مشاوره کیمیا
ما در این پیام های قرآنیِ مادرانه، هر روز می شینیم پای سفره ی پربرکتِ یک سوره 😇
از بین آیه های سوره، فقط اون هایی رو باهم مرور می کنیم که خیلی با حال و هوامون ارتباط داره و امیدواریم خود شما چند دقیقه ای وقت بذارین و بقیه ی آیه ها رو هم بخونید.😊
🌱بسم الله میگیم و میریم سراغ سوره ی تکاثر🌱
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿۱﴾
حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿۲﴾
زیاده خواهی در مال دنیا سرگرمتان کرد؛ تا آنجا که پایتان به لب گور رسید....
خدایا ما امشب سرمون یه کمی پایینه، یه کمی که چه عرض کنم...؟
آخه رسیدیم به یه موضوعی که عجیب مارو مشغولِ خودش کرده...
ما نمی خواستیم اینطور بشه، خیلی هم روی خودمون کار کردیم ولی انگار وقتی بچه دار شدیم همه چیز از دستمون در رفت...!!!
درگیر لباس و غذای بچه های دیگه شدیم و افتادیم تو یه رقابت تموم نشدنی...
خیلی که خواستیم فرهیخته باشیم رفتیم سراغِ چشم و هم چشمیِ دوره ی کودک باهوش و کودک نابغه و از این جور چیزا!
خواستیم خودمون رو یه کمی جمع و جور کنیم که اینستاگرام اومد وسطِ مادریمون و دیگه واویلا....
كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿۵﴾
لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿۶﴾
اگر به یقین کامل می رسیدید،همین الان جهنم را با چشم دل می دیدید...
خدایا ما که هیچ وقت عقلمون به عمق فاجعه ی کارامون نمیرسه ... ولی این رقابت و چشم داشتن به بقیه، جزء چیزاییه که به اندازه ی همین فهم کم مون به بدیش رسیدیم.
همین الانم درست و حسابی آرامش نداریم، مطمئن نیستیم کاری که برای بچه مون می کنیم موثر باشه چون همش داریم رفتار و کار ها و خریدهامون رو با مادر های دیگه مقایسه می کنیم.
اگر یک شب استوری و پست های مادرای دیگه رو از دست بدیم نمی تونیم راحت بخوابیم و البته وقتی هم نگاه می کنیم پریشونیم...
به نظرت می تونیم این جهنمی رو که برای خودمون ساختیم نابود کنیم؟
و مثل مادرهای قدیمی با آرامش و با توکل مادری کنیم؟ :)
#آیه_های_مادرانه
#سوره_تکاثر
@rahche
امسال هم مثل هر شروع نویی یه سری تصمیم ها گرفتم💪🏻 ولی چون دوست داشتم بهشون پایند باشم سعی کردم یکی یکی اجراشون کنم. ✍🏻
اولیش صبوری بود، اینکه قبل از هر عصبانیت اول ۳۰ ثانیه فکر کنم🧠
سه چهار هفته ای از شروع سال جدید گذشته و خداروشکر من پای تصمیم هام هستم بودم اما امروز فهمیدم علتش این بوده که چالش خاصی سر راهم قرار نگرفته بوده... 🤦🏻♀️
برای افطار مهمان داشتم، خاکشیر ها رو برای شربت شستم و رفتم کمی استراحت کنم، وقتی برگشتم چشمتون روز بد نبینه😯
پرده، دیوار آشپزخانه، روی اپن و... کلی خاکشیر چسبیده بود.
خدا کمک کرد و سر قرارِ صبوری موندم💪🏻
ماجرا تموم نشد، اون روز حسنا خانم یه تنه قابلیت اینو پیدا کرده بود قرارم رو بشکنم و هر واکنشی نشون بدم🤦🏻♀️😅
سفره رو چیده بودم و منتظر مهمان ها بودیم که گفت آش می خوام 🥣
قبول نکرد براش از قابلمه بکشم و اصرار داشت از سر سفره بکشم😐
قطعا دلم نمی خواست قبل از اومدن مهمان ها این اتفاق بیفته ولی خوب ایشون کوتاه نیومدن و ما از سر سفره براشون آش کشیدیم.
اماااااا اگر شما از اون آش میل کردید، ایشون هم خورد😯
یه وقتا آزادی دادن به بچه ها خیلی سخت تر از اون چیزیه که به نظر میاد.
از اون سخت تر، پذیرفتن عواقب این آزادی و صبور و همراه موندنه...
#برنامه_ریزی
#صبر
#همراهی
#ماه_رمضان
#آزادی
#مامان_مهندسه
مشاوره کیمیا
ما در این پیام های قرآنیِ مادرانه، هر روز می شینیم پای سفره ی پربرکتِ یک سوره 😇
از بین آیه های سوره، فقط اون هایی رو باهم مرور می کنیم که خیلی با حال و هوامون ارتباط داره و امیدواریم خود شما چند دقیقه ای وقت بذارین و بقیه ی آیه ها رو هم بخونید. 😊
🌱بسم الله میگیم و میریم سراغ سوره ی بروج 🌱
وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ﴿۷﴾
وخود بر آنچه بر سر مومنان می آوردند گواه بودند...
خدایا اینجا و امشب میخوام یک اعتراف مهم بکنم. خیلی موقع ها یادم میره که هستی و می بینی، انگار قبول ندارم شاهدِمن و کارام هستی. در نتیجه نمیتونم آرامش داشته باشم. پس آدمِ آروم و بدون تلاطمی نیستم و خب طبیعتا نمیتونم در رابطه با بچه هام هم بدونِ غوغای درونی باشم؛
چون تو رو ناظر نمی بینم درست و حسابی نمیتونم ناظر بچه ها باشم و تبدیل شدم به ناظمِ اون ها....
نمیتونم دخالت نکنم، نمیتونم یه چیزهایی رو ببینم و به روشون نیارم، نمیتونم یک جاهایی صبر کنم اشتباه کنن و نتیجه شو ببینن. خلاصه من وسط بچگی و نوجوانی و جوانی اون هام ولی میدونم که کارم فایده ای نداره.....
وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ ﴿۲۰﴾
خدا از هر طرف به آنان مسلط است....
همش دنبال نتیجه ی تربیتم هستم،
دنبال اینکه بچه ی تر و تمیز و مرتبی داشته باشم.
بچه ای که مودب باشه، درسش خوب باشه، مایه ی افتخارم باشه و خلاصه همه چی تموم باشه، این وسط هیچ کس یادم نمیندازه که تلاش های من مهمه، زمانی که میذارم و نیتی که برای مادر شدن دارم...
هیچ کس بهم تلنگر نمیزنه خدایی هست که همه ی این فرآیند ها رو درون من و بچه هام می بینه، براش کاری نداره بیاد وسط من و تربیتم و گوشم رو بپیچونه.
اگر این کار رو نمیکنه به این معنی نیست که نمیتونه، نمیخواد منو اینطوری ادب کنه.
ولی من اصلا گوشم بدهکار این حرف ها نیست،
وقتی بچه ام بی ادبی میکنه، پای درس نمیشینه، با بچه های متفاوت دوست میشه و....
دودستی میزنم توی سرم که عمرم برباد رفت.
در حالیکه؛ خدایا تو شاهد تمام دقایق مادری من بودی و حواست بهم بوده....
کاش امشب بهم یه هدیه بدی، اینکه ببینمت و باورت کنم و بتونم مثل تو شاهد و ناظر باشم....
#آیه_های_مادرانه
#سوره_بروج
@rahche
تا چهار پنج سالگی علی، یکی از روزهای ماه شعبان پارکینگ خونمون رو فرش میکردیم و هیئت به پا میشد، با وسواس لیست همه ی کارها رو مینوشتم، از یخ داخل شربت تا گل طبیعی و ...😍
یادم نیست چی شد که کم کم چراغ اون هیئت خاموش شد، چند مرتبه نیت کردیم و نشد. 🤦🏻♀️
تا رسیدیم به خونه ی جدید و پیشنهادی که برای علی و دوستای هم کلاسیش داده شده بود. هیئت خونگی پدر و پسری👨👦👦
بی درنگ اولین داوطلب شدم. 🤚🏻😊
بدون فکر کردن به جزئیات همیشگی.
بیخیال خونه ی تازه اسباب کشی شده شدم.
#شکستن_قالب_های_ذهنی
یه سفره رو چیدم و خونه رو تحویل تیم پدر و پسرها دادم. 🙂
پ ن :مامان دو پسر بودن اینجور وقت ها خیلی جذاب میشه، وقتی جمع مردونه میشه و چندساعت مغزت نفس میکشه 😉
#شکستن_قالب_های_ذهنی
#مامان_دو_پسر
#هیئت_خونگی
#ماه_رمضان
@rahche
ما در این پیام های قرآنیِ مادرانه، هر روز می شینیم پای سفره ی پربرکتِ یک سوره😇
از بین آیه های سوره، فقط اون هایی رو باهم مرور می کنیم که خیلی با حال و هوامون ارتباط داره و امیدواریم خود شما چند دقیقه ای وقت بذارین و بقیه ی آیه ها رو هم بخونید.😊
🌱بسم الله میگیم و میریم سراغ سوره ی فلق 🌱
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾
حرفت در زندگی این باشد:"پناه میبرم به صاحب بامداد!"
خدایا باورم نمیشه که به مهمون کوچولو توی بغلمه.
یه پارچه نور.... انگاری زندگیم تا به حال تاریک تاریک بوده و از زمانی که این بچه به دنیا اومده پرده ها کنار رفته و همه جا پر از نور و نشاط شده.
نور کوچولو به هر چهره ای می تابه خوشحالش میکنه و تاریکی رو از چهره ها و دل ها می بره ....
یه بزرگی می گفت بچه ها به ملکوت نزدیک ترند... واسه همینه که اینقدر نورانی هستند...
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾
از شر آنچه آفریده...
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾
و از شر شب وقتی همه جا را پوشاند...
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿۴﴾
و از شر هرجادوگری که در گره ها بدمد...
خدایا از تاریکی ها می ترسم...
کمکم کن با همین نور کوچولو مسیرم رو پیدا کنم و در امان باشم...
احساس می کنم گاهی با نمایش دادن زیبایی های نور کوچولوم دارم دل بقیه رو آب می کنم و دستی دستی همه چیز رو خراب می کنم.
اون قدر خودخواهانه برخورد میکنم که حتی سهم کوچولویی از این نور رو به پدربزرگ و مادربزرگم تحویل نمی دم....
خدای فلق، با یک دامن از نور همه ی مامان ها رو پناه بده.... :)
پ.ن: عکس از فیلم شیار ۱۴۳
#آیه_های_مادرانه
#سوره_فلق
@rahche
روز قدس جالبی داشتیم. 😉
شب قبل تا دیروقت احیا بودیم. 📿🤲🏻
برای افطار هم مهمان داشتیم. 😅
دو دل که نه ولی فکر کردم راهپیمایی رو بریم ولی نماز رو نمونیم تا برای افطار و کارهاش زنده بمونیم. 🤦🏻♀️
سر چهارراه وصال تصمیم عوض شد.
دلم نیومد.
چیزی که دلم رو قرص کرد حضور همین آقای پیرمرد مهربون بود که حتی به سختی راه می رفت. 🥹
پسرک ما رو صدا زد. دست کرد جیبش و یه شکلات شبیه تافی های قدیمی 🍬 گذاشت کف دست مصطفی و بهش گفت: همیشه بیا.💪🏻✊🏻
بعد پشیمون شد. دو تای دیگه هم بهش داد و گفت: اینم برای مامان و بابات که آوردنت.😁
چند قدم جلوتر دوباره بچه ی بعدی رو صدا کرد و دست به جیب شد...🍬
کاش به اندازه ی این آقا؛ تاثیرگذار باشیم.🌱
#مامان_مصطفی
#راهپیمایی_روز_قدس
#تاثیرگذار_باشیم
#نماز_به_صرف_فوتبال_و_چیپس
#ماه_رمضان
@rahche
چه قدر زود بزرگ شد ...🙂
دخترک خونه ما کم کم داره به دوران نوجوونی میرسه و ما خیلی وقت ها در حال دست و پنجه نرم کردن با چالش های کوچک و بزرگ این سن هستیم.💪🏻
افطار خونه دوستم دعوت بودیم و من خوشحال بودم از حضور هم بازی های قد و نیم قد برای بچه ها و دغدغه ای نداشتم☺️که دختر بزرگ خونه گفت من نمیام، حوصلم سر میره😯
دوست داشتم همراهمون باشه، پیشنهاد دادم میتونه وسایلی که اصولا باهاشون سرگرم میشه و یک کتاب (کتاب خوندن از کارهای مورد علاقشه) بیاره. امتحان کنه و اگر اذیت شد، چندتا مهمانی بعدی همراهمون نیاد.
دو دل شده بود و قبول کرد.
چیزی از افطار نگذشته بود که مثل همیشه بچه ها حین بازی به چالش خوردن و نیاز به یه بزرگتر داشتن که قضایارو رفع و رجوع کنه🤔
اون روز نوجوون خونه ما به طور خودجوش اون مسئولیت رو به عهده گرفت.
ما مامان ها مشغول صحبت بودیم که دیدم کاملا بچه ها رو مدیریت کرده و بازی های مختلفی باهاشون انجام میده، قصه میخونه و ...
بعععله اون بزرگواری که دوست نداشت به مهمانی بیاد،😏 حس غرور بزرگی و کارآمدی رو چشیده بود و خوشحال بود از اینکه کار مورد علاقه اش یعنی مربیگری مهد رو تجربه و تمرین کرده😍
ایشون مهمانی های بعد مشتاقانه ما رو همراهی کرد و حتی برای مشغول کردن بچه ها ایده پردازی میکرد😉
پ.ن: تعداد بچه ها از آنچه در تصویر میبینید بسیار بیشتر بود😅
#شاکر_خدا_هستم
#ماه_رمضان
#برکات_افطار
#رابطه_با_همسالان
#کیمیا
#نوجوان_خونمون
#مامان_مهندسه
@rahche
خبر خبر خبر مهم ❗📢📢
مامان ها و باباهایی که فرزند ۲ تا ۵ ساله دارید این خبر مخصوص خودتونه 🤩👇🏻
🎡چرخ و فلک🎡
«طبیعت گردی مادر و کودک چمرانی»
ماجراجویی شگفت انگیز بهاری در قلب طبیعت😎😍
✅یک روز در هفته
✅به مدت ۸ هفته
🎒همراه با کوله اردو!
🌲پارک فدائیان اسلام، سهند، جمشیدیه، داراباد
⭕برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به لینک زیر سربزنید⬇️
https://chamraniha.com/shahidchamran-kindergarten/nature-tour/
@chamran_family
مشاوره کیمیا
خبر خبر خبر مهم ❗📢📢 مامان ها و باباهایی که فرزند ۲ تا ۵ ساله دارید این خبر مخصوص خودتونه 🤩👇🏻 🎡چرخ و
کارگاه ۳ساله هارو که معرفی کردیم خیلی استقبال کردید و اما زود ظرفیتش پر شد. 🤦🏻♀️
به جاش طبیعت گردی رو بهتون پیشنهاد میدیم، هرچند که ظرفیتش خیلی محدود شده🙈
ظرفیت دوره طبیعت گردی بهار:
😇🍃
❌️ ۳ تا ۴ سال👈🏻 تکمیل❌️
❌ ۴ تا ۵ سال گروه اول👈🏻 تکمیل❌
✅ ۴ تا ۵ سال گروه دوم👈🏻 فقط ۴ نفر
همین الان ثبت نام کنید که جا نمونیــــد:
https://chamraniha.com/shahidchamran-kindergarten/nature-tour/
🌲🍏🪁🎒
@chamran_family
﷽
💠در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان،
🔅به نیابت ازامام زمان علیهالسلام
🔅و جمیع مومنین و مومنات
🔅 و به نیابت از تمام روزها و شبهایی که در این دنیا نیستیم و از این نعمت محروم...
⚜️صلی الله علیک یا #اباعبدالله⚜️
⚜️صلی الله علیک یا اباعبدالله⚜️
⚜️صلی الله علیک یا اباعبدالله⚜️
@rahche