⚘️﷽
〰〰〰〰〰
#قهرمان
روز تولد
فردای کریسمس بود؟ شاید روز کریسمس. نه نه، یا فردایش بود یا دیروزش. خب شاید همان روز بود. شاید فردای نه دی بود. نبود؟ نه، یک ارتباطی با سال میلادی داشت.
داداش هم عجب روزی به دنیا آمده. لحاف را کنار زدم و بلند شدم. گوشی طرف دیگر خانه جا مانده بود. آن جا چه میکرد؟ یک بالشت برداشتم و روی پاهایم گذاشتم. آرنج را به بالشت فشار دادم و روی گوشی شیرجه رفتم. اینترنت هم روشن کردم تا وقتی تقویم را بالا پایین میکنم، انبوه پیامها هم زودتر بیاید و اول صبحی گوشی گیر نکند.
خب حالا گیرم امروز تولد داداش است. چه بگیرم؟ دفعه پیش برای تولد من و برادرم سوسمار ژلهای گرفته بود. خودش تهران بود. همین که بسته مقواییاش را پاره کردم و سوسمار را دستم گذاشتم، پرتش کردم. یک اِ کشیدم و گفتم: این دیگه چیه؟ برادر دوقلوام به داداش زنگ زد. همین که جریان را گفت داداش سریع پرسید قیافه حسان چطوری بود؟ از پشت گوشی رودهبر شده بود. من هم باهاشان میخندیدم.
کاش زودتر دست به کار میشدم. خوب بود یک جعبه پر از حشره پلاستیکی پست میکردم. چرا پیامها تمام نمیشد؟ حالا خوب است صدای گوشی را بستهام. ایتا را باز کردم. روی خبر قم زدم و رفتم آخرین پیام.
از آن خبر چیزی یادم نمانده. طوری بهتم زد که اصلاً نشد اول شک کنم و بعد در دلواپسیها و خدا نکند راست باشدها، نرمنرم بشنوم چه شده. هر بار که پلک میزدم یک موشک از هلیکوپتر پرت میشد و ماشین و همه چیز را آتش میزد. با چشم باز تند تند پیامها را بالا رفتم ببینم خبر سردار از کی شروع شده. کجا گفته. بین کانالها چرخیدم.
هر کانالی معرفی میشد سریع میرفتم تو ببینم چرا کسی این خبر را تکذیب نمیکند. چرا کسی نمیگوید مثلاً بردند بیمارستان و دعایش کنید. با گوشی تلویزیون را باز کردم. با دیدن زیرنویس چشمم را بستم. بستم و گذاشتم موشک ثانیه به ثانیه عین تیربار شلیک شود و ماشین و سردار و من را زیر آتش دفن کند و تمام نشود.
هر وقت یادم میرود چه روزی تولد برادرم است چشمم را میبندم و به حاج قاسم فکر میکنم و بغضم چوبی میشود که دو سر تیزش توی گلو گیر میکند.
✍ #حسام_محمودی
〰〰〰〰〰
#خطروایت
#شهید_سلیمانی
🔻روایتهای خود در مورد شهداء را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
@kavann
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽﷽
〰〰〰〰〰
#روایت_هفته
...دست روی هر چیزی میگذاشتیم یا داشت یا بهکارش نمیآمد یا بهکارش میآمد ولی استفاده نمیکرد...
✍ #حسام_محمودی
🎙#حسام_محمودی
🎞 #طیبه_ملکی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#روز_پدر
🔻قصهی شما هم برای روایت شدن زیباست.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
☘﷽
〰〰〰〰〰
#زندگی
#خدا
راستش از اینکه جلوی خدا پرروبازی دربیاورم خوشم میآید. ته دلم عذاب وجدان دارم اما خدا یک چیزی به ما داده که جرئتم را زیاد میکند. خدا گفته ماها روی زمین جانشینش هستیم. خب حالا مگر میشود جانشین هیچ کدام از ویژگیهای مقام بالاتر از خودش را نداشته باشد؟
جوشن کبیر برای من یک فهرست از ویژگیهای یک جانشین خوب است.
به این هم فکر نمیکنم از این هزار ویژگی کدام را میتوانم داشته باشم و کدام نمیشود. دلم میخواهد از یک جا شروع کنم. به امید خودش خدا هم برکت میدهد.
به فارج الهمّ رسیدم و بهش فکر کردم. خیلی خوشم آمد ولی چرا؟ شاید مثل من ذهتان یاد کاشف الکرب و حضرت ابالفضل العباس علیه السلام بیفتد. از همین ارتباطهای کوچک هم به خود حضرات معصومین علیهم السلام گریز میزنم.
ای کسی که بودنش دل اهل حرم را شاد میکرد و غم به دلشان نمیآمد، دستمان را بگیر و ما را هم اینگونه کن. برای دوروبریهایمان. برای شهر و کشورمان. برای مستضعفین و مظلومین. برای آمدن هر چه زودتر امام زمان عزیزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
✍ #حسام_محمودی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#رمضان
#شب_قدر
🔻روایتهای خود در مورد دغدغههای زندگی را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
@kavann
🚩✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
دیگه انگلیسی رو کامل بلد شدم. هر چی ازم بپرسن میگم من دونات نمیخوام
#I_do_not_know
✍ #حسام_محمودی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#خط_خیبر
🔻روایتهای حماسی خود را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/khatterevayat
@kavann