با خبر باش،پس از ظلمت این چند صباح
صبح دولت بِدَمَد شادیِ ما پشت در است
تو میآیی در حالی که دستھایت پر
از گلھای نرگس است ،
تو دلِ سرد
یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابۍ
میکنی و کعبه عشق را در آنھا بنا
خواهی کرد .
تو میآیی و دستِ
نوازش بر سر میخک هایی خواهی
کشید که باد کمرشان را خم کرده
است.
تو حتی بر قلبِ کاکتوسھاهم
رنگِ مھربانـے خواهی زد .
#امام_زمان
@khodaye_man313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیعت می کنم همین ساعت ، همین لحظه دنیای بدون تو نمی ارزه ...
@khodaye_man313
تلنگر قرآنی :
اِنّا خَلَقنُا الانسانَ من نُطفَهِ اَمشاجِ نَبتَلیهِ ، فَجَعَلناهُ سَمیعاً بَصیرا . همانا ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم ، تا او را بیازماییم ، پس وی را شنوا و بینا قرار دادیم . سوره مبارکه انسان آیه ۲
@khodaye_man313
عاقبت دین گریزی :
مردم برای اصلاح دنیا ، چیزی از دین را ترک نمی کنند ، مگر آنکه خداوند آنان را به چیزی زیانبار تر دچار خواهد ساخت .
سخن امیر ؛ نهج البلاغه ، حکمت ۱۰۶
@khodaye_man313
یادآوری آیات الهی و گفتار اهل بیت ع و انس با شهدا ما را از غفلت محافظت می کند و به تدریج قلب و جان ما را نورانی خواهد کرد.
@khodaye_man313
سفر عشق ؛ ۱۳۸۱/۷/۲۴
قسمت دوازدهم ؛ رزق لایَحتَسِب
امروز چهارشنبه است بیست و چهارم مهرماه ، درست بیست روز از آن حوادث می گذرد و ما همچنان شرمنده الطاف بی کران الهی ، چرا که دقیقا در ایام میلاد حضرت سیدالشهدا ع و حضرت ابوالفضل ع در اوائل ماه شعبان ، همه کارهای سفرمان ردیف شد و در کمال ناباوری نه تنها محتاج نشدیم از کسی ، پولی قرض بگیریم که پول خودمان به اضافه تمام هزینه های جانبی سفر ، جور شده بود !!!
و این رزق لایَحتَسِبی که اصلا فکرش را نمی کردیم ، حق الزحمه ای بود که همسرم بابت همکاری با برخی مراکز و انجام فعالیت های کامپیوتری (آن زمان انجام فعالیت های کامپیوتری کار مشکلی بود ) هم اکنون بدون هیچ اطلاع و قرار قبلی ، بعد از مدتهای طولانی ، دریافت کرده بود .
آنقدر لطف و عنایت اهل بیت ع شامل حالمان شده بود که حالت عادی زندگی را از دست داده بودم ! بی اشتهایی ، بی خوابی ، اشک بی امان ... چند روزی که گذشت بخودم آمدم ، دیدم حال جسمی ام خیلی خراب شده ، از ترس اینکه مبادا بیمار شوم و نتوانم هنگام رفتن خودم را جمع و جور کنم به دکتر رفتم و مشغول انواع واقسام آزمایشات و نوار قلبی ....
#سفر_عشق12
@khodaye_man313
سفر عشق ؛ آبانماه ۱۳۸۱
قسمت سیزدهم ؛ الطاف بی نهایت
گهگاهی زیر لب زمزمه می کردم اَنا عَبدُکَ الضَعیف الذّلیل المُذنِب الحَقیر المُسکین ... و می گفتم خدایا شکر که با این همه ضعف و حقارتی که به درگاهت داریم ما را هم قابل دانستی 😢
عشق بازی ؛ آنهم با امام زمان ... از خدا می خواستم توانایی و صبرمان دهد تا عشق اهل بیت ع بویژه امام زمان ع در وجودمان وسعت پیدا کند و بی نهایت شود و ما را به عمق و کُنه معرفتشان برساند .
دعا می کردم خداوند درک و معرفتی بی حد عطایمان کند تا قدر کرامت اهل بیت ع را بدانیم و مغرور و متکبر نشویم .
گاهی با اتفاقی ساده متوجه می شدم چقدر به ما نزدیکند و چقدر زود اجابتمان می کنند و یقین داشتم هر نفسی که می کشیم و هر لطف و عنایتی به ما می شود از دعای امام زمان است ( و بر این باور بودم که این لطف و عنایت همیشه و همه جا شامل حال همه می شود ولی ما توجهی نداریم که این عنایات را درک کنیم )
دیروز در دانشگاه از همه دوستان و اساتید خداحافظی کردم و حلالیت طلبیدم ، همه با چشمانی پر از اشک و ناباوری التماس دعا می گفتند...حتی یک دانشجویی داشتیم که هیچ وقت در کلاس ، حتی کلامی حرف نمی زد ولی وقتی فهمید آنقدر التماس دعا گفت که دلم به درد آمد ، گفتم مولا جان از همین جا خواسته اش را اجابت کن که در کرامت تو هیچ شکی نیست !
#سفر_عشق13
@khodaye_man313
سفر عشق ؛ ۱۳۸۱/۸/۱
قسمت چهاردهم ؛ وداع شیرین
به هر منوالی بود طی مراسم زیارت عاشورا که کاروان در مسجد محل ، برگزار کرد ، در مراسم وداع با اهالی و فامیل شرکت کردیم ، از آن جایی که به ندرت کسی می توانست به این سفر مشرف شود ، دلها همه شکسته بود و مسجد حال و هوای دیگری داشت .
خدا حافظی از بچه ها برایم خیلی سخت بود ، این اولین باری بود که بدون آنها ، راهی سفر بودیم آن هم سفری دور و تقریبا طولانی 😥
پسر کوچکم در آغوش خواهرم بود و آرام و بی صدا اشک می ریخت ، دخترم هق هق گریه می کرد ، پسر بزرگترم ،رنگش پریده بود و بغض کرده بود ولی خجالت می کشید گریه کند .
جدایی خیلی سخت بود اما شیرینی این سفر مقدس ، آنقدر ذائقه ام را پر کرده بود ، که این جدایی را برایم قابل تحمل کرده بود .
با اشک و لکنت آنها را در آغوش کشیدم . جمعیت هدایتمان می کرد به سمت اتوبوس .
نوای چاووشی بلند بود و فضای عرفانی ، دل ها را جلا داده بود ، یکبار دیگر پسر کوچکم را در آغوش کشیدم .
با تمام وجود گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم و با سپاس از خداوند وارد اتوبوس شدم .
چشمانم سیاهی می رفت و از پنجره اتوبوس مردم و فامیل و بچه ها را نگاه می کردم و اشک می ریختم و برایشان دست تکان می دادم...
#سفر_عشق14
@khodaye_man313
تلنگر قرآنی :
و لا یَحزُنُکَ قَولُهُم ، اِنَّ العِزَّه جَمیعا ، هُوَ السَّمیعُ العَلیم .
غم مخور و سخن و طعن منکران تو را غمگین نسازد ، هر عزت و اقتداری از آن خداست ، او به همه گفتار خلق و همه احوال داناست .
سوره مبارکه یونس آیه ۶۵
@khodaye_man313
ویژگی های قرآن :
همانا خداوند سبحان کسی را به چیزی جز قرآن پند نداده است که قرآن ریسمان خدا و وسیله ایمنی بخش است .
در قرآن بهار دل ، و چشمه های دانش است ، برای قلب جلایی جز قرآن نتوان بافت ، بخصوص در جامعه ای که بیدار دلان در گذشته ، و غافلان و تغافل کنندگان حضور دارند .
پس هر جا کار نیکی دیدید یاری کنید و هر گاه چیز بد و ناروایی مشاهده کردید دوری گزینید .
کلام امیر ؛ فرازی از خطبه ۱۷۶
@khodaye_man313