت یعنی جریان دادن ارزش‌های انسانی و الهی به همه ساحت‌ها. 🗞 مصاحبه از نشریه ص46 متن کامل مصاحبه👇 http://www.khanetolab.ir/content/9647 خانه طلاب جوان @khanetolab