eitaa logo
کتاب سفید 📚
2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
74 ویدیو
47 فایل
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ جهت شرکت در طرح به نشانی اینترنتی زیر مراجعه نمایید: 🌐 http://www.ktbsefid.ir ارتباط با ادمین: 🆔 @DabirKtbsefid
مشاهده در ایتا
دانلود
باید مدت ها جست وجو می کردی تا از آن گونه راه های پرپیچ وخم یا علفزارهای آرام پیدا کنی که انگلستان بعدها به آن مشهور شد. در عوض مایل ها زمین متروک و لم یزرع وجود داشت و اینجا و آنجا راه های ناهموار روی تپه های پرشیب یا خلنگزارهای خشک و خالی . تا آن زمان اغلب جاده هایی که از رومی ها بر جای مانده بود، دیگر خراب شده یا گل و گیاه روشان را گرفته بود و داشت در میان طبیعت وحشی محو می شد. مه سردی روی رودخانه ها و مرداب ها معلق مانده بود و همین کاملا در خدمت دیوهایی بود که هنوز در این سرزمین سکنی داشتند. مردمی که آن نزدیکی زندگی می کردند—آدم از خودش می پرسید چه استیصالی وادارشان کرده بود چنین جای دلگیری را برای سکونت انتخاب کنند—جا داشت از این موجودات بترسند؛ موجوداتی که خیلی پیش از بیرون آمدن هیکل بی ریختشان از میان مه، صدای نفس هایشان به گوش می رسید. اما چنین هیولاهایی مایه ی شگفتی نبودند. مردم آن ها را خطرهای روزمره به شمار می آوردند، آن روزها چیزهای دیگری برای نگرانی وجود داشت؛ چطور از زمین سخت غذا به دست آورند، چه کنند هیزمشان تمام نشود، چطور جلوی مرضی را بگیرند که یک روزه ده دوازده خوک را می کشت و صورت بچه ها در اثرش کهیر سبز می زد.—از کتاب «غول مدفون» اثر «کازوئو ایشی گورو» ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
۶۰ 🤩سپاس فراوان از شما که تمرین‌ها را انجام می‌دهید و برای ما هم می‌فرستید؛ ان شاءالله موفق باشید و قلمتان پربرکت باشد.👏🏻👏🏻 ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
♦️داستانک یا داستان مینی‌مال چیست؟ ۲۵ 🌀شگردهای داستانک‌نویسی ۵. انتخاب قصه‌های پرجاذبه 🔺داستان‌های مینی‌مال برای آنکه مورد توجه قرار گیرند، نیاز به قصه‌های پرجاذبه دارند. به همین خاطر داستانک‌نویسان موفق برای پرداختن به یک موضوع، ابتدا برشی از یک موقعیت جالب را انتخاب و سپس لحظه‌ای از آن را که جالب‌تر است، روایت می‌کنند؛ لزومی ندارد که این لحظه آن‌چنان که در برخی از حکایات قدیمی به چشم می‌خورد، از حوادث خارق‌العاده باشد، بلکه اگر بتواند تأثیر حسی شدیدی بر خواننده بگذارد، موفق‌تر است. ✍🏻میترا جاجرمی ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
🌀تحلیلِ کتابِ «کوکو و پوپو» داستان زایش شکوهمند زبان قسمت هفدهم دانه‌ها و نقش داستانی آها در این اثر به عنوان یک راز مطرح می‌شوند. اما می‌توان این نقش را به مثابه هسته بنیادین زبان تلقی کرد. اینکه ماهیت این هسته بنیادین چیست و اساساً زبان از کجا می‌آید؟ بحثی درازدامن بین فیلسوفان و زبان شناسان است. برخی زبان شناسان مثل «نوام چامسکی» برای زبان بنیانی ذاتی و زیستی قائل‌اند و برخی دیگر زبان را دارای بنیانی عصبی می‌دانند. راز بودن دانه‌ها را می‌توان از این زاویه تحلیل کرد. اما پاسخ اینکه منشأ زبان کجاست؟ موضوع این داستان نیست. اگر چه شاید با استناد به متن بتوان وجود دانه‌ها در داستان را به مثابه بنیانی زیستی و ژنی برای زبان تحلیل کرد. آنجا که کوکو و پوپو به جهان قصه آمده‌اند تا این دانه‌ها را باید به جای دوری ببرند: «آنکه درون درخت بود و نبود، گفت: شما به سرزمین قصه آمدید که کاری بزرگ را انجام دهید. باید دانه‌هایی که در دل من هست، به جایی دور ببرید!… …آن که درون درخت بود و نبود، دو دانه از دل‌اش بیرون داد که کوکو و پوپو همیشه زیر زبانشان داشته باشند. کسی نمی‌دانست برای چه! همه راز داستان در دل این دو دانه بود!» 🖇️ادامه دارد... ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
📣 برای تحقق رویای نویسنده شدن، فقط تا پایان آذرماه فرصت دارید... جهت ارسال اثر در طرح کتاب سفید به نشانی اینترنتی زیر مراجعه نمایید:🔰🔰 🌐http://www.ktbsefid.ir جهت پشتیبانی آنلاین با دبیرخانه به نشانی زیر ارتباط بگیرید:🔰🔰 🆔 @DabirKtbsefid ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
جذر/جزر این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. جذر، با حرف «ذ»، به معنای «ریشه» است و در اصطلاح ریاضی جذر هر عدد عددی است که با ضرب آن در خود، آن عدد حاصل شود. اما جزر با حرف «ز» (در مقابل مَدّ) «فرونشستِ آبِ دریا بر اثر حرکت ماه» است. غلط ننویسیم | ابوالحسن نجفی ❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
نوشتن یعنی ... انسان با نوشتن سخن‌های ناگفته‌اش را به رشته‌ی تحریر در می‌آورد. می‌نویسد و روحش سبک می‌شود. به نوعی می‌شود گفت که نوشتن تنفس روح است. نوشتن یعنی: به تحریر درآوردن بغض‌ها حالا تو بگو نوشتن یعنی ... ✍🏻فاطمه فیروزی ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
سلام و نور 🔹داستان کوتاه شما را خواندم. خسته نباشید. لازم است چند نکته را در نوشتن داستان مدنظر داشته باشید: 🔸اولین موضوع، زبان داستان است. برای نوشتن باید از زبان معیار استفاده کنید نه زبان گفتار! 🔸بعد منطقی داستان را حتی در کوتاهترین صحنه‌ها حفظ کنید. مثلا فاصله‌ی شرکت رفتن آقای حسن زاده و برگزاری جلسه آنقدر طولانی نیست که همسرش بدون اطلاع و بدون نشانه راهی بیمارستان شود و زایمان کند! که حتی اگر این اتفاق بیفتد، منطقی نیست آقای حسن زاده بدون هیچ عجله و استرسی به شیرینی فروشی برود و.... بهتر است اتفاقاتی را این وسط بگنجانید تا ماجرا کشش دار و باورپذیر شود. 🔸حرفها و شعارهای نویسنده نباید به شکل مستقیم از توی فکر و کلام شخصیتها بیرون بزند. جایی که درباره‌ی کودک کار نوشتید (که اصلا لزومی نداشت)، مشخصاً دغدغه‌ی نویسنده‌ است! 🔸اگر دغدغه‌ی ترویج باورهایتان را دارید باید بیش از این بخوانید و بنویسید. 🔸متن را چندبار بخوانید و ویرایش کنید. ✅درمسیر پرفراز و نشیب نویسندگی، همواره کوشا باشید! ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
دوازده شنیدم که گفت:نترس ،منم!.. ولش کن.. نفس راحتی کشیدم در باز شد   نگران پرسید:حالت خوبه؟ گفتم: آره ،قلبم که هنوز داره میزنه! گفت: توقویتر از اونی که به نظر میای !بیا پایین ،فعلا اینجا امنه.. از صندوق بیرون آمدم، بدنم حسابی کوفته شده بود و تمام تنم درد میکرد ،انگار تمام استخوان‌هام شکسته باشد وقتی خواستم پایین بیام، سرم یکهو گیج رفت نزدیک بود بیفتم دستمو گرفت وکمکم کرد .. بااینکه از ان اردوگاه لعنتی دور شده بودیم ولی هنوز استرس داشتم دستام میلرزید پرسیدم:توراه چه اتفاقی افتاد؟ جواب داد:مجبور شدم اون دوتا رو بکشم گفتم:با اینکه اونا سرباز دشمن بودن دلم نمی خواست بی‌دلیل کشته بشن ،دین ما دین قتل وکشتار نیست .. گفت:درکت میکنم تویه دختری ودیدن این چیزا برات سخته، ولی چاره دیگه ای نداشتم وگرنه لو می رفتیم .. احتمالا تا الان متوجه غیبتت شدن وهمه جا دارن دنبالت می‌گردن باید حسابی از اینجا دور بشی،ولی اونا همه جا هستن ونباید تنهایی بری! _: ممنون، خودم یه کاریش میکنم، نمی خوام بیشتر از این تو رو تو دردسر بندازم، اینجوری برات امن تره، جونمو مدیون توام! دست کرد تو کیفش و چیزی درآورد باورم نمیشد دوربین عکاسیم بود سمت من گرفت قلبم از هیجان میخواست بایسته!گفتم: این دست تو چیکار میکنه؟!!.. گفت: شنیدم بهت مشکوک شدند، بعد اینکه بی خبر تو دفتر فرمانده رفته بودی ، منو فرستادن وسایلت و بگردم منم اینو پیدا کردم ولی بهشون ندادم، موقع عکس گرفتن از مریضا دیدمت، اگه اینو دیده بودند بدجور تو دردسر میفتادی! باید صبر کنیم هوا تاریک بشه تا بتونی بری بیرون، در ضمن باید لباساتو عوض کنی خانوم دکتر قلابی!... جا خوردم گفتم:تو از کجا می دونی؟ گفت :من همش کنارت بودم میدیدم چطور دستپاچه می شی برا زدن یه آمپول، ولی خوب نقشتو بازی کردی وتونستی اونا رو فریب بدی! حالا بیابریم توخونه یه کم استراحت کنی تا شب هنوز مونده! هنوز گیج وسردرگم بودم، داخل رفتیم، در یکی از اتاق ها را باز کرد وگفت: اینجا یه تخت هست بگیر بخواب تا من یه چیز برا خوردن پیدا کنم! گفتم :هنوز جواب سوالمو ندادی؟ گفت:باشه جواب میدم بذار اول یه چیزی بخوریم راستی اگه خواستی می تونی دوش بگیری تو اون کمد حوله تمیز هست ، فکر میکنم یه دست از لباسای خودمو بهت بدم بهتره کمتر جلب توجه میکنه الان میارم! چندلحظه بعد بایک دست از لباس‌های تمیز خودش برگشت حق با اوبودبا این لباس نمیتوانستم بیرون بروم چون دنبال خانم دکتر می گردند،دوش آب گرم کمی خستگی ام را رفع کرد،لباس‌های اورا پوشیدم کمی برایم گشادبودموهایم را زیر کلاه مخفی کردم ،از اتاق بیرون آمد نگاهم کرد با لبخند گفت :خوشتیپ شدی! گردن آویز صلیب هنوز به گردنم بود گفت: دیگه لازم نیست اونو داشته باشی می دونم که مسیحی نیستی ،بهم بگو خانم دکتر چی شد؟..گفتم :تصادف کرده بود ومن هویتش رو قرض گرفتم ! یک لیوان آب پرتقال برام ریخت وگفت :اسمتو بهم میگی؟! وقتی دید تردید دارم گفت: می دونم سخته باورم کنی ولی من میخوام کمکت کنم ... گفتم : بهم حق بده این همه اتفاقات پشت سر هم گیجم کرده ،اسمم هیام! حالا تو بگو چرا کمکم کردی؟ نگاهش را به چشمان منتظرم دوخت وگفت.. ✏️ اطهرمیهن دوست ⛔️ کپی شرعا وقانونا مجازنیست. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
کتاب سفید 📚
💣«کتاب سفید» برگزار می‌کند... «کارگاهِ داستان نویسی پیشرفته» 🧕🏻با تدریس: استاد صادق‌محم
دوستان برای شرکت در بزرگترین رویداد کتاب اولی‌ها در کشور، می‌تونید با شرکت در کارگاه «داستان‌نویسی پیشرفته» شانس تون رو برای چاپ اثر افزایش بدید.😍 ⏳مهلت ثبت‌نام در کارگاه «داستان‌نویسی پیشرفته»: فقط تا پایان آبان‌ماه. آیدی ادمین به جهت راهنمایی و ثبت‌نام 👇🏻 🆔 @DabirKtbsefid
🌀بررسی «روایت تصویرگران ایرانی از نمایشگاه کتاب کودک بولونیا» 🔺هشتمین نشست هم‌اندیشی کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری، با عنوان «روایت تصویرگران ایرانی از نمایشگاه کتاب کودک بولونیا» امروز دوشنبه ۲۸ آبان برگزار می‌شود. 🔻به گزارش خبرگزاری مهر، هشتمین نشست هم‌اندیشی کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری، با عنوان «روایت تصویرگران ایرانی از نمایشگاه کتاب کودک بولونیا» به بررسی ویژگی‌های جایزه بولونیا می‌پردازد. 👈🏻این نشست با حضور هدی حدادی، علی بوذری و علیرضا گلدوزیان از تصویرگران کتاب کودک همراه است. 🔵جایزه بولونیا به منظور تشویق ناشران و تصویرگران جهان برای خلق آثاری با کیفیت بالا ایجاد شد و در حال حاضر یکی از معتبرترین جوایز تصویرگری کودک در جهان به شمار می‌آید. جایزه راگازی بولونیا جدا از ویژگی‌های مادی، اعتبار معنوی فراوانی به برندگانش می‌دهد. 🟢راگازی کتاب‌ها را از نظر طراحی، ویرایش، گرافیک و نشر بررسی می‌کند و به بررسی آثار در چهار بخش داستان، غیرداستان، افق‌های تازه و اپرا پریما می‌پردازد. از این رو با توجه به اهمیت این جایزه و برگزاری نمایشگاه کتاب‌های برنده راگازی بولونیا با ۳۰۰ عنوان در کتابخانه مرجع کانون، از تصویرگران و متخصصان این حوزه دعوت شده است تا به بررسی تصویرگری در ایران، جایزه راگازی بولونیا و چگونگی راه‌یابی به این رویداد مهم تصویرگری بپردازند. 🖇️این برنامه امروز دوشنبه ۲۸ آبان از ساعت ۱۳ تا ۱۵ در کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری برگزار می‌شود. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid